eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.3هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَىَ رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ» و ما فرزند مریم [= عیسی‌] و مادرش را آیت و نشانه‌ای قرار دادیم؛ و آن‌ها را در سرزمین مرتفعی که دارای امنیّت و آب جاری بود؛ جای دادیم. تفسیر: در آخرین مرحله از شرح سرگذشت پیامبران اشاره کوتاه و مختصرى به حضرت مسیح(علیه السلام) و همچنین مادرش مریم کرده، مى گوید: ما فرزند مریم و مادرش را نشانه اى از عظمت و قدرت خود قرار دادیم (وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَةً). تعبیر به ابن مریم به جاى عیسى براى توجه دادن به این حقیقت است که او تنها از مادر و بدون دخالت پدرى، به فرمان پروردگار متولد شد، و این تولد خود از آیات بزرگ قدرت پروردگار بود. و از آنجا که این تولد استثنائى رابطه اى با عیسى (علیه السلام) و رابطه اى با مادرش مریم دارد هر دو را به عنوان یک آیه و نشانه مى شمرد; چرا که این دو (تولد فرزندى بدون دخالت پدر و همچنین باردار شدن مادرى بدون تماس با مرد) در واقع یک حقیقت بودند با دو نسبت متفاوت. پس از آن به بخشى از نعمت ها و مواهب بزرگى که به این مادر و فرزند عطا فرموده اشاره کرده، مى گوید: ما آنها را در سرزمین بلندى که داراى آرامش، امنیت و آب جارى بود جاى دادیم (وَ آوَیْناهُما إِلى رَبْوَة ذاتِ قَرار وَ مَعِین). رَبْوَه از ماده ربا به معنى زیادى و افزایش است و در اینجا به معنى سرزمین بلند مى باشد. مَعین از ماده معن (بر وزن شأن) به معنى جریان آب است، بنابراین ماء معین به معنى آب جارى است. بعضى نیز آن را از ماده عین یعنى آبى که ظاهر است و با چشم دیده مى شود دانسته اند. به هر حال، این جمله اشاره سر بسته اى است به محل امن و امان و پر برکتى که خداوند در اختیار این مادر و فرزند قرار داد، تا از شرّ دشمنان در امان باشند و با آسودگى خاطر به انجام وظائف خویش بپردازند. اما این که این محل کدام نقطه بوده است؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است. 🌺🌺🌺 در هر صورت، آیه، دلیلى است بر حمایت مستمر و دائم خداوند نسبت به رسولان خود و کسانى که از آن‌ها حمایت مى کردند، و نشان مى دهد که اگر تمام تیغ هاى جهان از جا حرکت کنند، تا رگى را ببرند تا خدا نخواهد توانائى نخواهند داشت، و هرگز تنهائى و یاران اندک آن‌ها سبب شکستشان نخواهد شد. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۰ سوره‌ مبارکه مؤمنون) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : فرصتی برای جهاد در راه خدا با اموال •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به کــمــتر از ســه تا بـــچـــه فکــــــــــــر نــکــن •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 ‍#بادبرمیخیزد #قسمت128 ✍ #میم_مشکات این بار نوبت راحله بود که گیج شود. یعنی چه? اما سیاوش
* 💞﷽💞 ‍ راحله همانطور که پگاز داشت برای خوردن قندها کف دستش را با زبانش لیس میزد خنده اش گرفته بود گفت: -جلوی این همه نامحرم? همینکه از نزدیک اسب دیدم کافیه برام سیاوش فکری کرد، از اسب پایین آمد و به راحله گفت چادرش را جمع و جور کند، بعد راحله را بغل زد و یک طرفی روی اسب نشاند، خودش افسار را دستش گرفت و شروع کرد به راه بردن اسب. راحله در آسمانها سیر میکرد. همینطور که میرفتند سیاوش گفت: - چرا گفتی اسبم باید سیاه باشه? راحله با نیش های بازی که نمیتوانست ببندتشان گفت: -آخه اسب سیاوش تو شاهنامه سیاه بوده اسمش هم شبرنگ بهزاد! گفتم لابد اسب تو هم سیاهه... سیاوش گوشه چادر راحله را صاف کرد و گفت: - چه جالب... شمام هنرمندیا! و خندید. راحله به سیاوش گفت که اسب را نگه دارد که پیاده شود، وقتی پیاده شد گفت: -تازه کجاشو دیدی.. اصن میدونستی اسمت یعنی کسی که اسب سیاه داره? یا تلفظ درستش سیاووش هست? سیاوش با تعجب و لبخند سری تکان داد و گفت: -نه بابا! واردی ها -بعله! چی فکر کردی! موقع برگشتن، سوار ماشین که شدند راحله گفت: -خیلی خوب بود سیاوش.. نمیدونی من چقد اسب دوست دارم سیاوش که حالا وارد جاده اصلی شده بود پرسید: -خب چرا یکی نمیخری? راحله نگاهی به سیاوش کرد و بعد رویش را به طرف افق در حال غروب چرخاند و گفت: -اسب که از واجبات نیست. با پول خرید اسب میدونی میشه به چند نفر کمک کرد? من همیشه زندگی ساده رو ترجیح دادم سیاوش زیر چشمی نگاهی به راحله کرد: این دختر کجاها سیر میکرد: -با این حساب پس من باید ماشینمم بفروشم ماشین ساده تر بگیرم -اگ به من باشه اره، موافقم!! وارد شهر که شدند سیاوش با دیدن چند تایی دختر بد حجاب بی مقدمه پرسید: -تو همیشه چادر سر میکنی?اذیت نمیشی? راحله صفحه گوشی اش را قفل کرد و گوشی را توی کیفش گذاشت: -چرا! بخوایم واقع بین باشیم گاهی واقعا دست و پا گیره... بالاخره ادم هرچی کمتر لباس بپوشه از نظر فیزیکی راحت تره!! سیاوش که از این جواب تعجب کرده بود گفت: -خب پس چرا نمیذاریش کنار? راحله لبخندی زد و گفت: -تو کمربند میبندی تو ماشین اذیت نمیشی? سیاوش کمی فکر کرد: -چرا خب... احساس خفگی میکنم -خب پس چرا میبندیش? بازش کن! -اینجوری ایمنی ش بیشتره! راحله با لبخند به سیاوش خیره شد و چیزی نگفت. سیاوش هم حرفی نزد. راحله هم گذاشت تا سیاوش فکر کند. کمی که گذشت راحله صدایش زد: -سیاوش? -جان دلم? -اون آهنگه که گذاشتی رو میخونی? -دوست داشتی? -ازش چیزی نفهمیدم. من موسیقی سنتی و ایرانی رو دوس دارم اما تو میخوندی دوست داشتم سیاوش ضبط را روشن کرد: -ای کلک! به اندازه کافی دل مارو بردی دیگه نمیخواد خودتو لوس کنی راحله گفت: -نه! بدون ضبط. خودت تنها بخون و وقتی سیاوش ضبط را خاموش کرد گفت: -فکر کنم شعرش عاشقانه بود، نه? -از کجا فهمیدی? -از نگاهت!!خیلی وا رفتی اخراش سیاوش خندید: -اره! سر فرصت شعرش رو برات معنی میکنم راحله خنده ای کرد: -الان خواستی یه هنر دیگه ت رو هم نشون بدی دیگه? و سیاوش غش کرد از خنده و شروع کرد به خواندن. راحله چشم هایش را بست و گوش سپرد به صدایی که به تمام رگ و پی اش نفوذ میکرد. وقتی خواندن سیاوش تمام شد راحله با همان شور و حرارت اولی تشویقش کرد و پرسید: -خب جناب باربد * خوش صدا، میخوای منزلت رو گشنه برسونی منزل? سیاوش با تعجب پرسید: -منزلم رو? و راحله خنده کنان گفت: -مگه ندیدی این بچه مثبت ها اسم خانوم هاشون رو نمیارن بهشون میگن منزل? و سیاوش یادش آمد به یکی از دوست های سید. یادش آمد چقدر سید از این کار عصبانی شده بود و با پوزخندی گفته بود: -اینا دیگه از پیغمبر و حضرت علی هم جلوتر افتادن! عالم و آدم میدونستن اسم زن آقا فاطمه ست، همه جا هم فاطمه صداش میکرد. این اداها دیگه چیه! و سیاوش خنده اش گرفته بود از این عصبانیت سید. حالا هم دوباره خنده اش گرفت و گفت: -نخیر منزل خانم، میریم یه شام حسابی بهتون میدم بعد میرسونمتون منزل! بعد از شام، وقتی راحله را رساند و برگشت خانه، پشت در پارکینگ ایستاده بود تا ریموت در را که زده بود در را باز کند. همینطور که منتظر بود یادش افتاد به آن شبی که دو نفر ریختند سرش و کتکش زدند. بهترین کتک عمرش! کتکی که اگر نبود شاید هیچ وقت راحله را به دست نمی آورد. لبخندی روی لبش نشست. در باز شده بود، میخواست وارد پارکینگ شود که صدای گوشی اش بلند شد. واتس آپ بود. راحله پیام داده بود. یک عکس نوشته: " من که بیچاره شدم کاش ولی هیچ دلی، گیر لحن بم مردانه ی محکم نشود" و سیاوش لبخندی از سر کیف زد. پ.ن: *باربد: مشهورترین آهنگساز، شاعر و خواننده ساسانی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دشمن مشترک 🔹امام خامنه‌ای: دشمن ملت ایران همان دشمن ملت فلسطین، لبنان، عراق، مصر، سوریه و یمن است... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
D1737390T11619283(Web)-mc.mp3
2.74M
🔹حکایت شیخ حسین و تشرف به خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🎙 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 عفاف و زنان عفیف فوق‌العاده 👌👌👈نشر دهیم •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 بروید سر قبر پدر و مادرتان آنها شما را می بینند و خوشحال می شوند 🎙شهید دستغیب ره •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید حسن باقری: برادرا عقب بایستیم، ترسو بار میایم! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔻نقش لشکر جن‌ها در‌ جنگ‌ها 🔹در گذشته، نیروهای ماورایی مانند جادو برای برتری در جنگ‌ها به کار می‌رفتند. در متون اسلامی هم قدرت‌های غیرمادی از جمله جنّیان به رسمیت شناخته شده‌اند، اما نقش آن‌ها در‌ جنگ‌های تاریخ چه بوده؟ 💭امام‌خامنه‌ای: ما دشمن زیاد داریم، تعجب نباید کرد. در قرآن خدای متعال میفرماید "و کذلک جعلنا لکُل نَبِی عَدُوا شیاطین الانس و الجنِّ یوحی بعضهم الی بعض زُخرف القول غرورا" هم دشمنان جنی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها بهم کمک میکنند؛ سیستمهای اطلاعاتی خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری میکنند۹۹/۱/۳ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
4_807267849499312531.mp3
37.42M
دعای کمیل 🤲 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر جدید از لحظات ابتدایی شهادت سیدحسن نصرالله در بیروت/ شبی که لبنان در سکوت فرو رفت... تصاویر اختصاصی و روایت محسن اسلام‌زاده، مستندساز، از لحظات نفسگیر حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی و شهادت دبیرکل حزب‌الله لبنان •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش مردم به یک نقشه‌ی عجیب در دنیا! 🔔 ‏نشر این کلیپ با شما... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
سوره واقعه شیفتگان تربیت.mp3
11.67M
آرامش شبـــــ♡ـــانه •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭 امام: در تمام دنیا یک نفر را مثل آقای خامنه ای♡ پیدا نمی‌کنید! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ» و این امّت شما امّت واحدی است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید! تفسیر: آیه بعد همه پیامبران و پیروان آن‌ها را به توحید و تقوا دعوت کرده چنین مى گوید: این امت شماست امت واحد (و تفاوت هاى میان شما و همچنین پیامبرانتان هرگز دلیل بر دوگانگى و چند گانگى نیست) (وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً). و من پروردگار شما هستم، از مخالفت فرمان من بپرهیزید (وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ). به این ترتیب، آیه فوق به وحدت و یگانگى جامعه انسانى، و حذف هر گونه تبعیض و جدائى دعوت مى کند، همان گونه که او پروردگار واحد است انسان ها نیز امت واحد هستند. به همین دلیل، باید از یک برنامه پیروى کنند، همان گونه که پیامبرانشان نیز به آئین واحدى دعوت مى کردند که اصول و اساس آن همه جا یکى بود: توحید و شناسائى حق، توجه به معاد و زندگى تکاملى بشر و استفاده از طیبات و انجام اعمال صالح، و حمایت از عدالت و اصول انسانى. 🌺🌺🌺 بعضى از مفسران، امت را در اینجا به معنى دین و آئین مى دانند، نه به معنى جمعیت و جماعت، در حالى که ضمیر جمع در جمله أَنَا رَبُّکُم شاهد بر آن است که منظور از امت، همان جماعت انسان ها است. و لذا در تمام مواردى که کلمه امت در قرآن مجید به کار رفته، معنى جمعیت و گروه از آن اراده شده است، مگر در بعضى از موارد استثنائى که توأم با قرینه خاصى بوده و امت مجازاً به معنى مذهب به کار رفته است، مانند: إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّة وَ إِنّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ: ما پدران خود را بر مذهبى یافتیم و از آنها پیروى مى کنیم. قابل توجه این که: مضمون همین آیه با تفاوت مختصرى در سوره انبیاء آیه 92 آمده است: إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ در حالى که قبل از آن شرح حال بسیارى از انبیاء بیان شده است و در واقع هذه اشاره به امت هاى انبیاى پیشین است که همه از دیدگاه فرمان الهى، امت واحده بودند و همگى به دنبال یک هدف در حرکت. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۲ سوره‌ مبارکه مؤمنون) •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
352_26036039654688.mp3
2.53M
. برای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)هیـچ نصـرتی بالاتر از خودسازی نیست 😎 🎙️استاد شجاعی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
32.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه رفتار کنیم که حرف و نصیحت هامون به دل بچه هامون بشینه و عمل کنن؟ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
* 💞﷽💞 ‍#بادبرمیخیزد #قسمت129 ✍ #میم_مشکات راحله همانطور که پگاز داشت برای خوردن قندها کف دستش را
* 💞﷽💞 ‍ زیارت دو نفره فورجه امتحانات شروع شد و هر دو نشستند سر درس و کتابشان. گهگاهی تلفنی حرف میزدند یا پیغام های واتس اپی رد و بدل میکردند. که البته هر بار با تذکر سید سیاوش مجبور میشدگوشی اش را کنار بگذارد و درسش را بخواند. سیاوش در جواب تذکر صادق، با ذوقی که معلوم بود میخواست مثلا حسرت صادق را در بیاورد گفته بود: -تو که نمیدونی متاهلی چقد خوبه! اگ میدونستی هرچی کتاب داشتی میریختی دور، همین امروز میرفتی زن میگرفتی!! سید هم همانطور که با آن هیکل سنگینش یک طرفی لم داده بود روی بالشت بیچاره و یک دستش را ستون کرده بود زیر سرش، کتابش را ورق زده بود و با همان خونسردی همیشگی و حرص در بیارش گفته بود: -شمام اگه میدونستی اینکه آدم سر جلسه بلد نباشه و بخواد دو دستی بزنه تو سر خودش چه صحنه رقت انگیزیه این نامزد بازی هارو میذاشتی کنار سیاوش کمی فکر کرد و طبق معمول دید حق با سید است، بنابراین موبایل را روی بی صدا گذاشت و مشغول درس خواندن شد. دو سه روز که گذشت، سیاوش دید دیگر نمیتواند به تماس و چت بسنده کند. دلش تنگ شده بود. باید حتما راحله را میدید. نیاز داشت دست هایش را بگیرد برای همین عصر سه شنبه سر زده به سراغ راحله رفت. البته با مادر زن مهربانش هماهنگ کرده بود تا راحله را غافلگیر کند. راحله داشت درس میخواند، البته بیشتر زیر چشمی گوشی اش را میپایید. معصومه هم از صبح با "اقا حامد جانش" بیرون رفته بود برای همین از تنهایی کلافه شده بود. داشت با خودش فکر میکرد این صفحه را که خواند گوشی را بردارد و زنگی به سیاوش بزند که صدای در اتاق بلند شد. لابد مادر بود: -بفرما اما کسی در را باز نکرد. تعجب کرد. با خودش فکر کرد حتما معصومه برگشته است و مسخره بازی اش گل کرده .خنده کنان بلند شد: -تو باز با آقاتون رفتی بیرون لوست کرده برگشتی سر ما ناز و ادا ... ولی کسی که پشت در بود معصومه نبود. سیاوش با لبخندی کش آمده پشت در ایستاده بود. چشمانش از تعجب گرد شد. نزدیک بود لب هایش به خنده باز شود که یکدفعه یادش آمد با لباس خانگی ست و روسری ندارد. سریع در را بست و پشت در ایستاد. مهمان تازه وارد، اولش تعجب کرد ولی بعد فهمید که چرا راحله این کار را کرده از خنده روده بر شد: -باز کن خانم...دیگه دیدمت بعد چسبید به در و آرام گفت: -شما در محاصره همسرتان هستید خانم... لطفا مقاومت نکنید! راحله هم خنده اش گرفته بود و هم خجالت میکشید. شالش را از سر چوب لباسی برداشت، انداخت روی سرش و بازوهایش و در را باز کرد: -سلام سیاوش خنده کنان وارد اتاق شد: -سلام لپ گلی خانم دست هم را گرفتند و روی تخت کنار هم نشستند: -کی اومدی? چه بی خبر? -میخواستم غافلگیرت کنم مثل اینکه موفق هم شدم راحله بازوی سیاوش را بغل کرد: -خیلی کار خوبی کردی اومدی میز توالت روبروی تخت بود و چهره دو نفرشان در آینه پیدا. سیاوش در آینه شکلکی برای راحله در آورد: -دلم برات تنگ شده بود. دیگه طاقت نیاوردم راحله که سرش را به شانه سیاوش تکیه داده بود چرخاند و صورتش را پشت سیاوش پنهان کرد. خدا میداند از شنیدن این جملات با آن صدای مردانه ای که عاشقش بود چه به سر قلبش می آمد. سیاوش دستش را بیرون کشید و دور راحله حلقه کرد. راحله سرش را روی سینه سیاوش گذاشت و چشم هایش را بست. سیاوش زیاد عادت نداشت عطر بزند و راحله بوی خود سیاوش را به هر عطری ترجیح میداد. دستانش را دور کمر سیاوش انداخت و آرام زمزمه کرد: -سیاوش? -جان دل سیاوش? راحله کمی مکث کرد و بعد آرام گفت: -دوست دارم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️ویدیویی از رهگیری دقیق پرتابه های شلیک شده به سمت یک هدف در شرق تهران توسط پدافند هوایی ایران •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ماجرای دیشب از اتاق جنگ صهیونیست‌ ها تا واکنش صفحات مجازی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اطلاعیه قرارگاه پدافند هوایی کشور 🔹رژیم جعلی، بامداد امروز نقاطی از مراکز نظامی در تهران، خوزستان و ایلام را مورد هجوم قرار داد که ضمن رهگیری و مقابله موفقِ سامانهٔ یکپارچۀ پدافند هوایی، آسیب‌های محدودی به برخی نقاط وارد شد. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢در انجام وظیفه نه تعلل می‌کنیم و نه شتاب زده می‌شویم و آنچه که منطقی، معقول و درست و نظر تصمیم‌گیران سیاسی و نظامی است در وقت خود انجام می‌گیرد و در آینده هم اگر لازم شود باز انجام خواهد گرفت. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🍃@ShifteganeTarbiat