🏠 #پنجره ویژه از حضور شب گذشته رهبر انقلاب در منزل شهید رئیسی و خاطره رهبر انقلاب از سفر دکتر رئیسی به روسیه و بازگشت ایشان به کرج. ۱۴۰۳/۳/۲ 🖤 #رئیسی_عزیز 💻 @ShifteganeTarbiat

👆

👆

هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ» و تندباد را مسخّر سلیمان (علیه‌السلام) ساختیم، که به فرمان او به سوی سرزمینی که آن را پربرکت کرده بودیم جریان می‌یافت؛ و ما از همه چیز آگاه بوده‌ایم. تفسیر: آیات بعد، به بخشى از مواهبى که خدا به یکى دیگر از پیامبران، یعنى سلیمان(علیه السلام) داده اشاره مى کند، نخست مى گوید: ما بادهاى شدید و طوفان‌زا را مسخر سلیمان ساختیم که تحت فرمان او به سوى سرزمینى که ما آن را مبارک کرده بودیم حرکت مى کرد (وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلى الاْ َرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها). و اینکار، عجیب نیست; چرا که ما به همه چیز آگاه بوده و هستیم (وَ کُنّا بِکُلِّ شَیْء عالِمِینَ). هم از اسرار عالم هستى، قوانین و نظامات حاکم بر آن آگاهیم، مى دانیم چگونه آن‌ها را مى توان تحت فرمان آورد، و هم از نتیجه و سرانجام این کار، و به هر حال، همه چیز در برابر علم و قدرت ما خاضع و تسلیم است. 🌺🌺🌺 جمله وَ لِسُلَیْمانَ... عطف بر جمله وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ مى باشد یعنى قدرت ما چنان است که گاهى کوه ها را مسخر یکى از بندگان خود مى سازیم تا همراه او تسبیح گویند، و گاه بادها را تحت فرمان یکى از بندگان خویش قرار مى دهیم تا او را به هر جا ببرند. واژه عاصِفَة به معنى تندباد یا طوفان است، در حالى که از بعضى دیگر از آیات قرآن استفاده مى شود بادهاى ملایم نیز به فرمان سلیمان بود، چنان که در سوره ص آیه ۳۶ مى خوانیم: فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ: ما باد را به فرمان او قرار دادیم که نرم و آهسته، هر جا که مى خواست حرکت مى کرد . اما این که باد چگونه در اختیار او قرار داشت؟ با چه سرعتى حرکت مى کرد؟ سلیمان و یارانش بر چه وسیله اى مى نشستند و حرکت مى کردند؟ به هنگام حرکت چه عاملى آن‌ها را از سقوط و یا فشار هوا و مشکلات دیگر حفظ مى کرد؟ و خلاصه این چه نیروى مرموزى بود که به او امکان یک چنین حرکت سریعى را در آن عصر و زمان مى داد؟ این‌ها مسائلى است که جزئیات آن بر ما روشن نیست، همین اندازه مى دانیم: این یک موهبت الهى و خارق عادت بود که در اختیار این پیامبر بزرگ گذارده شده بود، و ما از جزئیات آن آگاه نیستیم، و چه بسیار است مسائلى که ما از وجود اجمالیش باخبریم، ولى از شرح و تفصیلش بى خبر. بالاخره از نظر بینش یک انسان خداپرست و موحّد، هیچ چیز در برابر قدرت خداوند مشکل و غیر ممکن نیست، او بر همه چیز قادر و به همه چیز عالم است. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۸۱ سوره‌ مبارکه انبیاء) @ShifteganeTarbiat

🎥 قرائت کامل زیارت آل‌یاسین به همراه بیانات و ذکر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از فرازهای آن 🔹 رهبر انقلاب: یاد امام زمان نشان‌دهنده‌ی این است که خورشید طلوع خواهد کرد، روز خواهد آمد. @ShifteganeTarbiat

🏴 الگوهای شهید رئیسی در اداره کشور #سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور @ShifteganeTarbiat

* #هـــو_العشـــق🌹 #پـــلاک_پنهـــان #قسمت۱۴۸ بعد از امدن دکتر و امضای برگه ی ترخیص ،سمیه خانم به سمانه کمک کرد تا آماده شود. کمیل بعد از تصفیه حساب و خرید دارو ،به سمت سمانه و سمیه خانم که کنار ماشین بودند رفت،سریع ماشین را روشن کرد و کمک کرد تا سمانه سوار شود. در طول راه کسی حرفی نزد با صدای گوشی سمیه خانم سمانه از خواب پرید،نگاهی به اطراف انداخت نزدیک خانه بودند،سرگیجه داشت برای همین چشمانش را بست. ــ کی بود مامان؟ ــ صغری است،قرار بود صبح بیاد خونمون،الان زنگ زد نگران بود ــ الان کجاست ــ تو خونه منتظره وارد کوچه شدند،کمیل ماشین را در خیابان پارک کرد، و در جواب سوال مادرش گفت که جایی کار دارد،اما سمانه خوب می دانست به خاطر او میخواست از اینجا دور باشد. به محض پیاده شدن سمانه سنگینی نگاه کسی را بر روی خودش حس کرد،همان نگاه همیشگی که چهار ستون بدنش را از ترس می لرزاند. با گرمای دستی که بر دستش نشست سرش را بالا آورد و نگاه ترسان و وحشت زده اش در نگاه کنجکاو کمیل گره خورد،برای اینکه کمیل متوجه نشود سریع سرش را پایین انداخت. ــ چرا دستات اینقدر سردن؟ ــ چیزی نیست،ضعف دارم کمیل مشکوک پرسید: ــ لرزیدن صدات هم به خاطر ضعفه؟ سمانه هول کرد و برای چند ثانیه نگاهش را به مرد همسایه که او را با لبخند کریهی نگاه می کرد انداخت اما سریع نگاهش را دزدید! کمیل همین نگاه چند ثانیه ای برایش کافی بود تا یاد حرف های سمانه بیفتد. " من شوهر ندارم،اگه شوهر دارم چرا باید هر روز از نگاه کثیف مرد همسایه وحشت کنم " سمانه از فشاری که کمیل بر دستانش وارد کرد،آرام نالید: ـ کمیل کمیل یا چشمان سرخ از خشم،آرام غرید : ـ خودشه سمانه متوجه منظور کمیل شد اما گفت: ــ کی خودشه؟چی میگی کمیل ــ سمانه بگو خودشه؟ سمانه دستپاچه لبخندی زد و قدمی برداشت و گقت: ــ بریم داخل حالم خوب نیست کمیل بازویش را محکم فشرد و تشر زد: .ــ پس خودشه ــ نه نه کمیل یه لحظه صبر کن تا میخواست جلوی کمیل را بگیرد،کمیل به سمت آن مرد رفت،مرد تا میخواست ازجایش بلند شود ،مشت کمیل بر روی صورتش نشست. کمیل با تمام توان به او مشت می زد،با صدای جیغ سمانه والتماس های سمیه خانم در باز شد و علی همسر صغری با دیدن کمیل سریع به سمتش رفت،سمانه که سرگیجه اش بیشتر شد،کمیل را تار می دید و لکه های تیره جلوی دیدش را گرفته بودند،به ماشین تکیه داد و دستش را برسرش گرفت،احساس می کرد زمین یه دور او می چرخید. علی سعی می کرد کمیل را از آن مرد دور کند،اما کمیل به هیچ وجه راضی نبود که از مشت زدن هایش دست بکشد. ــ کمیل سمانه خانم حالش خوب نیست،ول کن اینو با فریاد علی کمیل مرد را بر روی زمین هل داد و نگاهش را به سمت سمانه کشاند،با دیدن سمانه بر روی زمین و مادرش کنار او،یا خدایی گفت و به سمتش دوید * ادامه.دارد.... * 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 💠 #الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج

♨️اشک فراق 🎙 #پادکست ویژه #امام_زمان(عج) 👌بسیار شنیدنی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @ShifteganeTarbiat

🏴 سه سال جهادخستگی ناپذیر | بخشی از مهمترین دستاوردهای دولت سه ساله شهید رئیسی #سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور @ShifteganeTarbiat

داستان تشرفات استاد عالی #الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج @ShifteganeTarbiat

👆#منبع_مسابقه

👆#مسابقه

۲ #پارت_اول 📚 #غدیر_در_گذر_زمان «هنّئونی هنّئونی إن الله تعالى خصنی بالنبوه و خص أهل بیتی بالإمامه» 📚 کتاب الغدیر علامه امینی، جلد۱ص۵۱۳ 📖 در ۱۸ ذیحجه (حجه الوداع) رسول اکرم صلوات اللّه علیها ، در جمع ۱۲۰،۰۰۰ نفری، در مکان ،۳میلی جُحفه در سمت چپ راه، به مناسبت #غدیرخم ،۳روز جشن(شب احیا و عبادت) اعلام کرده و امیر المومنان علی علیه السلام را به عنوان #جانشین خود نصب میکنند ... 🔸حسان ابن ثابت باسرودن شعر سعی برای جاودانه کردن موضوع #غدیر دارد. 🔸به روایت احمد حنبل ،به مسند براء بن عازب ،در محل غدیر ،بعد از ذکر "من کُنت مولا ،فعلی مولا..." اولین کسی که به #علی_ع تبریک میگوید عمربن خطاب است ... #خلاصه #مسابقه 🏴🌿 @ShifteganeTarbiat

۲ #پارت_دوم 📚 #غدیر_در_گذر_زمان 📝 مقریزی، متوفای ۸۴۵ قمری در زمان دولت فاطمیان، را در کتاب الخطط المقرزیه جشن رسمی #دهه_غدیر این گونه بیان می‌کند : 🔻درسال ۳۵۲.ق در کشور عراق در زمان پادشاهی آل بویه به گزارش معزّالدّوله بُویهی اعلام میگردد. 🔻در ۱۸ ذیحجه،سال ۳۶۲.ق کشور مصر و مراکش(مغرب) این جشن (دعا و عبادت) را #۱۰روز اعلام میکند. 🔻در سال ۵۱۶.ق در قاهره 🔻در سال ۹۰۷.ق در ایران 🔸آیت الله وحید خراسانی در سال ۱۳۸۸/۱۵/۸ ۱۵ دهه غدیر را پیشنهاد داده و ۱۱۰ پیشنهاد را برای برگزاری باشکوه را از روز ۱۴ الی ۲۴ را به ثبت میرساند ✅ چرا #۱۰روز : 🔻#غدیر ،روز اکمال و اتمام نعمت است! ⬅️عدد ۱۰ در قرآن با استناد به آیه ۳سوره مائده(موسی ع ۳۰ روز در وادی طوی' برای عبادت فرا خوانیدم،بعد با افزودن ۱۰روز آن را اکمال و اتمام کردیم) ، عدد اکمال و اتمام است! ⬅️نمونه دیگر: اگر در حج واجب کسی به قربانی دسترسی نداشته باشد، #۱۰_روز_روزه بگیرد (۳روز در حج و ۷روز در وطن) 🔻علامه طباطبایی : اتمام: انظمام همه اجزاء چیزی پس از شروع در آن اکمال: حالتی که اگر چیزی به آن نرسد،مطلوب نخواهد بود ... 🔻تعبیر در ادبیات عرب: کثره > ۱۰ > قلّه 🔻راغب اصفحانی هم در مفردات القرآن عدد ۱۰ را عدد کامل میداند. ✅ بنیانگذار مراسمات دهگی، امام رضا علیه السلام،به مناسبت دهه اول محرم یعنی اول تا ۱۰ هست. و در مورد غدیر ،در سال ۲۰۳ قمری در خراسان به فیاض طوسی دستور گزارش وثبت میفرمایند، ثبت این گزارش در سال ۲۵۹ قمری صورت می‌پذیرد. #خلاصه #مسابقه 🏴🌿 @ShifteganeTarbiat

۲ #پارت_سوم 📚 #غدیر_در_گذر_زمان 📝 اهل سنت در سال ۳۸۹ قمری ۸ روز پس از غدیر، جشن مفصلی با لهو و لعب برگزار کردند و گفتند که امروز روز ورود پیامبر با ابوبکر صدیق به غار است ! 🔰در صورتی که : 1⃣ پیامبر اصلاً با ابوبکر وارد غار نشده بود بلکه آن شخص همراه پیامبر ، عبدالله بن اُریقط بوده است 2⃣ ورود به غار با آغاز هجرت در شب اول ربیع الاول بوده نه ۲۶ ذیحجه الحرام #خلاصه #مسابقه 🏴🌿 @ShifteganeTarbiat

🏴 #تبیین | ویدئو داخل بالگرد مربوط به پاناما است ▪️اخیرا ویدئویی از داخل کابین یک بالگرد منتشر شد که به حادثه سقوط بالگرد رئیس جمهور ایران نسبت داده شده است که بیش از ۴ میلیون بار بازدید داشته است. ▪️با بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد این ویدئو مربوط به سال ۲۰۲۰ و متعلق به یکی از نامزدهای انتخابات پاناماست که از لحظه سقوط خود در بالگرد فیلم‌برداری کرده است. @ShifteganeTarbiat

زمان برگزاری این #مسابقه در ۵ و ۶ تیر خواهد بود،اطلاع رسانی فرمائید https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90

قرعه‌کشی و اعلام نتایج تا قاف کرامت همین هفته پیش رو هست،بزرگواری که مراجعه نفرمائید برای شماره کارت و شبا و... به معنای انصراف از دریافت هدیه تلقی خواهد شد به #مسابقه‌بزرگ‌غدیر عنایت داشته باشید ۲ روز است

۳ #پارت_اول 📚 #غدیر_در_گذر_زمان 🔰پیشینه غدیر: ۱۸ ذی‌الحجه روز غدیر روز جشن سرور و روز بعثت انبیا بوده و هست. ✅ عرض ولایت : دو هزار سال پیش از آفرینش انسان در روز غدیر زمین و آسمان زیر بار امانت خدا نمی‌رود. " إنا عرضنا الأمانه على السماوات والارض والجبال... " سوره احزاب آیه ۷۲ 🔻به فرموده امام صادق علیه السلام منظور از امانت ، ولایت امیرالمومنین علیه السلام است. 🔻 امام رضا در حدیثی طولانی می‌فرماید خداوند ولایت را به سه گروه ارائه داد: 1⃣ به اهل آسمان هفتگانه عرضه نمود، اهل آسمان هفتم پیشی گرفت و عرش را مزین نمود 2⃣ به زمین عرضه نمود مکه پیشی گرفت و کعبه را مزین نمود 3⃣ به کوه عرضه نمود کوه عقیق فیروزه و یاقوت پیشی گرفت و به جواهرات مزین نمود. 🔸 منظور از "حمل" در آیه ۷۲ سوره احزاب به دوش کشیدن نیست، بلکه به خود بستن است ،به دروغ ادعا کردن و منکر مقام صاحبان ولایت شدن هست. ✅ پذیرش توبه حضرت آدم عليه السلام تشيع معتقد بر عصمت پیامبران و امامان و فرشتگان هست،گناه حضرت آدم ترک اولی' است،خداوند اسامی پنج تن آل عبا را به حضرت آدم آموخت، تا او با توسل بر اصحاب کسا توبه کند و خداوند در روز #غدیر توبه اش را پذیرفت. #خلاصه #مسابقه 🏴🌿 @ShifteganeTarbiat

۳ #پارت_دوم 📚 #غدیر_در_گذر_زمان ✅نصب شیث 🔻شيث (هبه الله) فرزندي حضرت آدم ،که ۵ سال بعد از هابیل متولد شد،وی ۷۱۲ سال عمر کرد. انسان‌ها از نسل او و برادرش یافث هستند. یافث دختری داشت و شیث پسری، از ازدواج این دو نسل بشر ادامه یافت. شیث به عنوان وصی حضرت آدم ع در روز غدیر نصب شد. ✅ لنگر انداختن کشتی حضرت نوح علیه السلام 🔻طوفان سهمگین تاریخ بشریت، روز غدیر پایان می‌یابد و کشتی نوح روی کوه جودی فرود می‌آید. 🔸 آیه ۷۷ سوره صافات اشاره بر این دارد که، نسل بشر در ادامه از تبار حضرت نوح علیه السلام می‌باشد. ✅ نجات حضرت ابراهیم از آتش نمرود 🔸 امام رضا علیه السلام : غدير درميان سه عید،عید سعيده قربان فطر و جمعه ، مانند ماه است به ستارگان،روزی است که حضرت ابراهیم از آتش نمرود به فرمان خدا نجات یافت. 🔸 امام صادق علیه السلام حضرت ابراهیم به شکرانه نجات از آتش نمرود،در روز غدیر، روزه گرفت. ✅ حضرت موسی در این روز بر ساحران غلبه کرد ✅ بعثت انبیا: 🔸نصب هارون به وصایت برادرش حضرت موسی 🔸اعلام وصایت یوشع بن نون توسط حضرت موسی بعد از درگذشت هارون 🔸 حضرت ادریس در روز غدیر به پیامبری مبعوث شد 🔸نصب حضرت آصف بن بر خیام بعد از حضرت سلیمان 🔸شمعون بن حمّوم بن صفا جانشین حضرت عیسی معرفی و نصب شد. #خلاصه #مسابقه 🏴🌿 @ShifteganeTarbiat

🏴 اعتراف بی‌بی‌سی به عملیات ناموفق پهپاد ترکیه: پهپاد ترکیه‌ای نتوانست محل دقیق بالگرد را نشان دهد #سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور @ShifteganeTarbiat

🏴 هیاهو بر سر پیام تسلیت پروفسور امیراحمدی برای سانحه هلیکوپتر رییس جمهور شهید #سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور @ShifteganeTarbiat

🏴 دریاسالار بازنشسته ارتش ترکیه: حکومت ما دروغ می‌گوید، پهپاد ما محل سقوط بالگرد رئیس جمهور ایران را پیدا نکرد... #سیدالشهدای_خدمت | #شهید_جمهور @ShifteganeTarbiat

* #هـــو_العشــق🌹 #پـلاک_پنهـــان #قسمت149 صغری بالشت را مرتب کرد و به سمانه کمک کرد تا به آن تکیه بدهد. ــ اینجوری راحتی؟ ــ آره خوبه صغری پتو را روی پاهای سمانه مرتب کرد و با نگرانی به او لبخند زد و آرام پرسید: ــ بهتری؟چیزی لازم داری؟ ــ نه عزیزم چیزی لازم ندارم،ببخشید اذیتت کردم صغری اخمی به او می کند! ــ خجالت بکش دختر،من برم پیش مامان داره برات سوپ درست میکنه از جایش بلند شد و دست امیر را گرفت و به طرف در رفت،امیر گریه کنان از صغری می خواست تا او را کنار سمانه نگه دارد اما صغری این موقعیت را بهترین موقعیت برای کمیل می دید که با سمانه صحبت کند. دست امیر را کشید و با اخم گفت: ــ بدو بریم مامان، عصبیم کنی امشب نمیمونیم خونه مامان جون امیر از ترس اینکه امشب نماند،با چشمان اشکی به دنبال مادرش رفت. صغری قبل از اینکه از اتاق خارج شود،به کمیل که به چارچوب در تکیه داده بود نزدیک شد و گفت: ــ با سمانه حرف بزن ،اما اگه ناراحتش کردی اینبار با من طرفی کمیل سری تکان داد و از جلوی در کنار رفت تا صغری از در خارج شود. کمیل در را بست و به طرف سمانه رفت،نگاهی به سمانه که سر به زیر مشغول ور رفتن با پتو بود،کنارش روی تخت نشست و نگاهی یه چهره ی بی حالش انداخت. ــ میتونی صحبتای منو گوش بدی؟ سمانه که در این مدت منتظر صحبت های کمیل بود،سری تکان داد. کمیل نفس عمیقی کشید و لبان خشکش را تر کرد و گفت: ــ نمیخواستم توضیح بدم اما بعد تصمیم های تو لازم دیدم که یه توضیح کوچیکی بدم،امیدوارم مثل همیشه که کنارم بودی و تک تک صحبت های منو باور کردی و درک کردی و کنارم موندی،اینبارم اینطور باشه. نگاهی به چشمان منتظر سمانه دوخت ،نفس عمیقی کشید و ادامه داد: ــ تیمور،سرکرده ی یک گروه خلافکاری و ضد انقلابیه،خیلی باهوش و معروف،کار خودشو خیلی خوب بلده. تو یکی از عملیات من به یکی از آدماش تیراندازی کردم که بعدا فهمیدیم که برادرشه اون هم همیشه منتظر تلافی بود. لبخند تلخی زد!! ــ موفق هم شد،اون روز که سراغش رفتم ،بی هماهنگی نبود،باسردار احمدی هماهنگ کردم،اون شب... ــ اون شب چی کمیل؟ ــ اون شب درگیری بالا گرفت،آرشو از دست چنگشون بیرون کشیدم اما موقعی که میخواستم از ساختمون بیرون بیام،تیر خوردم سمانه هینی کشید و دستانش را بر دهانش گذاشت!! ــ دایی محمد اولین نفری بود که به من رسید * ادامه.دارد.... *