••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے
✨ #پارت72
نگران شدم.با گریه حرف میزد....
به سختی نفس میکشید و بریده بریده حرف میزد.از حرفهاش فهمیدم شوهرش شهید شده...
بهش گفتم میام پیشت.وقتی دیدمش خیلی جا خوردم.
حالش خیلی بد بود ولی تنها بود.بغلش کردم و باهم گریه میکردیم.
خیلی طول کشید تا یه کم حالش بهتر شد و تونست به سختی حرف بزنه.
گفت:
_پنج سال پیش که ازدواج کردیم. پدر و مادرم خیلی محسن رو دوست داشتن. پدرومادر محسن هم منو خیلی دوست داشتن.اما از وقتی محسن میرفت سوریه رفتارشون با ما تغییر کرد.همه اطرافیان مون رفتارشون تغییر کرد.مدام نیش و کنایه و تهمت میشنیدیم.
بعضی ها مثلا به شوخی بهم میگفتن از شوهرت خسته شدی طلاق بگیر،چرا میخوای به کشتن بدیش.بعضی ها میگفتن اونجا جنگه،به شما چه ربطی داره. خانواده محسن و خانواده خودم،پول رو هم گذاشتن و آوردن برای ما.گفتن برای سوریه رفتن چقدر بهتون میدن؟ هرچقدر باشه بیشتر از این نیست. این پولها مال شما پس دیگه نرو.بعضی ها بدتر از اینا میگفتن. محسن خیلی ناراحت میشد.منم تحمل میکردم. خانواده هامون از هر راهی بلد بودن مانع مون میشدن. بامحبت،باعصبانیت، باناراحتی، باتهدید...
ما همیشه تنها بودیم....هفته پیش خبر شهادتش رو بهم دادن.تو مجلس هم مدام زخم زبان بود و نیش و کنایه. هیچکس به قلب داغدارم تسلیت نگفت.. بچه مو ازم گرفتن که به قول خودشون درست تربیتش کنن که مثل من نشه..دلم برای دخترم پر میکشه.زینب فقط دو سالشه..الان داره چکار میکنه؟
دوباره گریه کرد.صداش کردم:
_محیا..
نگاهم کرد.گفتم:
_محیا،تو مطمئنی راهی که تا حالا رفتی درست بوده؟
-آره.
-پس چرا خدا،حضرت زینب(س) که شوهرت مدافع حرمش بود،کمکت نمیکنن؟!!
سؤالی و با اخم نگاهم کرد.
-فکر میکردم حداقل بهم دلداری میدی..تو که بدتری..میخوای تیشه به ریشه ایمانم بزنی؟!!!
-خدا حواسش بهت هست؟..داره نگاهت میکنه؟..کمکت میکنه؟
-آره.آره.آره.
-پس چرا دخترت پیشت نیست؟ الان کجاست؟داره چکار میکنه؟گریه میکنه؟بهونه تو نمیگیره؟
بلند گفت:
_بسه دیگه.
بامحبت نگاهش کردم.
-مطمئن باش خدا حواسش بهت هست.مطمئن باش خدا داره نگاهت میکنه.مطمئن باش خدا کمکت میکنه. شاید همین دور بودن از بچه ات کمک خدا باشه برای قوی تر شدن تو...به نظرت خدا دوست داره تو برای عزاداری شوهرت چطوری باشی؟
مدتی فکر کرد.بعد....
ادامه دارد...
کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
@mahisa_ir
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
••🌸 #هـرچۍ_تـو_بخواے
✨ #پارت73
مدتی فکر کرد.بعد گفت:
_ قوی و محکم و قاطع که همه از ظاهرم بفهمن حق با کیه...مثل حضرت زینب(س) تو مجلس یزید.
با لبخند نگاهش کردم....
واقعا آدم بزرگیه.برمیگشتم خونه.با خودم و خدا حرف میزدم.
خدایا چی میخواستی به من بگی که این بنده تو نشانم دادی؟..
میخوای من چطوری باشم؟..منکه هرکاری بگی سعی میکنم انجام بدم..
یه دفعه یاد آقای موحد افتادم..
سریع ماشین رو کنار خیابان نگه داشتم.
خدایا،نکنه تو هم میخوای که باهاش..؟..آخه چجوری؟..
من حتی نمیتونم بهش فکر کنم..تو ماشین خیلی گریه کردم. از نظر روحی خسته بودم.تا حالا اینقدر احساس خستگی نکرده بودم.
ماشین روشن کردم و رفتم امامزاده.
بعد از کلی گریه و دعا و نماز و مناجات
گفتم
خدایا من وقتی دلم راضی به ازدواج نیست، نمیتونم همسر خوبی باشم.وقتی نتونم همسر خوبی باشم حق الناسه.اونم حق شوهر که خیلی سنگینه.
خدایا این سخت ترین امتحانیه که تا حالا ازم گرفتی.
خدایا اگه یه لحظه رهام کنی پام میلغزه و میفتم تو قعر جهنم.خودت یه کاری کن این بنده ات بیخیال من بشه.
رفتم خونه....
یه راست رفتم تو اتاقم.چشمم به هدیه ی آقای موحد افتاد که هنوز روی میز تحریرم بود.
تصمیم گرفتم...
بخاطر خدا،بخاطر به دست آوردن رضایت پدر و مادرم، یه قدم بردارم.
بعد دو ماه بازش کردم؛...
با بغض و اشک. قرآن بود،یه قرآن خیلی زیبا.
زیرش یه یادداشتی بود که نوشته بود:
قرآن برای هر آدمی..تو هر زمانه ای..با هر زندگی ای..مفید ترین برنامه ی زندگیه.
اتفاقی بازش کردم..
آیه ی بیست و سه سوره احزاب اومد.
"من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا"
یه چیزی تو دلم گفت...
اونی که "من قضی نحبه"هست امینه.
اونی که"من ینتظر" هست و "ما بدلوا تبدیلا" آقای موحد.
بابا تو اتاقش بود. رفتم پیشش.گفتم:
_تصمیم گرفتم بخاطر خدا بشناسمشون.
بغض داشتم.گفتم:
_برام خیلی دعا کنید بابا..خیلی سخته برام.
بعد مدتی سکوت بابا گفت:
_میخوای یه قراری بذاریم باهاش صحبت کنی؟
-قرارمون قدم قدم بود..نمیخوام فعلا باهاشون رو به رو بشم.
-قدم بعدی چیه؟
-شما معرفی شون کنید.
-وحید ده ساله با محمد دوسته.منم ده ساله میشناسمش.مختصر و مفید بگم، خدا برای وحید خیلی مهمه.تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...ولی بعضی اخلاق ها سلیقه ایه.حالا تو چیزهایی که برات مهمه بپرس تا جواب بدم.
من سؤالامو جزئی تر میپرسیدم و بابا هم با دقت و حوصله جواب میداد...
به حرفهای بابا اعتماد داشتم و لازم نبود خودم با چشم ببینم تا مطمئن تر بشم.
چند وقت بعد از مغازه ای اومدم بیرون.سمت ماشینم میرفتم که شنیدم پسری با جدیت به دختری میگفت
_برو.مزاحم نشو.
دختره هم با ناز و عشوه صحبت میکرد.با خودم گفتم بیخیال.بعد گفتم نهی ازمنکر هم مثل نماز واجبه.نگاهشون کردم...
تعجب کردم.آقای موحد بود.عصبی شده بود. سریع برگشت و رفت.متوجه من نشد.آدمی که دیدم به ظاهر با تعریف های بابا خیلی فرق داشت.تعجبم بیشتر شد. جوانی با لباس بافت جذب و شلوار تنگ.
با مامان و بابا تو هال نشسته بودیم.گفتم:
_امروز اتفاقی آقای موحد رو دیدم.
مامان و بابا به من نگاه کردن.منم یه جوری نگاهشون کردم که چرا به من نگفتین.مامان و بابا هم متوجه نگاه من شدن.بالبخند به من نگاه کردن.
به بابا گفتم:
_این بود آدمی که خدا براش خیلی مهمه؟!!!
مامان و بابا بلند خندیدن.از عکس العمل شون فهمیدم...
ادامه دارد...
کپے پارت هآے ࢪمان ممنو؏❌😊🖐🏾
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
@mahisa_ir
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
شـمیموصــٰال•
نمایشنـامھ ࢪمان یـادٺ باشــ♥️ـــد قسـمٺ هفتم❗️ ڪپے ممـنو؏❌😊🖐🏾 •┈••✾•✨🖤✨•✾••┈• @mahisa_
دوستان نمایشنامه مون ، زندگی آقا حمید و فرزانه خانم
بر اساس واقعیته🌿🌱
امیدوارم از گوش دادن بهش لذت ببرین👌💛
28.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به مناسبت شهادت بیبی دوعالم حضرت زهرا(س)😢🥀
سازنده:حاج مجید
کپی فقط با ذکر منبع⚠️
#فاطمیه
#امام_زمان
هدایت شده از 🌼 تولیدی فرش کاشان 🌼
#کمپین #فارس_من #برای_چادر_مادر
🔴فقط ۱۰ امضا تا گزارش از مطالبه
❌پاساژهای هنجار شکن را پلمپ کنید
متاسفانه بعد از اغتشاشات اخیر فرهنگ بدحجابی تبدیل به بیحجابی شده است و در صورت مماشات و سهلانگاری و بیتفاوتی مردم و مسئولین وضعیت فرهنگی جامعه بدتر و بدتر خواهد شد!
یکی از مکانهایی که مکرر در آن کشف حجاب دیده میشود پاساژها و بانکها است! از این رو در فارس من کمپین پلمپ پاساژ های خاطی شکل گرفته است تا تعزیرات و شهرداری تذکرات لازم را به کسبه ابلاغ کنند و در صورت نیاز اقدام به پلمپ مغازهداران خاطی کند.
💢امضا کمپین👇👇
https://www.farsnews.ir/my/c/177241 https://www.farsnews.ir/my/c/177241
#حدیث_اشک عضو شوید👇
@hadis_ashk
شـمیموصــٰال•
•┈••✾•✨🖤✨•✾••┈• @ShmemVsal •┈••✾•✨🖤✨•✾••┈•
آرامــش🌱( قسمـت اول)
▶️━━⏸━━◀️
مـــعناے واقـــعـے آرامـش چیـست؟
هـر فـرد براے حـفظ آرامـش درونـے خود
لـازم اسـت بـ چـہ عـواملـے تـوجــہ کـند؟
حـتما گوش کـنید رفـقا☺️
اسـتاد شـجاعـے👤
😅⃟🦋¦⇢#انگـیزشی ••
┈••✾•✨🖤✨•✾••┈•
@ShmemVsal
•┈••✾•✨🖤✨•✾••┈•
هدایت شده از شَهید ابراهيم هاٰدی...C᭄
7تا سࢪباز تا 450 تايۍ شدنمون😌🌸
•﴿شَهید ابࢪاهيم هاٰدۍ...C᭄﴾•
https://eitaa.com/joinchat/2948727004Cc5a094bdf2
#فوࢪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیخواهم برنجانم دلی را بی سبب اما
چگونه قتل یک مادر چهل تن متهم دارم؟
#فاطمیه
May 11
آقا دمتون گرم خیلی زیاد بود ناشناسا بقیشو نمیتونم بزارم دیگه هر سوالی داشتین پیویم
هست اونجا بگین خوشحال میشم کمکتون کنم
@Majidameri84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهاد تبیین در منظر مادر سادات⚫️
#فاطمیه
#جهاد_تبیین
هدایت شده از [🖤دݪ𝒉𝒆𝒚𝒓𝒂𝒏]
InShot_۲۰۲۲۱۲۱۷_۰۱۰۷۲۳۳۲۲_۱۷۱۲۲۰۲۲.m4a
6.32M
‹ ببین میتوانی بمانی،بمان🖤🥀
تمام صورتم درد می کند
به جان علی برخیز🥀📼›
گوینده:
آقایِمهموم
خانمِمبتلا
خانمِحیران
به قلمِ : رایحه '
#پادکست
#دل_حیران
#فاطمیه
"هندزفری لازم🎧"
@del_heyrann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو پیروز شدی سردار😢
#جان_فدا
هدایت شده از ܢ̣ࡅ࡙ࡍ߭ ߊܠحܝܩࡅ࡙ࡍ߭ ³¹³
به یک آدمین نیازمندیم که در طول امتحانات فعالیت کنه🍀
بعد امتحانات حقوق هم بهش میدیم
کسی با این شرایط پی
@nahele_01