🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شـرط ورود در جـمـع #شـهـدا ️
#اخـلـاص اســت
و اگــر ایـن شـرط را داری
چـه تـفـاوت مـیـکـند نـامـت چــیسـت و
شـغـلـت !؟
#شهید_آوینی
#طــریــق_الــشـهـدا
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🌷یادی از «شهيد ناصر زمانلو» شهید زمانلو در مهر ۱۳۳۸ در فیرورق (شهرستان خوی ) در خانواده اي كشاورز
🌷بِسم ربِّ الشُهداء🌷
💌"هدایای شما محضرروان پاک شهدای والا مقام شهرستان خوی"
ختم "صلوات " امروز
به نیت
❤️شهید ناصر زمانلو❤️
سهم شما ۵ صلوات 😊
قبول باشه😍
@Shohadaye_khoy
#شعر
از قافله های شهدا جاماندیم🌹
رفتند رفیقان و چه تنها ماندیم🌹
افسوس که در زمانه دلتنگی🌹
مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم🌹
منبع : روایت غزل، بانک اشعار شهدا و دفاع مقدس
@Shohadaye_khoy
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#جملات_ناب_شهدا
#شهید_آوینی
#دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند،وگرنه درهنگام #راحت و #فراغت و #صلح چه بسیارنداهل دین.
@Shohadaye_khoy
🌷💐🕊🌹🕊💐🌷
#در_محضر_فرمانده
#شهیدانه
#مقام_معظم_رهبری
همه انسانها می میرند ولی #شهیدان این سرنوشت همگانی را به بهترین وجه سپری کردند .
وقتی قرار است این #جان برای انسان نماند چه بهتر در راه #خدا این رفتن انجام بگیرد .
سلامتی و تعجیل در فرج
#حضرت_ولیعصر_عج
و نائب بر حقش
#مقام_معظم_رهبری
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@Shohadaye_khoy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕌اذان ظهر به افق #خوی
🍃التماس دعای فرج🙏
@Shohadaye_Khoy
#معرفی_سردار_شهید_حسن(صفر )
حبشی🌷🌷🌷
#شهیدی که رفتن به #جبهه رانه بخاطر#کینه خصم،بلکه برای ادامه راه#انبیاءو#شهدامیداند
️
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
#معرفی_سردار_شهید_حسن(صفر ) حبشی🌷🌷🌷 #شهیدی که رفتن به #جبهه رانه بخاطر#کینه خصم،بلکه برای ادامه راه
#زندگی_نامه_شهید_حسن(صفر )_حبشی
🔹#حسن حبشى خويى، #دومين فرزند خانواده خویی ، در زمستان 1340 در #شهرستان خوى آذربايجان غربى از مادرى به نام سكينه حسنعلى زاده مقدم متولد شد.
🔹#پدرش آرايشگر بود و از اين رهگذر زندگى نسبتاً خوبى داشت.
تولد اين كودك چون همزمان با #ماه صفر بود بدين خاطر به #"صفر" مشهور شد.
🔹حسن دوره #ابتدايى را در #دبستان شاهپور - نواب صفوى فعلى - و دوران #راهنمايى را در مدرسه #شهيد سلمان زاده (فعلى) با موفقيت به پايان برد.
در اين دوران با مسائل #اعتقادى، #قرآن، #نهج البلاغه و #احكام آشنا شد.
🔹در مراسم مذهبى و اعياد مختلف كه در #محله_امامزاده_آستانه_على برپا مى شد به طور فعال شركت مى كرد.
اگرچه در محيط خانه نوجوانى #آرام و متين بود اما در مسائل اجتماعى بسيار پرخروش بود.
از سجاياى #اخلاقى وى مى توان احساس همدردى با #تهي دستان و توجه به مشكلات آنان را ذكر كرد.
پس از انجام #تكاليف مدرسه در يك كارگاه بلوك زنى مشغول كار مىشد و پس از انجام كار و دريافت حق الزحمه آن را در راه خير و كمك به مردم تهي دست خرج مى كرد.
حتى زمانى كه #مادرش مقدارى پول برايش پس انداز كرد، بعدها متوجه شد كه مقدارى از آن پول را به افراد #بىبضاعت داده است.
🔹پس از پايان دوره #راهنمايى وارد دبيرستان "سنايى" شهرستان خوى شد. در همان زمان با زندگى و افكار #امام خمينى قدس سره آشنا گرديد و با پخش #اعلاميه ها و #نوارهاى سخنرانى امام قدس سره به طور عملى وارد فعاليت هاى سياسى شد.
🔹در سال #سوم متوسطه وارد #دبيرستان دكتر شريعتى شهرستان خوى شد.
اولين روزهاى سال تحصيلى جديد با شروع #تظاهرات و #اعتصابات مردم همزمان بود كه او در شكل دادن به آنها نقش بسزايى داشت.
🔹در نتيجه در #رمضان همان سال (1357 شمسى) توسط #ساواك دستگير و مورد #ضرب و شتم قرار گرفت. ولى در مقابل اين شكنجه ها مقاومت نشان داد و ديرى نپاييد كه آزاد گرديد.
️
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
️
🕊#شهدای_شهرستان_خوی
️
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
#زندگی_نامه_شهید_حسن(صفر )_حبشی 🔹#حسن حبشى خويى، #دومين فرزند خانواده خویی ، در زمستان 1340 در #شه
📌📌پس از #پيروزى انقلاب اسلامى به طور غيررسمى با #سپاه پاسداران #شهرستان خوى همكارى مى كرد و در كنار آن به تحصيل خود نيز ادامه مى داد.
🔹پس از اخذ #ديپلم در #رشته اقتصاد وارد دانش سرا شد و پس از پايان اين دوره به عضويت #رسمى سپاه پاسداران درآمد.
همچنين در ضمن خدمت در سپاه پاسداران انقلاب در تشكيل #جهاد سازندگى شهرستان خوى نيز به طور فعال شركت داشت.
🔹با آغاز خدمت رسمى در سپاه پاسداران به #فرماندهى پاسداران و #پيشمرگان كرد مستقر در مرز #تمرچين منصوب شد.
چندى بعد مسئوليت يكى از پايگاه هاى مستقر در #اشنويه را پذيرفت.
🔹 با شروع #جنگ عراق عليه #ايران به عنوان #مسئول اعزام نيروى شهرستان خوى شروع به كاركرد و چندى بعد خود نيز راهى جبهه هاى جنوبى كشور شد. در #عمليات_فتح_المبين به عنوان #فرمانده دسته شركت داشت و پس از آن در عمليات #بيت_المقدس به #معاونت فرماندهى گروهان برگزيده شد.
🔹سپس به سبب لياقتى كه از خود نشان داد به #فرماندهى گردان #نمونه المهدى (عج) جمعى #لشكر 31 عاشورا منصوب شد و در كنار #شهيد_عوض_عاشورى معاونت گردان در عمليات هاى #رمضان و #مسلم بن عقيل شركت كرد.
🔹پس از اتمام عمليات #مسلم بن عقيل به علت #كسالت شديد در #بيمارستان_قمر_بنىهاشم خوى بسترى شد و بعد از بهبودى نسبى با تشخيص #فرماندهان در شهرستان خوى ماند.
در اين زمان، #مسئوليت اطلاعات ناحيه خوى به عهده وى گذاشته شد. اما دورى از جبهه را تاب نياورد و به سرعت #عازم مناطق عملياتى شد و در #لشكر_عاشورا فرماندهى طرح و برنامه محور عملياتى رابه عهده گرفت.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
️
🕊#شهدای_شهرستان_خوی
️
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
#معرفی_سردار_شهید_حسن(صفر ) حبشی🌷🌷🌷 #شهیدی که رفتن به #جبهه رانه بخاطر#کینه خصم،بلکه برای ادامه راه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#نحوه_شهادت_شهید_حبشی
📌📌در عمليات #والفجر 1 #معاونت تيپ يكم و #فرماندهى محور عملياتى عاشورا با او بود.
طى اين عمليات #گردان حُر به فرماندهى #شهيد_عوض_عاشورى رشادتهاى خاصى از خود نشان داد و قبل از كليه گردانهاى شركت كننده در اين عمليات از #ميدان هاى_مين، موانع ايذايى و كانال هاى دفاعى دشمن گذشت و به اهداف از پيش تعيين شده، دست يافت.
👈 اما به دنبال #پاتك هاى پى در پى و #حجم آتش سنگين نيروهاى عراقى، صفر از ناحيه #قلب مجروح شد.😔
به علت گستردگى حجم آتش دشمن خروج وى از صحنه نبرد امكان پذير نشد و براثر شدت #خونريزى در شبانگاه #بيست و دوم فروردين 1362 در منطقه نوب، در محور عملياتى #پاسگاه_شرهانى به #شهادت رسيد💔
️
#پيكر سردار #شهيد صفر حبشى خويى در #سال 1374 توسط گروه هاى #تفحص كشف شد و در تاريخ #هجدهم بهمن 1374 تشييع و در #گلزار_شهداى_شهرستان_خوى به خاك سپرده شد.
🌷️روحش شاد،یادش گرامی🌷
🕊#شهدای_شهرستان_خوی
️
@Shohadaye_khoy
#شهید_آوینی
گمنامی برای #شهوت پرستها دردآور است،اگرنه همه اجرها در #گمنامی است؛تاآنجا که فرمودهاند:آنگونه در راه خدا انفاق کن که آن دست دیگرت هم با خبر نشود.
🌷🌷🌷
#شهید_گمنام
#پلاک نداشت ، اصلا هیچ نوشته ای نداشت ، امیدوار بودم روی زیر پیراهنیش اسمش را نوشته باشد .
نوشته بود : اگر برای خداست بگزار #گمنام بمانم
@Shohadaye_khoy
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#طنز_جبهه😄
یه بچه بسیجے بود خیلی اهل معنویت و دعا بود...🌻
برای خودش یه قبری ڪنده بود. 😅
شب ها مےرفت تا صبح با خدا راز و نیاز مےڪرد.😊
ما هم اهل شوخے بودیم😆
یه شب مهتابـے سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...😉
گفتیم بریم یه ڪمے باهاش شوخے ڪنیم!😅
خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم😂
با بچه ها رفتیم سراغش...😀
پشت خاڪریز قبرش نشستیم. 😣
اون بنده ی خدا هم داشت با یه
شور و حال خاصے نافله ی شب مے خوند.😍
دیگه عجیب رفته بود تو حال! 😉
ما به یڪے از دوستامون ڪه
تن صدای بالایـے داشت،
گفتیم داخل قابلمه برای این ڪه
صدا توش بپیچه و به اصطلاح اڪو بشه، 😂
بگو: اقراء😲
یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع ڪرد به لرزیدن
و به شدت متحول شده بود 😨
و فڪر مےڪرد براش آیه نازل شده! 😢
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء😰
بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!😂😂
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت :
باباڪرم بخون 😂😂😂😂
شادی روح پاک شهدا صلوات🌱
🕊|•
•♥️✨•
@Shohadaye_khoy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت حاج مهدی سلحشور از دیدار با حاج قاسم سلیمانی و بشارت بزرگ سردار شهید درباره آینده ملت ایران
@Shohadaye_khoy
🍃🌼 *﷽ 🌼🍃
#برگه_امتحان📑
+سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔
+این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐
+به نظرنتون کارخوبیه⁉️🤔
+کیا موافقن؟؟؟ ✅
+کیامخالف؟؟؟؟ ❌
_اکثر دانشجویان مخالف بودن❕ ❌😡
_بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏
_بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن❕"😤
_بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته❕😰
+تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄
_همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔
+ولی استاد جواب نمیداد...😐
_یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی❓
_ شما مسئول برگه های ما بودی❓😡😤
+استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝
+استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️
_همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین⁉️⁉️
_گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓
_درس خوندیم📚📖🖊
_هزینه دادیم💵💶💷
_زمان صرف کردیم...🕒
+هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝
+استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه❓
_یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄
+استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
_صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱
+استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌
_دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم.
+برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه⁉️🤔
+بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔
_+چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔
💔تنها کسی که موافق بود ....
💔فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود... 😔
@Shohadaye_Khoy