eitaa logo
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
560 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5.7هزار ویدیو
43 فایل
کانال معرفی شهدای شهرستان خوی🌷 به حول و قوه الهی در راستای معرفی شهدای پرافتخار شهرستان شهید پرور خوی ایجاد شده است. #کپی_آزاد🌹باصلوات بر ظهور حضرت مهدی(عج) جهت ارتباط با یکی از مدیران کانال به منظور مطرح کردن انتقاد و پیشنهادهای خودتان↙ @karbobala_72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🌷#معرفی_شهید_ابراهیم_محمودی «شهيد ابراهیم محمودی» با دشمنان انقلاب #دشمن و با دوستان انقلاب #دوست
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ابراهیم محمودی اسفند 1339، در یک مومن و متعهد شهرستان به دنیا آمد.توانست تا راهنمایی درس خواند. 1361 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد.🌷 🔹 های_امام ابراهیم در دوران انقلاب اسلامي از سال 1356 فعاليت تبليغي خود را آغاز کرد و با پخش و امام خمینی همراه با امت انقلابي ميهن اسلامي به پيش مي تاخت و بعد از انقلاب به خدمت مقدس رفت و اين مصادف بود با شرايط سخت مناطق كردستان كه تمام مدت خدمت خود را در آن مناطق سپري كرد. در پاكسازي هاي و درگيري هاي بسيار فعالیت چشمگیری داشت. 🔹 او با دشمنان انقلاب دشمن و با دوستان انقلاب دوست بود. با هيچ منافق و ضد انقلابي سازش نمي كرد. خيلي بود و هميشه به فکر تبليغ براي روستائیان  بود و بينوايان را ياري مي كرد. خيلي خوبي داشت و هيچ كس از او خاطر نبود. هميشه كه به ده مي رسيد از خويشان ديدار مي كرد و رحم را به جا مي آورد. طرفدار فقيه بود و با صميميتي ناگسستنی داشت.  🔹 وی در دو ماه پایانی سربازي در پاسداران ثبت نام کرد و بعد از گرفتن خدمت نظام وظيفه رسماً در به فعاليت پرداخت و عازم شد. مدت مأموريت #4 ماه بود و در بيشتر ها شركت كرد و سپس به هاي جنوب اعزام شدو در حمله ا...(ص) به نبرد پرداخت و به خوي برگشت و به عضويت جندا... درآمد . در بسياري از مأموريتها شركت می کرد و از حريم انقلاب و اسلام دفاع می کرد. مدتي در به خدمت خود ادامه داد و بعد دوباره عازم شد و بعد از چند ماه به عضويت گردان درآمد. 👈سرانجام شهریور 1362، با سمت دسته در هنگام درگیری با گروه های انقلاب بر اثر به رسید.💔 وی در زاویه سکمن آباد تابعه زادگاهش قرار دارد. 📚 اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی ️ 🕊@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
#زندگی_نامه_شهید_حسن(صفر )_حبشی 🔹#حسن حبشى‏ خويى، #دومين فرزند خانواده خویی ، در زمستان 1340 در #شه
📌📌پس از انقلاب اسلامى به طور غيررسمى با پاسداران خوى همكارى مى‏ كرد و در كنار آن به تحصيل خود نيز ادامه مى‏ داد. 🔹پس از اخذ در اقتصاد وارد دانش سرا شد و پس از پايان اين دوره به عضويت سپاه پاسداران درآمد. همچنين در ضمن خدمت در سپاه پاسداران انقلاب در تشكيل سازندگى شهرستان خوى نيز به طور فعال شركت داشت. 🔹با آغاز خدمت رسمى در سپاه پاسداران به پاسداران و كرد مستقر در مرز منصوب شد. چندى بعد مسئوليت يكى از پايگاه هاى مستقر در را پذيرفت. 🔹 با شروع عراق عليه به عنوان اعزام نيروى شهرستان خوى شروع به كاركرد و چندى بعد خود نيز راهى جبهه ‏هاى جنوبى كشور شد. در به عنوان دسته شركت داشت و پس از آن در عمليات ‏المقدس به فرماندهى گروهان برگزيده شد. 🔹سپس به سبب لياقتى كه از خود نشان داد به گردان المهدى (عج) جمعى 31 عاشورا منصوب شد و در كنار معاونت گردان در عمليات هاى و بن عقيل شركت كرد. 🔹پس از اتمام عمليات بن عقيل به علت شديد در ‏هاشم خوى بسترى شد و بعد از بهبودى نسبى با تشخيص در شهرستان خوى ماند. در اين زمان، اطلاعات ناحيه خوى به عهده وى گذاشته شد. اما دورى از جبهه را تاب نياورد و به سرعت مناطق عملياتى شد و در فرماندهى طرح و برنامه محور عملياتى رابه عهده گرفت. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ️ 🕊@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
#معرفی_سردار_شهید_حسن(صفر ) حبشی🌷🌷🌷 #شهیدی که رفتن به #جبهه رانه بخاطر#کینه خصم،بلکه برای ادامه راه
📌📌پس از وى، باكرى لشكر 31 عاشورا در پيامى به خانواده ‏اش گفت: چه كنم بنا به تكليفى كه برعهده دارم به خود چنين اجازه دادم و قاصرم از بيان ، به وصال خداى متعال و در راه او، تلاش شبانه ‏روزى جهت رضايت او، و به زيردستان، اطاعت در مقابل فرمانده به جهت لمس ، اكبرگويان در ميدان و ستون لشكر اسلام با جوش و خروش در زير آتش دشمن به هر سو دويدن و هدايت نمودن رزمنده اسلام در كشتن دشمن، خالصانه و شبانه در مقابل مسلمين با و خروش در مقابل دشمن اسلام و گذشتن از همه چيز و نثار خون رنگين با كمال منت و شكرگزارى. ️ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ️ @Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
سردار شهید زین العابدین ابراهیم اوغلی متولد۱۳۳۸/۶/۲۵ شهادت۱۳۶۲/۱/۲۲ بخشی از وصیت نامه شهید بزرگوار ب
اوغلی 💐 امام را بيشتر در خواب مي ديدند در يكي از نوشته هاي خود راجع حضرت امام مي نويسند: رد كردن فقيه، ايستادن در مقابل و ضد روحانيت بودن، با مخالفين است و كمتر از و نيست بلكه شديدتر و مهمتر است. 📌 امام را بيشتر در خواب مي ديدند و يك حالت عادي پيدا كرده بودند. مكررا رسول اكرم(ص) را در خواب مي ديدند و پيامبر اكرم(ص) به مي رساندند و امام را بسيار مورد تفقد قرار مي دادند. با تمام اشخاصي كه حتي قبل از انقلاب نيز با امام و اهداف والاي امام مخالفت مي كردند بسيار جدي برخورد مي كردند و بسيار حساسيت نشان مي دادند. در زمان خدمت سربازي يك بار طبق دستور محترم نيروي زميني وقت به حضرت امام نائل مي شوند. 🌸خوشا آنان كه به عشق حسيني 🌸شهادت را پذيرفتند و رفتند 🌸خوشا آنان كه در اين عرصه خاك 🌸چو خورشيد درخشيدند و رفتند 🌸خوشا آنان كه وقت جان دادن 🌸به جاي گريه خنديدند و رفتند ️ 🕊 @Shohadaye_khoy
🌷🕊🌹🌴🌹🕊🌷 برای تو می نویسم، تویی که از می گذرد و حالا باز هم ما که تو را از ما گرفت می کنیم. در آن روز که رمق نداشت و تنها نظاره گر گنگ بود که شدنت را می کرد. این تو بود که ندیده و نشناخته شدم و با آوردن احساس می کردم به سترگ تکیه داده ام. تو از خوابت،آرامشت، خانواده و فرزندانت برای مردمان سرزمینت، حال از آبیِ که به نام توست ما را که از ترس دشمنی و در کنج خود گزیده ایم. عزیز، نداشتنت برایمان زود بود، نمی دانم چگونه عمق را برایت کنم، چه کنم با که سر به راه نیست و نمی خواهد سرد شود. دلم آب می خواهد که بر داغی بنشیند، چیزی از جنس یک بزرگ تو گفتی در کمتر از سه ماه دیگر حکومت داعش را اعلام می کنی و به قولت وفا کردی، حالا فرمانده ات قول انتقام را داده و من دلخوشم به قول او چون او با بیگانه است. و من در آن آدینه ای هستم که همراه با ، پا بر این خاکی پر می گذاری و با آمدنت غم از می رود، ای سپاه آزادی قدس @Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
📜 📌📌 19/07/1393 روزي است؛ كه از ذهنم به واسطه از دست دادن بهترين دوست و هم شهريم از بين نخواهد رفت و در خاطرم هموار باقي خواهد ماند. 🔹در آن روز قرار بود، مسابقات واليبال بين و و برگزار شود. براي همين صبح زود مقدمات كار را براي انجام يك بازی فينال از طرف تربيت بدني انجام پذيرفت. اعضای تيم ما 8 نفر بود، كه سرهنگ خليل لو نيز از اعضاي تيم ما (بازرسی) بود. 🔹بازي فينال حدودا ساعت 10 صبح برگزار شده بود. همه با هم متعهد شده بوديم كه تمام سعي خود را براي كسب قهرماني به عمل آوريم. در پايان توانستيم مقام قهرماني را بدست آوريم. خليل لو هم تلاش زيادي در آن بازي داشتند؛ و نقش ايشان در قهرماني تيم بسيار چشمگير بوده است. در پايان جوايز تيم قهرمان كه یک جفت كتاني ورزشی بود، توسط وقت هواپيمايي ناجا؛ به تيم هاي اول و دوم اعطا گرديد. 🔹روز بسيار خوبي بود، بچه ها از اين كه توانستند در اين مسابقه به مقام قهرماني برسند، بسيار خوشحال بودند. پس از پايان بازي و اعطاي جايزه بود كه، به خليل لو اعلام شد، ابلاغ شده و بايد سريعا خود را براي اعزام به اين به همراه سرتيپ دوم خلبان احمد فرخي آماده کنند. 🔹شهيد بزرگوار سريع لباس ورزشي خود را عوض كرده و بلا فاصله با لباس براي اعزام به ماموريت خود را آماده نمود. پس از تعويض لباس به اتاق سابق خود كه من به همراه آقاي عليجاني در آن بوديم آمد و از ما خداحافظي کرد.😔 طبق معمول بر لبانش نشسته بود و با هر چه تمام تر از ما خداحافظي كرد. ياد آن نگاه آخر هرگز از ذهن من خارج نمي شود. نگاهي كه تمام خوبي هایي كه يك فرد مي تواند داشته باشد در آن جمع شده بود. 🔹 ساعات از پي هم می گذشت تا اينكه صبح روزی كه وارد پادگان شدم. خبر هواپيما و شهيد خليل لو و ديگر عزيز را شنیدم.😔💔💔 🌷روحشان شاد،یادشان گرامی🌷 🕊@Shohadaye_khoy
حیـف ڪہ خش خشِ زیــــاد شده ... و دیگر مفهـــــوم نیست لطفاً بلندتـر بگو ...😔😔 @Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
🌷شهيد گرانقدر#سيدمحمد_قريشي در تاريخ1350 در شهرستان خوي که از همان دوران كودكي شكوفه هاي ايمان در د
✍خاطرات آقای بهمن زردلانی، همرزم شهید سید محمد قریشی 🍃در سال65 یگان ما در محور عملیاتی شهر پنجوین عراق در حال پدافند بود. دو نفر از فارغ التحصیلان دانشکده افسری، به یگان ما اختصاص داده شده بودند که یکی از آنها 🌷شهید سید محمد قریشی بود. 🍃تعدادی از پرسنلی که در خط مقدم بودند، در بین هفته برای استحمام و استراحت به گروهان ها می آمدند و دوباره به خط برمی گشتند. از آنجا بود که با شهید بزرگوار سیدمحمد قریشی آشنا شدم. هر کس که در اولین برخورد با این شهید برخورد می کرد مجذوب او می شد. 💫شهید قریشی انسانی باکمال و مهربان با ظاهری آراسته بود که در اولین برخورد مهر او در دل❤ من جا گرفت. اول ایشان را به سمت معاون گروهان منصوب نمودند و بعد از مدتی به سمت گروهان منصوب گردید. بعضی وقتها که فرصت پیش می آمد پرسنل گروهان دور هم جمع می شدند و از روزهای خوب یا بد جنگ می گفتند. شهید قریشی همیشه شنونده👂 بود، غافل از اینکه شهید قریشی در حال آموزش مدت یک سال هم در جنوب مشغول نبرد با دشمن بعثی بود و هیچ وقت از عملیاتهایی که در آن شرکت کرده بود حرفی نمی زد❌ و سکوت اختیار می کرد. یک شب دیدم شهید قریشی داشت به طرف خاکریز می رفت که از نگهبان ها سرکشی کند. هوای بسیار بدی بود. 6-5 ساعت بود که باران تندی🌧 می بارید و ادامه داشت. گفتم سید کجا می روی با این وضع هوا. گفت به خاکریز می روم که به سربازان سرکشی کنم👌 بیا با هم برویم و به آنها دلگرمی بدهیم، مبادا که در این هوای طوفانی 🌪دشمن بخواهد استفاده کند. من هم حاضر شدم که همراه ایشان به رفتیم. بعد از سلام✋ و خسته نباشید، از سربازان سؤال می کرد که آیا به چیزی احتیاج دارند که در مورد آن اقدام نماید. نزدیک سنگر دیده بانی رسیدیم که سرباز دیده بان از خستگی زیاد به خواب😴 رفته بود. خواستم او را بیدار کنم که شهید قریشی نگذاشت و گفت سرگروهبان شما هم 💧 شده اید. بروید زیر این پلاستیک پیش نگهبان تا بیشتر خیس نشوید. گفتم شما چه. گفت من همین دور و برها هستم. برمی گردم. چند ساعت⌚️ گذشت که نگهبان یک دفعه از خواب بیدار شد و از ترس خواست فریاد بزند. گفتم نترس فلانی هستم. دیدم شهید قریشی نیامد. دلواپس شدم و آمدم بیرون. دیدم قریشی در چند قدمی سنگر دیده بانی مثل یک نگهبان👀 مراقب است و منطقه را زیر نظر دارد. جلو رفتم و گفتم شما، اینجا زیر این باران ... . حرفم را قطع کرد و گفت👈 خدمت به این مملکت و دفاع از این آب و خاک وظیفه همه است. مگر افسر نباید بدهد. خدایا، این سید چقدر باگذشت بود و با خلوص🤲 نیت خدمت می کرد.
حیـف ڪہ خش خشِ زیــــاد شده ... و دیگر مفهـــــوم نیست لطفاً بلندتـر بگو ...😔😔 ️ @Shohadaye_khoy
هدایت شده از شهیدانه
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیز آسمانی؛ خبرت هست که بر ما چه گذشت..؟! 💠، مجموعه ای برای روایت شهادت 🆔@shahidaneh_khoy