@soalahkam
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۱۹)
هنوز راه زيادي نپيموده بوديم که در دل تاريکي ضجه و فريادهايي به گوشم رسيد.
وقتي دقت کردم صداي چند نفري را شنيدم که التماس کنان از ما ميخواستند که نور ايمان را به طرف آنها هم بگيريم تا در پرتو نور ما حرکت کنند. .
نيک همانطور که جلو ميرفت مرا صدا زد و گفت: گوش به حرفشان نده، اينها باقي مانده منافقين و کافران هستند که تا اينجا پيش آمدهاند
اما دريغ از يک نور ضعيف که بتوانند در پرتو آن حرکت کنند
و سرانجام نيز در يکي از همين چاههاي وحشتناک غار سقوط خواهند کرد.
چون با اصرار آنها روبرو شديم نيک ايستاد و خطاب به آنها گفت: اگر محتاج نور ايمانيد برگرديد به دنيا و از آنجا بياوريد.
يکي از آن ميان رو به من کرد و گفت: هان اي بنده خدا! مگر ما با هم در يک دين نبوديم، مگر ما و شما روزه نميگرفتيم و نماز نميخوانديم؟
چرا حالا ما را به بازگشتن به آن سراي جواب ميدهيد که ميداني امکانش نيست؟!
در حالي که از خشم دندانهايم را به هم مي ساييدم، پاسخ دادم:
بله با ما بوديد اما براي ريشه کن کردن دين ما و نه ياري آن، همواره براي ضربه زدن به دين و آيين اسلام در کمين نشسته بوديد و اکنون دريافتيد که از فريب خوردگان بودهايد...
حرفهايم که تمام شد خودم را به نيک نزديک کردم و گفتم: زود برويم تا دوباره وبال گردنمان نشدهاند.
نيک گفت: اگر تمايل داري مشاجره و نزاعشان را با يکديگر بشنوي، پس خوب دقت کن.
وقتي گوش سپردم صداي آنها را در دل تاريکي شنيدم که چند تن از آنها خطاب به گروهي ديگر ميگفتند:
اگر شما نبوديد ما مؤمن ميشديم و حالا از نور و روشنايي ايمان برخوردار بوديم.
آنها هم در جواب گفتند: مگر ما راه را براي شما بستيم؟
ميخواستيد ايمان بياوريد.
ناگهان صداي رهبرشان بلند شد که ميگفت: مگر نميبينيد من هم مثل شما گرفتارم؟ چگونه توان آن را دارم که شما را نجات دهم؟
وقتي حرف رهبرشان به اينجا رسيد، پيروانش مأيوسانه لب به نفرين گشودند و گفتند:
خدايا ما گناهي نداريم زيرا در دنيا او ما را رهبر و راهنما بود، پس عذابش را دوچندان کن.
هنوز مشاجره مجرمان به پايان نرسيده بود که نيک مرا به خود آورد و گفت: حرکت کن،
دعوايشان پاياني ندارد. آنها در جهنم نيز هميشه⚔ با يکديگر نزاع خواهند داشت.
پس از برداشتن چند قدم ناگهان صداي دلخراشي به گوش رسيد، علت را از نيک جويا شدم، گفت: صداي يکي از مجرمان بود که سرانجام در يکي از چاههاي عميق سقوط کرد...
ادامه دارد..
@soalahkam
✨﷽✨
@soalahkam
🔴اثرات لقمه حرام در زندگی !
✍حضرت رسول خدا (ص)فرمایند: نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز قبول نمی شود و تا چهل روز دعایش مستجاب نمی گردد و هر مقدار از بدنش که با حرام پرورش یافته سزاوار آتش و سوختن است.
حضرت امام صادق علیه السلام : هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد. كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد.
حضرت امام هادى علیه السلام: به راستى كه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود، پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه اى به سوى آتش خواهد بود.
⇦حرام خواری و قساوت قلب ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند که اگر کسی حرام خورد قلبش سخت شده و در برابر حق، نرمش نخواهد داشت! این همان سخنی است که امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا به سپاه کوفه فرمود: چون شکمهای شما از حرام پر شده کلام حق در شما اثر ندارد...
📚 الكافي (ط-الاسلامیه) ج۵ ، ص ۱۲۵
@soalahkam
@soalahkam
✅ سعی کنید حتما این کار رو انجام بدید و تک تک کاندیداها رو با سوالات جدی به چالش بکشید
🔷در مورد این موارد میتونید ازشون سوال کنید
💢 بگید نظرشون راجع به مذاکره با اروپایی ها برای رونق اقتصادی چیه؟
💢 نظرشون راجع به نحوه انتقام سردار سلیمانی توسط مسئولین سیاسی چیه؟
💢 برنامه و طرحشون برای بهبود معیشت و اقتصاد دقیقا چیه؟ با ریز جزئیات.
💢 برنامشون برای جلوگیری از لابیگری در مجلس چیه؟
💢 برنامشون برای مهار دیکتاتوری دولتی ها چیه، در سیاست خارجه چه تفکری دارن؟
🇮🇷 @soalahkam
@soalahkam
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲۰)
سرانجام از آن تاریکی وحشتناک عبور کردیم و وارد بیابانی بی انتها شدیم .
هنوز چند قدمی از غار دور نشده بودیم که نیک ایستاد و گفت:ببین دوست من از اینجا به بعد پیمودن این راه با خطرات بیشتری همراه هست.
هرکس در دنیا به نحوی دچار انحراف شده در اینجا نیز گرفتار می شود.
سپس به جاده ی روبه رو اشاره کرد و گفت:این راه مستقیما به وادی السلام میرسد.
اما باید مواظب بود چون مسیرهای انحرافی زیادی در پیش رو است.
چرا که جاده های راست و چپ گمراه کننده و راه اصلی راه وسط است.
زیر لب زمزمه کردم:
الهی اهدنا الصراط المستقیم...
آنگاه از من خواست که پشت سرش حرکت کنم.
همه ی کسانی که از غار عبور کرده بودند با نیکهای بزرگ و کوچک خود و با سرعتهای متفاوت جاده را میپیمودند.
.
پس از مدتی راهپیمایی به یک دوراهی رسیدیم.نیک به سمت چپ اشاره کرد و گفت:
این جاده ی حسادت🔥 و سرکشی است.
هرکس وارد این راه شود سر از جاده ی شرک در می آورد که در نهایت به وادی العذاب منتهی میشود.
در همین حال شخصی را دیدیم که وارد آن جاده شد.
لحظاتی به او نگاه کردم و ناراحت شدم که پس از عبور از این همه سختی مسیر انحرافی را در نهایت برگزید ...
از صمیم دل ارزو کردم که پشیمان شود و برگردد.
هنوز این خاطره از ذهنم پاک نشده بود که با صحنه ی دیگری مواجه شدم.
شخصی را دیدم با قیافه ی کوچک که ترسان و لرزان از کنار جاده حرکت میکرد.
نیک نگاهی به من کرد و گفت: پایت را روی سر این شخص بگذار و رد شو.
با تعجب پرسیدم:چرا؟
نیک گفت: اینها افرادی هستند که در دنیا متکبر و خودخواه بودند.
در اینجا قیافه هایشان کوچک میشود تا مردم آنها را لگدمال کنند.
🔅وقتی تکبر این جور افراد را به یاد آوردم عصبانی شدم با لگدی ان شخص را روی زمین انداختم و بر صورتش پا نهادم و راهم را ادامه دادم.
چیزی نگذشت که به یک سه راهی رسیدیم.
نیک ایستاد و گفت: مستقیم به راه خویش ادامه بده و به سمت راست و چپ توجه نکن.
زیرا جاده سمت راست مخصوص کسانی است که سخن چین بودند و با نیش زبان خود مردم را آزار ئ اذیت میکردند. در این مسیر گزندگان خطرناکی کمین کرده اند که این عابران را میگزند.
در همین حال شخصی به آن جاده قدم نهاد و چیزی نگذشت که از لابلای خاک چندین مار بزرگ🐍و وحشتناک خود را به او رساندند و نیشهای وحشتناک خود را در بدن او فرو کردند...
شخص در حالیکه از درد ناله و فریاد میکرد روی خاک افتاد...
بخاطر دلخراش بودن صحنه رویم را به سمت چپ برگرداندم اما....
ادامه دارد...
@soalahkam
✨@soalahkam
🌹طبقات مردم نزد شیطان 🌹
✍شیطان به حضرت یحیی گفت: می خواهم تو را نصیحت کنم.
حضرت یحیی فرمود: من میل به نصیحت تو ندارم؛ ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند. شیطان گفت: مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند:
1 - عده ای مانند شما معصومند، از آنها مأیوسم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند.
2 - دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم.
3 - دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج می برم؛ زیرا فریب می خورند؛ ولی سپس از کرده خود پشیمان می شوند و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها به یاد خدا می افتند. و از چنگال ما فرار می کنند. ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم.
📚کشکول ممتاز، ص 426.
💌 @soalahkam
@soalahkam
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت 21)
بخاطر دلخراش بودن صحنه رویم را به سمت چپ برگرداندم اما از دیدن شخصی که با شکم بسیار بزرگش قادر به راه رفتن نبود و مرتب زمین میخورد تعجب کردم.
چیزی نگذشت که بخاطر نداشتن تعادل به سمت جاده ی چپ کشیده شد و در آن مسیر افتان و خیزان به راه خود ادامه داد.
از نیک پرسیدم چه شد؟ گفت این جاده ی مخصوص رباخواران است که به سخت ترین عذاب الهی گرفتارند...
به تپه ای رسیدیم. تعدادی از ماموران را دیدم که روی جاده ایستادند و چند نفر را متوقف کرده اند.در کنار ماموران شعله های آتش🔥 زبانه می کشید.
از ترس و وحشت خودم را به نیک رساندم و مانع از حرکت او شدم.
نیک لبخندی زد و با مهربانی دستی به روی سرم کشید و گفت:نترس با تو کاری ندارند.
اینها در کمین افراد خاصی هستند.در همین لحظه صدای جیغ و فریادی بلند شد .
وقتی نگاه کردم دیدم یک نفر ایستاده و از پیشانی اش دود🌫🔥 و آتش بلند است. سکه ی🕳 گداخته شده ای به پیشانیش چسبانده بودند.
در همین حال ماموران سکه ی دیگری برداشتند و اینبار به پهلوی او چسباندند.
صدای ناله و فریادهای دلخراشش تمام دشت را پرکرده بود..
با حیرت به نیک نگاه کردم و او گفت:سزای او همین است.
اینها سکه هایی است که در دنیا ذخیره و انبار کرده بود و با وجود محرومان و فقیران بسیاری که بودند هیچی به آنها نمیداد و حقشان را ادا نمیکرد.
نیک این را گفت و به سمت پایین تپه حرکت کرد
من هم با ترس و وحشت پشت سرش به راه افتادم .
هنگامی که به ماموران قدرتمند رسیدیم و انها کاری به ما نداشتند و راه را برای عبور ما باز کردند نفس راحتی کشیدم..
چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی کردم و در کمال حیرت ماموران را دیدم که چهار دست و پای شخصی را گرفته بودند و به زور قطعه ای از آتش🔥 به او میخوراندند.
با دیدن این صحنه از ناراحتی بر جای ایستادم،صحنه بسیار زجر دهنده و ناله های او جانسوز بود...سپس رهایش کردن و او در حالیکه از درون میسوخت مسیر جاده را افتان و خیزان ادامه داد.
در یک لحظه دست نیک را روی شانه ام احساس کردم،نگاهی به او انداختم و گفتم :چه شده بود؟
نیک جواب داد:
افرادی که مال مردم را به ناحق تصاحب میکنند گرفتار این ماموران میشوند و اینها موظفند قطعه ی گداخته شده آهن را به آنها بخورانند.
نیک سپس ادامه داد: البته اینها در گذرگاه حق الناس متوقف خواهند شد....
ادامه دارد...
@soalahkam
🌀نقش وراثتی و تربیتی مادر بر فرزند!
@soalahkam
🏴 #سوژه_سخنرانی_ویژه_وفات_حضرت_ام_البنین
🎤 #سخنرانی_سه_دقیقه_ایی
🔻فرزندان، اگرچه ازنظر حقوقی، به پدر نسبت بیشتری دارند ولی واقعاً به مادران شبیهترند. «محمد حنفیه» و «حضرت عباس»، هر دو، فرزندان امیرالمؤمنین هستند، هر دو هم اتفاقاً «علمدار» هستند یکی در جمل و دیگری در کربلا، امیرالمؤمنین به فرزندش محمد حنیفه میفرماید: «محمد این پرچم را بگیر و پیش برو» محمد مکثی میکند و میگوید: «پدر! مگر نمیبینید از آسمان تیر میبارد!» حضرت میفرماید: «تو به مادرت رفتهای! أدركك عرق من أمك»(شرح نهج البلاغه، ج1، ص243) این ترس از امیرالمومنین نیست.
🔻اما در کربلا، اباعبدالله الحسین (ع) علمداری دارد که دستانش جدا شد ولی دست از امام و عَلَمش نکشید، وقتی غنائم جنگی را نزد یزید آوردند، دیدند یزید به نقطه ایی چشم دوخته، از روى تعجب سه بار برخاست و نشست، گفتند: «چه شده یزید اینطور نگاه میکنی؟ یزید گفت:«ببینید حسین چه علمداری داشته؟ تمام عَلَم، پر از تیر است جز جایی که دست عباس آنجاست، معلوم میشود تا آخرین لحظه علمدار دست از علم نکشیده است؛ «انظروا الى هذا العلم فانه لم یسلم من الطعن والضرب الا مقبض الید التى تحمله»(سوگنامه آل محمد، محمدی اشتهاردی، ص 300)
🔻این تفاوت زمین تا آسمان، بین دو فرزند امیرالمؤمنین به خاطر مادری شجاع به نام «#ام_البنین» است. مادرها چه از حیث «وراثتی» چه از حیث «تربیتی» بهشدت در شکلدهی شخصیت فرزندانشان اثرگذارترند.
🔻«مادران» مانند نقاشها، «شاکله و شمایل شخصیتی» فرزندشان را با رفتارشان، صبر و بیصبریشان ترسیم میکنند. مادری که در رفتارش صبر ببارد، بچه را صبور بار میآورد.
🔻👌در خانهای که «پدر» توسط «رفتار مادر» «محترم» و «مطاع» باشد و «مادر» توسط «رفتار و گفتار محبتآمیز پدر» «محبوب» باشد، فرزندان آمادگی پذیرش «ولایت» را بیشتر دارند. چراکه فرزندان مزه «محبت» و «اطاعت توأم بامحبت» را چشیدهاند که دو عنصر اصلی «ولایت مداری» است.
@soalahkam
@soalahkam
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت 22)
مقداري که جلوتر رفتيم چندين نور ضعيف و متوسط توجه مرا به خوب جلب کرد.
حدس زدم گروهي همانند ما در پرتو نور ايمانشان در حرکتند.
چيزی نگذشت که به شخصي رسيديم که در پرتو نوري از نورهاي ضعيف، آهسته، قدم برمي داشت.
سلام کردم و جوياي حال او شدم. گفت: خسته شدم،
با اينکه مدتهاست در اين غار راه ميپيمايم، ولي هنوز در ابتداي راهم.
گفتم: اينها به سبب ضعف ايمان توست! او نيز حرفم را تاييد کرد و در حاليکه همچنان آهسته ره ميپيمود، آهي از سينه برکشيد و گفت: افسوس، افسوس..
هنوز چند قدم از آن شخص دور نشده بوديم که فريادش بلند شد، خواستم برگردم اما نيک بلافاصله گفت:
عجله کرد و چون نور ايمانش بسيار ضعيف بود در يکي از چالهها فرو غلطيد.
گفتم: آخر چه ميشود؟ نيک ايستاد و گفت: هيچ نيکش او را نجات خواهد داد اما بسيار دير به مقصد خواهد رسيد.
وقتي حرف نيک به اينجا رسيد در يک لحظه چنان نوري بدرخشيد که چشمانمان را به خود خيره کرد.
وقتي آن نور 💫تابنده ناپديد شد با تعجب بسيار از نيک پرسيدم: چه بود؟ چه اتفاقي افتاد؟
نيک آهي کشيد و گفت: يکي از علماي دين بود که در پرتو نور ايمانش با سرعت زياد اين مسير تاريک را پيمود.
من نيز از حسرت آهي برکشيدم و گفتم: خوشا به حال او، عجب نور و سرعتي داشت.
در دلم غمي غريب ريشه دوانيد.
از درون خويش فرياد برکشيدم: خدايا اي آگاه به احوال زندگان و مردگان،
مرا درياب و نورم را قوي ترگردان تا از اين مسير دشوار بسي آسانتر عبور کنم.
مدتي در اين حال گريستم تا اينکه احساس کردم غار روشنتر شده است،
وقتي سر از زانو برداشتم نيک را نوراني تو از قبل ديدم. از جا برخاستم و با تعجب به طرفش رفتم و پرسيدم: چقدر نوراني شدي؟
گفت: خداوند از منبع رحمت رحماني خويش مقداري نور ايمان به تو افزود که بي شک اجابت دعاهاي دنيايي توست که بارها رحمت الهي را براي سفر آخرت درخواست کرده بودي.
آنگاه ادامه داد:
براي عبور از اين برهوت پر خطر، هيچ کس نميتواند تنها به عمل نيک خود اتکا کند، چرا که در کنار عمل، رحمت خدا هم لازم است که شامل حالش گردد...
با آن که خسته بودم اما به عشق وادي السلام سر از پا نميشناختم به نيک گفتم: چقدر گذرگاه اين غار طولاني است؟!
نيک همانطور که با سرعت گام برمي داشت جواب داد: اگر در مقابل گردباد شهوات مقاومت ميکردي مسير کوتاهتري نصيبت ميشد...
سرانجام از آن تاریکی وحشتناک عبور کردیم و وارد بیابانی بی انتها شدیم..
ادامه دارد...
@soalahkam
دهه فجر بر فجرآفرینان مبارک باد
صورت اعمال همیشه شبیه به هم است، ظاهر عمل از یک فاجر فاسد ظاهر بشود یا کافر ظاهر بشود و از یک مؤمن موحد یا از یک ولی خدا، ظاهر یکی است. شمشیری که ابن ملجم می کشد و بهترین خلق الله را شهید می کند با شمشیری که بهترین خلق الله می کشد و عدوالله را اعدام می کند در صورت یکی است؛ شمشیر است و قدرت عمل است و کشتن آن طرف یا شهید کردن آن طرف. اما آنچه که ممتاز می کند این دو عمل را از هم و همۀ اعمال صادره از بشر به واسطۀ او ممتاز می شود، آن عبارت از غایات اعمال است، انگیزه های اعمال است. این شمشیر برای چه کشیده شد و برای چه زده شد؟ این ندا برای چی بلند شد و برای چی ختم شد؟ اگر شمشیر برای خدا بلند بشود و برای خدا به پایین بیاید، این انگیزه، انگیزۀ الهی است، ارزشمند است؛
انقلابات در دنیا زیاد واقع شده است و یک حکومت رفته است، حکومت دیگر آمده است، یک رژیم رفته، رژیم دیگر آمده است، ولی انقلاباتی که آمده است باید دید انگیزۀ انقلاب چه بوده است و برای چه چیز انقلاب واقع شده و ثمرۀ این انقلاب چی هست و چه بوده. انقلاب فرانسه، شوروی، سایر انقلاباتی که در عالم واقع شده است، یک انقلاباتی بوده است و یک رژیمها تغییر کردند به رژیمی دیگر، حکومت تغییر کرده به حکومت دیگر، اما انگیزه انگیزۀ مادی بوده است، انگیزۀ دنیایی بوده است. آن وقتی که روسیه قیام می کند و رژیم سابق را از بین می برد، انگیزه اش این بوده است که این دنیا دست من باشد نه دست او. الان هم که همۀ رژیمهای دنیا در سر کار هستند، اینها اعمالشان امیال دنیایی است. یَاْکُلُونَ کَما تَاْکُلُ الاَْنْعامْ؛[1] مثل همان حیواناتی که با هم جنگ می کنند و یکی دیگری را از بین می برد، انگیزه یک انگیزۀ طبیعی است، یک انگیزۀ دنیایی است. این دنیا را او می خواهد برای خودش حفظ کند، آن هم می خواهد برای خودش. قدرت را او برای خودش می خواهد، آن هم برای خودش می خواهد. اما انگیزۀ انبیا در انقلاباتشان، در قیامشان دنیا نبوده است، اگر دنیا را اصلاح کردند تبع بوده است، انگیزه الهی بوده است، برای خدا بوده و برای معارف الهی و برای بسط عدالت الهی در جامعه. آن انگیزه است که این انقلابات را از هم جدا می کند.
@soalahkam
حاکمیت اسلام انگیزۀ اصلی در انقلاب ایران
ما این انقلابی که کردیم و ملت ما کرد، این را به حسب آن طوری که از اول ندای او بلند شد و الان هم این ندا بلند است، این انقلاب برای اسلام بوده است نه برای کشور، نه برای ملت، نه برای به دست آوردن یک حکومت؛ برای اینکه اسلام را از شرّ ابرقدرتها و جنایتکارهای خارجی و از شرّ سلیقه های کج داخلی و داخل اسلامی نجات بدهد. این انگیزه، انگیزه ای است که اگر در جوانهای ما ملاحظه بفرمایید، در عموم ملت ملاحظه بفرمایید، البته استثنا دارد، در همه جا استثنا هست، در زمان رسول الله هم استثنا بود، همیشه این استثناها هست، اما وقتی که وجهۀ عمومی مردم را در این حرکتهایی که دارند، در این شور و شوقی که دارند و رو به مرگ می روند با شور و شوق، از هر کدام بپرسید که تو چرا داری می روی به جبهه، می گوید: برای خدا، برای اسلام، برای خدا، برای امر خداست. اما اگر فرض کنید که از یک سرباز روسی بپرسند که تو برای جبهه می روی چه بکنی؟ او می گوید: می خواهم این کشور را به دست بیاورم، می خواهم قدرت خودم را توسعه بدهم.
ما باید فکر این معنا باشیم که ما تلخیها و شیرینیها داشتیم. اما تلخیهایی که داشتیم برای این است که، ما معارفمان ناقص است. شما ملاحظه کنید که بهترین خلق الله در عصر خودش، حضرت سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ و بهترین جوانان بنی هاشم و اصحاب او شهید شدند و از این دنیا رفتند با شهادت، لکن وقتی که در آن مجلس پلید یزید صحبت می شود، حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ قسم می خورد که ما رَاَیْنا اِلاّ جَمیلاً؛[2] رفتن یک انسان کامل، شهادت یک انسان کامل در نظر اولیای خدا جمیل است، نه برای اینکه جنگ کرده و کشته شده، برای اینکه جنگ برای خدا بوده است، قیام برای خدا بوده است. وقتی انگیزه برای اسلام شد، دیگر لذت دارد نه غم، منتها ما چون ناقص هستیم و نرسیدیم به آن مقامی که باید برسیم، از این جهت تلخی داریم.
لکن وقتی انگیزه را ملاحظه کنیم و غایات اعمال را ملاحظه کنیم و اگر بفهمیم این مقاصدی که انبیا داشتند و آن کارهایی که انبیا کردند و آن کارهایی که در صدر اسلام واقع شده است چه جور بوده است، شهادت برای ما سهل می شود؛ یعنی، خوف از بین می رود، تلخی مبدّل به لذت می شود، ناگواری مبدل به گوارایی می شود. آنچه که برای ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، بخصوص جوانها، بخصوص کسانی
که سخن و حرفشان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفی ندارم، من مسئولیتی ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیائیم توی خیابان راه برویم؛ در هر کاری که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهوری اسلامی؛ یعنی از اسلام، یعنی از حقوق مردم، یعنی از عزت کشور. این، شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم.
وظیفۀآحاد مردم در قبال مسئولین هم، اعتماد کردن به مسئولین و همراه بودن با آنهاست. اعتماد به مسئولین و همراه بودن با آنها معنایش این نیست که ما به مسئولین تذکر ندهیم؛ آنجائی که لازم است از آنها انتقادی بشود، انتقاد نکنیم؛ نه، اما با هم باشیم. یکی از هدفهای دشمن، بی اعتماد کردن مردم به مسئولین کشور است؛ این ترفند دشمن است. پس وظیفۀعمومی برای همه - از صدر تا ذیل - حضور در عرصۀانقلاب و عرصۀدفاع از کشور است در مقابل جبهۀدشمن؛ . امام خامنه ای.
دهه فجر، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است.
تا قبل از انقلاب اسلامی، در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطۀ«غالب و مغلوب» و« سلطان و رعیت » بود و پادشاهان احساس می کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطۀعطفی در تاریخ ایران بوجود آوردند و شمشیرِ اسلامِ مردم را عَلَیه دشمنان اسلامِ مردم و استعمارگران به کار گرفتند.
@soalahkam
@soalahkam
⚜ذوالقرنین
شيخ صدوق داستانى جالبى را حكايت می کند:
ذوالقرنين با لشگر فراوانى از بيابان عبور می کرد مردى را ديد مشغول نماز است و به عظمت ذوالقرنين توجهى نكرد! ذوالقرنين از بزرگى روح او تعجب كرد پس از تمام شدن نمازش به او گفت: چگونه با ديدن بزرگى دستگاه من نترسيدى و به حال تو تغيير پيدا نشد.
عرضه داشت: با كسى مشغول مناجات بودم كه قدرت و لشگرش بي نهايت است ترسيدم از او منصرف شوم و به تو متوجه گردم از عنايتش محروم گردم و ديگر دعايم را اجابت ننمايد.
ذوالقرنين فرمود: اگر همراه من بيايى تمام خواسته هايت را اجابت می كنم پير مرد گفت: من حاضرم همه جا با تو باشم به شرط آن كه چهار چيز براى من ضمانت كنى:
🔅اول: سلامتى كه دارم هيچ وقت مريض نشوم.
🔅دوم: نعمتى كه دارم هميشه باشد زوال نداشته باشد.
🔅سوم: قدرتى كه دارم پيرى در او ديده نشود.
🔅چهارم: حياتى كه دارم مرگ نداشته باشد.
ذوالقرنين گفت: كدام مخلوق بر اينها توانا است ؟!!
پير مرد گفت: پس من از كسى كه تمام امور در تحت قدرت اوست دست بر نمی دارم و به شخصی مثل خودم عاجز و محتاج است تكيه نمی نمايم. پس من همراه آنم كه توانا است يعنى پيرو خدا می روم.
📜آمالى شيخ صدوق، ص۱۷۰
✍ @soalahkam
@soalahkam
🔸 آیت الله مکارم شیرازی: با صراحت میگویم هم شرکت در راهپیمایی ۲۲بهمن و هم انتخابات را شرعا وظیفه میدانم.
🔸 آیت الله نوری همدانی: برهمه لازم و واجب است که ۲۲ بهمن برای نشان دادن وحدت به میدان بیائیم.
🔸 آیت الله جوادی آملی: در راهپیمایی ۲۲ بهمن همه باید شرکت کنیم و آن را یک حق بدانیم.
🔸 آیت الله علوی گرگانی: در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت می کنیم که دشمن بداند که باوجود برخی کاستی ها بر استقلال و عزت خود پافشاری میکنیم.
@soalahkam
@soalahkam
🔴🔵 ۴۰ نکته پیرامون راهپیمایی ۲۲ بهمن :
✅ شرکت نکردن:
🔺اجازه دادن ودخالت به دشمنان اسلام
🔺خیانت کردن به خون شهداست
🔺زمینه سازی وفرصت دادن به دشمنان اسلام است
🔺خشنود کردن دشمنان اسلام است
🔺باعث غضب خداوند است
🔺رنجش وغضب امام زمان است
🔺امیدوارکردن دشمنان اسلام است
🔺جسورکردن وپررو کردن دشمنان است
🔺ضربه زدن به اسلام ونظام است
🔺باعث پشیمانی دردنیاوآخرت است
🔺آب به آسیاب دشمن ریختن است
🔺ضربه زدن به خودونسلهای آینده است
🔺موردلعن ونفرین حال وآیندگان است
🔺مدیون شدن در حق دیگران است
🔺پایمال کردن خون شهداست
🔺باعث عقب انداختن ظهور است.
🔺تنها گذاشتن علی زمانه است.
✅ شرکت کردن :
🔺وظیفه شرعی والهی است
🔺وظیفه فردی واجتماعی است
🔺از اوجب واجبات است
🔺خشنودی قلب امام زمان است
🔺سوال وجواب برزخ است
🔺سوال و جواب روز قیامت است
🔺بیمه کردن ملت ایران است
🔺نا امید کردن دشمنان است
🔺خشنودی خداوند است
🔺مشت محکمی است در دهان دشمنان
🔺میخ فولادی درچشم دشمنان است
🔺یک توفیق الهی است
🔺تکلیف فردی،ملی،شرعی،الهی،اجتماعی است
🔺حفظ دستاوردها وتداوم انقلاب است
🔺باعث حفظ نظام واسلام است
🔺عمل کردن به تولی وتبری است
🔺از بین بردن نقشهای شوم دشمن است
🔺حفظ واجر نهادن به خون شهداست
🔺تعیین کردن سرنوشت خود و ایران است
🔺مصون کردن ایران از هجوم بیگانگان است
🔺خنثی کردن توطئه های دشمن است
🔺باعث وحدت و عزت.قدرت.قوت.افتخار.واقتداراسلام ونظام است.
🆔 @soalahkam
@soalahkam
🌸🍃 ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺸﺖ «ﺳﻨﺪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ» ﺩﺭﺝ ﺷﻮﺩ !
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : هوا و هوس ﻧﯿﺴﺖ !
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺗﺠﺎﺭﺕ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ!
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺧﯿﺎﻻﺕ ﻭ ﺗﻮﻫﻤﺎﺕ ﻣﺠﺮﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ !
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻧﻮﺍﻗﺺ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ!
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺭﻭﺍﺑﻂ ﺳﻄﺤﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ !
❣️ازدواج: فرار از تنهایی و مشکلات مجردی نیست!
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﻋﻼﻗﻪ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﺸﻪ ﻧﯿﺴﺖ!
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮﮎ نیست.
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺎ ﮐﻔﻦ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ...
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : " ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺷﻪ " ﻧﯿﺴﺖ !
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻢ ﻧﯿﺴﺖ.
❣️ازدواج: بعد از بدنیا آمدن بچە همە چیز خوب میشە نیست.
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﯼ ﻭ ﺳﻨﺖ ﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻧﯿﺴﺖ!
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺎە ٢٠ هزاری، ﮔﻞ ﺁﺭﺍﯾﯽ ٥ هزاری و ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻣﯿﻠﯿﻮﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ!
❣️ازدواج: لباس عروسی و بگو بخند همیشگی نیست!
❣️ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ : ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭا ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻧﯿﺴﺖ.
💞 ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﯾﻌﻨﯽ : مسئولیت پذیری، شراکت و وفاداری
ﺻﺪﺍﻗﺖ ، ﺷﻨﺎﺧﺖ، ﺁﺯﺍﺩﯼ، ﺁﮔﺎﻫﯽ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻭ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ.
🌻 پس اگر این ویژگیها رو در خودتان نمی بینید و نمیتوانید اینگونە باشید فعلا ازدواج نکنید.
🆔 @soalahkam