eitaa logo
سفره فرهنگى ريحانه
630 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
50 فایل
قرارمان چیدن «روح» و «ریحان» برای شما «ریحانه‌»های این سرزمین سبز در سفره‌ای فرهنگی است. «سفره فرهنگی ریحانه» با همت معاونت فرهنگی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) آماده شده است. @farhangimoaseseAdmin : ارتباط با ادمين
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼 اوج رحمت 🌸 عید مبعث پیامبر اعظم (ص) مبارک 🎙 حامد جلیلی 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
🌸طلوع نور آیات مبین است حرا هم میزبان بهترین است میان عرش بزم شور برپاست امین وحی مهمان زمین است🌸 🌸 مبعث پیامبر مهربانی؛ رحمت للعالمین؛ نور زمین و آسمان؛ عصاره خلقت؛ رسول اکرم(ص) مبارک 🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 محمد از قلب‌ها وارد می‌شود نه از دیوارها 🔹دیالوگ ماندگار فیلم محمدرسول‌الله(ص) 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
12.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا خواجه عبدالله انصاری در سنین پیری نابینا شد؟ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
11.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 علت هجمه‌ها علیه ارتباط ایران و چین 👌تحلیل درست 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 زندگی پُر از خداحافظی‌های غیر منتظره‌ست، قدر لحظات باهم بودن رو بیشتر بدونید... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
🌸 جعفر پلنگ و غذای حضرتی آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیه السلام، ماه گذشته در شب میلاد حضرت امام محمدالجواد علیه السلام این داستان جالب رو نقل کردن: زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم: امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش. نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄 تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم‌ افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم: آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت: اسمش جعفر پلنگه گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم. جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم. به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم بهخودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت: آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و.... اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد! آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم: بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت: آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔 وقتی نا امید شدم و خواستم‌به خانه برگردم، پشت سرم، آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😞 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😢 که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم😕 حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😭یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جان😍 چه خنده هایی😍 💖تو که لبخند زدی جهان زیبا شد…!💖 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane
🌼 ای نورتر از نور! 🌸 کاش آن‌گونه که با موسی حرف زدی با من هم‌سخن می‌گفتی! هرچند می‌دانم بارها با من حرف زده‌ای؛ با زبان خاموش گل‌های محمدی، با چشم‌های پرحرف آفتابگردان‌ها و سفیدی نگاه ماه، آن زمانی که جهان به چشمم سیاه شده بود. 🌸 می‌خواهم بی‌هیچ آدابی و ترتیبی، با کلام ساده یک چوپان با تو حرف بزنم؛ و همه حرف‌های دلم را در طنین ساز یک نی‌لبک خلاصه کنم: تو کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت؟ 🌸 ای خدای موسی! از تو می‌خواهم موسی را بفرستی تا از نیل قلبم بگذرد و فرعون نفسم را غرق سازد. 🌸 ای پروردگار! «خلصنا من النار»... مرا از شرّ آتش گناه خلاص کن! ✍️ عبدالرحیم سعیدی‌راد 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
•|♥️|• 🔸پیامبر اکرم صل الله علیه وآله: بهترین شما کسانی هستند که بهترین سرپرست و پاسدار برای زنان و دختران خود باشند‌. مستدرک، ج۷، ص۲۵۵ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @SofreFarhangiReyhane