سرمقاله اولین شماره ماهنامه سوره
سید روحالله عجمیان و امکانهای جغرافیای سیاسی آینده جهان
📝 سید علی سیدان
1️⃣ #قسمت_اول
سرمقاله شماره اول ماهنامه سوره در شرایطی نوشته میشود که جمهوری اسلامی ایران، بلوای ۱۴۰۱ را با «فتح مبین» پشت سر گذاشته و طرح دشمنش را شکست داده است. آیا ما این «پیروزی آشکار» را میبینیم و آن را احساس میکنیم؟ یا به پیروی از عادات و مشهورات، احساس فلاکت میکنیم؟ احساس پیروزی منوط است به ۱- شناختن هویت خود، ۲- شناختن طرح دشمن و ۳- دیدن صحنه درگیری و نتایج واقعی نبرد.
اگر مرزِ میان خود و دشمن کمرنگ شود و اگر دستگاه بینایی ما مختل باشد و نتواند محل نزاع را بهدرستی ببیند و تقریر کند، شکست و پیروزی بیمعناست.
نویسنده معتقد است که اگر بعضی از نیروهای مؤمن، اکنون احساس پیروزی نمیکنند، به دلیل نفوذ انگارههای متحجرانه در زیست و ذهن این نیروهاست. کار تحجر، تخلیه هسته هویتی ما، ندیدن صحنه واقعی نبرد و آنگاه پذیرفتن طرح دشمن و بازی در زمین اوست. نیروهای متحجر علت پافشاری جمهوری اسلامی بر حجاب را نمیتوانند درک کنند. آنها، حجاب را یک فرع فقهی میپندارند و تصور میکنند معیار شکست و پیروزی ما این است که مثلا زنان ایرانی چند سانتیمتر روسری خود را جلو بکشند یا در یک مقطع زمانی مشخص بر تعداد محجبهها افزوده شود! معیار این نیروها را میتوان اینطور صورتبندی کرد: افزایش سرانه «مصرفِ» حجاب در یک بازه زمانی به صورت نقطه به نقطه! یک پوزیتیویسم تمامعیار! باز هم اینجا گرفتاران ظاهر مذهب و پیروان مذهب ظاهر به هم دست میدهند. قشریمسلکها، وقتی میبینند که چند نفر در خیابان روسری ندارند، حکم به شکست ما میدهند. تحجر نمیتواند صحنه کلان درگیری را ببیند.
این قشریمسلکی ممکن است لباس شرعیات به تن کند یا توی جلد عدالت اقتصادی برود یا ژست تکثرگرایی بگیرد. در هر حال، قشریمسلکان نمیتوانند درک کنند که حمله دشمن به حجاب، نه برای بیحجابتر کردن مردم؛ که برای خدشه بر کلانروایتی بود که ریشه در هویت نظام اسلامی دارد. نیروی سکولار با اصل و اساس «حاکمیت الله» و مرجعیت اسلام بهعنوان مشروعیتبخش نظام سیاسی و تنظیمکننده مناسبات اجتماعی سازگاری نداشت و مقوله حجاب را به عنوان پرچم هویتی اسلام مورد هدف قرار داد. عقبنشینی از حکم حجاب، عقبنشینی از یک فرع فقهی نبود. عقبنشینی از حجاب، تسلیم شدن در برابر نیرویی بود که میخواست با کلانروایت «حکومت سکولار» مرجعیت دین در تصدی و تدبیر امور را از اعتبار ساقط کند. به رسمیت شناختن بیحجابی، این معنا را تولید میکرد که در صورت فشار رسانهای، سیاسی و اقتصادی به نظام اسلامی، حاکمیت از حکم خدا و خواست مردم دست میکشد و سر ریسمان را به نیروی سکولار واگذار میکند و از معنای حقیقیاش تخلیه میشود. حجاب، مرز درگیری ما با دشمن بود و اگر نیروی تحجر ما را ازخودبیگانه نکرده بود، میتوانستیم تشخیص دهیم که وقتی دشمن به «مرز» حمله میکند، «مرکز» را هدف قرار داده است. «وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» (و هرگز يهوديان و ترسايان از تو راضى نمىشوند، مگر آنكه از كيش آنان پيروى كنى. بقره، ۱۲۰)
دشمن وقتی به مرز حمله میکند، به «ملتِ» ما (آیین و دین و کیش ما) حمله کرده است؛ یعنی به قلبِ هستی ما. سکولاریسم، یک ملت است. یک دین است. یک بُت است. یک آلهه است. سکولاریسم، مزورانه میخواهد الله را در کنار خدایان و آلهههای دیگر بنشاند و فساد ایجاد کند. «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» (اگر در آنها [زمين و آسمان] جز خدا، خدايانى [ديگر] بود، قطعاً [زمين و آسمان] تباه مىشد. انبیاء، ۲۲)
#ادامه_دارد
👉 @sourehmagazine