ادامه قسمت اول
2️⃣ #قسمت_دوم
جمهوری اسلامی، «چندخدایی» را نپذیرفت و در برابر آلهه سکولاریسم تسلیم نشد و پابرجا ماند. هنوز هستند مدعیانی که تصور میکنند بقای ما در گرو سکولار شدن ماست. این مدعیان، گاهی با ژست دلسوزانه نسخههای تحلیلی و تجویزی میپیچند و ما را به خودکشی پیش از مرگ دعوت میکنند: سکولار شویم تا سکولار نشویم! یا به عبارت دیگر: خودمان سکولار شویم تا دشمن سکولارمان نکرده! کسی که هویت حقیقی و کانون قدرتش را فراموش کند، نیروی سکولار مرعوبش میکند و اینچنین نسخه میپیچد.
حتی در بعضی نیروهای درون حاکمیت این انگاره وجود دارد که برای ترویج حجاب، باید آن را از حیثیت سیاسیاش تهی کنیم و صرفا بر وجوه اجتماعی و اخلاقی و خانوادگی آن تاکید کنیم. حال آنکه رهبر انقلاب در اوج معرکه، سخنرانی میکند و بیحجابی را «حرام سیاسی» مینامد. حرام سیاسی یعنی کاری که جبهه باطل را تقویت و جبهه حق را تضعیف میکند. این یعنی به خلاف تصور رایج، اتفاقا تذکر به ماهیت سیاسی حجاب و بیحجابی است که اساسی و تعیینکننده است.
یکی دیگر از مظاهر پیروزی ما این است که دیگر مسئله بیحجابی هر چه نیروی سیاسی داشت، تخلیه شده است. مزاحمتها و جنجالهای رسانهای هنوز ادامه دارد اما این عَلم شیطان دیگر نمیتواند سینهزنی را دور خودش جمع کند و نیرویی تولید کند و اتفاقی واقعی را رقم بزند.
بگذریم. موضوع این سرمقاله بحث حجاب نبود. بحث حجاب صرفا برای مرور آنچه در بلوا بر ما گذشت، مطرح شد. در این متن از چیزهایی مثل هسته هویتی، کانون قدرت، طرح دشمن، کلانروایت رقیب، نیروی خود، معنای اصیل ما و اینطور چیزها سخن به میان آمد. شاید به نظر برسد که ما در حال لفاظی هستیم. بله؛ اگر نویسنده این متن، حجتی مانند «سید روحالله عجمیان» نداشت، حرفهایش، مُشتی دال بیمدلول و میانتهی بود. ما اگر شهید عجمیان را نداشتیم، چگونه میتوانستیم نشان دهیم که کانون قدرت ما کجاست؟ ما اگر عجمیانها را نداشتیم، چگونه میتوانستیم از تردیدها و سردرگمیهای شبهنخبگانی عبور کنیم؟ ما اگر به تعبیر رهبری این «پاکترین جوانان» را نداشتیم، چگونه میتوانستیم رمز بقای خود را درک کنیم؟ اگر شهید عجمیان نبود، چگونه میتوانستیم اثبات کنیم که مستضعفترین و محرومترین مردم ما پای کار انقلابند؟ اگر خون عجمیانها به زمین ریخته نمیشد، چگونه میتوانستیم توحش اقلیت سکولار را ببینیم؟ اگر سید روحالله عجمیان نبود، چگونه میتوانستیم یقین نیروی مجاهد انقلاب اسلامی را شهود کنیم؟
خوب شد که شهید عجمیان تحلیل خرسخالههای خودی را باور نکرد و یقینش ترک برنداشت و تردید نکرد. تردید نکرد، وقتی که از خانه بیرون آمد و از وحشیترین اراذل که یقیناً از «جوانان ما نیستند» زخم خورد و دیگر به خانه برنگشت. او میتوانست در خانه بنشیند و درباره ناکارآمدی سیاستهای حجاب در جمهوری اسلامی توییت بزند. میتوانست وسط درگیری کنار بکشد و از تقدم و اولویت عدالت اقتصادی بر سایر امور استوری بگذارد. میتوانست از لزوم به رسمیت شناختن تنوع در سبک زندگی ایرانی سخنسرایی کند. میتوانست به جای حفاظت از ایران اسلامی در غربت خیابان، به فکر طی کردن پلههای ترقی در ساختار بروکراسی باشد. او هزاران امکان دیگر داشت. اما از میان همه امکانها، انتخابی دیگر داشت. انتخابی از سر یقین؛ و راستش همین یقین و همین انتخاب و همین تصمیم است که برای ما امکانهای تازه گشوده است.
#ادامه_دارد
👉 @sourehmagazine