eitaa logo
کتابخانهٔ‌خیابان64
73 دنبال‌کننده
53 عکس
0 ویدیو
0 فایل
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ اینجا چای دم‌میکنیم با رایحه‌ی بابونه ، در میان کتابهای ِشعر و دست نویس های کوچک‌‌☕️ ‌ با من حرف بزن ؛ https://harfeto.timefriend.net/17374853167601 ‌ ‌ ‌ ‌ این‌کتابخانه‌‌قدیمی‌به‌ایتا‌بازگشت٭ قفسه‌ی‌73 : @MyNovels73
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانهٔ‌خیابان64
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌؛ صدا صدای آینده است! نوای روزگارانی که در نزدیکی ما و شاید نیز دور از ما ،در انتظار ماست. او ایستاده ، بر آخر ِپله های صعود ، لبخندی دارد که شبیه لبخند ِماست. لبخندی منتظر! او به طوفان های ما می‌نگرد ، آنها را خوب به خاطر می‌سپارد ، جای دردها و زخم هارا خوب حفظ می‌کند! او من و توست در آینده ، بر این زخم ها نمک نمی‌پاشد! دردها را تازه نمی‌کند و طوفان هارا برنمی‌گرداند. او به یاد میاورد برایت ، وقتی از این تنگنا ها طوفان ها رها شدی و صعود نمودی و به او رسیدی ، برایت به یاد می‌آورد دردها را تا بگوید که از یاد نبر ، این تلاش تو ، صعود را تقدیمت کرد ، دردها تو را ساخت زخم ها تو را به بالا کشاند! او ، بر تو میخندد ،منتظر من و توست تا به او برسیم و پس از هربار ناامیدی ما ،تکه‌ای از روحش ناپدید میشود! ‌- کتابخانه‌ی‌خیابان64 | به نوشته‌ی اِلدا✍🏻 |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتابخانهٔ‌خیابان64
مثل ِآن باغ ِبی‌گل در بیابان ، مثل ِآن غنچه‌ی پژمرده میان آن باغ ، و مثل لبخند ِباغ ، پس از هربار دیدن ِغنچه ! به امید ِسرزندگی‌اش که سالهاست از دست داده! من ، همانند همان باغم ، که امیدش به غنچه بسته است . و تو آن غنچه‌ای ، که مرا نور می‌دهد برای زندگی . آن روز غنچه خندید ، و باغ به این خنده‌اش گریست . باغ گفتش: بمان ، غنچه نشنید و برفت ‌و باغ همچنان می‌گریست.. مثل ِتو ، و آن لبخند ِشیرینت ؛ آن لبخند ِشیرین و پرامیدت ، هنگام خداحافظی! گفتمت بمان ، گل ِسرخ ِباغم ، نشنیدی و چمدان بستی ُرفتی ! ,,‌ ‌ ‌ ‌ ‌حال من مانده‌ام ، قلبی عاشق ؛ باغی پژمرده و خانه‌ای ساکت ! ‌- کتابخانه‌ی‌خیابان64 | به نوشته‌ی اِلدا✍🏻 |
کتابخانهٔ‌خیابان64
غم ِشب‌های قدر ، برای بچه شیعه غم ِیتیمیِ. به احترام ِبابا علی ، به احترام ِ20سال حرفهای در گوش ِچآه علی ، به احترام ِغم ِتنهایی ِپدر ، عزاداریم. دعاگوی‌ما‌باشید و حلال‌کنید رفقا.
دوباره به حال و هوای یه جشن بزرگ و باستانی نزدیک شدیم نه؟ همه سرگرم خریدن یه سریا هم خونه تکونی رو که گذاشتن روز آخری. یه سریا هم دارن بند و بساط مسافرتو میبندن که راه بیفتن برن خوشگذرونی و لذت بردن از تعطیلات. کلا حال و هوای خاصی داره و مطمئنا قرار نیست تکراری باشه. هرکس به شکلی سرگرمه و امیدوارم این سرگرمی از نوع خوب و شادش باشه. درکل سال خوب یا بد گذشت و به نظرم غصه خوردن براش فایده نداره. میتونیم لبخند بزنیم و با شادی به استقبال سال جدید بریم؛ از این فرصت دوباره که بهمون داده شده نهایت استفاده رو کنیم و لذتشو ببریم، یه قدم جدید برداریم و موفق تر از سال پیش باشیم. زمانو با کسایی که دوست داریم بگذرونیم و حتی شده هدر بدیم. شادتر از سال قبل باشیم و از سال گذشته یاد بگیریم تا سال جدیدمونو بهتر بسازیم. ناراحتی ، کینه و غمو کنار بزاریم چون فقط میتونه باعث اذیت شدن خودمون بشه. اول از همه میخوام عذرخواهی کنم از کسی که امسال خاطرشو رنجوندم و حتی برای یک لحظه ناراحتش کردم. به نظرم بخشیدن یه کار سخته ولی بعدش واقعا آرامش و راحتیه. مگه عمرمون چقدره که بخوایم همشو صرف کینه و غم کنیم؟ من بخشیدم برای راحتی خودم و توهم اگر مایل بودی ببخش. دوم برای همتون هرکسی که میشناسم و نمیشناسم میخوام آرزو کنم‌که امسال از همین شروعش پر برکت باشه براشون و روزی بهتر از روز گذشته باشه. پیشاپیش سال جدیدتون مبارک🌱