چنان به گوش من از عشق بیملاحظه خواندی
که رفتهرفته مرا هم به دام عشق کشاندی
چقدر غنچه حسرت، چقدر خواب تمنا
که از لبت نربودم، که از سرم نپراندی
بدون آنکه بخواهی، خدای من شده بودی
بدون آنکه بدانی، مرا به شکر نشاندی
صدای دلهره بودم، چرا مرا نشنیدی؟
غبار خاطره بودم، مرا ز شانه تکاندی
مگر نگفتی از اول که پای عهد بمانیم؟
چه گویمت که بریدی! چه گویمت که نماندی!
#نفیسهسادات_موسوی
📕بینا
✍☘:{@Super_poems}
بی من خوشی، وگرنه از آنِ تو میشدم
جان میسپردم آخر و جانِ تو میشدم
گفتم که مُردَم از غم و گفتی به حرف نیست!
ای کاش من حریف زبان تو میشدم...
معشوق روزگار غزلهای ناب! کاش
همعصر شاعران زمانِ تو میشدم
ای عمر چندروزهی دنیا! بدون عشق
تا کی اسیر سود و زیانِ تو میشدم؟
پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی
ای مرگ داشتم نگرانِ تو میشدم
#سجاد_سامانی
📕سالیان
✍☘:{@Super_poems}
#توئیت 🖇♥️
حضرت #حافظ وقتی میخواد گله کنه
انقد شیرینزبونی میکنه که به معشوق برنخوره
اونجا که میگه:
"خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود
ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی
آن چه در مذهب ارباب طریقت
✍☘:{@Super_poems}
هدایت شده از ⌈دلـــ💛ــشعر⌋ 🎼
https://eitaa.com/joinchat/1553924803C6ca5477415
دوستان عزیز گروه چنلمون
از آنانی که اهل دل و قلم هستند درخواست
می شود به گروه اصافه شوند
گروه صرفا برای جذب شاعر و نویسنده است گروه چت نیست
برای ارسال آثار شاعران به چنل
ممنون میشوم همکاری کنید
✨
نیست وقتی که به ما کاهشی از غم نرسد
نوبتِ سوختنِ ما، به جهنم نرسد
#غالب_دهلوی
✍☘:{@Super_poems}
📝
من جسم و جان ندانم، من این و آن ندانم
من در جهان ندانم، جز چشم پُر خمارش ...!
#مولانا
✍☘:{@Super_poems}
دِلْ به دِلَْبر دادم و دلدار، دلْ را دلْ ندید
دلْ به دلبر دلْ سپرد، دلْدار پا از دلْ کشید
دلْ به دنبال دِلَشْ، دلْدلْکنان دلْخونِ دل
دلْ ز دلبر خواستم، دلبر دلْ از این دلْ برید
دلْ شکست و تیره روزی شد، نصیب دلْ، دِلا
دلْ در آتش سوخت، دلبر بیمهابا شد، پرید
حالْ، دِلْ ماند و غم دِلْدار و اینْ دِلْداده، آهْ
داده دِلْ، این دِلْ، دِلِ دلْدار، مُفتْ این دِلْ خرید
دل شکست، دلبر بریدْ و دِلْ ز دلبر سوخت، دلْ
دِلْ بماند و یاد دِلدار و دلِ بیدلْ، شهید
#فیض_کاشانی
✍☘:{@Super_poems}
✨
باور مکن که طعنهی طوفانِ روزگار
جز در هوای زلفِ تو دارد مشوّشم
#شهریار
✍☘:{@Super_poems}
چون باد میروی و به خاکم فکندهای
آری برو که خانه ز بنیاد کندهای
حس و هنر به هیچ، ز عشق بهشتیام
شرمی نیامدت که ز چشمم فکندهای؟
اشکم دوَد به دامن و چون شمع صبحدم
مرگم به لب نهاده غمآلود خندهای
بخت از منَت گرفت و دلم آنچنان گریست
کز دست کودکی بِرُبایی پرندهای
بگذشتی و ز خرمن دل شعله سرکشید
آنگه شناختم که تو برق جهندهای
بی او چه بر تو میگذرد سایهای شگفت
جانت ز دست رفت و تو بیچاره زندهای
#هوشنگ_ابتهاج
✍☘:{@Super_poems}
✨
تو خوب مطلقی،
من خوبها را با تو میسنجم
بدین سان بعد از این
خوبی، عیاری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
✍☘:{@Super_poems}
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم میخواهد
در دنیایی از
کتاب،
قهوه
و روزهای بارانی
مدتی گم شوم..!
#یوناس_یوناسون
؏صرتون سرشــارازآسایش خیال...
✍☘:{@Super_poems}
📝
چون جلوه مه میکنی وز عشق آگه میکنی
با ما چه همره میکنی چیزی بده درویش را
#مولانا
✍☘:{@Super_poems}
📝
پیش ازین بود هوای دگران در سر من
خاک کویت ز سرم برد هوای دگران...
#هلالی_جغتایی
✍☘:{@Super_poems}
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چه خبر
خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟
خاطرم هست رقیبان پر از کینهی من
همنشینان تو بودند، از آنها چه خبر؟
همه لبتشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ
از کنارآمدگان با لب دریا چه خبر؟
زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند
عاشقی گفت که از عالم بالا چه خبر؟
باز دیروز به من وعدهی فردا دادی
آه پیمانشکن از وعدهی فردا چه خبر؟
#سجاد_سامانی
✍☘:{@Super_poems}
📝
و اگر بر تو ببندد همه رَهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
#مولانا
✍☘:{@Super_poems}
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چه خبر
خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟
خاطرم هست رقیبان پر از کینهی من
همنشینان تو بودند، از آنها چه خبر؟
همه لبتشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ
از کنارآمدگان با لب دریا چه خبر؟
زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند
عاشقی گفت که از عالم بالا چه خبر؟
باز دیروز به من وعدهی فردا دادی
آه پیمانشکن از وعدهی فردا چه خبر؟
#سجاد_سامانی
✍☘:{@Super_poems}
#توئیت 🖇♥️
دیروز یه جملهی کوردی دلبر یاد گرفتم که میگفت :
«درد چاویل مستت له گیانم»
یعنی: «درد و بلای چشای مستت به جونم»
یاد این بیت از جناب #صائب افتادم:
ای فدای چشم مخمور تو خواب عاشقان
وی بلاگردان زلفت پیچوتاب عاشقان...
برای اونایی که چشماشون قشنگه،
خیلی کاربرد داره
✍☘:{@Super_poems}
زان چشمِ سیه گوشهی چشمی دگرم کن!
بیخودتر از اینم کن و از خود به درم کن!
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعهی دیگر بچشان، مستترم کن!
شوقِ سفرم هست در اقصای وجودت
لب تر کن و یک بوسه جوازِ سفرم کن!
دارم سرِ پرواز در آفاق تو ای یار!
یاری کن و آن وسوسه را بالوپرم کن!
عاری ز هنر نیستم امّا تو عبوری
از صافیِ عشقم دِه و عینِ هنرم کن!
صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
بارانِ منِ خاک شو و بارورم کن!
افیونزدهی رنجم و تلخ است مذاقم
با بوسه ای از آن لبِ شیرین شکرم کن!
پرهیز به دور افکن و سد بشکن و آنگاه
تا لذّتِ آغوش بدانی خبرم کن!
شرحِ من و او را ببر از خاطر و در بر
بفشارم و در واژهی «تو» مختصرم کن!
#حسین_منزوی
✍☘:{@Super_poems}