📝
عاقلان پا مَگذارید به میخانهیِ عشق
داغِ صد مُهرِ جُنون خورده به پیشانیِ ما
#محمد_سهرابی(معنی)
✍☘:{@Super_poems}
📝
به سر زلف تسلی نتوان كرد مرا
دست گستاخ مرا بند قبا میبايد
#صائب_تبریزی
✍☘:{@Super_poems}
Audio_464475.m4a
1.35M
با لطف نسیم، بیدار میشوم
چنانکه نوازش تو مرا بیدار میکرد
اما این بیداری،
این احساس پریشانکننده را فرا گرفته
ببین، از غرور فرو گذشتهام
تا با تو به خلوت ماه بنشینم
آهوی مشکینم، در آیینه زلال دل ببین
چگونه هر ذره از عشق تو، هوایم شود؟ گاهی خیالت، مرا به دنیایی ناشناخته میبرد
و من از هیاهوها و نادانستهها گم میشوم نمیدانی که چه میشود، این جان نیمه جانم اگر بی تو سر کند
تنها نفسم خواهد مرد
من پر از فریاد توام
اگر دلت را آرام کنی، مرا خواهی شنید
شعر
#_رضا_بریمانی_باراد
صدا
#احمد_حسنی
✍☘:{@Super_poems}
#توئیت 🖇♥️
تو قسمتی از کتاب فیهمافیه حضرت #مولانا اومده:
"دوستان را در دل رنجها باشد
که آن به هیچ دارویی خوش نشود!
نه به خفتن،
نه به گفتن و
نه به خوردن؛
الا به دیدار دوست…"
وقتی باهات قهره و نمیخواد ببینتت اینو واسش بفرست:)
✍☘:{@Super_poems}
🔖
در تو من،
ناممكن را دوست دارم !
غرق شدن در چشمانت را؛
چون گم شدن در جنگلى پرآفتاب
خيس از عرق و خون..
گرسنه و خشمگين..
چون صيادى،
به دندان كشيدنِ گوشت تنات را...
در تو من،
ناممكنها را دوست دارم !
اما نااميدى را اصلا نه ...!
#ناظم_حكمت
📕 کجاست دستانِ تو
✍☘:{@Super_poems}
✨
چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم
که عشق هرچه ز ما بُرد، ناگهانی بُرد...
#علی_مقیمی
✍☘:{@Super_poems}
مننمیدانم کههستی شاعرِ زیباکلام
با وقارو چیره دستی شاعرِ زیبا کلام
پرچمتبالا شداستو نمرهات بالاترین
چونخَدنگازچلّهجَستیشاعرِ زیباکلام
#سید_مهدی_محمدی
#شاعر_دلشعری
✍☘:{@Super_poems}
📝
چنان از آتش عشقت بسوزم
که از من رنگ خاکستر نبینی
#باباطاهر
✍☘:{@Super_poems}
📝
دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است
چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است
#فروغی_بسطامی
✍☘:{@Super_poems}
💭
عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
با هشیاری غصهی هرچیز خوریم
چون مست شویم هرچه بادا بادا
#مولانا
✍☘:{@Super_poems}
اتفاقم به سر کوی کسی افتادهست
که در آن کوی چو من کشته بسی افتادهست
خبر ما برسانید به مرغان چمن
که هم آواز شما در قفسی افتادهست
به دلارام بگو ای نفس باد سحر
کار ما همچو سحر با نفسی افتادهست
بند بر پای تحمل چه کند گر نکند
انگبین است که در وی مگسی افتادهست
هیچکس عیب هوس باختن ما نکند
مگر آنکس که به دام هوسی افتادهست
سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند
که همه عمر به چوگان کسی افتادهست
#سعدی
✍☘:{@Super_poems}
✨
چقدر خوب می بود
قلبی را بیابی که دوستت بدارد
بی آن که چیزی بخواهد
جز این که حالت خوب باشد ...!
#جبران_خلیل_جبران
✍☘:{@Super_poems}
پایان بگیرد
"فرهاد" لطفا تیشه ات را چند روزی
تا کوه غم بر شانه ام سامان بگیرد
سبک و سیاق عاشقی را نیز لطفا
تا عشق مرده در دل من جان بگیرد
عمری حذر کردم من از جادوی چشمی
ترسم که کفر چشم او ایمان بگیرد
تا کم شود درد فراغ و هجر و دوری
در کوی او باید دلم اسکان بگیرد
قصد سفر دارد شنیدم ، مَحرَم ی تا
هنگام رفتن بر سرش قران بگیرد
زخم زبان ها زخم بی درمان و دارو
جز آن تمام زخم ها در مان بگیرد
بر حق خود خواهم رسید اما کمی دیر
روزی که قاضی دست خود میزان بگیرد
ای "کاش " می آمد به قصد تا ابد یار
یوسف بیاید هجر او پایان بگیرد
#احمد_صحرایی
#شاعر_دلشعری
✍☘:{@Super_poems}
#توئیت 🖇♥️
#دیل_کارنگی میگه:
«سادهترین کار جهان این است که خودت باشی
و دشوارترین کار جهان این است که کسی باشی که دیگران میخواهند!»
با این وجود اغلب پشت ماسک پنهانیم،
انقدر که #فاضل_نظری میگه:
"به آنچه دیدهام از خلق اعتمادی نیست
که میزنند در این شهر بر نقاب نقاب..."
✍☘:{@Super_poems}
✨
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم
#فاضل_نظری
✍☘:{@Super_poems}
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟
سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی
در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟
گر منم دور ز روی تو، دل من با توست
نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟
برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر
سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟
دل در آن چاه زنخ مرد و به مویی کارش
بر نمیآوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟
نیکخواه توام و روی تو، دلخواه من است
میرود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟
پادشاه منی و من، ز گدایان توام
پاز گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟
در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را
«حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟
#سلمان_ساوجی
✍☘:{@Super_poems}
✨
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آنچنان سوختم از آتش هجران که مپرس!
#شهریار
✍☘:{@Super_poems}
📝
اینجا کسیست پنهان همچون خیال در دل
اما فروغ رویش ارکان من گرفته...
#مولانا
✍☘:{@Super_poems}
هرگاه یک نگاه به بیگانه میکنی
خون مرا دوباره به پیمانه میکنی
ای آنکه دست بر سر من میکشی! بگو
فردا دوباره موی که را شانه میکنی؟
گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن!
باشد، ولی نصیحت دیوانه میکنی
ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی
در سینهی شکستهدلان خانه میکنی؟
بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت
چون رنگ رخنه در پر پروانه میکنی
عشق است و گفتهاند که یک قصه بیش نیست
این قصه را به مرگ خود افسانه میکنی
#فاضل_نظری
📕آنها
✍☘:{@Super_poems}