نقلست که سیدی بود که
او را ناصری گفتندی
قصد حج کرد چون به بغداد رسید
به زیارت جـنـیـد رفت و سلام کرد
جـنـیـد پرسید که سید از کجاست گفت:
از گیلان؛ گفت: از فرزندان کیستی گفت:
از فرزندان "امیرالمؤمنین علی"
گفت: پدر تو دو شمشیر میزد
یکی با کافران و یکی با نفس
ای سید که فرزند اویی
از این دو کدام کار فرمایی؟
سید چون این بشنید بسیار بگریست
و پیش جنید غلتید گفت:
ای شیخ حج من اینجا بود
مرا بخدای راهنمای .
گفت: این سینه تو
حرم خاص خدای است
تا توانی هیچ نامحرم
در حرم خاص راه مده
#تذکره_الاولیاء
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم
همه شراب تو نوشم چو لب فراز کنم
چو آفتاب شوم آتش و ز گرمی دل
چو ذره ها همه را مست و عشقباز کنم
#حضرت_مولانا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم
دف و نی چیست منَت کف زده میرقصانم
این همه عشوهٔ اندیشه رقصان من است
سر و گردن به تماشای که میگردانم
ناله آموختمش از نفسِ خویش چو نای
این عجب بین که ز نالیدن او نالانم
سایه دست من افتاده بر این پرده و من
باز از بازیِ بازیچهی خود حیرانم
در نهانخانهی جان جای گرفتهست چنان
که به دل میگذرد گاه که من خود آنم
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بنَ جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان چشم و چراغِ دل من
من همان عاشقِ دیرینهی جانفشانم
به هوای تو جهان گردِ سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایهی سرگردانم
#هوشنگ_ابتهاج
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اي حیدر شهسوار وقـت مـدد اسـت
اي زبده هشت و چار وقت مدد است
من عاجزم از جهان و دشـمن بسـیار
اي صاحب ذوالفقـار وقت مدد اسـت
#ابوسعید_ابوالخیر
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
-
خدایا !
مسئولیت شیعه بودن را،که علی وار بودن وعلی وار زیستن وعلی وار مردن است و
علی وار پرستیدن وعلی وار اندیشیدن و
علی وار جهاد کردن وعلی وار کار کردن وعلی وار سخن گفتن وعلی وار سکوت کردن است،
تا آنجا که در توان این بنده ی ناتوان علی است،
همواره فرایادم آر...
نیایش #دکترشریعتی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"اشارات نظر"
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست
این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست
سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست
#هوشنگ_ابتهاج
https://eitaa.com/TAMASHAGAH