eitaa logo
تماشاگه راز
281 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﺑﺮﻧﺪﺍﺭﻡ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻤﺎﺭ ﻣﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﻧﺸستی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @TAMASHAGAH
مرا جز عشق تو جانی نمی‌بینم نمی‌بینم دلم را جز تو جانانی نمی‌بینم نمی‌بینم ز خود صبری و آرامی نمی‌یابم نمی‌یابم ز تو لطفی و احسانی نمی‌بینم نمی‌بینم ز روی لطف بنما رو، که دردی را که من دارم بجز روی تو درمانی نمی‌بینم نمی‌بینم بیا، گر خواهیم دیدن که دور از روی خوب تو بقای خویش چندانی نمی‌بینم نمی‌بینم بگیر، ای یار، دست من، که در گردابی افتادم که آن را هیچ پایانی نمی‌بینم نمی‌بینم ز راه لطف و دلداری، بیا، سامان کارم کن که خود را بی تو سامانی نمی‌بینم نمی‌بینم را به درگاهت رهی بنما، که در عالم چو او سرگشته حیرانی نمی‌بینم نمی‌بینم @TAMASHAGAH
عالم آینه است: نقش خود را در او می‌بینی. همهٔ اخلاق بد - از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر - چون در توست نمی‌رنجی، چون آن را در دیگری می‌بینی، می‌رمی و می‌رنجی. پس بدان که از خود می‌رنجی و می‌رمی. مقالات مولانا [فیه مافیه] @TAMASHAGAH
🌹🌹 داستانی بسیار زیبا🌹🌹 در داروخانه، ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ با زبان ساده ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟ ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ .... ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ، ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ .... ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ .. ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ،ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎﺵ ﯾﺦ ﺯﺩ .. ﭼــﻪ ﺣﻘﯿــﺮﻭﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳــﺖ ﺁﻥ ﮐﺴــﯽ ﻛــﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻐــﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ ! ﭼــﺮﺍ ﻛـــﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧــﺪ ﺑﻌــﺪ ﺍﺯ ﺑــﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧــﺞ ، ﺷــــﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑــﺎﺯ ، ﻫـﻤــﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒــﻪ ﻗــــﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧـــﺪ. جايگاه شاه و گدا ، دارا و ندار ، قبراست... "انسانیت" هست كه به یادگار می ماند.. 🌾🌾🌾🌾🌾
کی باشم من که مانم یا نمانم تو را خواهم که در عالم بمانی هزاران جان ما و بهتر از ما فدای تو که جان جان جانی @TAMASHAGAH
رو به کتاب تعلم گرد علم فقه گرد تا سرافرازی شوی اندر یجوز و لایجوز جان من ازعشق شمس الدین زطفلی دورشد عشق او زین پس نماندبا مویزوجوز و کوز عقل من از دست رفت و شعر من ناقص بماند زان کمانم هست عریان از لباس نقش و توز ای جلال الدین بخسپ و ترک کن املا بگو که تک آن شیر را اندرنیابد هیچ یوز 🍃🌼🍃🌼🍃 این شاید تنها غزلی است که جلال دین با اسم خود نیز تخلّص میکند علاوه بر شمس دین خشمگین از دست فقها و کسانی که به عشق او به شمس بدیده شّک و تحقیر مینگرند شما را چه کار به عشق مردان شما چون کودکان گردو بازی کنین و مشغول حرام و حلال و بکن نکن خود شوید خود می‌گوید برو بخواب و وقت خود را صرف این افراد نکن که بسیار از مرحله پرت هستند @TAMASHAGAH
گر تو یارا عاشقی ماننده این شمع باش جمله شب می‌گداز و جمله شب خوش می‌بسوز غیر عاشق دان که چون سرما بود اندر خزان در میان آن خزان باشد دل عاشق تموز ✨✨✨✨ @TAMASHAGAH
وقتی یک چینی‌بندزن (مرمت‌کار) ژاپنی می‌خواهد ظرفِ شکسته‌ای را مرمت کند، ترک‌های آن را با طلا پر می‌کند. آن‌ها معتقدند که وقتی چیزی دچار صدمه می‌شود و آسیب می‌بیند، آن‌گاه بسیار زیباتر از قبل می‌شود. این هنر باستانی، اتصال طلایی یا کینتسوگی نام دارد. فلسفۀ کینتسوگی بر مفاهیمی مانند پذیرش کاستی‌ها و شکست‌ها در زندگی و خارج‌نشدن از چرخۀ زندگانی تاکید دارد. حال چرا با طلا بند می‌زنند؟ کینتسوگی می‌گوید که شما بعد از شکست نه تنها دچار کاستی و ضعف نمی‌شوید، بلکه بسیار ارزشمند شده و می‌درخشید. شکست‌ها، تجارب و نتایج بسیار ارزش‌مندی هستند که افراد موفق کوله‌باری از آن‌ها را جمع کرده‌اند. @TAMASHAGAH
تماشاگه راز
وقتی یک چینی‌بندزن (مرمت‌کار) ژاپنی می‌خواهد ظرفِ شکسته‌ای را مرمت کند، ترک‌های آن را با طلا پر می‌ک
در فرهنگ ژاپن اصطلاح درخشانی هست به نام وابی-سابی. یعنی آن زیبایی که از نقص آمده. مثل پرتوی که از شکاف دیوار به درون می‌آید. در فرهنگ ما هم انار ترک‌خورده زیباتر است، و همین‌طور کوزه‌ی نیم‌شکسته. فرش کهنه، بهای بیشتر دارد. شیارها و ترک‌های آشفته‌ی چوب قشنگ‌تر هستند. زخم دارکوب و لانه‌ی سار در شکافی، تنه‌ی درخت را زنده‌تر می‌کنند. چال گونه هم نقصی عضلانی، اما زیباست. پوست آدم‌ هم رفته‌رفته چروک برمی‌دارد و هر چروک، هر افتادگی و موی سفید، داستان آدم است. طاق‌ِ قدیمی اگر زیباست، بخاطر کاشی‌های شکسته و مفقودش است و هنرش، قرن‌ها آسیب و ایستادن است. گفتن ندارد، اما دل شکسته هم زیباتر است و او هم گفته بود که نزد قلب‌های شکسته است. کمال‌طلبی آدم را مریض می‌کند، عقب نگه می‌دارد و ترسو می‌کند. مگر چی کامل است؟ و به قول آن دوست، جونور کامل کیه؟ هیچ‌چیز پاینده نیست و تا ابد با ما نیست و هیچ‌کس مانا نیست. بی‌هیچ یکنواختی، تقارن و صیقل. وابی‌سابی علیه‌ کمال‌خواهی است. نقص، فردیت می‌بخشد. این وجهِ گمشده‌ی زندگی ماست. 🔆 کمال طلبی در اینجا : ظاهر بی نقص، مقایسه داشته ها ...
🍃 " صد حکایت بشنود مدهوشِ حرص    در نیابد نکته ای در گوش حرص" آن کس که تحت سیطره ی حرص باشد،از هزاران حقیقتی که می شنود نکته ای نمی آموزد... @TAMASHAGAH
📕📕اندیشه های اخلاقی در شاهنامه ی فردوسی 🌱🌱🌱 شاهنامه کتاب رزم وحماسه ودلیری وپایداری وشجاعت است .ولی سرشار از اندیشه های اخلاقی است. این اندیشه اخلاقی بیانگر آن است که فردوسی رفتا وکردار نیک را سرمشق خود قرار داده است به گواه شاهنامه فردوسی اخلاق نیک دشمنان ایران راهم از نطر فردوسی پنهان نمانده است. واخلاق زشت بزرگان ایرانی را نیز نکوهیده است . امروزه گویا اخلاق گم شده است این گم شده را درشاهنامه بنگرید: 📕آزرم وشرم داشتن یکی بیم و آزرم و شرم خدای که تاباشدت یاورورهنمای 📕میانه روی واعتدال ز کار زمانه میانه گزین چو خواهی که یابی به دادآفرین 📕بخشندگی و دهش چوبخشنده باشی گرامی شوی ز دانایی و داد، نامی شوی 📕بردباری وشکیبایی ستون خرد بردباری بود چوتیزی کنی تن به خواری بود 📕بشردوستی به هرجایگه یار درویش باش همی راد برمردم خویش باش 📕پندپذیری توبیماری وپند داروی توست بکوشم همی تاشوی تندرست 📕دانش اندوزی میاسای زاموختن یک زمان زدانش میفکن دل اندر گمان 📕رازپوشی چو رازت به شهر آشکارا شود دل بخردت بی مدارا شود 📕سازگاری با دشواری‌ها ورایدون که با تونسازد جهان بسازیم ما با جهان جهان 📕فرو بردن خشم بدان باش تا دورباشی به خشم به مردی بپوش از گنهکار چشم 📕فروتنی فروتن بود هرکه دارد خرد سپهرش همی در خرد پرورد 📕بداندیشی به دل نیز اندیشه ی بد مدار بداندیش را بد بود روزگار 📕پرگویی چوگفتار بیهوده بسیارگشت سخنگوی در مردمی خوارگشت 📕کینه توزی وجنگ مسازید جنگ و مریزید خون مباشید کس را به بد رهنمون 📕عیب جویی چو عیب تن خویش داندکسی زعیب کسان برنگوید بسی 📕تن آسایی وکاهلی تن آسایی و کاهلی دور کن بکوش و ز رنج تنت سور کن 🍃🍃🍃 @TAMASHAGAH
🍃✨بسم الله الرحمن الرحیم✨🍃
الـهی ؛ نوازنده غریبان توئی و من غریبم . دردم را دوا کن که توئی طبیبم ای دلیل هر گم‌گشته ! یا رب ز تو آنچه من گدامی خواهم افزون زهزار پادشاه می خواهم هرکس ز در تو حاجتی می خواهد من آمده ام از تو  ترا می خواهم . عبدالله انصاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز در برابر پرسشی عاجز و درمانده نشدم به ‌جز در مقابل کسی که پرسید:تو کیستی؟ گم شدم در خود ندانم من، کیم یا چیستم؟ قالبم؟، عقلم؟، حیاتم؟، جان گویا چیستم؟ آدمی نامم ولیکن آدمی در اصل چیست؟ معنی‌ام یا صورتم، یا مسما چیستم؟ درچنین صورت که من دارم چگویم وصف خویش؟ آتشم؟، خاکم؟، نسیمم؟، آب دریا چیستم؟ عاقلم؟، دیوانه ام؟، در فرقتم یا در وصال؟ نیستم؟، هستم؟، نه بر جایم؟، نه بی‌جا چیستم؟ عاشقم؟، معشوقم؟، عشقم؟، سالکم؟، پیرم؟، مرید؟ راهبم؟، یارم؟، صلیبم یا مسیحا چیستم؟ مرده‌ام؟، یا زنده‌ام یا زنده بی‌جسم و جان نور و ظلمت؟، زهر و نوش و زشت و زیبا چیستم؟ آه ازین وادی حیرت، آه ازین دریای ژرف کشتی‌ام یا بحر یا لؤلؤی لالا چیستم؟ بی‌نشانی شد نشان و بی‌زبانی شد زبان بی‌نشان و بی‌زبان گویا و بینا چیستم؟ ورکسی پرسد زمن، تو کیستی یا چیستی؟ من چه دانم، کاین چنین حیران و شیدا چیستم؟ @TAMASHAGAH
دل خلوتِ اندیشهٔ یار است، ببینید این آینه در شغل چه‌ کار است؟ ببینید در بحر چو گوهر نتَوان چشم گشودن امروز که‌ گوهر به کنار است، ببینید حرفیست به نقش آمده نیرنگ دو عالم دیگر به شنیدن چه مدار است؟ ببینید سرمایهٔ هر ذرّه ز خورشید مثالی‌ست این قافله‌ها آینه‌بار است، ببینید از کثرت آیینهٔ رعناییِ آن ‌گل هر بلبل از این باغ، هزار است، ببینید از جلوه چه لازم به خیال آینه چیدن؟ ای غیرپرستان! همه یار است، ببینید هرگه مژه بر هم رسد، این باغ خزان است تا فرصت نظّاره بهار است، ببینید هرجا نَمِ اشکی بتپد در کف خاکی ای خوش‌نگهان! بیدل زار است، ببینید @TAMASHAGAH
بر لبش قفلست و در دل رازها لب خموش و دل پر از آوازها عارفان که جام حق نوشیده‌اند رازها دانسته و پوشیده‌اند جان عارف که به حق واصل شده باشد با دلی آرام و فارغ از تشویش نه به خوشی شادمان گردد و نه به ناخوشی پژمان شود با دلی که در برخورد با عالم خارج مرده و بی حس است خوشی را در جان خود یابد و با خاطری مستغرق یاد حق به سرور جاویدان رسد. گیتا @TAMASHAGAH
🍃🌼 هَمچو مَریَم حامله‌یْ نورِ خدایی گشته‌ایم گَر چو عیسی بَسته این جسمِ چون گَهْواره‌ایم عشقْ دیوانه‌‌‌‌ست و ما دیوانه دیوانه‌ایم نَفْسْ اَمّاره است و ما اَمّاره اَمّاره‌ایم 🍃🌼🍃🌼🍃 سلام شبتون در درخشش عشق و نور ...💐✋ @TAMASHAGAH
ای دل! دانی که او سزاوار تو نیست چه عشوه فروشی که خریدار تو نیست ای عاشق درمانده! بیندیش آخر دل برکاری منه که آن کار تو نیست @TAMASHAGAH
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری @TAMASHAGAH
"اقرّ بان الصبر الزمُ مونسٍ بلي في مضيق الحب اغدر صاحب" اقرار می‌کنم که صبر پایاترین همدم است، امّا در تنگ‌نای عشق بی‌وفاترین همراه است. «مواعظ - قصاید و قطعات عربی» @TAMASHAGAH
زیباترین عکس دنیا در یکی از دهک‌وره های بسیار محروم ترکیه ، دانش اموری یک جفت چکمه پلاستیکی از معلمش هدیه میگیرد و خوشحالی بی پایان این کودک ، این عکس را زیباترین عکس دنیا میکند . جریان این جایزه بسیار زیباست معلم بعنوان یک مسابقه ، از دانش اموزان میخواهد که هر کدام در رابطه با وضعیت زندگی خودشان ، انشا بنویسند و قرار میگذارد که به بهترین انشا یک جفت کفش جایزه تعلق میگیرد . همه بچه های کلاس ، انشا را می نویسند و معلم بعد از خواندن همه آنها ، از آنجا که همه را زیبا می یابد ، نمی تواند یکی را انتخاب کند و تصمیم میگیرد به قید قرعه . برنده این کفشها را مشخص کند همه دانش اموزان اسامی شان را می نویسند و داخل چکمه ها میگذارند و معلم یک اسم را از بین آنها بیرون میکشد . همینکه میخواست اسم را بخواند همه بچه ها دست میزنند و معلم با صدای بلند اسم عایشه ( همان بچه ای که در عکس دیده میشود ) را میخواند معلم وقتی این جریان را برای همسرش توضیح میداد ، اشک ریخت و چنین ادامه داد : من متوجه شدم که تمامی بچه ها فقط اسم عایشه ، فقیرترین بچه کلاس را نوشته بودند. @TAMASHAGAH
_ما _را _در _جهان_درمان _مبادا_ بی‌ شما... جان ❤️
آدمی بیاید که او را دریاها بس نکند، و آدمی باشد که او را قطره‌ای چند بس باشد و زیاده از آن زیانش دارد! و این تنها در عالَمِ معنی و علوم و حکمت نیست، در همه چیز چنین است: در مال‌ها و زرها و کان‌ها. جان @TAMASHAGAH
❤️‍🔥🕊 عشق گردان‌کرد ساغرهای خاص عشق می‌داند که او گردانِ کیست... @TAMASHAGAH
از ابوالحسن خرقانی پرسیدند که هر که را خدای بر غالب آمده باشد نشانی وی چه باشد؟ شیخ فرمودند :از فرق تا قدم وی ، همه به هستی خدای اقرار کنند دستش و پایش نشستن و رفتن و دیدن تا آن بادی که از بینی وی بیرون آید گوید که چنانکه مجنون ، به هر که برسیدی گفتی اگر بر زمین رسیدی و اگر به دریا یا به دیوار به مردم و کاه و گوسپند، به هرجائی که رسیدی گفتی: لیلی و أنا" @TAMASHAGAH
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم                             گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو @TAMASHAGAH
سپاس آن عدمی را که هست ما بربود ز عشق آن عدم آمد جهان جان به وجود به هر کجا عدم آید وجود کم گردد زهی عدم که چو آمد از او وجود فزود 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 اصل خلقت هستی از عدم بوده‌، و لذا می‌فرماید سپاس از آن لاوجودی (منظور ذات کبریایی است) که این هستی ساختگی ما را مجددا به عدم تبدیل می‌کند. و تمام این جهان ظاهر شده، تجلی گاه عشق اوست. در بیت دوم تاکید می‌کند، در هر جا که آن عدم مقدس ظهور کند از وجود مصنوعی کاسته شده و ذات واجب الوجودش بیشتر تجلی می‌کند‌، و او بر همه چیز احاطه دارد.  خلاصه اینکه برای نیل به ذات باریتعالی و درک ماهیتش، بایست از آن جنس شوی که همان عدم است. و از هر گونه متعلقات و دل‌ بستگی های ساخته ذهن رها گردی. @TAMASHAGAH
ز هجران دیده ام کاری، که کافر از اجل بیند خدا کوتاه سازد عمر ایام جدایی را @TAMASHAGAH