eitaa logo
تماشاگه راز
281 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
همان رنگ و همان روی همان برگ و همان بار همان خندهٔ خاموش در او خفته بسی راز همان شرم و همان ناز همان برگ سپید به مثل ژالهٔ ژاله به مثل اشک نگونسار همان جلوه و رخسار نه پژمرده شود هیچ نه افسرده، که افسردگی روی خورد آب ز پژمردگی دل ولی در پس این چهره دلی نیست گرش برگ و بری هست ز آب و ز گلی نیست هم از دور به بینش به منظر بنشان و به نظاره بنشینش ولی قصه ز امیدهایی که در او بسته دلت، هیچ مگویش مبویش که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند مبر دست به سویش که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند، نماند https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چون درختی در صَمیمِ سرد و بی ابرِ زمستانی، هر چه برگم بود و بارم بود؛ هر چه از فرّ ِبلوغ‌ِ گرم ِتابستان و میراثِ بهارم بود؛ هر چه یاد و یادگارم بود؛ ریخته ست. چون درختی در زمستانم. بی که پندارد بهاری بود و خواهد بود. دیگر اکنون هیچ مرغ‌ِ پیر یا کوری در چنین عریانی ِانبوهم آیا لانه خواهد بست؟ دیگر آیا زخمه‌های هیچ پیرایش، با امید‌ِ روزهای سبز آینده، خواهدم این سوی و آن سو خَست ؟ چون درختی اندر اقصای‌ِ زمستانم. ریخته دیری‌ست، هر چه بودم یاد و بودم برگ: یاد ِبا نرمک نسیمی چون نماز‌ِ شعله‌ی بیمار لرزیدن برگ‌ِ چونان صخره‌ی کرّی نلرزیدن. یادِ رنج از دست‌های منتظر بردن؛ برگ‌ِ از اشک و نگاه و ناله آزردن. ای بهار‌ِ همچنان تا جاودان در راه! همچنان تا جاودان بر شهرها و روستاهای دگر بگذر. هرگز و هرگز، بر بیابان غریب ِمن، منگر و منگر. سایه‌ی نمناک و سبزت هر چه از من دورتر، خوش‌تر. بیم دارم کز نسیم ِساحر ِابریشمین‌ِ تو، تکمه‌ی سبزی برویَد باز، بر پیراهن ِ خشک و کبودِ من. همچنان بگذار تا درود‌ِ دردناک‌ِ اندُهان مانَد سرود‌ِ من. https://eitaa.com/TAMASHAGAH