دامن مکش به ناز که هجران کشیدهام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیدهام
شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیدهام
از سیل اشک شوق، دو چشمم معاف دار
کز این دو چشمه، آب فراوان کشیدهام
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش دل و جان کشیدهام
دیگر گذشته، از سر و سامان من مپرس
من بیتو دست از این سر و سامان کشیدهام
تنها نه حسرتم غم هجران یار بود
از روزگار سفله، دوچندان کشیدهام
بس در خیال، هدیه فرستادهام به تو
بیخوان و خانه، حسرت مهمان کشیدهام
دور از تو، ماه من! همه غمها به یک طرف
وین یک طرف که منت دونان کشیدهام
جز صورت تو نیست بر ایوان منظرم
افسوس نقش صورت ایوان کشیدهام
از سرکشیِ طبع بلند است، شهریار
پای قناعتی که به دامان کشیدهام
#شهریار
🤍
کنون که فتنه فرا رفت و فرصتست
ای دوست
بیا که نوبت انس است و الفتست
ای دوست
عزیز دار محبت که خارزار جهان
گرش گلی است همانا محبتست
ای دوست
فلک همیشه به کام یکی نمی گردد
که آسیای طبیعت به نوبتست
ای دوست
بیا که پردهی پاییز خاطرات انگیز
گشوده اند و عجب لوح عبرتست
ای دوست
مآل کار جهان و جهانیان خواهی
بیا ببین که خزان طبیعتست
ای دوست
گرت به صحبت من روی رغبتی باشد
بیا که با تو مرا حق صحبت است
ای دوست
#شهریار
هوالعزیز💐
فریب رهزن دیو و پری تو چون نخوری
که راه آدم و حوا زده است دیو و پری
به پرده داری شب بود عیب ما پنهان
ولی سپیده دمان میرسد پرده دری
سرود جنگل و دریاچه سنفونیهایی است
برون ز دایره درک و رانش بشری
به باغ چهچه سحر بلبلان سحر
به کوه قهقه شوق کبکهای دری
زمینه ایست سکوت از برای صوت و صدا
ولی سکوت طبیعت ز بان لال و کری
از آن زمان که دلم در به در ترا جوید
حبیب من چه دلی داده ام به در به دری
سرشک و دیده جمال تو می نمایندم
یکی به آینه سازی دگر به شیشه گری
به تیر عشق تو تا سینه ها سپر نشود
چه عمرها که به بیهوده می شود سپری
پناه سایه آزادگی است بر سر سرو
که جور اره نبیند به جرم بی ثمری
تو شهریار به دنبال خواجه رو تنها
که این مجامله هم برنیامد از دگری
📚 #شهریار - غزلیات - غزل شماره ۱۳۶
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب همه بیتو کار من
شکوه به ماه کردنست
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست
چون تو نه در مقابلی
عکس تو پیش رونهیم
اینهم از آب و آینه خواهشِ ماه کردنست
نوگل نازنینِ من تا تو نگاه می کنی
لطفِ بهارِ عارفان در تو نگاه کردنست
ماه عبادت است و من
با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم، بیمِ گناه کردنست!
🌼🕊
#شهریار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌹
تا چشمِ دل، به طلعتِ آن ماهمنظر است
طالع مگو! که چشمهی خورشید خاور است
کافر نهایم و بر سرمان شورِ عاشقیست
آن را که شور عشق به سر نیست،
کافر است!
بر سردرِ عمارت مشروطه یادگار
نقش به خوننشسته عدل مظفر است
ما آرزوی عشرت فانی نمیکنیم
ما را سریر دولت باقی مسخر است
راه خداپرستی ازین دلشکستگیست
اقلیمِ خودپرستی از آن راه دیگر است
یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقیست
سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است
بگذار شهریار به گردون زند سریر
کز خاک پای خواجهٔ شیرازش افسر است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌹
#شهریار
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او
صبر خواهد از من
من
وصل خواهم از وی
#شهریار🌼
@TAMASHAGAH
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊❤️🔥
راهِ خداپرستی ازین دلشکستگیست
اقلیمِ خودپرستی از آن راه دیگر است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊❤️🔥
#شهریار
@TAMASHAGAH
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم،
ناگهان دل داد زد:
دیوانه! من میبینمش :)
#شهریار
@TAMASHAGAH
🍁🍁
سخن بی تو مگر جای شنیدن دارد؟!
نفسم بی تو کجا نای دمیدن دارد؟!
علتِ کوری یعقوبِ نبی معلوم است!
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟
#شهریار
@TAMASHAGAH
همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم
و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بِمانی
#شهریار
@TAMASHAGAH
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مست آمدم ای پیر!که مستانه بمیرم...
#شهریار
@TAMASHAGAH