ای جان من... !
عاشق و معشوق هر دو یک ذاتند،
اگر چه دو می نمایند.
هر که دو می بیند در خروش است
و آن که یک می بیند خاموش است
و آن که هیچ نمی بیند بیهوش است.
این همه رنگهای اوست؛
این جا کیست که در میان آید
و زبان به مدحش گشاید؟
هموست که در بی نهایتی خویش
حيران است؛
هیهات، هیهات!
از آن گاه که بادِ عشق
دریای وحدت را در جنبش آورد،
موجها زدن گرفت
و ظهور به بطون رود و
قیامت قائم شود...
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️
"انّ الله جمیل و یحبّ الجمال"
مراد از جمیل، پاکی است
و مراد از پاکی، بی انبازی؛
یعنی حق سبحانه پاک و بی انباز است
و دوست می دارد پاکان و بی انبازان را.
مراد از پاکان و بی انبازان عاشقانند
یعنی همیشه در بحر وحدتِ "لاشریک" غرقند
روی دلشان از غبار، مصفا گشته
و از کدورات بشری به کلی رسته؛
و مراد از پاکان آنانند که
مشتاق و نگرانِ روی یارند
و حيران بر روی جانانند
ما عاشق اوییم و او عاشق ماست
پس مراد از جمال، محبت است.
جایی که محبت است، جمال است.
آری! هر چیزی را جمالى است
و هیچ چیز نیست که جمال ندارد؛
زیرا که از آن حُسن
هر کس به قدرِ قابلیت نصیبی دارد.
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️
هر چند که فضل از علم است؛
عاقلان را شرع، تکلیف آمده
بیدلان را عشق، تشریف آمده
آری! هر چندکه فضل از علم است
اما وصل از عشق است؛
از این معنا تشریف جانبازی
و سراندازی نصیب بیدلان آمد
که مشتاقان لقا و مدهوشانِ محبت،
از یاد خود فراموشند
و مستان دیوانه، در یاد او پروانه وار
در شمع تابناک ذات پر و بال خود سوزند
هیهات، هیهات!
عاشقان از پایۀ عبودیت
به مقام اعلا تا به سایۀ عرش عروج میکنند
به حکمِ «الصلوة معراج المؤمنين»
آری... در دایره احدیت،
بی سر و پایِ خویش رفتن طریق عاشقان است.
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️🕊
گر بخوانی ور برانی روی و سر بر آستانم
بنده را فرمان نباشد هر چه فرمایی بر آنم
اگر بخوانی، عين عنایت است
و اگر برانی، عين هدایت؛
بلکه در راه عشق،
قهر و لطف دوست یک کنایت است.
خوشا کنایت دوست در راه عشق...
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ای جان من... !
عاشق و معشوق هر دو یک ذاتند،
اگر چه دو می نمایند.
هر که دو می بیند در خروش است
و آن که یک می بیند خاموش است
و آن که هیچ نمی بیند بیهوش است.
این همه رنگهای اوست...
این جا کیست که در میان آید
و زبان به مدحش گشاید؟
هموست که در بی نهایتی خویش
حيران است؛
هیهات، هیهات!
آن گاه که بادِ عشق
دریای وحدت را در جنبش آورد،
موجها زدن گیرد
و ظهور به بطون رود و
قیامت قائم شود...
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃
⭐️
ای قبول کنندهی روان
و ای خریدار بی هنران!
و ای همدم پردردان،
هر دمی که در همدمیِ تو دم نمیزند
بی دم گردان،
آنگه همدمِ وی باش.
ای جان من! هر چه از ماست بر ماست،
اما تا هم دیده بان احوال خویشم،
از این معنا همیشه دل ریشم.
چون همه تو باشی من کیستم؟
آه از بیچارگی و بی کسی ما
آه از مفلسی و بینوایی ما
آه از غربت و تنهایی ما...
ای جان من! از همه بریده، به تو پیوستم.
چون تو چنين کنی کجا بایستم
و اگر تو بیفکنی که گيرد دستم؟
من بنده توام پر عیب و مغرور،
گه نزدیکم وگه دور.
به این مورِ جفاکارِ گریزپایِ بی وفا
هر سیاستی که فرمایی سزاوارم؛
اما از آنجا که حدّ کرم توست
اگر از این نوع هزاران از ما صادر شود
هیچ است؛
از ما جرم و از تو کرم.
#شیخ_نجم_الدین_کبری
❤️🔥
از آنگاه که این خاکِضعیف
طوقِ شوقِ یُحبّونَه در گردنشانداخت،
ناچار پروانهوار بر شمعِ جمالِخود مینازد
و از مستیِمحبت،هستیِخود را میسوزد
هیهات، هیهات!
هر که به آتش عشق تو سوخته،
پختهی ازل است
و هر که به آب محبت تو سيراب است
تشنهی ابد...
هر که با رویِ کف پای تو،
افتاده در خاک است،
قدمش بر افلاک است
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅
علم قدیم که مراد از آن
میم حقیقت محمدی است، طرفه گنجینهای است و ذات بی حد و احدیت در آن مسدود.
تا هیچ نامحرم در حریم خاص ره نبرد
و جز عاشق جانباز پيرامون آن نگردد،
و به جز شاه عشق که مست الست است.
آری! در آیینهی ذات جز حُسنِ ذات نشاید.
چون به نظر التفات و محبت
در آن مرآت نظر انداخت،
نشان بینشان در آن نقطه نهان یافت
و از یک فروغ رخش
هیجده هزار عالم را عیان ساخت.
از این معنا عين القضاة در تمهید فرموده
که هرکه حضرتِ رسالتپناه را
بشر گوید کافرگردد.
حق بين باش! دیده جو، احول مشو.
احمد و احد یکی است
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
🔅
بی جمالت جهان چه کار آید
بی وصالِ تو جان چه کار آید
آری! هر چندکه دل، گلِ گلزار ظهور است،
اما بیحضورِ یار عينِ خار مینماید
و جان هرچند که میوهی باغ شهود است،
اما چه سود اگر محبوب درکنار نیاید؟
بلکه جان در اصل جن بود؛
چون الـفِ قامت دوست در میان آمد
آن گاه جان شد؛
یعنی در هر جان که
الـف قامت دوست نیست،
از روی معنا او را جان نتوان گفت،
بلکه جن است و جای جن در جهنم است.
اما چون الـف قامت جانان در میان آید،
جن، جان گردد و جای جان در جنت است.
پس جان بی الـف، جن است
و مقصود شهود جان همين الـف است.
تاکه در میان جیم و نون،
الـف قائم است، بقا دائم است.
«انّ اولیاءالله لایموتُون»
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری
🔅🕊
هوالحی💐
الهی...
تو همهای و ما هیچ
اگر فردا ما را پرسند که چه آورده ای؟
گوییم آنچه داده بودی؛
یعنی چون من هیچم از من هیچ
مخواه.
#شرح_رساله_معرفت
#شیخ_نجم_الدین_کبری