eitaa logo
تماشاگه راز
293 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
یا ساقی... . امان نداده امان نامه های دشمن را که آب کرده درون نیام، آهن را . نخواست جنگ کند آنچنان که میل اش بود که او نخواست در این راه، صحبت من را . به غم دچار شود هرکه عشق را فهمید به شب دچار شود هرکه روز روشن را... . تو کیستی که چنین عاشقانه بخشیدی به دست دسته ی پروانه، دشت سوسن را . نگو دو دست پر از آب کرد و ریخت به خاک که لحظه ای نکند فکر آب خوردن را . رها نکرد علم را، رها نخواهد کرد غیور کی بدهد دست غیر، میهن را . به دشت هر خبری هست دور خیمه توست* مرو که می بری از خیمه گاه، مامن را . مرو که گله ی گرگ است رو به روی حرم گمان مکن که بفهمند حرمت زن را . امید داد به طفلان که باز خواهم گشت به حالتی که نبینند، بست جوشن را . رفیق نیمه ی راه است، دست نیم شده روا نبود که تنها گذارد این تن را . به دست هات بگو تن قفس برای من است به باد می دهم اصلا وبال گردن را . و ریخت آبروی آب، قطره قطره به خاک گرفت آتش رعدی امان خرمن را . به سر بیافت، که آغوش فاطمه باز است اگر چه دست نداری، بگیر دامن را . *به دهر هر خبری هست زیر پرچم توست اگر کسی در دیگر زند ز بی خبری است علیرضا قاسمی
و بحر آمده از نهر، آب بردارد برای خواهش طفلان،جواب بردارد . به نخلها برسانید کوچه باز کنند که ساقی آمده از خم شراب بردارد . از استواری گامش شناختند او را نیاز نیست که دیگر نقاب بردارد . خدا که نیست،ولی هرچه از خدا دیدم همیشه ساقی کرب و بلا به بر دارد . غزل رسید به روضه و کاش شاعر هم غمی ز شانه ی حال خراب بردارد . رسید تیر به مشک و درید و باعث شد عمو بماند و دست از شتاب بردارد . بدون دست ز شرمندگی ز هُرم تراب... ..چگونه سر،پسرِ بوتراب بردارد؟ . به نام دین به حرم خورده باز چوب حراج گناه زاده رسیده ثواب بردارد . ز قافله و اسارت نمیزنم حرفی مباد چشم خدا التهاب بردارد . نبود و نیست در این ماجرا کسی حتی ز سایه ی سر زینب حجاب بردارد . از آن دمی است حکایت که تیر سرخ آمد که تا سپیده ی حنجر شتاب بردارد . به حرمله برسانید منصرف بشود و دست از سر طفل رباب بردارد... . علی اکبر لیلا عبا به دوش آمد که آیه آیه پدر از کتاب بردارد . گلی ز سوز عطش گریه میکند،آنقدر که دشت کرب و بلا را گلاب بردارد... .