4_5855224241988829284.mp3
6.02M
ای ساربان ای کاروان، لیلای من کجا میبری
با بردن لیلای من، جان و دل مرا میبری
در بستن پیمان ما تنها گواه ما شد خدا
تا این جهان بر پا بود این عشق ما بماند به جا
تمامی دینم به دنیای فانی،شراره ی عشقی که شد زندگانی
به یاد یاری خوشا قطره اشکی،ز سوز عشقی خوشا زندگانی
همیشه خدایا محبت دلها،به دلها بماند، بسان دل ما
چو لیلی و مجنون فسانه شود،حکایت ما جاودانه شود
تو اکنون ز عشقم گریزانی،
غمم را ز چشمم نمیخوانی،تو از عاشقی چه میدانی
پس از تو نمودن برای خدا، تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سختی ز شاخهی غم، گل هستیام را بچین و برو
که هستم من آن تک درختی، که در پای طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش ز خشم طبیعت شکسته...
#معینی_کرمانشاهی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سايهی بیادبی خیمه چو زد بر سرِ ما
خارها رُست ز گلزارِ ادبپرورِ ما
دلقكان تكیه چو بر مسندِ ساقی بزدند
پر شد از بادهی آلوده به سم ساغرِ ما
بسكه با صورتِ حق سيرتِ باطل دیدیم
جلوهی نورِ خدا هم نشود باورِ ما
فضل خاموش و مريدانِ فضيحت به خروش
عجب از حوصلهی آنكه دهد كیفرِ ما
#معینی_کرمانشاهی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
میگِريم و میخندم، ديوانه چنين بايد
میسوزم ومیسازم، پروانه چنين بايد
میكوبم و میرقصم، مینالم و ميخوانم
در بزم جهان شور، مستانه چنين بايد
من اين همه شيدايی، دارم ز لب جامی
در دست تو ای ساقی، پيمانه چنين بايد
خلقم زپی افتادند، تا مست بگيرندم
در صحبت بیعقلان، فرزانه چنين بايد
يكسو بردم عارف، يكسو كشدم عامی
بازيچهی هر دستی، طفلانه چنين بايد
موی تو و تسبيح شيخم، بدر از ره برد
يا دام چنان بايد، يا دانه چنين بايد
بر تربت من جانا، مستی كن و دست افشان
خنديدن بر دنيا، رندانه چنين بايد
#معینی_کرمانشاهی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
حساب صدکس عاقل بهمحشر بگذرد یک دم
حساب یکدم عاشق بهصد محشر نمیگنجد
ز بحرعشق یکقطره ظهور سرّ منصوریست
بنازم همت عـاشق کزین کمتر نمیگنجد
#معینی_کرمانشاهی
امشب ای باد
چو آن زلف چه خوشبو شدهای!
شاید از کوچهی معشوقهی ما آمدهای
🌷
#معینی_کرمانشاهی