روی ماهَت که تجلّی گَهِ زیبایی بود
از پسِ پنجره هرصبح،تماشایی بود
آرزو، گاه محال است عزیزم امّا
در دل از شوقِ رسیدن به تو غوغایی بود
وای از آن چشمِ سیاهِ تو که بی رحم تر از
چشمِ صیّاد کُشِ آهوی صحرایی بود
گرچه از دیدنِ روی تو پشیمان نشدم
حاصلِ عشق،پریشانی و تنهایی بود
لحظه هایی که دلم تنگِ تو میشد هرشب
کارِ این خسته فقط صبر و شکیبایی بود
طرحِ لبخند تو در جامِ دلم ریخت غزل
غنچهٔ سرخِ تو در اوجِ شکوفایی بود
تا به خود آمدم عاشق شده بودم آری
یادِ آن لحظه بخیر آه...چه رویایی بود
امشب از فکر و خیالِ تو بهم ریخته ام
بی تو ای کاش،نه امروز و نه فردایی بود
در دوراهیِ دل و عقل گرفتار شدم
ماجرای من و تو سخت معمّایی بود
#نویدنیّرۍ
#عاشقانه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
در «کوچه باغ شعر» به یادت قدم زدم
ای شعر ناب زندگیام دوست دارمت
#نویدنیّرۍ
#بداهه
https://eitaa.com/TAMASHAGAH