eitaa logo
تماشاگه راز
293 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
  سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت   دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر بدو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی. اتفاقاً بر در شهری به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند. هر دو را به خانه‌ای کردند و در به گل بر آوردند. بعد از دو هفته معلوم شد که بی گناهند. در را گشادند، قوی را دیدند مرده و ضعیف جان به سلامت برده. مردم در این عجب ماندند. حکیمی گفت: خلاف این عجب بودی، آن یکی بسیار خوار بوده است، طاقت بینوایی نیاورد، به سختی هلاک شد. وین دگر خویشتن دار بوده است، لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند. چو کم خوردن طبیعت شد کسی را چو سختی پیش آید سهل گیرد وگر تن پرور است اندر فراخی چو تنگی بیند از سختی بمیرد   https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃🌺🍃 توانگری بخیل را پسری رَنجور بود. نیک‌خواهانش گفتند: "مصلحت آن است که ختمِ قرآن کنی از بهرِ وی یا بذلِ قربان"... لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: "مُصحَفِ مهجور اولی‌ترست که گلّه‌ی دور." صاحبدلی بشنید و گفت: "ختمش به علّتِ آن اختیار آمد که قرآن بر سرِ زبان است و زَر در میانِ جان." دریغا گردنِ طاعت نهادن گرش همراه بودی دستِ دادن به دیناری چو خر در گِل بمانند ور اَلحَمدی بخواهی صد بخوانند...! 🍃🌺🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌹🌺🌹 در می خوانيم : "يكی از صاحبدلان سر به جيب مراقبت فرو برده بود و در دريای مكاشفه مستغرق شده... حالی كه از اين معامله باز آمد، يكی از دوستان گفت: از اين بستان كه بودی ، مارا چه تحفه كرامت كردی ؟ گفت : بخاطر داشتم كه چون به درخت گل رسم دامنی پر كنم هديه اصحاب را چون برسيدم ، بوی گل چنان مست كرد كه دامنم از دست برفت" چگونه یک انسان می تواند در دنیای معاصر با این همه پیچیدگی در روابط اجتماعی صاحب دلی الهی شود و دقایقی چنان مستغرق باشد که ، جان او نیز بوی گل و ریحان بگیرد به تعبیر بهتر و زیباتر ، چنانچه خداوند در قرآن می فرماید: جان انسان عاشق عارف خود روح هست و ریحان و باغ پر از نعمت انسان مقرب روح است ، یعنی جان او جانبخش نفوسی است که می خواهند و اراده نموده اند که در مسیر دانایی و زیبایی و نیکویی که راه فطرت خداوندی است گام بردارند. جان انسان کامل خود ریحان هست یعنی جان او دکه عطاری است که عطر و بوی خوش آشنایی و دلدادگی و کوی دوست می دهد و چه نیکو خواهد بود تک تک ما در مسیر بندگی خداوند ، انسان هایی چنین باشیم. سیصد و شصت و پنج روز با سعدی دکتر الهی قمشه ای 🌹🌺🌹 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⭐️ وزیر ، مَلک را پرسید: هیچ توان دانستن، که فریدون که گنج و ملک و حشم نداشت؛ چگونه بر او، مملکت مقرر شد؟ گفت: آن چنان که شنیدی خلقی بر او به تعصب گِرد آمدند و تقویت کردند و پادشاهی یافت، گفت: ای ملک! چو گِردآمدن خلقی موجب پادشاهیست؛ تو مَر خلق را، پریشان برای چه می‌کنی؟! مگر سرِ پادشاهی کردن نداری؟ همان به! که لشکر به جان‌پروری که سلطان، به لشکر کُند سروری مَلک گفت: موجب گردآمدن سپاه و رعیت چه باشد؟ گفت: پادشه را کَرَم باید تا بر او گِرد آیند، و رحمت تا در پناهِ دولتش، ایمن نشینند و تو را این هر دو نیست! نکند جورْ پیشه سلطانی که نیاید، ز گرگْ چوپانی پادشاهی که طرحِ ظلم افکند پایِ دیوارِ مُلک خویش بِکند https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🔅 هرگه که یکی از بندگانِ گنهکارِ پریشان روزگار دستِ انابت(توبه) به امیدِ اجابت به درگاه حق بردارد، ایزد تعالىٰ در او نظر نکند؛ بازش بخواند باز اعراض فرماید؛ بار دیگرش به تضرّع و زاری بخواند حق سبحانه و تعالى فرماید: "یا ملائکتی قَدِ استَحْیَیتُ مِن عبدی ولَیس لَهُ غيری فَقد غَفَرت لَهُ" (ای فرشتگان من، از بنده خود شرم دارم چرا که او جز من کسی را ندارد، پس او را بیامرزیدم) دعوتش اجابت کردم و امیدش برآوردم که از بسیاریِ دعا و زاریِ بنده همی شرم دارم. کرم بين و لطفِ خداوندگار: گنه بنده کرده ست و او شرمسار! 🎥شرح کوتاهی از
💠 در اخلاق درویشان پیش یکی از مشایخ گله کردم که: فلان به فساد من گواهی داده است. گفتا: به صلاحش خجل کن! تو نیکو روش باش تا بدسگال به نقص تو گفتن نیابد مجال چو آهنگ بربط بود مستقیم کی از دست مطرب خورد گوشمال شیخ اجل سعـدی شیرازی
چون عاشق و معشوقی در میان آمد مالکی و مملوکی برخاست!
حکایت حلم شتر چنان که معلوم است اگر طفلی مهارش گیرد و صد فرسنگ برد، گردن از متابعتش نپیچد. اما اگر دره‌ای هولناک پیش آید که موجب هلاک باشد و طفل آنجا به نادانی خواهد شدن، زمام از کفش در گسلاند و بیش مطاوعت نکند که هنگام درشتی ملاطفت مذموم است و گویند دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیادت کند. کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک 🍃
یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری رفت و همت خواست که روز و شب به خدمت پادشاه مشغولم و به خیرش امیدوار و از عقوبتش ترسان. ذوالنّون بگریست و گفت: اگر من خدای را عزّوجلّ چنین پرستیدمی که تو پادشاه را، از جمله صدّیقان بودمی!  گر نبودی امید آسان و رنج پای درویش بر فلک بودی ور وزیر ازخدا بترسیدی همان‌ گونه کز مَلِک، مَلَک بودی  🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅 یکی از پادشاهان پارسایی را دید گفت: هیچَت از ما یاد می‌آید؟ گفت: بلی، هر وقت که خدای را فراموش می‌کنم هر سو دوَد آن، کش ز برِ خویش برانَد وان را که بخوانَد به درِ کس ندوانَد (آن‌کسی که خداوند، او را از درگاهِ خویش براند سرگردان به هر طرف دود و آن‌کسی که پروردگار، او را از سرِ لطف به درگاه خود طلبد به آستان هیچ‌کس روانه‌اش نکند و از همگان بی‌نیازش گرداند) 📎در اخلاق درویشان
درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف را خبر کردند ، بخواندش و گفت: دعای خیری بر من کن. گفت: خدایا! جانش بستان . گفت :از بهر خدای این چه دعاست؟! گفت: این دعای خیرست تو را و جمله مسلمانان را.. ای زبردست زیر دست آزار گرم تا کی بماند این بازار؟ به چه کار آیدت جهانداری؟ مردنت به که مردم آزاری.. @TAMASHAGAH
💫🕊 عابدان، جزایِ طاعت خواهند و بازرگانان، بهای بضاعت منِ بنده امید آورده‌ام نه طاعت، و به دریوزه آمده‌ام نه به تجارت @TAMASHAGAH