eitaa logo
تماشاگه راز
286 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔸 ■ ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﺍﻯ ﺑﻤﺮﺩ ، ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﺮ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺩﻓﻦ ﻛﺮﺩ!!!😳 ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﺭﺳﻴﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺳﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﺨﺎﻙ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.😡 ﻭﻗﺘﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﮔﻔﺖ : " ﺍﻯ ﻗﺎﺿﻰ، ﺍﻳﻦ ﺳﮓ ﻭﺻﻴﺘﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻛﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪ"😑 ﻗﺎﺿﻰ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﻭﺻﻴﺖ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺳﮓ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﺕ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻭﺻﻴﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻰ ﺑﺪﻫﻢ؟ و ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻗﺎﺿﻰ ﺷﻬﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ!😮 ﺍﻳﻨﻚ ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ!!😏 ﻗﺎﺿﻰ ﺑﺎ ﺗﺎﺛﺮ ﻭ ﺗﺎﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﺖ ﻓﻮﺕ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺳﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻭﺻﻴﺖ ﻧﻜﺮﺩ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺍﺧﺮﻭﻯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻨﺖ ﻧﻬﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﻭ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻭﺻﺎﻳﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺎ بدان ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ!!!😶 🔸 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
لالہ زارے مـےشود عالـم ، اگر بیرون دهیـم داغہـایے کز تـو پنہـان در  داریم مـا https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃چشم اگر پوشیده باشد 🍃دل نمی گردد سیاه 🍃بیشتر تاریکی این خانه 🍃 از دام است وبس 👤صائب تبریزی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨از خدا پرسیدم خدایا چطور ميتوان بهتر زندگی کرد؟ ✨خدا گفت: با اعتماد زمان حال را بگذران و بدون ترس براي آینده آماده شو 👈ایمان را نگه دار وترس را به گوشه ای انداز زندگی شگفت انگیز است...👌 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔅♦️🔅 هوالحی🌸 🌾 پسركی بود كه می خواست خدا را ملاقات كند. او می دانست تا رسیدن به خدا باید راه دور و درازی بپیماید. به همین دلیل چمدانی برداشت و درون آن را پر از ساندویچ و نوشابه كرد و بی آنكه به كسی چیزی بگوید، سفر را شروع كرد. 🌾 چند كوچه آنطرفتر به یك پارك رسید، پیرمردی را دید كه در حال دانه دادن به پرندگان بود. پیش او رفت و روی نیمكت نشست. پیرمرد گرسنه به نظر می رسید، پسرك هم احساس گرسنگی می كرد. پس چمدانش را باز كرد و یك ساندویچ و یك نوشابه به پیرمرد تعارف كرد. 🌾 پیرمرد غذا را گرفت و لبخندی به كودك زد. پسرك شاد شد و با هم شروع به خوردن كردند. آنها تمام بعدازظهر را به پرندگان غذا دادند و شادی كردند، بی آنكه كلمه ای با هم حرف بزنند. 🌾 وقتی هوا تاریك شد، پسرك فهمید كه باید به خانه بازگردد، چند قدمی دور نشده بود كه برگشت و خود را در آغوش پیرمرد انداخت... پیرمرد با محبت او را بوسید و لبخندی به او هدیه داد. 🌾 وقتی پسرك به خانه برگشت، مادرش با نگرانی از او پرسید: تا این وقت شب كجا بودی؟ پسرك در حالی كه خیلی خوشحال به نظر می رسید، جواب داد: پیش خدا !!! 🌾 پیرمرد هم به خانه اش رفت. همسر پیرش با تعجب پرسید: چرا اینقدر خوشحالی؟ پیرمرد جواب داد: امروز بهترین روز عمرم بود، من امروز در پارك با خدا غذا خوردم!!! 🔅♦️🔅 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بسم الله الرحمن الرحیم 🔅صبح هنگام ، 🔅که سر برکُنم از دامن خواب 🔅چون گشایم دیده را 🔅نورِ هستی بخش خورشید 🔅پرتوی امید، 🔅نورِ ایمان وتجلیِ حضورِ نابِ عشق 🔅در نگاهم باز، جاری می شود 🔅آسمانِ آبی و،موجِ نسیم 🔅ودرختانِ تناور ،دست در دستان هم 🔅دور وحدت را تداعی می کنند 🔅من، نگاهم خیره بر دستانِ پر مهر خدا 🔅ودلم ،گرم امیدش 🔅بخشش و رحمت تمنا می کنم سلام صبحتون بخیر 👋 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
‌🌼🌼🌼 حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست سرعقل آمده هر بنده که دیوانه توست... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالحی 💐 ✋️من عاشق شكست خورده ها هستم ؛ ▪️نفر سوم ها ... آنها كه وقتي صحنه جايزه دادن هست ، پروژكتور صحنه روي انها نيست، اينهمه بچه ها در كلاس دانشگاه و مدرسه ، جايزه نمي گيرند ، موفق نمي شوند و شكست مي خورند ، اما زندگي انها هستند!!! نه نفر اول ها ؛ نفر اول ها ديده مي شوند اما زندگي نمي كنند ، ارام نمي شوند و لذت زيست را نمي برند ، بايد شكست خورده ها را دوباره ديد ، چقدر اهل زيستند ، چقدر ارزش دارند ، و چقدر زيبا مي مانند ؛ شك ندارم كه اينده مال انهاست . سيدمجيدحسيني 👌 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨از باد مرا بوی تو آمد امروز ✨✨شکرانهٔ آن به باد دادم دل را https://eitaa.com/TAMASHAGAH
⚜ گر من آلوده دامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست ⚜ من که باشم در آن حرم که صبا پرده دار حریم حرمت اوست ⚜ بی خیالش مباد منظر چشم زان که این گوشه جای خلوت اوست https://eitaa.com/TAMASHAGAH