eitaa logo
تماشاگه راز
293 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 گفتی چه دلگشاست افق در طلوع صبح گفتم که چهره ی تو از آن دلگشاتر است گفتی که با صفاتر از این نوبهار چیست؟ گفتم جمال دوست، بسی با صفاتر است https://eitaa.com/TAMASHAGAH ☘☘☘☘
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد همه اندیشه‌ام اندیشه‌ی فرداست وجودم از تمنّای تو ! سرشار است زمان در بستر شب، خواب و بیدار است هوا آرام، شب خاموش، راه آسمان ها باز خیالم چون کبوترهای وحشی میکند پرواز ... 🌙❤️
چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر؟ می‌رسدم جان دگر، دیده کِشد سوی تو پَر، همسفرم شو که می توانی؛ پر و بالم را، با دیدارت کِی بگشایی؟ تب و تابم را، با لبخندت کِی بنشانی؟ با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی یادم کن تا هستم ای امید زندگانی 🌺🌼🌺
زمان نمی‌گذرد، عمر ره نمی‌سپُرَد! صدای ساعتِ شمّاطه، بانگِ تکرار است نه شنبه هست و نه جمعه! نه پار و پيرار است! ‌ جوان و پير کدام است؟ زود و دير کدام؟ اگر هنوز جوان مانده‌ای به آن معناست، که عشق را به زوايای جان صلا زده‌ای. ملالِ پيری اگر می‌کُشد تو را، پيداست؛ که زير سيلیِ تکرار، دست و پا زده‌ای! زمان نمی‌گذرد صدای ساعتِ شمّاطه بانگ تکرار است. خوشا به حالِ کسی که لحظه لحظه‌اش، از بانگِ عشق سرشار است! ‌ ❤️ ☘☘☘
🍃💐 چگونه ماهی خود را به آب می‌سِپُرَد به دست موجِ خیالت سپرده‌ام جان را فضای یاد تو، در ذهن من، چو دریایی‌ست بر آن شكفته هزاران هزار نيلوفر... از دفتر: https://eitaa.com/TAMASHAGAH
با یادت سرمستم ای نگار آسمانی یادم کن تا هستم ای امیـد زندگانی، 🍁🌙🍂 تا به هر ترانه، می‌کشد زبانه، شور عاشقانه من، حال دل می‌گویم با زبان بی زبانی؛ 🍁🌙🍂 هر لبخندت، با من گوید: دل مده به دست غم، در این عالـم؛ بنشین با عشق، تا گل روید، زین شب خزانی؛ 🍁🌙🍂 تا که از نگاه تو، نور شادی می‌بارد دل ز مهربانیت، شور و شادی‌ها دارد؛ با تو خزان من، بهاران؛ با تو شبم، ستاره باران از نورافشانی؛ چه بخواهی، چه نخواهی، دل عاشق ره تو پوید، به هر نشانی؛ 🍁🌙🍂 دل و جان سرمست از شوق نگاه تو همه جا حیرانم دیده به راه تو؛ که بدین روح افزایی، زیبایی، رویایی چون بهشت جاودانی؛ چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر؟ می‌رسدم جان دگر، دیده کِشد سوی تو پَر، همسفرم شو که می توانی؛ 🍁🌙🍂 پر و بالم را، با دیدارت کِی بگشایی؟ تب و تابم را، با لبخندت کِی بنشانی؟ با یادت سرمستم ای نگاه آسمانی یادم کن تا هستم ای امید زندگانی 🍁🌙🍂 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃💐 بسی گفتند: دل از عشق برگیر 🍂 که نیرنگ است و افسون است و جادوست ولی ما دل؛ به او بستیم و دیدیم، که این زهر است اما! نوشداروست 🍂 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃💐 بر قله ایستادم آغوش باز کردم تن را به باد صبح جان را به آفتاب سپردم روح با یگانگی با مهر، با سپهر، با سنگ، با نسیم با آب، با گیاه در تار و پود من؛ جریان یافت موجی لطیف... بافته از جوهر جهان... تا عمق هفت پرده تن را ز هم شکافت ‌‌‌https://eitaa.com/TAMASHAGAH
کتاب را که باز می‌کنی دو بال یک پرنده را گشوده‌ای پرنده‌ای که از زمین تو را به شهرهای دور تو را به باغ‌های نور می‌برد... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
معنای زنده بودن من با تو بودن است نزدیک، دور سیر، گرسنه رها، اسیر دلتنگ، شاد آن لحظه‌ای که بی‌ تو سرآید مرا مباد! مفهوم مرگِ من در راه سرفرازی تو، در کنار تو مفهوم زندگی‌ست معنای عشق نیز در سرنوشت من با تو، همیشه با تو، برای تو زیستن https://eitaa.com/TAMASHAGAH
منم منم به خدا که شب همه شب به بام قصر تو پا می‌نهم به بیم و امید اگر ز شوق بمیرد دلم چه جای غم است در این میانه فقط روی باید دید... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃 🍃🍂🍀🍃🍂 🍂🌺🍂 🍀 🍂 🌺 ❤️ آه! باز اين دل سرگشتهٔ من ياد آن قصهٔ شيرين افتاد: بيستون بود و تمنای دو دوست. آزمون بود و تماشای دو عشق. در زمانی که چو کبک، خنده می‌زد «شيرين»، تيشه می‌زد «فرهاد»! نه توان گفت به جانبازی فرهاد: افسوس، نه توان کرد ز بی‌دردی شيرين فرياد. کار «شيرين» به جهان شور برانگيختن است! عشق در جان کسی ريختن است! کار فرهاد برآوردن ميل دل دوست خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن خواه با کوه در آويختن است. رمز شيرينی اين قصه کجاست؟ که نه تنها شيرين، بی‌نهايت زيباست آن که آموخت به ما درس محبت می‌خواست جان چراغان کنی از عشق کسی به اميدش ببری رنج بسی. تب و تابی بُوَدَت هر نفسی. به وصالی برسی يا نرسی! سينه بی‌عشق مباد! ❤️ 🌺🍂 🍂🍀🍂 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃