eitaa logo
تماشاگه راز
279 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
تو از آیین انسانی چه می‌دانی؟ اگر جان را خدا داده‌ست چرا باید تو بستانی؟ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می‌رسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه‌ها و دشت‌ها خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها خوش به حال غنچه های نیمه‌ باز ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ سلام نیکان ِبیدار دل؛ یاران جان روزتون سرشار برکت ؛ روزگارتان بخیر و عافیت قرین باد🙏🍃🕊💐🍃🕊💐 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
‌ ‌رقص این چلچله‌ها، وین همه آوا و نوا همه گویند که: از راه رسیده‌ست بهار ‌ کاروانِ گل و زیبایی و شادی در راه سخت در جلگه‌ی پر برف دویده‌ست بهار ‌ عشق و شادابی و نور و نفس و شور و امید همه را بهر تو بر دوش کشیده‌ست بهار ‌ ارمغانی‌ست که هر سال به ایثار و نثار مهربانانه سر راه تو چیده‌ست ‌ بیدُ بن غرق جوانه‌ست و به رقص آمده است از در و بام و هوا بس که شنیده‌ست بهار! ‌ خیز و آغوش در آغوش لطیفش بگشای روح هستی‌ست که جان‌بخش وزیده‌ست بهار ‌ چشم بیدار بر این تلخی ایام ببند خواب‌هایی شکرین بهر تو دیده‌ست بهار... ‌
من ؛ روز خویش را با آفتاب ِروی تو کز مشرق ِخیال دمیده است آغاز می کنم. آن لحظه ها که مات در انزوای خویش یا در میان جمع خاموش می نشینم موسیقی نگاه ِتو را گوش می کنم. گاهی میان مردم ؛ در ازدحام شهر غیراز تو هرچه هست فراموش می کنم. https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بنشین، مرو! که در دل شب، در پناهِ ماه خوش‌تر ز حرفِ عشق و سکوت و نگاه نیست 🌹 بنشین مرو، صفای تمنای من ببین امشب چراغ عشق در این خانه روشن است جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز بنشین، مرو، مرو که نه هنگام رفتن است 🌹 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
بی‌تو مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم، خیره به‌دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانهٔ جانم، گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشهٔ ماه فروریخته در آب شاخه‌ها دست برآورده به‌مهتاب شب و صحرا و گُل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ یادم آید، تو به‌من گفتی: «از این عشق حذر کن! لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن آب، آیینهٔ عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است؛ باش فردا، که دلت با دگران است! تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!» با تو گفتم:‌ «حذر از عشق!؟ ندانم سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم نتوانم! روز اوّل، که دل من به تمنّای تو پر زد چون کبوتر، لب بام تو نشستم تو به‌من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم...» باز گفتم که: «تو صیّادی و من آهوی دشتم تا به‌دام تو درافتم همه‌جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم، نتوانم!» اشکی از شاخه فروریخت مرغ شب، نالهٔ تلخی زد و بگریخت... اشک در چشم تو لرزید ماه بر عشق تو خندید! یادم آید که: دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم، نرمیدم رفت در ظلمت غم، آن‌شب و شب‌های دگر هم نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم... بی‌تو، امّا، به‌چه حالی من از آن کوچه گذشتم! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
معنای زنده بودن ِمن با تو بودن است، نزدیک، دور سیر، گرسنه، رها، اسیر دلتنگ، شاد... آن لحظه‌ای که بی تو سرآید مرا، مباد! ‌مفهوم ِمرگ ِمن در راه سرفرازی تو، در کنار تو مفهوم زندگی‌ست ‌ معنای عشق نیز در سرنوشتِ من با تو، همیشه با تو برای تو، زیستن... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
💖 تو رفته‌ای که عشق من از سر به در کنی من مانده‌ام که عشق تو را تاج سر کنم
عمری به هر کوی و گذر گشتم که پیدایت کنم اکنون که پیدا کرده ام بنــشین تماشایـت کنم الماسِ اشک شــوق را تاجی بـه گیسویت نَهم گــل های باغ شـعـر را زیبِ سراپـــایت کنم سلااام یاران جان ، همدلان مهربان تماشاگه راز عصر پاییزیتون بخیر و شادمانی درسایه ی نگاه مهربان حضرت دوست تندرست باشید و دلارام ✋💐 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
هوالعزیز💐 اگر اینجا دلت تنگ است و هرسازی که می بینی بدآهنگ است ایراد از زمین و آسمانت نیست! دلت را ز
با یادت سرمستم ای نگار آسمانی یادم کن تا هستم ای امیـد زندگانی، شور عاشقانه من، حال دل می‌گویم با زبان بی زبانی؛ هر لبخندت، با من گوید: بنشین با عشق، تا گل روید، زین شب خزانی؛ با تو خزان من، بهاران؛ با تو شبم، ستاره باران چه بخواهی، چه نخواهی، دل عاشق ره تو پوید، به هر نشانی؛ دل و جان سرمست از شوق نگاه تو همه جا حیرانم دیده به راه تو؛ چه شود گر بازآیی چون نفس باد سحر؟ می‌رسدم جان دگر، دیده کِشد سوی تو پَر، همسفرم شو که می توانی؛ پر و بالم را، با دیدارت کِی بگشایی؟ تب و تابم را، با لبخندت کِی بنشانی؟ 🍂 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
آتش به جان و خنده به لب در بساط دهر چون شمعِ نیم‌مرده چه زیبا نشسته‌ایم ای گل بر این نوای غم‌انگیزِ ما ببخش کز عالمی بریده و تنها نشسته‌ایم تا همچو ماهتاب بیایی به بامِ قصر مانند سایه در دلِ شب‌ها نشسته‌ایم "تا با هزار ناز کنی یک نظر به ما ما یک‌ دل و هزار تمنا نشسته‌ایم" https://eitaa.com/TAMASHAGAH 🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جام دريا از شرابِ بوسه خورشيد لبريز است جنگلِ شب تا سحر تن شسته در باران ، خيال‌انگيز ! ما، به قدرِ جامِ چشمان خود از افسون اين خمخانه سرمستيم در من اين احساس : مهر می ورزيم♥️ پس هستيم! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ عشق هر جا رو کند آنجا خوش است گر به دریا افکنَد دریا خوش است گر بسوزاند در آتش ، دلکش است ای خوشا آن دل ، که در این آتش است تا ببینی عشق را آیینه‌وار آتشی از جانِ خاموشت برآر عشق پیروزت کند بر خویشتن عشق آتش می‌زند در ما و من عشق را دریاب و خود را واگذار تا بیابی جان نو ، خورشیدوار عشق هستی‌زا و روح‌افزا بُود هر چه فرمان می‌دهد زیبا بُود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی؛ آهنگ اشتیاق دلی دردمند را ؛ شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق؛ آزارِ این رمیده ی سر در کَمند را بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت؛ اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست بگذار تا بگویمت این مرغِ خسته جان؛ عمریست در هوای تو از آشیان جداست دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام؛ خواهم که جاودانه بنالم به دامنت شاید که جاودانه بمانی کنار من ؛ ای نازنین که هیچ وفا نیست با مَنَت تو آسمان آبی آرام و روشنی ؛ من چون کبوتری که پَرم در هوای تو یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم ؛ با اشکِ شرمِ خویش بریزم به پای تو
پشت خرمن‌های گندم، لای بازوهایِ بید آفتاب زرد، کم‌کم رو نهفت بر سر گیسوی گندم‌زارها بوسه‌ی شکفت از تو بود ای چشمه‌ی جوشان تابستان گرم گر به هر سو خوشه‌ها جوشید و خرمن‌ها رسید از تو بود، از گرمی آغوش تو هر گلی خندید و هر برگی دمید این همه شهد و شکر از سینه‌ی پر شورِ توست در دلِ ذراتِ‌ هستی نورِ توست 🍀 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام ...
🤍🌙 ای شب! به پاس صحبت دیرین خدای را! با او بگو حکایت شب زنده‌داری‌ام با او بگو چه می‌کشم از درد اشتیاق شاید وفا کند، بشتابد به یاریَم @TAMASHAGAH
‍ 🍃 بی‌تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه‌تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. ‌ در نهانخانه‌ی‌ جانم، گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: ‌ یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. ‌ تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت، من همه، محو تماشای نگاهت. ‌ آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشه‌ی ماه فرو ریخته در آب شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گُل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ ‌ یادم آید تو به من گفتی: " از این عشق حذر کن! لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن، آب، آیینه‌ی عشقِ گذران است، تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است؛ باش فردا،‌ که دلت با دگران است! تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن! " ‌ با تو گفتم :‌ "حذر از عشق؟! ندانم! سفر از پیش تو؟‌! هرگز نتوانم، روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد، چون کبوتر، لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم..." و... @TAMASHAGAH
🤍🕊 به تبسمی سَحر کن شبِ انتظارِ ما را
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊🤍 چه زیباست که چون صبح پیامِ ظفر آریم. گل سرخ گل نور ز باغِ سحر آریم. چه زیباست چو خورشید دُرافشان و درخشان ز آفاقِ پر از نور جهان را خبر آریم. همانگونه که خورشید بر اورنگ زر آید، خرد را بستاییم و بر اورنگ زر آریم. چه زیباست که با مهر دل از کینه بشوییم. چه نیکوست که با عشق گل از خار برآریم. گذرگاه زمان را سرافراز بپوییم. شب تار جهان را فروغ از هنر آریم. اگر تیغ ببارند، جز از مهر نگوییم. وگر تلخ بگویند، سخن از شکر آریم. بیایید، بیایید ازین عالم تاریک دل‌افروزتر از صبح جهانی دگر آریم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🕊🤍 @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️‍🔥🌙 تویی تویی به خدا این تویی که در دل شب مرا به بالِ محبت به ماه می‌خوانی تویی تویی که مرا سوی عالم ملکوت گَهی به نام و گهی با نگاه می‌خوانی تویی تویی به خدا عشق و آرزوی منی به سینه تا نفسی هست بی‌قرارِ توام منم که سوخته بال و پرم در آتش عشق در آن نفس بمیرم که در آرزوی توام            @TAMASHAGAH
بنشین! مرو! که در دلِ شب، در پناه ماه.. خوش تر ز حرفِ عشق و سکوت و نگاه نیست بنشین.. و جاودانه به آزار من مکوش یک دم کنار دوست نشستن گناه نیست! @TAMASHAGAH
✨✨ما در دو جهان، ✨✨غیر تو ای عشق نخواهیم...! @TAMASHAGAH