eitaa logo
تماشاگه راز
281 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
ای جان جان جانم تو جان جان جانی بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی پی می‌برد به چیزی جانم ولی نه چیزی تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت اکنون نگاه کردم تو خود همه جهانی گنج نهانی اما چندین طلسم داری هرگز کسی ندانست گنجی بدین نهانی نی نی که عقل و جانم حیران شدند و واله تا چون نهفته ماند چیزی بدین عیانی چیزی که از رگ من خون می‌چکید کردم فانی شدم کنون من باقی دگر تو دانی کردم محاسن خود دستار خوان راهت تا بو که از ره خود گردی برو فشانی در چار میخ دنیا مضطر بمانده‌ام من گر وارهانی از خود دانم که می‌توانی عطار بی نشان شد از خویشتن بکلی بویی فرست او را از کنه بی نشانی حضرت عطار🌿 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
Amin Rostami - Cheshmaye Meshkit.mp3
7.63M
چشمای مشکیت ✬⊰•:*¨*:•.🌼✬🌼⊰•:* https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تو رفیق راه منی! آنچه دارم از آن ِ توست ! از نگاه تو که مهربانی را در مرامَت ،بسی دیده ام و از عطا و بخشش ات بسیار چشیده ام. به شب و وجاهت اش سلاااام🍃
🍃✨🍃✨🍃 خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز عاقبت منزل ما وادی خاموشان است حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز 🍃✨🍃✨🍃 حافظ جااان👌👌
تماشاگه راز
🍃✨🍃✨🍃 خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز پیشتر زان که شود کاسه سر خاک انداز عاقبت منزل ما وادی خامو
اهل قبور در ظاهر در عالم ملک خاموشند اما... ملکوت باطن است اینگونه نیست خواجه میخواهد اذهان را متوجه بی اعتباری دنیا نماید👌👌
هوالنور✨
ای خدا ؛ ای چاره‌ی بیچارگان رهنمای گمرهان ، آوارگان ای ز پا افتادگان را دست گیر ای خلاصی‌بخش در زندان اسیر پَرتوِ بودِ همه از بودِ تو هر دو عالم رشحه‌ای از جودِ تو رخ بگردانی اگر یک نیم دم از جهان چیزی نماند جز عدم ... نراقی ✨✨✨
هوالعزیز💐 تمکین و قرار من که دارد در عشق ؟! مستی و خمار من که دارد در عشق؟! من در طلب آب و نگارم چون باد کار من و بار من که دارد در عشق؟! جان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
درآ، که کران را بر چیدم خاک زمان رُفتم آب نگر پاشیدم در سفالینه چشم، صد برگ نگه بنشاندم، بنشستم. آیینه شکستم تا سرشار تو من باشم و من جامه نهادم، رشته گسستم زیبایان خندیدند خواب چرا دادمشان خوابیدند غوکی می جست اندوهش دادم و نشست در کشت گمان هر سبزه لگد کردم از هر بیشه شوری به سبد کردم بوی تو می آمد به صدا نیرو، به روان پر دادم آواز " درآ " سردادم پژواک تو می پیچد، چکه شدم از بام صدا لغزیدم و شنیدم. یک هیچ تو رادیدم و دویدم آب تجلی تو نوشیدم و دمیدم... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼🍃 ای کعبه دری باز به روی دل ما کن وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن از سینه ما سوختگان آینه ای ساز وانگاه یکی جلوه در آئینه ما کن با زیبق این اشک و به خاکستر این غم این شیشه دل آینه غیب نما کن آنجاکه به عشاق دهی درد محبت دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن لنگان به قفای جرس افتاده عشقیم ای قافله سالار نگاهی به قفاکن چون زخمه به ساز دل این پیر خمیده چنگی زن و آفاق پر از شور و نوا کن او در حرم هفت سرا پرده عفت خواهی تو بدو بنگری ای دیده حیا کن در گلشن دل آب و هوائی است بهشتی گل باش و در این آب و هوا نشو و نما کن از بهر خلائق چه کنی طاعت معبود باری چو عبادت کنی از بهر خدا کن https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سودایِ عشق از زیرکی جهان بهتر ارزد و دیوانگیِ عشق بر همه عقل ها افزون آید. هر که عشق ندارد مجنون و بی حاصل است. هر که عاشق نیست خودبین و پُرکین باشد و خودرای بُوَد. عاشقی بیخودی و بیراهی باشد. دریغا همه جهان و جهانیان کاشکی عاشق بودندی تا همه زنده و با درد بودندی. عاشق شدن آیین چو من شیدائیست ای هر که نه عاشقَست او خود رائیست در عالم پیر هر کجا بُرنائیست عاشق بادا که عشق خوش سودائیست تماشاگه راز💐
زیبای بی مرز تو آمیخته به لذت مانده ای میان کابوس های هراسناکی که زاییده ی هر اندیشه ایست که تو در آن حکمرانی نکرده باشی..! زیبای بی محدوده ی من تو طرح بی تای یک جهان را در تن خود حبس داری تا هزاران عاشق را به گوشه چشمی شفا بخشایی..! زیبای من ای بی مرز ، بی محدوده ، بی رقیب تو را در ورای هر آیینه در اوج هر نیاز دوستت دارم به آگاهی و راز که تو ، تجلی گاهِ هرآنچه لذت نام دارد ، هستی در این هستی ..! بماند بیادگار در یاد ... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"وَهُوَّ یُحِبُّ الجَمال " جمال محبوب به ذات خود اوست، اوست که به چشم مجنون نظر به جمال خود کند در حسن لیلی، و بدو خود را دوست می دارد؛ مرد عشق تو هم تویی! که تویی دائماً بر جمال خود نگران پس بر مجنون که نظرش در آئینه ی دوست بر جمال مطلق بود قلم انکار نرود که نظر در آینه ی حسن لیلی بر جمال مطلق آید... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
درمن بِدَمی ، من زنده شوم یک جان چه بود صدجان چومنی! جان✨🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
خاکِ زمینِ عشق از چهار راهِ ازل و ابد آوردند، زیرا خَلق و خُلقِ انسان در این شورستان از چشمه‌سارِ جان جز آبِ حیاتِ عشق نچشد. این گران‌مایه جوهر، به جانِ تو که در جانِ ماست. رنگِ رخسارِ روحِ ناتوان در روی من گواست. در این کوچه در هر منزلی صدهزار جانِ مقدس کُشته‌اند و به آب ازل از آن شهیدان شسته‌اند. سر برآر از گلشن تحقیق تا در کوی دوست کشتگان زنده بینی انجمن در انجمن به کوشش: دکتر جواد نوربخش، یلدا قلم، چاپ دوم ۱۳۸۰ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
هوالحی💐 زاهد و سبحه صد دانه و ذکر سحری من و پیمودن پیمانه و دیوانه‌گری چون همه وضع جهان گذران در گذر است مگذر از عالم شیدایی و شوریده‌سری تا کی از شعبدهٔ دور فلک خواهد بود تا شدم بی خبر از خویش خبرها دیدم بادهٔ عیش به جام من و کام دگری تا شدم بی خبر از خویش، خبرها دارم بی خبر شو که خبرهاست در این بی خبری تا شدم بی‌اثر، از ناله اثرها دیدم بی اثر شو که اثرهاست در این بی اثری تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید بی هنر شو که هنرهاست در این بی هنری سرو آزاد شد آن دم که ثمر هیچ نداد بی ثمر شو که ثمرهاست در این بی ثمری تا سر خود نسپردیم به خاک در دوست خاطر آسوده نگشتیم از این دربه دری بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری پری از شرم تو در پرده نهان شد وقتی که برون آمدی از پرده پی پرده‌دری شهرهٔ شهر شدم از نظر همت شاه تو به خوش منظری و بنده صاحب نظری آفتاب فلک عدل ملک ناصردین که ازو ملک ندیده‌ست به جز دادگری آن که تا دست کرم گسترش آمد به کرم تنگ دستی نکشیدیم ز بی سیم و زری تا فروغی خط آن ماه درخشان سر زد فارغم روز و شب از فتنه دور قمری ✨🍃✨🍃✨ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به هر کدام ما صفاتی جدا گانه عطا شده است اگر خدا می خواست همه عینا مثل هم باشند ، بدون شک همه را مثل هم می آفرید ... محترم نشمردن اختلاف ها و تحمیل عقاید صحیح خود به دیگران بی احترامی است نسبت به نظام مقدس خدا ... 📗 ملت عشق ✍🏻 الیف شافاک https://eitaa.com/TAMASHAGAH
دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است فروغی_بسطامی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔆🔆 محرم راز دل شیدای خود کس نمی‌بینم ز خاص و عام را با دلارامی مرا خاطر خوش است کز دلم یک باره برد آرام را حضرت حافظ💐👌 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
سکوتی که در پس این صداست برایم آشناست سکوتیست لبریز از عشق … مرا با خود به جایی میبرد که در عین مبهم بودن روحم را لمس میکند ، گویی توسط آغوشی پُرمهر و بی‌انتها در بر گرفته میشوم... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 شکفته بادا لبان من که نیمه‌ماهِ نیمرخانِ تو را شبانه می‌بوسند فدای تو دو چشم من که چشم‌های تو را خواب دیده‌اند ببینمت تو کجایی که چهره‌ات باغی‌ست، که از هزار پنجره نور می‌وزد هر صبح... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است تنها گناهِ ما طمعِ بخشش تو بود ما را کرامتِ تو گنه‌کار کرده است چون سرو سرفرازم و نزد تو سربه‌زیر قربان آن گلی که مرا خوار کرده است! شعر و دکلمه: https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تسلیم باش! توکل کن! همه چیز را به او بسپار! نمی‌دانم چطور؟ ولی بی تردید ، درستش خواهد کرد! به زیبایی های پیدا و پنهان شب سلاااام💐✋
به نام خداوند دل‌های پاک که نامش بود در دلت تابناک به نام کسی که تو را آفرید سرآغاز عشق است و نور و امید ✨ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
جان ِجانان ِمن !🕊 هر وقت به پرتگاهی نزدیک شدم، اطمینان خویش را در وجودم بباران.. يا مرا در آغوش خویش بکش ، یا پرواز را به من بیاموز! ای وفادارترین یار ! ای همیشه بهار! سپاسگزارم ای عشق ! سپاسگزارم!🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
وای باران باران ، با صلح می بارد ، وای باران باران ‌ شیشه ی پنجره را باران شست ، از دل من امّا چه کسی نقش تو را خواهد شست تو گل سرخ منی ، تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری ، نه از آن پاک تری ... سلااام وارادت یاران ِجان ، روز و روزگارتان بهترین💐✋ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
همیشه عطر تو بی تاب کرده جانم را چنان که باد بپیچد به خوشهٔ گندم... 🍀 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🌼 وقت آنست که از خانه به بازار شویم خرقه و سبحه فروشیم و بخمّار شویم قدحی باده بنوشیم چه هوشیار، چه مست همچنان از در خمّار به گلزار شویم صبحگاهان بنشانیم ز سر رنج خمار بعیادت بسر نرگس بیمار شویم با پریروی پریزاد به گلگشت بهار ناپدید از نظر خلق بیک بار شویم بلبل آشفته و مستانه سراید غزلی مست و آشفتهٔ آن بادهٔ گلنار شویم واعظ شهر اگر منکر می خوردن ماست ما هم از گفتهٔ او بر سر انکار شویم محتسب گر نکند حلم و صفا با رندان با دف و چنگ و نی‌اش در صف پیکار شویم سودی از گفته ندیدیم مگر تا قدری لب ز گفتار ببندیم و بکردار شویم گوهر بحر عطائیم چو خود نشناسیم گوهر خویش ز بیگانه خریدار شویم ای صبوحی طلب عشق ز بیگانه مکن می‌توانیم که اندر طلب یار شویم https://eitaa.com/TAMASHAGAH