فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی به محراب نهادن چه سود؟
دل به بخارا و بتان طراز
ایزد ما وسوسهٔ عاشقی
از تو پذیرد، نپذیرد نماز
#رودکی
@TAMASHAGAH
✨✨✨✨
اسرار انوار بسیار است ....
نور ذاتی که بر سالکان ظاهر می شود
برق دیدگان را می پوشاند
و صاحبش را در دریای عجز و ناتوانی
و حیرت و سرگشتگی می اندازد ،
نه با قیاس ادراک می گردد
و نه به مثال حاصل می آید
و نه در خیال نقش می پذیرد ،
بلکه آن رازی است که
ما را از آشکار کردنش باز داشته اند..
هیچکس اصلا توان تعبیر از این نور را ندارد.
#شیخ_محیی_الدین_ابن_عربی
@TAMASHAGAH
جان جانان من!
تو که کیمیا فروشی
نظری به قلب ما کن!
برای چراغ همسایه خود
نور آرزو کنیم ...
بی شک حوالی خانه ی ما نیز
روشن خواهد شد .
شبتون قرین آرامش💐✋
@TAMASHAGAH
"أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ"
هرگاه کسی مرا صدا زد دعای او را اجابت میکنم.
بقره/186
جان جانان من!
ماهی دریا ، مرغ هوا ...
زمین و آسمان و کهکشانها ،به نگاه تو زنده اند و امیدوار.
خوشحالم که این را روزیِ من فرمودی ،
درهر لحظه به امید فردای روشن ادامه دهم .
لطفا! در کم آوردن هایِ من نشانه ای بفرست و آن را برای من ترجمه کن!
چون این حقیر سوادِ نگاهِ کریمانه را
ندارد و نمی داند .
زیر آن ترجمه ،خط بکش ...
و بنویس مخصوص تویی که: "جز من کسی را ندارد ".
سپاسگزارم که مرا به خودت متصل کردی
سپاسگزارم ای عشق
سپاسگزارم 🙏
@TAMASHAGAH
ببین
که از که بریدی و با که پیوستی...!
سلاااام یاران ِجان ، دل و جانتان روشن به نگاه مهربان حضرت دوست 💐✋
@TAMASHAGAH
ترسم در این دلهای شب از سینه آهی سر زند
برقی ز دل بیرون جَهَد آتش به جایی در زند
از عهده چون آید برون گر بر زمین آمد سری؟
آن نیمههای شب که او با مدعی، ساغر زند
کوس نبرد ما مزن اندیشه کن کز خیل ما
گر یک دعا تازد برون، بر یک جهان لشکر زند!
آتشفشان است این هوا، پیرامُن ما نگذری
خصمی به بالِ خود کُند، مرغی که اینجا پَر زند
#وحشی_بافقی
@TAMASHAGAH
توندانی
تو خود آن نقطه ی عشقی!
🍃🍃🍃🍃
🍃
این گونه نیست که هر کس اصطلاحات حکما را بداند حکیم است...
و هر کس روایات و احادیث را حفظ نمود مؤمن باشد
بلکه تا روح انسانی از بندهای این علوم و دانش های رسمی خلاصی نیابد و از وابستگی به این حرفه ها و فنونی که میان مردمان است رهایی نجوید، به آسمان معرفت و شناخت اسماء و صفات بالا نخواهد رفت.
#مفتاح الغیب /مفتاح هفتم
#جناب ملاصدار
چند ازین اَلْفاظ و اِضْمار و مَجاز؟
سوز خواهم سوز، با آن سوزْ ساز
آتشی از عشقْ در جان بَرفُروز
سَر به سَر فکر و عبارت را بِسوز
#مثنوی معنوی/مولانای جان
@TAMASHAGAH
هوالعزیز💐
عاشقي تا اشتباه اول ما بوده است
عاشق ما اشتباهي ها اهورا بوده است
ما كه كشتيم آتش داغ جهنم را به اشك
انتقام آتش از ما بوده غم تا بوده است
موج دريا نيست جز آشفتگي بعد از خيال
مثل من ديوانه رقص پري ها بوده است
دست اگر در گردنم انداخت غم كاري نداشت
او گمان ميكرد كه دست تو آنجا بوده است
ما نشان داديم بي عشقت نبوديم از ازل
در دلت از ما نشان يك لحظه آيا بوده است؟
📚 #احمد پروين
@TAMASHAGAH
تماشاگه راز
✨✨✨✨ اسرار انوار بسیار است .... نور ذاتی که بر سالکان ظاهر می شود برق دیدگان را می پوشاند و صاحبش
🍃🍃
أسرار أنور كثيرة.
النور المتأصل الذي يظهر على الطالب
تغطي الكهرباء الجمهور
وصاحبه في بحر العجز
والاستغراب والارتباك ،
لا ، هذا مفهوم بالقياس
وليس على سبيل المثال
ولا تلعب دورًا في الخيال ،
بل هو سر ذلك
لقد منعونا من الكشف عنها.
لا أحد يستطيع تفسير هذا الضوء على الإطلاق.
📚 انسان و عرفان
🍃🍃
همه طبقات آسمان را گشته ام، در دل ستاره باران نیمه شبهای روشن و مهربان تابستان، بر جاده کهکشان تاخته ام، صحرای ابدیت را درنوردیده ام، بال در بال فرشتگان، در فضای پاک ملکوت شنا کرده ام، با خدایان، ایزدان با همه الهه های زیبای آسمان، با همه ارواح جاویدی که در نیروانای روشن و بی وزش آرام یافته اند آشنا بوده ام.
از هر جا، از هر یک یادی، یادگاری، برایت آورده ام.
از سیمای هر کدام زیباترین خط را ربوده ام، از اندام هر یک نازنین ترین طرح را گرفته ام، از هر گلی، افقی، دریایی، آسمانی، چشم اندازی، رنگی دزدیده ام، و با دست و دامنی پر از خطها و رنگها و طرح های آن سوی این آسمان زمینی، از معراج نیمه شبان تنهایی، به دامان مهربان تو – ای دامن حریر مهتاب شبهای زندگی سیاه من – فرود آمده ام،
نشسته ام تا آن ودیعه ها که از آسمانها آورده ام در دامن تو ریزم.
#هبوط در کویر
#دکتر_علی_شریعتی
@TAMASHAGAH