غلام چشم آن ترک ام که در خواب خوش مستی
نگارین گلشن اش روی است و مشکین سایبان ابرو
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو
تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
#حضرت_حافظ
@TAMASHAGAH
هوالعزیز🌱
میل من سوی وصال
و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم
تا برآید کام دوست
حضرت حافظ
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من!
همه جا و همه وقت
نام تو نور ، نام تو سوگند
نام تو شور ، نام تو لبخند
سپاسگزارم ای عشق سپاسگزارم 🙏
دست نمی‌دهد مرا
بی تو نفس زدن دمی
زانکه دمی که با توام
قوت من است عالمی ...!
#عطار
@TAMASHAGAH
سعادت در درون شما است، شما آن هستید.
حقیقت در درون شما است،شما آن هستید.
زیبایی در درون شما است،شما آن هستید.
عشق در درون شما است،شما آن هستید.
این‌ها توصیف شما است..
@TAMASHAGAH
بسیار صبر باید، تا آن طبیبِ دل را
در کوی دردمندان، روزی گذر بباشد
«سعدی»
@TAMASHAGAH
1_11644037390.mp3
3.44M
شعر "کوچه" یکی از زیباترین و معروف ترین اشعار فریدون مشیری است.
که آرش والا اونو خونده
اونجاکه میگه :
بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم ....
@TAMASHAGAH
پرسیدم: غایت #تواضع چه چیز است؟
گفت: آنکه چون ازخانه بیرون آید، هرکسی را ببیند بهتر از خود داند.
@TAMASHAGAH
🌼
یک چیزی هست در این دنیا به اسم خلوص و صفای باطن که بعضی ها دارند، زیادش را هم دارند و خیلی ها هم ندارند یا کمش را دارند و همین خلوص است که عده ای را متفاوت می کند از بقیه...
همان عده‌ای که وقتی از در وارد می شوند میفهمی که ناب نابند، که وقتی از غمی بگویند دلت میلرزد و وقتی خبر خوشی می دهند دلت باز میشود و اگر از ایمان بگویند ایمانت زیاد میشود و اگر از امید بگویند امیدواری در وجودت جوانه میزند و اگر از یأس بگویند ....
یک عده که حرفشان را باور می کنی چون به آنچه می گویند باور دارند
یک عده که فرقشان با همه آنهایی که عکس قشنگ دارند، ژستهای آنچنانی دارند ، حرفهای زیبا میزنند ولی باور نکردنی ، در همین است
در همان خلوص و صفای باطنی که دارند
@TAMASHAGAH
از آن زمان که فتنهٔ چشمت به من رسید
ایمن
ز شرِّ فتنهٔ آخرزمان شدم
#حافظ
@TAMASHAGAH
هوالعزیز🌱
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
هر سروقد که بر مه و خور حسن می‌فروخت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت
تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت
حافظ
@TAMASHAGAH
🔆قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست ؟ صبوری کدام؟ و خواب کجا؟
🌱🌱
@TAMASHAGAH