مهربانی ، اجابت و خدمت ، دعاست ...
که قلبِ گشوده ،
همه اش مهر است و بخشش ...
☘☘☘
بالاتر از نیّتِ پاک ، شیرین تری نیست ...
پاکی از دل می آید و شهد ،
از شِکر ...
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
4_5836736082816796613.mp3
8.9M
نغمه ای از دل به دل آمد ، پیامِ مهر گشت ...
نورِ قلبم ،
دلت بر قرارِ محبّت برجا ... 🙏🦋
🍃💐
و گفت: از جویهای آب روان آواز میشنوی که ...
چگونه میآید که چون به دریا رسد ساکن گردد و از درآمدن و بیرون شدن او در دریا را...
نه زیادت بود و...
نه نقصان.
#تذکرة الاوليا/عطار نیشابوری
" ذکر بایزید بسطامی"
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃🌹
"سرور_الهی"
هروقت که ذهن شما در هزاران اندیشهی دنیایی پر پیچ و خم سرگردان میشود ، این اندیشهها را با بردباری به سمت خدای درون خود هدایت کنید ، در خواهید یافت که او همواره با شما است. با شما به زبان خودتان حرف میزند و در هر گل و گیاه و سبزهزار نهان است.
و خواهید گفت :
" من آزادم و به لباس لطیف خداوند در آمدهام.
با بالهای نور از زمین به آسمان پرواز خواهم کرد.
" و آنگاه چه سروری هستی شما را در بر خواهد گرفت✋
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃💐
آدمی همیشه عاشق آن چیزیست که ندیده ، و نشنیده و....
فهم نکرده است و شب و روز آن را می طلبد.
اما....
از آنچه فهم کرده و ..
دیده، ملول و ....
گریزان است.
#فیه مافیه 🍃
مولانا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🌸🌸🌸
سودای میان تُهی، ز سَر بیرون کُن
از ناز بکاه و در نیاز افزون کُن
استاد تو عشق است، چو آن جا برسی
او خود به زبان حال گوید چون کُن
رساله فی حقیقةالعشق
شهابالدین یحیی سهروردی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍀"سکوت"🍀
با سکوت کردن و گوش دادن به ندای قلب است که به آرامی در لحظه ی ناب اکنون قرار میگیریم.
و در لحظه ی حال است که حضور خدا را در ذره ذره ی اجزای بدن فیزیکی و روح مان احساس میکنیم.
با تجلی خدا در درون،همه ی نواقص و زشتی ها ناپدید میشوند و فقط عشق حکمران جسم و روح میشود.
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
گاهی اوقات با انسانهایی مواجه میشویم که از بخششِ خداوند بسیار ناامید شدهاند و خود را چنان گناهکار میدانند که هیچ امیدی در بخشش از طرفِ خداوند نمیبینند...
مولانا میگوید ناامید نباید بود هرچند گناه بسیار کرده باشی...
مولانا مشفقانه مِهرِ مدامِ خداوند را برایمان ترسیم میکند و میگوید همان خدایی که میتواند گُلی را خوشبو و زیبا کند، میتواند با فضلِ خود بندهٔ گناهکار را ببخشد و او را از راه ناصواب به راه صواب بیاورد...
هیچگاه امیدِ بخششِ پروردگار به درگاهِ کریمانهٔ او از بین نمیرود.
✨آنکه گُل را شاهد و خوشبو کُنَد
✨هر چپی را راست فضلِ او کُنَد
مثنوی شریف🍃
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🌸هوالمحبوب🌸
🔆لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است
🔆شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
🔆ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
شاهراهیست که منزلگه دلدار من است
🔆بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خریدار من است
🔆طبله عطر گل و زلف عبیرافشانش
فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است
🔆باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
🔆شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
نرگس او که طبیب دل بیمار من است
🔆آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت
یار شیرین سخن نادره گفتار من است
حافظ 💐👌
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
تماشاگه راز
🌸هوالمحبوب🌸 🔆لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است وز پی دیدن او دادن جان کار من است 🔆شرم از آن چشم
▫️شرح و تفسیر غزل شماره 51 دیوان حافظ شیرازی▫️
🍃شرح و تفسیر بیت یکم
🔆لعلِ سیرابِ بخون تشنه لبِ یارِ من است
🔆 وز پیِ دیدن او دادن جان کارِ من است
لعل به خون تشنه و تر و تازه ، لب یار من است . و برای دیدن لب یار یا برای دیدن خودِ جانان و یا بعد از دیدن جانان و یا لب جانان ، کارِ من جان دادن است .
👈لعل = اسم یک گوهر مشهور و معین
👈سیراب / در لغت به معنی از آب سیر گشته ولی مجازاََ به معنی طراوت و لطافت است
👈 به خون تشنه = تشنه خون ، عبارت است از سرخی زیاد
🍃شرح و تفسیر بیت دوم
🔆شرم از آن چشمِ سیه بادش و مژگانِ درا ز
🔆 هر که دل بُردنِ او دید و در انکار من است
از آن چشمان سیاه و مژگانِ دراز ، شرمش باد هر آن که دلبری و شیوۀ آن جانان را دیده و با وجودِ این در انکار من است . یعنی شرمنده باد آن کسی که سود او جنون و رسوایی مرا انکار می کند . زیرا جانان با آن چشم و مژگان به هر که توجه کند . اسیر کمند عشق می کندش و بعد از عشق دیوانگی و جنون ضروری است .
برخی گویند : غرض از انکار من یعنی عشق مرا انکار می کند . یعنی گوید تو عاشق نیستی
🍃شرح و تفسیر بیت سوم
🔆ساروان رخت به دروازه مبر کآن سر کُو
🔆شاه راهیست که منزلگه دلدار من است
ای ساربان رخت و اثواب مرا از دروازۀ شهر بیرون مبر ، زیرا سر کوی آن جانان شاه راهی است که هم آنجا سر منزل دلدار من است . یعنی مسیر و گردشگاهش است . زیرا آن محله و آن سر کوی ، مجمع دلبران است . پس در اینصورت آنجا را ترک می کنی کجا می روی .
👈 ساربان = شتربان
👈 رخت= اثواب خانه
👈دروازه = درهای محله که شب ها برای ایمن ماندن از ورود دزد بسته می شود
👈شاهراه =یعنی بهترین راه زیرا شاه به معنای بهتر و خوب است
👈سر منزل = ابتدای محل نزول
🍃شرح و تفسیر بیت چهارم
🔆بندۀ طالعِ خویشم که درین قحطِ وفا
🔆 عشقِ آن لولی سرمست خریدارِ من است
غلام طالع خود هستم که در این قحطی وفا ، یعنی در دورانی که کسی به کسی وفا نمی کند . این از اقبال من است که عشق و محبت آن لولی مرا بی اختیار به خود جذب نموده ، عاشق خود کرده است .
👈 قحط = نایاب
👈 قحط وفا = کسی به کسی وفا نکند
👈 لولی = نام طایفه ای از کولیان عجم است که مابین شیراز و اصفهان ییلاق قشلاق دارند
👈سرمست = سرخوش
🍃شرح و تفسیر بیت پنجم
🔆طبلۀ عطرِ گل و زلفِ عبیر افشانش
🔆فیضِ یک شمه ز بویِ خوشِ عطارِ من است
طبلۀ عطر گل ، مراد خود گل است و زلف عبیر افشان ، باز هم مراد خود گل است ، یک فیض جزیی است از بوی خوش عطار من . یعنی گل ، بوی خوش و معطر خود را از جانان من استقاضه کرده است .
حاصل کلام : بوی خوشی که در گل وجود دارد یک شمه و یک ذره از بوی خوش جانان من است .
👈طبله = تقریباََ مثل طبق است ولی گرد نیست
👈فیض = در اصطلاح بهره و نفعی به کسی رسیدن
🍃شرح و تفسیر بیت ششم
🔆باغبان همچو نسیمم ز درِ خویش مران
🔆 کآبِ گلزارِ تو از اشکِ چو گلنارِ من است
ای باغبان مرا چون نسیم از درِ باغ مَران . یعنی نسیم ، درِ باغ قرار نگرفته زود می گذرد . پس حالا مرا هم مانند نسیم مکن . یعنی زود از درِ باغ مرانم . بلکه بگذار وارد باغت شوم و آن را سیر و تماشا نمایم و در گوشه ای از آن قرار بگیرم . زیرا آب گلزار تو از اشک چون گلنار چشم من است .
یعنی باغت از اشک چشم من سیراب می شود ..
👈باغبان= باغ چی یا باغچه چی
🍃شرح و تفسیر بیت هفتم
🔆شربتِ قند و گلاب از لبِ یارم فرمود
🔆 نرگسِ او که طبیبِ دلِ بیمارِ من است
چشمان چون نرگس او که طبیب دلِ خستۀ من است . برای مداوا از لب یار شربت گلابدار برایم تجویز کرده است .
🍃شرح و تفسیر بیت هشتم
🔆آنکه در طرزِ غزل نکته به حافظ آموخت
🔆یارِ شیرین سخنِ نادره گفتارِ من است
آنکه در طرز و اسلوب غزل گفتن به حافظ نکته آموخت . یار شیرین بیان و نادره گفتار من است .
👈طرز = نمط و اسلوب
👈نادره گفتار = مراد از کسی که سخنان او را کسی دیگر نتواند بگوید
🍃خوشبختی 🍃
اکثر انسانها خوشبختند ولی خوشبختی خود شان بخاطر نداشتن ارزشی های کاذب، نادیده میگیرند. مثل : مقام، مال و ثروت، ماشین، همسر و...
آنان خود را از شادی های زندگی محروم میکنند و در دنیای ذهن، خود را گم میکنند درصورتی که اگرداشته هایش را با ارزشهای حقیقی ارزیابی کند وبه سنجند متوجه میشود سعادتمند و خوشبخت است.
مثل : داشتن وجود سالم، حضور داشتن، اهل خانواده ، داشته ها و ...
باید در نظر داشته باشیم که خواسته ها وآرزوها برای وجود ما هست، نه اینکه وجود ما برای خواسته های ما باشد...
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃💐
مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن
که هر چه دوست پسندد بجای دوست، رواست
#سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃💐
گر بیایی دَهَمت جان و نیایی کُشَدَم غم !
من که بایِست بمیرم چه بیایی چه نیایی ...
#سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃💐
🍃گفت یوسف هین بیاور ارمغان
او ز شرم این تقاضا زد فغان
حضرت یوسف( ع) به آن مهمان گفت: هلا ای دوست ارمغانت کو؟
نمایانش کن،
نشانش بده.
اما مهمان از روی شرم و خجلت فغانی زد.
🍃گفت: من چند ارمغان جستم ترا
ارمغانی در نظر نامد مرا
مهمان گفت:
من برای تو چند عدد ارمغان طلب کردم، ولی به نظرم سزاوار نیامد.
یعنی ارمغانی شایسته تو پیدا نکردم.
🍃حبهای را جانب کان چون برم
قطرهای را سوی عمان چون برم
با خودم گفتم: هر ارمغانی که نزد او بیاورم. مانند این است که دانه ای را به کار و معدنش ببرم، یا قطره ای را به سوی دریا ارمغان ببرم.
خلاصه مشاهده کردم که هر ارمغانی که انتخاب کنم شایستگی وجود ارزشمند تو را ندارد.
( عُمّان: دریای است پهناور در جنوب ایران که امتداد دریای هند به طرف شمال است .در این بیت تمثیلی است از عظمت و بزرگی.)
🍃زیره را من سوی کرمان آورم
گر به پیش تو دل و جان آورم
اگر من محضر تو، دل و جان را ارمغان آورم، گویی که زیره را به سوی شهر کرمان بُرده باشم.
(زیره به کرمان بُردن، ضرب المثلی است فارسی. زیره در ولایت کرمان، فراوان است و کسی که برای اهالی کرمان، زیره به ارمغان ببرد.کار عبثی کرده است. زیرا مانند این است که قطره را به دریا و شاخه گُل را به گلزار بُرده باشد.)
#شرح مثنوی شریف
# استاد کریم زمانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃💐
با ڪس ار بد ڪردهاي حاشا مڪن
هیچڪس را هیچ جا رسوا مڪن
زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مڪن
پیرو خورشید یا آیینه باش
هرچه عریان دیدهاي افشا مڪن
#مولانا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
... زیر بیدی بودیم
برگی از شاخهی بالای سرم چیدم،
گفتم:
چشم را باز کنید
آیتی بهتر از این میخواهید؟
#سهراب_سپهری
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃💐
بیت بیت غزلم شوق پریدن دارد
وه که دیدار غزل درد کشیدن دارد
چشم نرگس شده ات باده پرستم کرده
سعی بین حرم و میکده دیدن دارد...
#شـهـریـار
🍃☺️
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
🍃💐
بسیار کس شدند اسیر کمند عشق
تنها نه از برای من این شور و شر فتاد
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
عشق آمد آن چنان به دلم درزد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فتاد...
#سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"زیبایی معنوی"
ارتباط عشق و عقل
#دکتر دینانی
🍃💐
محبوب من !
در دنیا جز شما خبری نیست...
شما تنها خبرِ خوش این عالمید...
#محمد_صالح_علا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
Hesam_Eddin_Seraj-Bi_Man_Maro-SONG95IR.mp3
3.19M
از لطفِ تو چون جان شدم
وز خویشتن پنهان شدم
ای هستِ تو پنهان شده
در هستی پنهان من
#غزل_مولانا
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
☘☘☘☘
تماشاگه راز
✨✨ شیرین تر از آن لب نشنیدم که سخن گفت یا تو خود شکری یا شکر است آب دهانت ✨✨
☘☘
شیرین ترازانی به شکرخنده که گویم
ای خسرو خوبان که توشیرین زمانی
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبودغنچه بدین تنگ دهانی
صدباربگفتی که دهم زان دهنت کام
چون سوسن ازاده چرا جمله زبانی
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی
چون نیک بدیدم بحقیقت به ازانی
☘☘