eitaa logo
مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس (TDC)
1.3هزار دنبال‌کننده
155 عکس
6 ویدیو
57 فایل
مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس دانشگاه اصفهان مرجع برگزاری برنامه های تخصصی تدریس: برگزاری کارگاه های سطوح چهارگانه (48 دوره)، مشاوره تدریس، روایت نگاری تدریس و راهبری حرفه ای @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">tdcenterisfahan@gmail.com تلفن: 03137935495 https://tdc.ui.ac.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت معلّمان الهام بخش و شاگردپرور در دانشگاه ها، از کتاب به ساز ستاره رقصیدن (1401) نوشتۀ محمّدرضا نیستانی، انتشارات یار مانا، اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter
اوّل شهریورماه 1400، در پنجاهمین سال تولّدم، به دور از غوغای جوانی و لحظه ها، روزها، ماه ها و سال های سرد و غم انگیز گذشته می خواهم برای چندمین بار مرور کنم همۀ آن کشاکش ها و خاطره های پُربار و آرزوهای بلندپروازانه ای که برای نوشتن، در طول این سال ها، از سر گذرانده ام. رُخ در رُخ حقایق گذشته می کوشم با احساس و ذوقی شاعرانه به سفر هیجان انگیزی بیاندیشم که حدود دو دهۀ پیش با گفت وگوی شورمندانه با ژکلین آغاز کردم. ژکلین، استاد جامعه شناسی دانشگاه لیون لومیر فرانسه بود. هر هفته با دیالوگ های پی در پی، درهم‌تنیده و گاهاً دسیسه گرانه اش سبب می شد به سان باشنده ایی که، به قول هایدگر، در هستی و زمان باید تحلیل شود؛ چونان فیلسوف، روبه روی خود بنشینم و به پس‌و‌پیش زندگی دانشگاهی ام بیاندیشم و طرح آینده ام را در نوشتن بریزم. گفت وگو با ژکلین فرصت مناسبی بود تا راجع‌به ماهیت دانشگاه و امکان حضور سازندۀ انسان آکادمیک در نظام آموزش عالی ایران بیاندیشم. به‌‌ویژه پرسش هایی که از‌سوی او طرح می شد مرا بیشتر به تأمل راجع‌به معلّمان الهام بخش و مقایسۀ استادان دانشگاه های ایران با فرانسه وا می داشت. به‌گونه ای ‌که در پنج سال زندگی‏ و تحصیلم همواره استادان الهام بخش کشورم را، همچون استاد غلامحسین شکوهی، با اساتید فرانسوی‏ مقایسه می‏کردم. همان اوایل حضورم در دانشگاه لیون لومیر یک بار ژکلین از من پُرسید: «آیا از حضور در کلاس های دانشگاه و آموزش استادان به‌ویژه سیر‌و‌سلوک معلّمان فرانسوی بهره می بری؟» متعجبانه پرسیدم: «از چه نظر؟» گفت: «سبک و سیاق و منش استادان و شیوه های آموزش در کلاس های ما بالاخره متفاوت است و طبیعتاً شما در دانشگاه های ایران کمتر چنین تجربه هایی را از سر گذراندید.» بسیار شگفت زده شدم. چرا که معمولاً کلاس های درس در دانشگاه های فرانسه، به‌ویژه در مقطع کارشناسی، شلوغ و پُرحجم بودند. گاهی تعداد دانشجویان کلاس بیش از 100 نفر را در بر می گرفت. ازاین‌رو پاسخ دادم: «وضعیت ما در ایران به لحاظ معلّمی واقعاً شبیه سینما و ادبیات ماست. دانشگاه های ما هیچ‌گاه از وجود معلّمان الهام بخش خالی نبوده اند. معلّمان الهام بخشی که صحنۀ کلاس درسشان آمیزۀ خیره کننده ای است از احساس، دانایی و دیالوگ چشم‌گیر با جامعه، طبیعت و تجربه های زندگی. معلّمانی که خود را در طبیعی ترین، شخصی ترین و برونی ترین حالت عرضه می کنند. مانند نفوذ خورشید در جان فراگیران غوغا می آفرینند؛ غوغای شکفتن و برشوندگی. بنابراین مشکل ما در دانشگاه های ایران فقدان معلّمان الهام بخش نیست، بلکه شاید بزرگ‌ترین دشواری های ما در دانشگاه های ایران این است که بیشتر استادان، حتی مربیان الهام بخش ما، دانش تثبیت‌‌شده را در کلاس های درس ارائه می دهند نه اندیشه ای نو. درواقع آن‌ها، به‌جای آنکه مانند استادان کولژ دوفرانس، در پاریس در کلاس های درس، از اصالت، آفرینندگی و نومایگی خود سخن بگویند، بیشتر اندیشه های دیگران را در کلاس درس عرضه می دارند. ازاین‌رو معلّمان ما گاهی در برابر شاگردان شان، به لحاظ اندیشه ورزی، پاک بی دفاع می شوند. معلّمانی که مدام از اندیشه ها و نظریه های دانشمندان غربی دفاع می کنند و کمتر به ارائة تفسیر و قلمروی مفهومی خود می پردازند.» وقتی ژکلین سخنانم را شنید، شانه و ابرو بالا انداخت و گفت: «پس شبیه آموزشگاه است.» گفتم: «دقیقاً، هنوز بیشتر استادان ما، در رشته های علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه را با آموزشگاه اشتباه گرفتند. دانشگاه جای ارائۀ دانش تثبیت‌شده نیست؛ در دانشگاه فیلسوف، به قول ژیل دولوز، همیشه باید از صفر شروع کند.». باآنکه آن روزها بیشتر دوست داشتم از ژکلین فلسفه و جامعه شناسی فرانسوی یاد بگیرم، او بی آنکه افق متفاوتی از اندیشۀ فرانسوی به رویم بگشاید با شور و علاقه ای که به هنر و سینمای ایران نشان می داد و با طرح پرسش ها و گفت و نقدهای مداوم، به‌طور غیرمستقیم، یاری ام کرد تا بیشتر درخصوص معلّمان الهام بخش در دانشگاه بیاندیشم؛ به حضور فعالانه و برانگیزانندۀ آن‌ها در کلاس های درس و به رخدادآفرینی آن‌ها (مانند هنرمندان، شاعران، مورخان و ادیبان) در نوشته ها و جامعه. https://eitaa.com/TDCcenter
معلّمان الهام بخش در محیط های دانشگاهی معمولاً با خلاقیت و نوآوری در سه زمینه رخداد می آفرینند: معلّمی، کنش گری و نویسندگی. رخداد معلّمی در دانشگاه با محبّت و مهرورزی و با دانایی، پرسش گری و تفکر انتقادی و رابطۀ بین مربی و دانشجویان رخ می دهد. رخداد کنش گری با بیرون آمدن انسان دانشگاهی از لاک نامرئی و تنهایی خود، با خطر کردن و جنگیدن و با حضور اجتماعی و سیاسی جلوه گر می شود. با رخداد کنش گری، انسان دانشگاهی در نقش یک ناجی و مصلح جلوه گر می شود و نهال امید به اصلاح و دگرگونی وضع موجود را در دل عامۀ مردم می کارد. رخداد نویسندگی نیز با مفهوم سازی، نظریه پردازی و قلمروآفرینی اتفاق می افتد. با رخداد نویسندگی انسان دانشگاهی نابینایی حقیقت را می تاراند و افق های نویی از حقیقت را به روی ما می تاباند. در محیط های دانشگاهی رخداد معلّمی ازطریق گشودگی حضور و گشودگی دل، رخداد کنش گری با گشودگی دست و رخداد نویسندگی به مدد گشودگی ذهن تحقق می یابد. معلّمان الهام بخش، با گشودگی دل و در رابطۀ همدلانه و صمیمانه، هستی برشونده، جان افزا، پُردوام و با شکوه دانشجویان را، به‌عنوان وجودهای مستقل، در آغوش می گیرند و یاری شان می کنند تا در مسیر برشوندگی و تک ماندگی قدم بگذارند. مانند مربیان جان افزا، فراگیران را مست محبّت از جای بر می خیزانندو مهربانانه بر دامان معرفت می نشانند. در ارتباط با شاگردان و در کلاس های درس، در آرزوی بیشترین حضور هستند؛ خلاق، پُرمایه، روح بخش، دانشجوپذیر، پرسش گر و دارای شخصیت دیالوژیکی. از تک صدایی و مونولوگ و از دانشجوستیزی و دانشجوگریزی می پرهیزند. مانند تمام معلّمان شاگردپرور، فرهیخته و ادب‌‌آموخته، با دانشجویان به دور از آشفتگی و با لحنی خوب و سنجیده سخن می گویند و کاری می کنند تا آن‌ها لذّت حضوری اندیشمندانه را در کلاس ها درک کنند. زیرا نَفَس مربی چون صاعقه می تواند بر روح و جان دانشجو بنشیند و موج محبّت بر وجودش بیافشاند و به حضورش در نزد دانشجو حالتي فناناپذير و اسطوره ای ببخشد. واکاوی استادان و معلّمان در دانشگاه های کشور در صد سال اخیر نشان می دهد که آموزش عالی در طول این سال ها، از معلّمان الهام بخش و شاگردپرور هیچگاه خالی نبوده است. اساساً چراغ آموزش عالی در حوزۀ علوم انسانی و اجتماعی ایران در این سال ها با حضور معلّمان الهام بخش روشن مانده است. با تمام انتقادهایی که ممکن است نسبت به شیوه های آموزش و فرایندهای تدریس در کلاس های علوم انسانی و اجتماعی وجود داشته باشد، با این حال، کم نبودند معلّمان الهام بخشی که با حضور فکورانه، برانگیزاننده و برشونده شان، روح تعلیم وتربیت را در طول این سال ها در دانشگاه ها زنده نگهداشتند. در صد سال گذشته با تمام الهام بخشی ها، هنرمندی ها و ریزه کاری هایی که برخی از دانش آموختگان علوم انسانی و اجتماعی در کلاس های درس و در جامعه داشتند، امّا آنچه که آنها در کلاس درس و آثار خود ارائه دادند؛ ترجمه، گردآوری و تفسیر مفاهیم و اندیشه های غربی بوده است. با مطالعۀ آثار و اندیشه های فرانسوی و واکاوی ماهیت دانشگاه های ایران بود که دریافتم اعضای هیأت علمی و معلّمان الهام بخش در رشته های علوم انسانی و اجتماعی ایران هنوز آنچنانکه باید نتوانستند قلمرو مفهومی خود را در نظریه پردازی بیافرینند. اگر در دورۀ معاصر در عرصۀ سینما و ادبیات به قول شیخ سعدی در بوستان، «هوشیاران فرخنده بختی»، همچون محمود دولت آبادی و هوشنگ مرادی کرمانی (ادبیات)، عباس کیارستمی، مجید مجیدی و اصغر فرهادی (سینما) داشته ایم که جهان را شیفتۀ نگاه و اندیشۀ خود کردند، شوربختانه دست ما در عرصه های دیگر علوم انسانی از فیلسوفان، مربیان، روانشناسان، جامعه شناسان، اقتصاددانان و فیلسوفان در قد و قواره جهانی چندان پُر و پیمان نیست. در دانشگاه لیون لومیر و در گفت وگوی مداوم با ژکلین بود که آرزو کردم ای کاش انسان دانشگاهی در این مرز و بوم هم می توانست در کنار شاگردپروری مانند استادان ادبیات، سینما و نقاشی ایرانی با ارائه اندیشه ها و نظریه های نو، الهام بخش جامعۀ علمی باشد. ای کاش معلّمان شاگردپرور ما در دانشگاه ها می توانستند با بهره گیری از اندیشه و قوای بالنده و سازندۀ خود، علاوه بر تدریس اثربخش، مفهوم سازی، نظریه پردازی و قلمروآفرینی می کردند و از این نظر نیز الهام بخش دانشجویان می شدند. https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 * دورهمی (پاتوق) تدریس: یک فنجان قهوه 📣 در آستانه روز مهندس و ضمن گرامیداشت خدمات نیکوی مهندسان ارجمند این کهن مرز و بوم، پاتوق تدریس این هفته اختصاص دارد به اعضای هیأت علمی دانشکده های مهندسی، عمران و کامپیوتر 📙 یکی از اهداف مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس (TDC) دانشگاه اصفهان، شکل گیری حلقه های تدریس برای توسعۀ دیالوگ و فرهنگ گفت و نقد راجع به مسائل آموزش و تدریس در گروه های مختلف دانشگاه است. 📙 از مدرسان عزیز دانشکده‌های مهندسی، عمران و کامپیوتر دانشگاه اصفهان دعوت می‌شود در دورهمی تدریس که در تاریخ دوشنبه هفتم اسفندماه ۱۴۰۲ از ساعت 14 تا ۱6 در مرکز TDC دانشگاه برگزار می گردد، شرکت فرمایید. 📙 مدیریت مرکز TDC امیدوار است با همیاری و همفکری همکاران عزیز بتوانیم به ارتقای کیفیت آموزش و تدریس در دانشکده های فنی و مهندسی مبادرت نماییم. 🔹 آدرس مرکز TDC: دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، طبقۀ دوّم، باتوجه به تابلوی راهنما وارد شوید. 👈 عضو شوید https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 نقش شبکه های مجازی در آموزش و یادگیری در دانشگاه ها از استاد مهدی مؤمنی، از مجموع مطالعات آموزشی، مرکز توسعه صلاحیت های حرفه ای تدریس (TDC) دانشگاه اصفهان 📣 به بهانۀ برگزاری هفدهمین کنفرانس ملی و بین‌المللی یادگیری و یاددهی الکترونیکی در دانشگاه اصفهان 📙 گسترش آموزش غیر رسمی در شبکه‌های اجتماعی در سال‌های اخیر انکارناپذیر است. هر کس با هر سطح دانشی می‌تواند نیازهای آموزشی خود را در گوشه‌ای از این شبکه‌ها پیدا کند. آمار دقیقی از تعداد افراد یا مقدار محتوای آموزشی وجود ندارد اما با تخمین خوبی می‌توان بخشی از این مراجعات را با هدف صریح یادگیری و بخش دیگری را با آموزش غیرمستقیم برآورد کرد. 📙 در سال 2020 حدود 3.6 میلیارد کاربر در سطح جهان، در شبکه های اجتماعی وجود داشته‌اند و بر اساس آمار و پیش بینی‌ها، تا سال 2025 تعداد کاربران شبکه‌های اجتماعی حدود 4.4 میلیارد نفر خواهد شد (persiantools, 2022). 📙 یکی از برترین شبکه های اجتماعی در دنیا، یوتیوب است که به عنوان دومین شبکه اجتماعی بزرگ دنیا بعد از فیسبوک شناخته می شود. یوتیوب یک محیط رایگان برای مشاهده ویدیو به صورت ضبط شده یا برخط است. تا سال 2021 حدود 2.24 میلیارد کاربر در یوتیوب حضور داشته‌اند(persiantools, 2023). با یک آمارگیری از 10 دانشجوی مهندسی، مشخص شد در طی یک دورة سه ماهه در تابستان 1401 چهار نفر از ایشان یک دورة آموزشی را با حدود 10 جلسه در این محیط دنبال کرده‌اند و در این مدت، هشت نفر، بیش از سه بار برای آموزش‌های کوچک (فیلم‌های کمتر از ده دقیقه) به این شبکه مراجعه کرده‌اند. https://eitaa.com/TDCcenter
🔍 عنوان کنفرانس: هفدهمین کنفرانس ملی و یازدهمین کنفرانس بین‌المللی یادگیری و یاددهی الکترونیکی با تاکید بر یادگیری ارتقاء‌یافته به کمک فناوری 17th National and 11th International Conference on e-Learning and e-Teaching Focusing on Technology Enhanced Learning 🕰 زمان شروع کنفرانس، سه شنبه، 8 اسفند 1402 ساعت 14 بعدازظهر 💢 آدرس تارنمای کنفرانس https://icelet2024.ui.ac.ir/fa/ 📣 شرکت آزاد در برنامه های کنفرانس https://www.skyroom.online/ch/jalseh1/icelet2024 👈 آدرس کانال TDC: https://eitaa.com/TDCcenter
استاد هیچی در این چند جلسه نفهمیدیم (1402) از استاد حسین احمدی کیا، از مجموع روایت های آموزشی، مرکز توسعه صلاحیت های حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان (TDC) 👈 آدرس کانال TDC: https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 استاد هیچی در این چند جلسه نفهمیدیم اولین ترم بعد از دوران تعطیلی به خاطر همه گیری کرونا بود و کلاس‌ها به صورت حضوری تشکیل می‌شد. سومین هفته از شروع کلاس‌ها بود و مثل همیشه با اشتیاق زیاد رفتم کلاس درس مکانیک سیالات 2. سال‌ها بود این درس را تدریس کرده بودم و علاقه زیادی به آن داشتم. از طرفی چون تجربه کار صنعتی در این موضوع داشتم، احساس می‌کردم خوب و کاربردی درس می‌دهم. حتی در دوران دانشجویی دکتری نیز این درس را چندین بار در دانشگاه آزاد خمینی شهر تدریس کرده بودم و تجربه بسیار زیادی در این درس داشتم. در دوران تحصیل نیز این درس را از یک استاد با تجربه که در دانشگاه‌های هلند تدریس می‌کرد، فرا گرفته بودم و نمره خوبی نیز کسب کرده بودم. این درس بسیار کاربردی است و از دروس مهم رشته مکانیک بوده و در صنعت کاربرد زیادی دارد. آئرودینامیک و هیدروآئرودینامیک، جریان سیال درون لوله‌ها و کانال‌ها، توربوماشین‌ها و غیره از فصول کاربردی مهم این درس بودند. اوایل این درس، مطالب ریاضی و تئوری از بدست آوردن معادلات جریان سیال لزج بود که فرمول‌هایی وجود داشت که بایستی در دو تا سه هفته آنها را اثبات می‌کردم و سپس آنها را ساده سازی کرده و برخی را حل می‌کردم. از آنجایی که تجربه زیادی در تدریس این درس داشتم، بدون نیاز به کتاب آن را درس می‌دادم. ماژیک را برداشتم و شروع کردم به تدریس. حدود نیم ساعت بود که داشتم درس می‌دادم. تخته وایت برد پر شده بود از فرمول‌های ریاضی و من هم بدون توجه به دانشجویان در حال درس دادن بودم، که یکباره رویم را به سوی دانشجویان برگرداندم. دیدم همه دانشجویان که حدود 30 نفر بودند با حالت تعجب و نا امیدانه هاج و واج به من نگاه می‌کردند. چیزی نمی نوشتند و فقط نگاهشان به من بود. کمی تامل کردم و پرسیدم مشکلی هست؟ سوالی دارید؟ سکوت همه جا را فرا گرفته بود. یکی از دانشجویان مودبانه گفت "من هیچی نفهمیدیم". کمی مکث کرده و به اندازه عرض کلاس راه رفتم. رویم را بر گردندانم و گفتم کدام قسمت را نفهمیدی. گفت: هیچ کدام از مطالب درس که از جلسه اول که درس داده‌اید را نفهمیده‌ام! بسیار تعجب کرده بودم. با خودم تصور کردم حتماً این دانشجو پایه ضعیفی دارد. از دانشجویان دیگر پرسیدم که آیا درس را متوجه شده‌اند. با کمال تعجب تک تک دانشجویان گفتند: ما هم "هیچی نفهمیدیم". کمی تأمل کردم و دوباره عرض کلاس را طی کردم و مجدد پرسیدم کجای درس را متوجه نشدید؛ باز همگی گفتند که "از اول درس تا الان هیچی نفهمیده‌ایم". به یکباره تمام ابهتم فرو ریخت و از فرط ناراحتی نمی‌دانستم چه‌کار کنم. ماژیک را انداختم و روی صندلی نشستم. 👈 آدرس کانال TDC: https://eitaa.com/TDCcenter
📣 ادامۀ روایت: استاد هیچی در این چند جلسه نفهمیدیم این اولین بار بود که در این کلاس روی صندلی می‌نشستم. دلم پر از آشوب و نگرانی بود. در همان لحظه با خودم گفتم کجای کار اشتباه کرده‌ام؟ با توجه به تجربه نامناسب قبلی، مدتها بود چندان از ویدئو پرژکتور استفاده نمی‌کردم. چرا آن تجربه دوباره برایم تکرار شد؟ شاید امروز خوب درس نداده باشم؛ ولی چرا می‌گویند از جلسه اول هیچی نفهمیدم؛ در ضمن تجربه بسیار زیادی داشم و بعید می‌دانستم بد درس داده باشم؛ ارزشیابی قبلی من هم عالی بوده است. با خودم گفتم شاید با هم تبانی کرده‌اند و می‌خواهند لجبازی کنند؛ اما به طور کلی دانشجویان در کل دوره‌ها احترام زیادی برای من قائل بوده‌اند و بعید بود قصدشان بی‌احترامی باشد. بعضی از آنها هم قبلاً با من درس داشته بودند و مطمئن بودم قصد اذیت کردن من را ندارند. گفتم شاید خسته باشند؛ ولی دانشجویان در کلاس من آزاد هستند و حتی حضور و غیاب هم نمی‌کردم. گفتم شاید به خاطر کلاس‌های مجازی ترم‌های قبل باشد؛ اما نمی‌شود که همه نفهمیده باشند و هیچ وقت این درس خالی از افراد توانمند و با هوش نبوده است. با خودم گفتم شاید دانشجویان از اخلاق من خوششان نمی‌آید؛ اما این درس توسط دو استاد تدریس می‌شد و دانشجویان مجبور نبودند که با من درس بگیرند و همواره به همه دانشجویان احترام گذاشته‌ام. گفتم شاید دانشجویان به این درس علاقه ندارند؛ اما این درس جزو مهمترین درس‌هایشان است و پیش نیاز چندین درس اجباری و اختیاری است. با خودم گفتم شاید فکر می‌کنند این درس به درد آنها نمی‌خورد؛ اما این درس جزو کاربردی‌ترین دروس آنها بود. با خودم گفتم شاید همه آنها ضعیف‌اند و توانایی دریافت، پردازش و آنالیز مطالب ریاضی را ندارند، اما قبلاً در دوره صلاحیت تدریس آموزش دیده بودم که اگر دانشجوی ضعیف هم درس را نفهمیده باشد، اشکال از استاد است. در ضمن برایم سوال بود که چرا دانشجویان سال‌های قبل این مشکل را نداشتند. گفتم شاید انگیزه‌اشان را از دست داده باشند؛ اما چگونه ممکن است که همه به یکباره انگیزه‌اشان را از دست داده باشند. تمام این مطالب در یک کمتر از 1 دقیقه از ذهنم گذشت. واقعاً توانایی هضم این همه موارد را نداشتم و نمی‌دانستم چه کنم. دانشجویان کاملاً سکوت کرده بودند و منتظر عکس‌العمل من بودند. من هم باید خودم را جمع و جور و شرایط را کنترل می‌کردم. به آرامی بلند شدم و با نگاه کردن به وایت برد چند قدم زدم؛ سپس رویم را به دانشجویان کردم و به آنها گفتم چرا از جلسه اول به من نگفتید که مطالب را متوجه نمی‌شوید؛ گفتند رویمان نمی‌شد. خیلی تعجب نکردم، زیرا دانشجویان با من رودربایستی زیادی دارند. با آن که یک ساعت دیگر وقت داشتیم، کلاس را تمام کردم. دو تا از دانشجویان پیش من آمدند و ضمن عذرخواهی گفتند واقعاً چیزی نمی‌فهمند. من پرسیدم چرا متوجه نشدید؟ پاسخ جالبی به من دادند: آنها هم گفتند، نمی‌دانیم چرا. دیگر مطمئن شده بودم که مشکل از من استاد است و نه دانشجویان. به فکر عمیقی فرو رفته بودم و نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم. تمام تجربیات و آموزه‌هایم زیر سوال رفته بود. دو روز بعد رفتم سر کلاس و با آن که می‌دانستند حضور غیاب نمی‌کنم، همه دانشجویان حضور داشتند. هنوز هیچ راه حلی نیافته بودم و واقعاً نمی‌دانستم چه باید بکنم. به دانشجویان گفتم این فصل درس را فعلاً کنار می‌گذارم و بعداً تمام آن را از ابتدا درس می‌دهم و شروع کردم به تدریس فصل‌های بعدی. در این فصل‌ها مطالب کاربردی زیادی بود. خیلی هم به فرمول‌های پیچیده ریاضی فصل اول نیاز نداشت. مطالب هم خیلی کاربردی بود. نیروهای آئرودینامیکی وارد بر خودرو، هواپیما، موشک و غیره را محاسبه می‌کردم و مثال‌های مختلف زیادی حل می‌کردم. 👈 آدرس کانال TDC: https://eitaa.com/TDCcenter
📣 ادامۀ روایت: استاد هیچی در این چند جلسه نفهمیدیم از سال‌های قبل به تدریج شکل‌های زیبایی از جریان سیال روی و پدیده‌های مختلف جمع آوری کرده و پاورپوینت خوبی تهیه کرده بودم. نمی‌دانم چرا تصمیم گرفته بودم به طور مستقیم نپرسم که آیا فهمیده‌اند یا نه. هر از چندگاهی سوالی از دانشجویان می‌پرسیدم. از آنجایی که می‌دیدم که علاقمند به پاسخگویی هستند و تا حدودی درست هم می‌گویند. قیافه آنها نیز خوشحال به نظر می‌رسید. متوجه شدم که درس را می‌فهمند. از رفتار آنها حس می‌کردم که به درس علاقمند هستند. کمی خیالم راحت شد و دوباره اعتماد به نفس پیدا کردم. خودم را تا سطح آنها پایین آورده بودم و از گفتن مطالب سخت اجتناب می‌کردم. سعی می‌کردم پدیده‌ها را به ساده‌ترین روش بیان کنم. البته همیشه این کار را می‌کردم؛ ولی هنوز نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاد. شاید به این دلیل بود که دانشجویان با توجه به شناختی که از من داشتند، انتظار تدریس موارد کاربردی و فنی را دارند و من در آن ابتدا تنها به تئوری پرداخته بودم و آنها را منتظر گذاشته بودم. شاید با اتفاقات جدید و انتظارات زیاد از علم و تکنولوژی برای سریع رسیدن به بالای قله، دانشجویان دیگر حوصله یادگیری ریاضی و تئوری دروس را ندارند و می‌خواهند با میان‌بٌر زودتر به اهدافشان برسند. شاید عدم اعتماد به نفس آنها شده بود و دیگر تلاشی برای یادگیری نکرده و منتظر شکست بودند و من یا جامعه را نیز مسئول شکست خود می‌دانستند. شاید تحولات دوره کرونا، آموزش مجازی، اضطراب و افسردگی، تغییر زیادی در رویکرد آنها ایجاد کرده بود و من معلم نتوانسته‌ بودم، خودم را با آنها تطبیق دهم. شاید انگیزه‌های زیاد کارآفرینی در سال‌های اخیر موجب شده بود که از تئوری پرهیز کنند و سریعتر به کارآفرینی برسند. در هر حال هنوز نمی‎دانم که به چه دلیل وضعیت کلاس خوب شد، ولی تمام تلاشم را می‌کردم که به روش‌های مختلف (بدون کوییز و امتحان) مطمئن بشوم دانشجویان درس را فرا گرفته‌اند و از کلاس راضی هستند. هر چه بود، بسیار خوشحالم که آن لحظه سخت را پشت سر گذاشتم و امیدوارم مجدد تکرار نشود. 👈 آدرس کانال TDC: https://eitaa.com/TDCcenter
How_to_be_an_effective-teacher.pdf
3.46M
کتاب به زبان انگلیسی: How to Be an Effective Teacher in Higher Education 👈 آدرس کانال TDC: https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 صلاحیت حرفه ای تدریس 📙 یکی از اصول اخلاق حرفه ای در معلّمی، داشتن صلاحیت تدریس است. صلاحیت تدریس در واقع، یکی از کدهای اخلاقی در نظامهای آموزشی جهان است. بر اساس این اصل، معلّم نبایستی در حوزه ای که شایستگی ندارد، تدریس کند. صلاحیت های تدریس شامل موارد زیر است: 🔹 داشتن تخصص و دانش لازم در خصوص موضوع 🔹 آشنائی با ابعاد فنی، روانشناختی، زیبائی شناختی، اجتماعی و معرفت شناسی تدریس 📙 در نظامهای آموزشی پیشرفته، معلّمانی که بدون داشتن صلاحیت حرفه ای، تدریس می کنند، درست مانند پزشکانی در نظر می آیند که بدون پروانۀ پزشکی، طبابت می کنند. 📙 خداوند رحمت کند استاد غلامحسین شکوهی، نخستین وزیر آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی ایران را که همواره در کلاس درس میگفت: هیچگاه مسئولیتی را نپذیرید که برای آن تربیت نشده اید و از شایستگی لازم برای انجام آن برخوردار نیستید. زیرا هم پولی که از آن راه به دست می آورید، حرام است و هم در درگاه خداوند باید پاسخگوی ظلمی باشید که از آن طریق بر خلق روا می دارید. 📣 در ادامه، روایتی را می خوانیم از محمّدرضا اسلامی با عنوان « من شایسته این تدریس نیستم» 👈 عضو شوید https://eitaa.com/TDCcenter
✍️‌ من شایسته این تدریس نیستم محمدرضا اسلامی 🔷‌قرار بر این شد که یکی از دروس مقدماتی رشته مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم. عنوان درس این بود: CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک «آشنایی اولیه» برای دانشجوی سال اول است تا که بداند این رشته مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست؟ و چه افق‌های کار و اشتغال در آینده دارا خواهد بود؟ و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟ 🔷 مدیر گروه گفت: لطفا خیلی روی بحث سازه مانور نده (!) و درباره گرایشهای دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن. توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام و لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با «تجربه در صنعت» (و با سابقه ژئوتکنیک) دعوت خواهم کرد. 🔷 بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهایی در دیوار و سقف برخی آپارتمانها شکل‌گرفته و صدها پرونده حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است که ببینند در‌کجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهایی در این سطح و تراز است. 🔷وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم. نوشته بود: «سلام محمدرضا؛ وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من بوده ای. باورم نمیشه که من رو در خاطر داشتی. راستش خیلی مشتاقم که در این کلاس، تدریس درباره ژئوتکنیک داشته باشم ولی *من شایسته این تدریس نیستم چون که چندسالی هست* که عمدتا درگیر امور مدیریتِ شرکت مهندسی مشاور هستم و *عملا من دیگه چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم.* *بنابراین پیشنهاد می کنم که مدیر فنی شرکت ما* (آقای Nathaniel Wagner) *این تدریس را انجام دهد.* » * 🔷‌جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود: *I would do a disservice to your students to accept.* *قدری جا خوردم.* کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است! *ایشان لیسانس را در دانشگاه کلومبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته* (یکی از بهترین دپارتمانهای ژئوتکنیک دنیا) *ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است که عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را «شایسته» تدریس (آنهم فقط یک جلسه!) در کلاس درس نمی داند* . واقعا به فکر فرو رفتم. *آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟* *آیا من هم اگر فردی متخصص تر/شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد* ؟ *آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم که شایسته ی فلان کار نیستم* ؟ یا اینکه بلافاصله چنگ می اندازم که کار را روی هوا بگیرم؟ و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟… 🔷 این فکر ها آمد و رفت. گفتم: پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم. اینکه بداند در دنیا اینگونه انسانهایی هم هستند. فقط آدمهای «شکارگر» در این دنیا نیستند. *بلکه حضور دارند آدمهایی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است.* - - - - 🔷 سه هفته بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت (یعنی آقای Nathaniel) آمد و به بچه ها درباره مبانی ژئوتکنیک حرف زد. درباره زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده ‌و درآمدش چقدر است و … ◾️◾️◾️ 🔷 *رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه یک کشور می شود. وقتی که کسی خودش ، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند «مسئولیت» قبول نمی کند.* *از نشانه های توسعه یافتگی‌ این است که برای «علم و تجربه» احترام قائل باشیم. آن کسی که بدون هیچ تجربه فنی سکان مدیریت یک مجموعه عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد.* *با خودش صادق نیست.* *او نمی تواند باعث توسعه کشورش شود.* *توسعه یک کشور، محصول شخصیتهای توسعه یافته است.* 👈 عضو شوید https://eitaa.com/TDCcenter
📌📌 با توجه به درخواست بیشماری از شرکت کنندگان در جشنواره ملی روایت نگاری تجربۀ زیستۀ دانشجویان، مرکز توسعه صلاحیت‌های حرفه‌ای تدریس دانشگاه اصفهان، زمان برگزاری جشنواره را به صورت زیر تغییر داد: 📙مهلت ارسال آثار: 30 مرداد ماه 1403 📝 برگزاری دوره آموزشی روایت نگاری در اوایل اردیبهشت ماه 1403 🥇🥇جایزه نقدی برای شرکت کنندگان به همراه گواهی ارسال اثر 🧨اختتامیه در هفته اول آبان ماه ۱۴۰۳ در دانشگاه اصفهان 🌐 ثبت نام و ارسال اثر از طریق مکاتبه با آدرس ایمیل (30 مرداد 1403): Tdcenterisfahan@gmail.com 👈 عضو شوید https://eitaa.com/TDCcenter
تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو از استاد سعید فتحی (1402) از مجموع پژوهش های آموزشی مرکز توسعۀ صلاحیتهای حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان 👈 عضو شوید https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو 📙 ارتباط بین استاد راهنما و دانشجو در تسهیل فرآیند کارآموزی پژوهشی دانشجو نقش بسیار مهمی دارد. بدون ارتباط سازنده و بالنده، فضای فعالیتهای پژوهشی دانشجو به فضایی فرسایشی و غیر قابل تحمل تبدیل می شود. در واقع، پشتیبانی فکری، پشتیبانی احساسی و روحی و پشتیبیانی ابزاری استاد راهنما از دانشجو نقشی جدی در ارتقای مهارتهای دانشجو و کیفیت دستاورهای پژوهشی او دارد. یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده رابطه استاد راهنما و دانشجو درکی است که از یکدیگر دارند (لی، 2008؛ برو و پستا 2007) تعریف سبک راهنمایی توسط استاد راهنما شاید قبل از شناخت عوامل موثر بر روابط استاد راهنما و دانشجو در درک و تعریف بهتر این روابط موثر است. شیربگی و کاوه ای (1391) به نقل از گاتفیلد و آلپرت (2002) چهار الگوی رفتاری را برای استاد راهنما معرفی کرده است: 1) سبک عدم مداخله، 2) سبک پیشوایی، 3) سبک دستوری و 4) سبک قراردادی. اهمیت نقش استاد راهنما در آن است که بسته به اینکه استاد راهنما چه نقشی به خود بگیرد هویت علمی دانشجو نیز شکل می گیرد؛ به عنوان مثال اگر استاد راهنما یک معلم، مدیر ارشد، مشاور یا هماهنگ کننده باشد، دانشجو به ترتیب هویت شاگرد، کارآموز، مشتری یا تحت نظارت را به خود خواهد گرفت. دیچ و سامارا (2006) نیز سه نقش اصلی استاد راهنما را شامل کارآموزی، معلمی و مشارکت می داند. در نهایت نیز پیرسون و کیروز این نقشها را شامل کوچ متخصص، تسهیلگر، ناظر، بازتاب دهنده و حامی تقسیم می کنند. 📙 نتایج پژوهش ما در سال 1402 که با یک رویکرد استقرایی و تحلیل تم از طریق مصاحبه با اعضای هیات علمی گروه های آموزشی مدیریت، اقتصاد و حسابداری دانشگاه اصفهان انجام گرفته است، نشان می دهد که الگوی تعامل مطلوب میان استاد راهنما و دانشجو دارای ویژگی های زیر است: 🔹 استاد راهنما برای پایان نامه اهمیت قائل است؛ 🔹 استاد راهنما از توانمندی علمی لازم برخوردار است؛ 🔹 استاد راهنما رابطۀ بالنده و سازنده ای با دانشجو دارد؛ 🔹 استاد راهنما برای دانشجو و حضورش احترام قائل است؛ 🔹 استاد راهنما برای فرایند تهیه و تدوین پایان نامه، برنامه ریزی می کند؛ 🔹 استاد و دانشجو شناخت خوبی نسبت به هم دارند، 🔹 استاد راهنما به دانشجو استقلال لازم را می دهد؛ 🔹 استاد راهنما در فرایند پژوهش به پرورش اخلاقی دانشجو مبادرت می کند؛ 🔹 استا راهنما به توانمندسازی دانشجو می پردازد؛ 🔹 استاد راهنما، تعهد و مسئولیت لازم را برای انجام پایان نامه در نظر می گیرد. 📙 الگوی نهایی رابطه استاد و دانشجو بر اساس داده های حاصل از تحلیل تم و پیشینه پژوهش در جدول زیر در 3 تم اصلی، 10 مولفه و 77 شاخص ارائه شده است. 👈 عضو شوید https://eitaa.com/TDCcenter
جدول تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو 👈 عضو شوید https://eitaa.com/TDCcenter
📙 این تصویر صفحۀ نخست سامانۀ الکترونیکی دانشگاه زوریخ سوئیس است که امروز بیست و پنج فروردین 1403 برداشت شد. هیچ حرف و گفتاری راجع به اینکه در رتبه بندی دانشگاه های جهان در چه جایگاهی است به زبان نیاورده است. فقط تصویری از کودکی آورده که زباله ها را برای بازیافت جمع آوری می کند. نمایی که همۀ ما در طول روز شاهد آنیم. در عنوان گزارش نیز آورده است که «نابرابری یک مانع بزرگ در دستیابی به توسعۀ پایدار است». 📙 این دانشگاه مطرح و نام آور جهان، روز چهارشنبه اعلام کرده است که امسال از رتبه بندی تایمز انصراف می دهد. زیرا این رتبه بندی انگیزه های کاذب ایجاد می کند. به گفته دانشگاه سوئیس، رتبه‌بندی‌ها اغلب بر خروجی قابل اندازه‌گیری تمرکز می‌کنند و به جای اولویت‌بندی کیفیت محتوا و تدریس، صرفاً انگیزه‌ای برای افزایش تعداد انتشارات ایجاد می‌کنند. 📙 دانشگاه های بزرگ اروپا و جهان خیلی زود دریافتند که شعار انگلیسی «یا چاپ کن یا بمیر/Publish or Perish» صرفاً انگیزه های واهی و دروغین ایجاد می کند و بایستی به دنبال راه های درست برای ارتقای کیفیت بگردند. 📙 امروزه خدمت رسانی به جامعه، فرهنگ سازی و توسعۀ حرفه ای تدریس از جمله اهداف راهبردی دانشگاه های بزرگ دنیا است. https://eitaa.com/TDCcenter
نقد پذیری از استاد سهیلا رهگذر (1403)، از دیروز تا امروز، از مجموعۀ روایت های تدریس، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 نقد پذیری استاد در روز آخر کلاس از دانشجویان در خواست می کنم که برگه ای برداشته و بدون ذکر نام خود، با بازگویی معایب کلاس، انتقادهای خود را به استاد و دانشجویانی که بعد از آنها خواهند آمد هدیه دهند. در حرفه ای چالش برانگیز مانند تدریس، نقد پذیری می تواند برای مدرسین فرصتی حیاتی به حساب آید تا ببینند چه چیزی در کلاس درسشان موثر بوده و چه چیزی شکست خورده است. مدرسین می توانند از بازتاب نوشته های دانشجویان به عنوان راهی برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی شیوه های تدریس خود استفاده کنند تا بتوانند بر آنچه نتیجه بخش می باشد تمرکز نمایند. به گمانم این واقعیت را همگان تصدیق می کنند که روشهای تدریس و ارائه مطلاب همواره می توانند بهبود یابند. https://eitaa.com/TDCcenter
خاطره به عنوان بی‌تكلّف‌ترین، عام‌ترین و صمیمانه‌ترین شیوه بیان گفتاری از کتاب کلاسی از جنس واقعه: درسهائی که از استاد غلامحسین شکوهی آموختم، نوشتۀ محمّدرضا نیستانی (1395) انتشارات یارمانا، چاپ نهم، اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 خاطره: بی‌تكلّف‌ترین، عام‌ترین و صمیمانه‌ترین شیوه بیان گفتاری مهم‏ترین مولفه آموزشِ استاد غلامحسین شکوهی، که بیش‏تر نیز توجه دانشجو را جلب می‏کرد، بهره ‏گیری از خاطره به عنوان یکی از بی‌تكلّف‌ترین، عام‌ترین و صمیمانه‌ترین شیوه بیان گفتاری بود. او مفهوم خاطره را به عنوان یك ابزار آموزشی مستقل و با هویت كه ویژگی‌های مخصوصی دارد، فهمیده بود. دیگ کلاس را با ارائه استادانه خاطرات خویش به تدریج جوش می ‏آوردو آهسته ‏آهسته میل و اندیشه دانشجویان را به درک مبانی و اصول تعلیم و تربیت جلب می‏کرد. با ارائه خلاقانه داستان‏های زندگی و خاطرات خود، دانشجو را وارد یک مکاشفه نمایشی می ‏نمود که در آن، دانشجو از لحاظ روحی و روانی در فضایی مفرح‌تر و هم‏زمان اندیشمندانه‌تری قرار می ‏گرفت. مفاهیم فلسفی و اندیشه ‏های تربیتی را در لابلای خاطرات خویش ارائه می ‏داد؛ به ‏گونه‏ای که دانشجو دیگر لازم نبود تا کوچه ‏های پُر پیچ و خم و مرموز را برای درک معانی تعلیم ‏و‏تربیت طی کند. برای تبیین و تفهیم بهتر مطالب درسی، معمولاً واقعه‌ای را طرح می‏کرد که برایش اتفاق افتاده یا خود در آن حادثه‌، مشارکت داشته است. زیر بنای خاطرات شکوهی، می‏توانست یک رخداد ساده یا تغییر در حالت تعادل و تحول در برهه ‏ای از زندگی ‏اش باشد. خاطره را به ‏گونه ‏ای ارائه می‏داد که دانشجو با آن ارتباط صمیمانه برقرار کند. خاطره‏اش را از جایی مشخص آغاز می‏کرد و به مانند خاطره ‏نویس‏های چیره ‏دست، هیچ یك از عناصر اصلی آن خاطره را از قلم نمی ‏انداخت و از به وجود آمدن سؤال‌های متعدد در ذهن شنونده جلوگیری می‏کرد. همچنین خاطره را بدون رسیدن به نقطة پایانی و انتهای عقلانی رها نمی ‏ساخت و البته خاطره را پس از پایان یافتن حادثه ‏ی اصلی نیز بی‌‏مورد کش‏ نمی‏داد. اندیشه ‏های خویش را با خاطره ‏های نغز و گفته ‏های شیرین درهم ‏می ‏آمیخت و در لابلای این خنده و شادی، نکته ‏های تربیتی خویش را استادانه عرضه می‏داشت، به ‏گونه‏ای که گاهی مو را بر بدن آدمی راست می‏کرد و گاهی نیز تاثیرگذارتر از یک فیلم کمیک، دانشجویان را از خنده، نقش بر زمین می‏کرد. دانشجو در چنین حالتی در برابر نمایشی حیرت ‏انگیز و به ‏خوبی کارگردانی شده قرار می‏گرفت که بر او غم، شادی و خنده با اندیشه هم‏خانه می‏شد. حس‌آمیزی، اندیشه‌ورزی و همزمان سرگرم شدن از ویژگی‏های هنر خاطره ‏پردازی شکوهی بود. آنچه را که دانشجو، در بطنِ یک خاطره با خوشی و لذت می ‏آموخت، هرگز فراموش نمی‏کرد. قدرت تاثیر گذار خاطرات شکوهی البته در هنری دیگر نیز نهفته بود و آن هم‏آهنگی بین محتوای داستان‏های او با واقعیت ‏های زندگی دانشجویان و شخصیت بی ‏همتای او بود. آبِ دانشِ او از سینه ‏یِ رخدادهای زندگی، می ‏جوشید و چشمه معرفتش از تجارب خردمندانه روزگار بود. محتوا و مطالبی که از سوی او مطرح می‏شد از چرخه زندگی خارج نبود و به وضعیت عینی و واقعی نظام تعلیم ‏و‏تربیت قویا توجه داشت. چراکه هیچ کس نمی‏تواند چیزی را به متربی بیاموزد، جز آنچه که در افق دید و خرد آن‏ها وجود داشته و دانشجو از آن غافل بوده‏ است. قدرت نماد و نمایه ‏سازی بالایی داشت و برآشوبنده و بی ‏قرار سازنده میل و اندیشه دانشجویان بود، بگونه ‏ای که رابطه تنگاتنگی بین دانشجو با مفهوم تربیتی و دانشجو با او خلق می‏شد. قدرت آن را داشت تا مفاهیم انسانی را در ساختِ معانی تازه ارائه دهد و به خوبی از امور کلی و غیرفردی، دانشی عام بسازد، به گونه ‏ای‏که گاهی غلیان این احساسات و تاملات تا حد یک تراژدی پیش می‏رفت و دانشجو آن درد ناگفتنی و آن اندیشه پاک را با پوست و جان خود احساس می‏کرد و گمان می‏برد که با امری مقدس درآویخته است. در بیان خاطرات هیچ‏گاه تلاش نمی‏کرد تا خود را اسیر واژه ‏های فریبنده کند و اندیشه ‏های خود را پشت الفاظ پرطمطراق بپوشاند. با وجود این، مهارت بالایی در به ‏کارگیری درست مفاهیم ادبی به زبان عام‏تر و بیان خاطره ‏های ماندگار داشت. در به ‏کار بردن کلمات در خاطره بسیار دقت داشت، شمرده و با درایت سخن می‏گفت. از آن سخن‏گویان و معلمان زیاده ‏گو نبود که حرمت سخن نگاه نمی‏دارند و فضل فروشی می‏کنند. دریای زیبای حقیقت را به درون خود نهان داشت و زلال آن‏را در پیاله کوچک کلام می‏کرد. https://eitaa.com/TDCcenter