✍️ من شایسته این تدریس نیستم
محمدرضا اسلامی
🔷قرار بر این شد که یکی از دروس مقدماتی رشته مهندسی عمران را برای دانشجویانِ سال اول تدریس کنم. عنوان درس این بود:
CE 1210: Introduction to Smart Infrastructure
همچنان که از عنوان مشخص است هدف از این درس ایجاد یک «آشنایی اولیه» برای دانشجوی سال اول است تا که بداند این رشته مهندسی که انتخاب کرده اساسا چیست؟ و چه افقهای کار و اشتغال در آینده دارا خواهد بود؟ و در احداث زیربناهای کشور چه نقشی خواهد داشت؟
🔷 مدیر گروه گفت: لطفا خیلی روی بحث سازه مانور نده (!) و درباره گرایشهای دیگر عمران مثل ژئوتکنیک هم برای بچه ها به قدر کافی صحبت کن.
توضیح دادم که مدتهاست درگیر پروژه یا کار ژئوتکنیکی نبوده ام و لذا برای یکی از جلسات کلاس از یک مهندس با «تجربه در صنعت» (و با سابقه ژئوتکنیک) دعوت خواهم کرد.
🔷 بدین منظور ایمیلی زدم به خانم دکتر Jennie Watson-Lamprey که مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور مطرح SLATE در سانفرانسیسکو است. این شرکت SLATE پروژه های بزرگی در این حوزه دارد. از جمله پروژه های آنها برج ملنیوم است که اخیرا در سانفرانسیسکو کج شده و به خاطر مشکلات ژئوتکنیک، ترکهایی در دیوار و سقف برخی آپارتمانها شکلگرفته و صدها پرونده حقوقی در دادگاه دارد. اکنون شرکت خانم Jennie در حال بررسی اشکالات طراحیِ مشاور قبلی این پروژه است که ببینند درکجا اشتباه شده و چطور می شود راهکاری برای تقویت فونداسیون برج داد. عملا شرکت ایشان درگیر کارهایی در این سطح و تراز است.
🔷وقتی ایمیل دعوتنامه را فرستادم بلافاصله با پاسخ جالب خانم Jennie مواجه شدم. نوشته بود:
«سلام محمدرضا؛ وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه دیدم به یاد من بوده ای. باورم نمیشه که من رو در خاطر داشتی. راستش خیلی مشتاقم که در این کلاس، تدریس درباره ژئوتکنیک داشته باشم ولی *من شایسته این تدریس نیستم چون که چندسالی هست* که عمدتا درگیر امور مدیریتِ شرکت مهندسی مشاور هستم و *عملا من دیگه چندان آدم فنی ای محسوب نمی شوم.*
*بنابراین پیشنهاد می کنم که مدیر فنی شرکت ما* (آقای Nathaniel Wagner) *این تدریس را انجام دهد.* »
*
🔷جمله ای که نوشته بود دقیقا این بود:
*I would do a disservice to your students to accept.*
*قدری جا خوردم.*
کنجکاو شدم و مجددا رفتم و رزومه خانم Jennie را بررسی کردم. بله درست است!
*ایشان لیسانس را در دانشگاه کلومبیا بوده، و سپس کارشناسی ارشد و دکترای ژئوتکنیک را از دانشگاه برکلی گرفته* (یکی از بهترین دپارتمانهای ژئوتکنیک دنیا) *ولی با وجود این سابقه، به دلیل اینکه مدتی است که عمدتا درگیر کارهای مدیریتی است خودش را «شایسته» تدریس (آنهم فقط یک جلسه!) در کلاس درس نمی داند* .
واقعا به فکر فرو رفتم.
*آیا من هم با خودم همین قدر صادق هستم؟* *آیا من هم اگر فردی متخصص تر/شایسته تر از خودم وجود داشته باشد، از پذیرفتنِ کار امتناع خواهم کرد* ؟
*آیا من هم جرأت دارم اینقدر به صراحت و مکتوب بنویسم که شایسته ی فلان کار نیستم* ؟
یا اینکه بلافاصله چنگ می اندازم که کار را روی هوا بگیرم؟
و از هر فرصتی برای مطرح شدن استفاده خواهم کرد؟…
🔷 این فکر ها آمد و رفت.
گفتم: پرینت ایمیل Jennie را می گیرم و یادگاری برای پسرم نگه می دارم.
اینکه بداند در دنیا اینگونه انسانهایی هم هستند. فقط آدمهای «شکارگر» در این دنیا نیستند.
*بلکه حضور دارند آدمهایی که اصول رفتار حرفه ای برایشان مهمتر از بیزینس و شکارگری است.*
- - - -
🔷 سه هفته بعد، آن جلسه ی کلاس برگزار شد و مدیر فنی شرکت (یعنی آقای Nathaniel) آمد و به بچه ها درباره مبانی ژئوتکنیک حرف زد. درباره زندگی حرفه ای یک مهندس ژئوتکنیک سخن گفت و توضیح داد که چرا به سمت این حرفه آمده و درآمدش چقدر است و …
◾️◾️◾️
🔷 *رفتارهای توسعه یافته در افراد باعث توسعه یک کشور می شود. وقتی که کسی خودش ، خودش را متخصص و واجد صلاحیت نداند «مسئولیت» قبول نمی کند.*
*از نشانه های توسعه یافتگی این است که برای «علم و تجربه» احترام قائل باشیم. آن کسی که بدون هیچ تجربه فنی سکان مدیریت یک مجموعه عظیم خودروسازی را به عهده می گیرد، شخصیت توسعه نیافته ای دارد.*
*با خودش صادق نیست.*
*او نمی تواند باعث توسعه کشورش شود.*
*توسعه یک کشور، محصول شخصیتهای توسعه یافته است.*
👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
📌📌 با توجه به درخواست بیشماری از شرکت کنندگان در جشنواره ملی روایت نگاری تجربۀ زیستۀ دانشجویان، مرکز توسعه صلاحیتهای حرفهای تدریس دانشگاه اصفهان، زمان برگزاری جشنواره را به صورت زیر تغییر داد:
📙مهلت ارسال آثار: 30 مرداد ماه 1403
📝 برگزاری دوره آموزشی روایت نگاری در اوایل اردیبهشت ماه 1403
🥇🥇جایزه نقدی برای شرکت کنندگان به همراه گواهی ارسال اثر
🧨اختتامیه در هفته اول آبان ماه ۱۴۰۳ در دانشگاه اصفهان
🌐 ثبت نام و ارسال اثر از طریق مکاتبه با آدرس ایمیل (30 مرداد 1403):
Tdcenterisfahan@gmail.com 👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو از استاد سعید فتحی (1402) از مجموع پژوهش های آموزشی مرکز توسعۀ صلاحیتهای حرفه ای تدریس دانشگاه اصفهان 👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو
📙 ارتباط بین استاد راهنما و دانشجو در تسهیل فرآیند کارآموزی پژوهشی دانشجو نقش بسیار مهمی دارد. بدون ارتباط سازنده و بالنده، فضای فعالیتهای پژوهشی دانشجو به فضایی فرسایشی و غیر قابل تحمل تبدیل می شود. در واقع، پشتیبانی فکری، پشتیبانی احساسی و روحی و پشتیبیانی ابزاری استاد راهنما از دانشجو نقشی جدی در ارتقای مهارتهای دانشجو و کیفیت دستاورهای پژوهشی او دارد. یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده رابطه استاد راهنما و دانشجو درکی است که از یکدیگر دارند (لی، 2008؛ برو و پستا 2007) تعریف سبک راهنمایی توسط استاد راهنما شاید قبل از شناخت عوامل موثر بر روابط استاد راهنما و دانشجو در درک و تعریف بهتر این روابط موثر است. شیربگی و کاوه ای (1391) به نقل از گاتفیلد و آلپرت (2002) چهار الگوی رفتاری را برای استاد راهنما معرفی کرده است: 1) سبک عدم مداخله، 2) سبک پیشوایی، 3) سبک دستوری و 4) سبک قراردادی. اهمیت نقش استاد راهنما در آن است که بسته به اینکه استاد راهنما چه نقشی به خود بگیرد هویت علمی دانشجو نیز شکل می گیرد؛ به عنوان مثال اگر استاد راهنما یک معلم، مدیر ارشد، مشاور یا هماهنگ کننده باشد، دانشجو به ترتیب هویت شاگرد، کارآموز، مشتری یا تحت نظارت را به خود خواهد گرفت. دیچ و سامارا (2006) نیز سه نقش اصلی استاد راهنما را شامل کارآموزی، معلمی و مشارکت می داند. در نهایت نیز پیرسون و کیروز این نقشها را شامل کوچ متخصص، تسهیلگر، ناظر، بازتاب دهنده و حامی تقسیم می کنند.
📙 نتایج پژوهش ما در سال 1402 که با یک رویکرد استقرایی و تحلیل تم از طریق مصاحبه با اعضای هیات علمی گروه های آموزشی مدیریت، اقتصاد و حسابداری دانشگاه اصفهان انجام گرفته است، نشان می دهد که الگوی تعامل مطلوب میان استاد راهنما و دانشجو دارای ویژگی های زیر است:
🔹 استاد راهنما برای پایان نامه اهمیت قائل است؛
🔹 استاد راهنما از توانمندی علمی لازم برخوردار است؛
🔹 استاد راهنما رابطۀ بالنده و سازنده ای با دانشجو دارد؛
🔹 استاد راهنما برای دانشجو و حضورش احترام قائل است؛
🔹 استاد راهنما برای فرایند تهیه و تدوین پایان نامه، برنامه ریزی می کند؛
🔹 استاد و دانشجو شناخت خوبی نسبت به هم دارند،
🔹 استاد راهنما به دانشجو استقلال لازم را می دهد؛
🔹 استاد راهنما در فرایند پژوهش به پرورش اخلاقی دانشجو مبادرت می کند؛
🔹 استا راهنما به توانمندسازی دانشجو می پردازد؛
🔹 استاد راهنما، تعهد و مسئولیت لازم را برای انجام پایان نامه در نظر می گیرد.
📙 الگوی نهایی رابطه استاد و دانشجو بر اساس داده های حاصل از تحلیل تم و پیشینه پژوهش در جدول زیر در 3 تم اصلی، 10 مولفه و 77 شاخص ارائه شده است.
👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
جدول تحلیلی تم شناسانه بر رابطه بین استاد راهنما و دانشجو 👈 عضو شوید
https://eitaa.com/TDCcenter
📙 این تصویر صفحۀ نخست سامانۀ الکترونیکی دانشگاه زوریخ سوئیس است که امروز بیست و پنج فروردین 1403 برداشت شد. هیچ حرف و گفتاری راجع به اینکه در رتبه بندی دانشگاه های جهان در چه جایگاهی است به زبان نیاورده است. فقط تصویری از کودکی آورده که زباله ها را برای بازیافت جمع آوری می کند. نمایی که همۀ ما در طول روز شاهد آنیم. در عنوان گزارش نیز آورده است که «نابرابری یک مانع بزرگ در دستیابی به توسعۀ پایدار است».
📙 این دانشگاه مطرح و نام آور جهان، روز چهارشنبه اعلام کرده است که امسال از رتبه بندی تایمز انصراف می دهد. زیرا این رتبه بندی انگیزه های کاذب ایجاد می کند. به گفته دانشگاه سوئیس، رتبهبندیها اغلب بر خروجی قابل اندازهگیری تمرکز میکنند و به جای اولویتبندی کیفیت محتوا و تدریس، صرفاً انگیزهای برای افزایش تعداد انتشارات ایجاد میکنند.
📙 دانشگاه های بزرگ اروپا و جهان خیلی زود دریافتند که شعار انگلیسی «یا چاپ کن یا بمیر/Publish or Perish» صرفاً انگیزه های واهی و دروغین ایجاد می کند و بایستی به دنبال راه های درست برای ارتقای کیفیت بگردند.
📙 امروزه خدمت رسانی به جامعه، فرهنگ سازی و توسعۀ حرفه ای تدریس از جمله اهداف راهبردی دانشگاه های بزرگ دنیا است. https://eitaa.com/TDCcenter
نقد پذیری از استاد سهیلا رهگذر (1403)، از دیروز تا امروز، از مجموعۀ روایت های تدریس، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 نقد پذیری استاد
در روز آخر کلاس از دانشجویان در خواست می کنم که برگه ای برداشته و بدون ذکر نام خود، با بازگویی معایب کلاس، انتقادهای خود را به استاد و دانشجویانی که بعد از آنها خواهند آمد هدیه دهند. در حرفه ای چالش برانگیز مانند تدریس، نقد پذیری می تواند برای مدرسین فرصتی حیاتی به حساب آید تا ببینند چه چیزی در کلاس درسشان موثر بوده و چه چیزی شکست خورده است. مدرسین می توانند از بازتاب نوشته های دانشجویان به عنوان راهی برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی شیوه های تدریس خود استفاده کنند تا بتوانند بر آنچه نتیجه بخش می باشد تمرکز نمایند. به گمانم این واقعیت را همگان تصدیق می کنند که روشهای تدریس و ارائه مطلاب همواره می توانند بهبود یابند. https://eitaa.com/TDCcenter
خاطره به عنوان بیتكلّفترین، عامترین و صمیمانهترین شیوه بیان گفتاری از کتاب کلاسی از جنس واقعه: درسهائی که از استاد غلامحسین شکوهی آموختم، نوشتۀ محمّدرضا نیستانی (1395) انتشارات یارمانا، چاپ نهم، اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 خاطره: بیتكلّفترین، عامترین و صمیمانهترین شیوه بیان گفتاری
مهمترین مولفه آموزشِ استاد غلامحسین شکوهی، که بیشتر نیز توجه دانشجو را جلب میکرد، بهره گیری از خاطره به عنوان یکی از بیتكلّفترین، عامترین و صمیمانهترین شیوه بیان گفتاری بود. او مفهوم خاطره را به عنوان یك ابزار آموزشی مستقل و با هویت كه ویژگیهای مخصوصی دارد، فهمیده بود.
دیگ کلاس را با ارائه استادانه خاطرات خویش به تدریج جوش می آوردو آهسته آهسته میل و اندیشه دانشجویان را به درک مبانی و اصول تعلیم و تربیت جلب میکرد.
با ارائه خلاقانه داستانهای زندگی و خاطرات خود، دانشجو را وارد یک مکاشفه نمایشی می نمود که در آن، دانشجو از لحاظ روحی و روانی در فضایی مفرحتر و همزمان اندیشمندانهتری قرار می گرفت.
مفاهیم فلسفی و اندیشه های تربیتی را در لابلای خاطرات خویش ارائه می داد؛ به گونهای که دانشجو دیگر لازم نبود تا کوچه های پُر پیچ و خم و مرموز را برای درک معانی تعلیم وتربیت طی کند.
برای تبیین و تفهیم بهتر مطالب درسی، معمولاً واقعهای را طرح میکرد که برایش اتفاق افتاده یا خود در آن حادثه، مشارکت داشته است.
زیر بنای خاطرات شکوهی، میتوانست یک رخداد ساده یا تغییر در حالت تعادل و تحول در برهه ای از زندگی اش باشد.
خاطره را به گونه ای ارائه میداد که دانشجو با آن ارتباط صمیمانه برقرار کند. خاطرهاش را از جایی مشخص آغاز میکرد و به مانند خاطره نویسهای چیره دست، هیچ یك از عناصر اصلی آن خاطره را از قلم نمی انداخت و از به وجود آمدن سؤالهای متعدد در ذهن شنونده جلوگیری میکرد.
همچنین خاطره را بدون رسیدن به نقطة پایانی و انتهای عقلانی رها نمی ساخت و البته خاطره را پس از پایان یافتن حادثه ی اصلی نیز بیمورد کش نمیداد.
اندیشه های خویش را با خاطره های نغز و گفته های شیرین درهم می آمیخت و در لابلای این خنده و شادی، نکته های تربیتی خویش را استادانه عرضه میداشت، به گونهای که گاهی مو را بر بدن آدمی راست میکرد و گاهی نیز تاثیرگذارتر از یک فیلم کمیک، دانشجویان را از خنده، نقش بر زمین میکرد.
دانشجو در چنین حالتی در برابر نمایشی حیرت انگیز و به خوبی کارگردانی شده قرار میگرفت که بر او غم، شادی و خنده با اندیشه همخانه میشد. حسآمیزی، اندیشهورزی و همزمان سرگرم شدن از ویژگیهای هنر خاطره پردازی شکوهی بود. آنچه را که دانشجو، در بطنِ یک خاطره با خوشی و لذت می آموخت، هرگز فراموش نمیکرد.
قدرت تاثیر گذار خاطرات شکوهی البته در هنری دیگر نیز نهفته بود و آن همآهنگی بین محتوای داستانهای او با واقعیت های زندگی دانشجویان و شخصیت بی همتای او بود. آبِ دانشِ او از سینه یِ رخدادهای زندگی، می جوشید و چشمه معرفتش از تجارب خردمندانه روزگار بود.
محتوا و مطالبی که از سوی او مطرح میشد از چرخه زندگی خارج نبود و به وضعیت عینی و واقعی نظام تعلیم وتربیت قویا توجه داشت. چراکه هیچ کس نمیتواند چیزی را به متربی بیاموزد، جز آنچه که در افق دید و خرد آنها وجود داشته و دانشجو از آن غافل بوده است.
قدرت نماد و نمایه سازی بالایی داشت و برآشوبنده و بی قرار سازنده میل و اندیشه دانشجویان بود، بگونه ای که رابطه تنگاتنگی بین دانشجو با مفهوم تربیتی و دانشجو با او خلق میشد.
قدرت آن را داشت تا مفاهیم انسانی را در ساختِ معانی تازه ارائه دهد و به خوبی از امور کلی و غیرفردی، دانشی عام بسازد، به گونه ایکه گاهی غلیان این احساسات و تاملات تا حد یک تراژدی پیش میرفت و دانشجو آن درد ناگفتنی و آن اندیشه پاک را با پوست و جان خود احساس میکرد و گمان میبرد که با امری مقدس درآویخته است.
در بیان خاطرات هیچگاه تلاش نمیکرد تا خود را اسیر واژه های فریبنده کند و اندیشه های خود را پشت الفاظ پرطمطراق بپوشاند. با وجود این، مهارت بالایی در به کارگیری درست مفاهیم ادبی به زبان عامتر و بیان خاطره های ماندگار داشت.
در به کار بردن کلمات در خاطره بسیار دقت داشت، شمرده و با درایت سخن میگفت. از آن سخنگویان و معلمان زیاده گو نبود که حرمت سخن نگاه نمیدارند و فضل فروشی میکنند. دریای زیبای حقیقت را به درون خود نهان داشت و زلال آنرا در پیاله کوچک کلام میکرد. https://eitaa.com/TDCcenter