📙 این تصویر صفحۀ نخست سامانۀ الکترونیکی دانشگاه زوریخ سوئیس است که امروز بیست و پنج فروردین 1403 برداشت شد. هیچ حرف و گفتاری راجع به اینکه در رتبه بندی دانشگاه های جهان در چه جایگاهی است به زبان نیاورده است. فقط تصویری از کودکی آورده که زباله ها را برای بازیافت جمع آوری می کند. نمایی که همۀ ما در طول روز شاهد آنیم. در عنوان گزارش نیز آورده است که «نابرابری یک مانع بزرگ در دستیابی به توسعۀ پایدار است».
📙 این دانشگاه مطرح و نام آور جهان، روز چهارشنبه اعلام کرده است که امسال از رتبه بندی تایمز انصراف می دهد. زیرا این رتبه بندی انگیزه های کاذب ایجاد می کند. به گفته دانشگاه سوئیس، رتبهبندیها اغلب بر خروجی قابل اندازهگیری تمرکز میکنند و به جای اولویتبندی کیفیت محتوا و تدریس، صرفاً انگیزهای برای افزایش تعداد انتشارات ایجاد میکنند.
📙 دانشگاه های بزرگ اروپا و جهان خیلی زود دریافتند که شعار انگلیسی «یا چاپ کن یا بمیر/Publish or Perish» صرفاً انگیزه های واهی و دروغین ایجاد می کند و بایستی به دنبال راه های درست برای ارتقای کیفیت بگردند.
📙 امروزه خدمت رسانی به جامعه، فرهنگ سازی و توسعۀ حرفه ای تدریس از جمله اهداف راهبردی دانشگاه های بزرگ دنیا است. https://eitaa.com/TDCcenter
نقد پذیری از استاد سهیلا رهگذر (1403)، از دیروز تا امروز، از مجموعۀ روایت های تدریس، مرکز توسعۀ صلاحیت های حرفه ای تدریس https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 نقد پذیری استاد
در روز آخر کلاس از دانشجویان در خواست می کنم که برگه ای برداشته و بدون ذکر نام خود، با بازگویی معایب کلاس، انتقادهای خود را به استاد و دانشجویانی که بعد از آنها خواهند آمد هدیه دهند. در حرفه ای چالش برانگیز مانند تدریس، نقد پذیری می تواند برای مدرسین فرصتی حیاتی به حساب آید تا ببینند چه چیزی در کلاس درسشان موثر بوده و چه چیزی شکست خورده است. مدرسین می توانند از بازتاب نوشته های دانشجویان به عنوان راهی برای تجزیه و تحلیل و ارزیابی شیوه های تدریس خود استفاده کنند تا بتوانند بر آنچه نتیجه بخش می باشد تمرکز نمایند. به گمانم این واقعیت را همگان تصدیق می کنند که روشهای تدریس و ارائه مطلاب همواره می توانند بهبود یابند. https://eitaa.com/TDCcenter
خاطره به عنوان بیتكلّفترین، عامترین و صمیمانهترین شیوه بیان گفتاری از کتاب کلاسی از جنس واقعه: درسهائی که از استاد غلامحسین شکوهی آموختم، نوشتۀ محمّدرضا نیستانی (1395) انتشارات یارمانا، چاپ نهم، اصفهان https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 خاطره: بیتكلّفترین، عامترین و صمیمانهترین شیوه بیان گفتاری
مهمترین مولفه آموزشِ استاد غلامحسین شکوهی، که بیشتر نیز توجه دانشجو را جلب میکرد، بهره گیری از خاطره به عنوان یکی از بیتكلّفترین، عامترین و صمیمانهترین شیوه بیان گفتاری بود. او مفهوم خاطره را به عنوان یك ابزار آموزشی مستقل و با هویت كه ویژگیهای مخصوصی دارد، فهمیده بود.
دیگ کلاس را با ارائه استادانه خاطرات خویش به تدریج جوش می آوردو آهسته آهسته میل و اندیشه دانشجویان را به درک مبانی و اصول تعلیم و تربیت جلب میکرد.
با ارائه خلاقانه داستانهای زندگی و خاطرات خود، دانشجو را وارد یک مکاشفه نمایشی می نمود که در آن، دانشجو از لحاظ روحی و روانی در فضایی مفرحتر و همزمان اندیشمندانهتری قرار می گرفت.
مفاهیم فلسفی و اندیشه های تربیتی را در لابلای خاطرات خویش ارائه می داد؛ به گونهای که دانشجو دیگر لازم نبود تا کوچه های پُر پیچ و خم و مرموز را برای درک معانی تعلیم وتربیت طی کند.
برای تبیین و تفهیم بهتر مطالب درسی، معمولاً واقعهای را طرح میکرد که برایش اتفاق افتاده یا خود در آن حادثه، مشارکت داشته است.
زیر بنای خاطرات شکوهی، میتوانست یک رخداد ساده یا تغییر در حالت تعادل و تحول در برهه ای از زندگی اش باشد.
خاطره را به گونه ای ارائه میداد که دانشجو با آن ارتباط صمیمانه برقرار کند. خاطرهاش را از جایی مشخص آغاز میکرد و به مانند خاطره نویسهای چیره دست، هیچ یك از عناصر اصلی آن خاطره را از قلم نمی انداخت و از به وجود آمدن سؤالهای متعدد در ذهن شنونده جلوگیری میکرد.
همچنین خاطره را بدون رسیدن به نقطة پایانی و انتهای عقلانی رها نمی ساخت و البته خاطره را پس از پایان یافتن حادثه ی اصلی نیز بیمورد کش نمیداد.
اندیشه های خویش را با خاطره های نغز و گفته های شیرین درهم می آمیخت و در لابلای این خنده و شادی، نکته های تربیتی خویش را استادانه عرضه میداشت، به گونهای که گاهی مو را بر بدن آدمی راست میکرد و گاهی نیز تاثیرگذارتر از یک فیلم کمیک، دانشجویان را از خنده، نقش بر زمین میکرد.
دانشجو در چنین حالتی در برابر نمایشی حیرت انگیز و به خوبی کارگردانی شده قرار میگرفت که بر او غم، شادی و خنده با اندیشه همخانه میشد. حسآمیزی، اندیشهورزی و همزمان سرگرم شدن از ویژگیهای هنر خاطره پردازی شکوهی بود. آنچه را که دانشجو، در بطنِ یک خاطره با خوشی و لذت می آموخت، هرگز فراموش نمیکرد.
قدرت تاثیر گذار خاطرات شکوهی البته در هنری دیگر نیز نهفته بود و آن همآهنگی بین محتوای داستانهای او با واقعیت های زندگی دانشجویان و شخصیت بی همتای او بود. آبِ دانشِ او از سینه یِ رخدادهای زندگی، می جوشید و چشمه معرفتش از تجارب خردمندانه روزگار بود.
محتوا و مطالبی که از سوی او مطرح میشد از چرخه زندگی خارج نبود و به وضعیت عینی و واقعی نظام تعلیم وتربیت قویا توجه داشت. چراکه هیچ کس نمیتواند چیزی را به متربی بیاموزد، جز آنچه که در افق دید و خرد آنها وجود داشته و دانشجو از آن غافل بوده است.
قدرت نماد و نمایه سازی بالایی داشت و برآشوبنده و بی قرار سازنده میل و اندیشه دانشجویان بود، بگونه ای که رابطه تنگاتنگی بین دانشجو با مفهوم تربیتی و دانشجو با او خلق میشد.
قدرت آن را داشت تا مفاهیم انسانی را در ساختِ معانی تازه ارائه دهد و به خوبی از امور کلی و غیرفردی، دانشی عام بسازد، به گونه ایکه گاهی غلیان این احساسات و تاملات تا حد یک تراژدی پیش میرفت و دانشجو آن درد ناگفتنی و آن اندیشه پاک را با پوست و جان خود احساس میکرد و گمان میبرد که با امری مقدس درآویخته است.
در بیان خاطرات هیچگاه تلاش نمیکرد تا خود را اسیر واژه های فریبنده کند و اندیشه های خود را پشت الفاظ پرطمطراق بپوشاند. با وجود این، مهارت بالایی در به کارگیری درست مفاهیم ادبی به زبان عامتر و بیان خاطره های ماندگار داشت.
در به کار بردن کلمات در خاطره بسیار دقت داشت، شمرده و با درایت سخن میگفت. از آن سخنگویان و معلمان زیاده گو نبود که حرمت سخن نگاه نمیدارند و فضل فروشی میکنند. دریای زیبای حقیقت را به درون خود نهان داشت و زلال آنرا در پیاله کوچک کلام میکرد. https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 ادامۀ روایتِ
خاطره: بیتكلّفترین، عامترین و صمیمانهترین شیوه بیان گفتاری
در گفتار و بیان خاطره های زندگی خویش بسیار سخاوتمند بود و دانشجو را از دانستن هیچ قصه ای از زندگی، دریغ نمی داشت. با این حال نکته سنج بود و خاطراتش را در موقعیتی ارزشمند عرضه میکرد. فرشید، فرزین و مهشید (فرزندان دكتر) همواره بخشی از خاطرات او را تشکیل میدادند. او با ذکر خاطرات آنها، نزدیکی و احساس صمیمیت بیشتری با دانشجویان برقرار میکرد.
حافظه بسیار قوی در طرح جزئیات هر خاطره داشت. نام اکثر معلمان دوران تحصیلش را از حفظ داشت، حتی گاهی اتفاق می افتاد که نام و نام خانوادگی وزیر آموزش و پرورش دوران مدرسه ابتدایی اش را نیز بر زبان آورد.
در بیان خاطرات اساتید خویش، همواره با احترام از آنها یاد میکرد، البته گاهی هم اتفاق می افتاد که اساتید خویش را در حد زیادی می ستود. مثلا همواره درباره استاد جلال الدین همایی میگفت: ادیب، شاعر، فقیه و...
در بیان خاطره های تلخ و شیرین خود، معمولا جز نیکی از کسی یاد نمیکرد، و اگر چنانچه مجبور میشد تا از ذلت و زشتی گفتار، کردار یا پندارِ کسی سخن بگوید، هیچگاه نام و یا نشانی از آن نمیداد و همواره دانشجویان را در شناسایی شخص مورد نظر، ناکام میگذاشت.
در ادامه، یکی از خاطرات استاد را در اینجا می آوریم:
وارد كلاس اول دبیرستان شده بودم، ساعت اولى كه درس زبان فرانسه داشتیم از خوشحالى روى پا بند نمى شدم. خیلى احساس غرور مى كردم، معلم فرانسه وارد كلاس شد. در مشهد درس خوانده بود و مىگفتند تمام لاروس را حفظ است. روز اول درس داد و جلسه بعد یكى از دانش آموزان را صدا زد پاى تخته.
دانش آموزى بود قدبلند و سیه چرده كه سرش از تخته سیاه گذشته بود. معلم هم آن طرف ایستاده بود. جثه كوچكى داشت، گفت: الفبا را بگو. دانش آموز شروع كرد به گفتن حروف، به حرف «او» كه رسید، دهانش را غنچه كرد، همه خندیدند. معلم شاید فكر كرد كه باید كارى بكند تا بتواند كلاس را بعد از این اداره كند.
من از همه كوچكتر بودم و در ردیف جلو نشسته بودم. به من گفت: چرا خندیدى، گفتم: همه خندیدند، چند سیلی به زیر گوشم زد و گوش مرا گرفت و از كلاس بیرون كرد. این اولین بارى بود كه در مدرسه به من توهین مى شد. برخورد معلم فرانسه باعث شد من كه همه درسهایم بسیار خوب بود، دیگر در تمام دوره دبیرستان فرانسه یاد نگیرم.
چند سال بعد كه وارد دانشسراى عالى شدم، معلم فرانسه ما خانم نفیسى بود، من كه تا آن زمان معلم زن نداشتم، خجالت كشیدم. پیش خود گفتم: الان خانم نفیسى هم مى فهمد كه من بى سوادم و فرانسه بلد نیستم. چند جلسه گذشت، یك روز گفت: شما باید انشا هم بنویسید، تب كردم، من انشا بنویسم، آن هم به زبان فرانسه؟!
رفتم خیابان بوذرجمهرى، هر چه كتاب فرانسه پیدا كردم خریدم. ۱۶ آذر آمد. دانشگاه شلوغ شد و كلاسها تعطیل شد، من تمام دو هفته را انشا مى نوشتم كه آبروى خودم را پیش معلم فرانسه نجات بدهم. بالاخره، انشا را دادیم به خانم، گذاشت توى كیفش، من هم یك هفته به كیف خانم فكر مى كردم. هفته بعد خانم معلم آمد، كیفش را روى میز گذاشت و ورقه ها را درآورد. گفت: شكوهى كیه؟ به خودم گفتم: اى واى خانم هم فهمید، اما خانم نفیسى گفت: شكوهى، خوب انشایى نوشتى. بار من سنگین شد، از آن به بعد من بهترین شاگرد كلاس فرانسه شدم، از خانم نفیسى هم در امتحان ۲ تا ۲۰ گرفتم. معلم تاثیر عجیبى روى شخصیت دانش آموز دارد. معلم میتواند دانش آموز را بکشد یا زنده کند. https://eitaa.com/TDCcenter
📢 📢 برنامه های ویژه اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان در هفته سرآمدی آموزش. همکاران برای شرکت در برنامه های مرکز TDC، هفته آینده می توانند در سامانه مرکز آموزشهای آزاد و الکترونیکی دانشگاه ثبت نام کنند.
https://eitaa.com/TDCcenter
برنامه های مرکز TDC در هفته سرآمدی آموزش
https://eitaa.com/TDCcenter
📢 📢 برنامه های کشوری مرکز TDC برای اعضای هیات علمی، مدرسان، مربیان و دانشجویان دکترا دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی انشاالله با انجام هماهنگی های لازم به زودی اعلام خواهد شد. این برنامه ها به صورت مجازی خواهد بود و مخاطبان می توانند از سراسر کشور در آنها مشارکت نمایند.
https://eitaa.com/TDCcenter
📢📢 ثبت نام در کارگاه های آموزشی هفتۀ سرآمدی آموزش
(ویژه دانشگاه اصفهان)
📙 به اطلاع اعضای محترم هیأت علمی دانشگاه اصفهان می رساند برای ثبت نام در کارگاه های آموزشی در هفته سرآمدي آموزش 1403 كه در ارديبهشت ماه جاري توسط مرکز TDC برگزار می شود، به سامانه آموزش هاي آزاد و الكترونيكي دانشگاه https://vu.ui.ac.ir مراجعه نمايند.
📙 خاطر نشان مي گردد گواهي ارائه شده در اين كارگاه ها، قابل معادل سازي با كارگاه هاي مصوب سطوح سه گانه و سطح بندي جديد كارگاه هاي آموزشي مركز خواهد بود.
📌📌 برنامۀ کشوری مرکز TDC برای هفته سرآمدی آموزش برای مربیان، مدرسان، دانشجویان و اعضای محترم هیأت علمی سایر دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی متعاقباً اعلام خواهد
https://eitaa.com/TDCcenter