هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
💚دعای چهارحمد💚
💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس
🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ
🌹🌹🌹
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
⚡️هرگاه که در نمازمان عجله کردیم و خواستیم آن را زودتر به پایان برسانیم
❕ بیاد بیاوریم .........
🔘 همه ی آنچه که می خواهیم بعد از نماز به آنها برسیم و همه ی آنچه که می ترسیم از دست بدهیم
✅ بدست همان کسی است که در مقابلش ایستاده ایم!!!💚
#نماز_اول_وقت💚
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💚💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
🌹امروز را
با نامت آغاز میکنیم 🌹
*بسم الله النور ✨
بسم الله علی کل النور ✨
خدایا🤲
امروز به زندگیمان نور رحمت بی انتهایت را بتابان🤲
*آمین🤲*سلام ودرود خدا برهمه شمابندگان خوب خدا🌹صبحتان بخیر ونیکی🌹
سلام_امام_زمان_عزیزم♥
دوباره روزی نو،
و مثل هر روز
با ذکر یا مهدی(عج)
دهانم را معطر می کنم
تا تو بیایی..
🌼سلام بر مهدی فاطمه (س)
🌿درد درمان میشود
🌼با ذکر يا مهدی مدد
🌿سخت آسان میشود
🌼با ذکر يا مهدی مدد
🌿بس که آقايم
🌼غريب است و ندارد ياوری
🌿چشم گريان میشود
🌼با ذکر يا مهدی مدد
🌼 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَرَج❤️
🌺🌺🌺
🌷فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام #شهید_موسی_الرضا_خراسانی💛
🌸سلام
✨🍃صبحتون بخیر، امروزتون پر از اتفاق های خوب✨🌸
🌺🌺🌺
🌷🌷🌷
✍امام صادق (علیهالسلام) میفرمايند ، يک مؤمن چهار چيز بايد داشته باشد:
🔸خانه وسيع
🔸سواری خوب
🔸لباس زيبا
🔸چراغ پر نور
شخصي پرسيد ما كه نداريم چه كنيم؟
حضرت فرمودند: اين حديث باطن هم دارد:
منظور از خانه وسيع، صبر است كه بيان گر روح بزرگ است.
مركب خوب، عقل است.
لباس زيبا، حيا است.
چراغ پر نور، علم است كه ثمره آن بندگی است.🌷
📒منبع: كافی، جلد۶
🌷💐🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نزول ملائکه در منزل
🎤#استاد_عالی
🎤 #استاد_عالی✅
✅✅✅
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام صادق (ع):
🔹درباره مکارم الاخلاق سئوال شد، فرمودند: گذشت از کسى که به تو ظلم کرده، رابطه با کسى که با تو قطع رابطه کرده، عطا به آن کس که از تو دریغ داشته است و گفتن حق اگر چه بر ضد خودت باشد.
✔️(منهاج البراعه (خوئی) ج ۶، ص ۲۱۸)
🌺🌺🌺
#زندان_الرشید(خاطرات سردار گرجیزاده)
✍به قلم: دکتر مهدی بهداروند
🍁قسمت:232
تا اسم سپاه را آوردم خودش را جمع و جور کرد و با کمی اضطراب گفت: «علی، سؤالی کنم ناراحت نمیشوی؟» .
- نه. بپرس.
- جوابم را صادقانه میدهی؟
- بله. حتما.
- آیا حقیقت دارد که شما پاسدارها هر عراقی ای اسیر می شود را می کشید و بدنش را قطعه قطعه می کنید؟
این سؤال را با احتیاط پرسید
- خودت چه فکری میکنی؟
- من که نمی دانم. از تو سؤال میکنم.
سعی کردم به او آرامش بدهم. با مهربانی گفتم: «جواد، برادر من این حرفها دروغ محض است و واقعیت ندارد. به نظر تو به قیافه من، عباس، اکبر، محمد یا رستم می آید که چنین آدمی باشیم؟» او گفت: «نه. نه. من از رفتارهای ایرانی هایی که در اردوگاهها دیده ام یقین دارم این حرفها دروغ است.»
- مگر در اردوگاه ها هم بوده ای؟
- بله. مدت زیادی در اردوگاه ها کار می کردم.
- اسیران ایرانی را چطور آدم هایی دیدی؟
- جرئت تماس با اسیران را نداشتم. ولی رفتارشان نشان می داد آدم های عاطفی و با محبتی اند. می دانم این تهمت ها و دروغها به شما نمی چسبد. ولی از تو چه پنهان یقین نداشتم ولی الان یقین دارم آدم های خوبی هستید. در ارتش عراق خیلی علیه شما مخصوصا پاسدارها، تبلیغات منفی می شود و از شما می ترسند. خودم همیشه دعا می کردم و به مادرم هم میگفتم دعا کند اولا جبهه نروم. ثانيا اسیر نیروهای ایرانی نشوم!
- چرا؟
- چون فکر می کردم اگر اسیر شوم ایرانی ها گوشت بدنم را تکه تکه می کنند.
- این حرفها را بعثی ها برای خراب کردن ما می زنند.
هر روز حرف زدن های من و جواد بیشتر می شد. ابهامات زیادی داشت که سعی می کرد در خصوص آنها با من صحبت کند.
او در راهرو یک صندلی چوبی جگری رنگ می گذاشت و میگفت: «علی، بیا اینجا بنشین و از جنگ برایم بگو» . از کجای جنگ بگویم.
- از هر کجا که دوست داری. فقط حرف بزن!
سعی کردم با گفتن حقایق او را از گمراهی و ذهنیت های غلط بیرون بیاورم.
چند روز بعد، جواد بی هیچ ترس و خوفی گفت: «علی می خواهم اعترافی بکنم.»
- چه اعترافی؟
به اینکه عامل کشته شدن این همه مسلمان از دو کشور فقط شخص صدام است. او این جنگ مسلمان کشی را راه انداخته است.
- از کجا این حرف را میگویی؟
- خودم می دیدم که فرماندهان ما اهل شراب خوری و زنبارگی و قتل اند. آنها بویی از دین و انسانیت نبرده اند.
- عجب!
- بله. ولی می بینم شما ایرانیها اهل نماز و روزه و دعا هستید. فاصله بین شما و فرماندهان عراقی را فاصله بین زمین و آسمان می دانم. شما قابل مقایسه نیستید. ولی چه کنم. آنقدر در کشور، ملت، ارتش، و کار ما جاسوس وجود دارد که اگر کسی کمترین حرفی بزند او را دستگیر و محاکمه و اعدام می کنند. در عراق هر اعتراضی را با اعدام جواب می دهند.
به او قوت قلب دادم و گفتم: «ظلم پایدار نیست. سعی کن دستت به ظلم آلوده نشود. از سرنوشت بد کسانی که به ما ظلم می کنند عبرت بگیر!»
حدود ده روز بعد، جواد پرسید: «یک سری سوالات رسالهای دارم که جواب شرعی شان را نمی دانم. بلدی جواب بدهی؟»
- بله. بپرس. تا آنجا که بدانم میگویم.
- من هر هفته باید از خانه ام که در کاظمین است بیایم بغداد.
- فاصله بغداد تا کاظمین چقدر است؟ - حدود بیست و پنج کیلومتر.
- خوب، سؤالت چیست؟
- اینکه نماز من در بغداد کامل است یا شکسته؟
- جواد، چون سفر تو ده روز طول نمی کشد و تو قصد عشره نمی کنی، نمازت شکسته است و روزه هم نداری.
خوشحال شد و گفت: «کمک بزرگی به من کردی.»
صبح روز بعد آمد و گفت: «درباره خمس اموالم چه کنم؟»
- یعنی چه، چه کنم؟
- وقتی حقوق می گیرم، چقدر از آن را باید خمس بدهم؟
- از حقوقت چه مقدار می ماند؟
- همه اش خرج می شود. تازه کم هم می آورم.
- خب، دیگر پولی نمی ماند که بخواهی خمس آن را بدهی. اصلا خمس به تو تعلق نمی گیرد.
۔ الحمدلله. خوب شد این را گفتی.
👈ادامه دارد
✔️منبع: کانال حماسه جنوب
🌺🌺🌺