هدایت شده از کانال توبه
سوم خردادماه، سالروز آزادسازی خرمشهر و روز ملی مقاومت، ایثار و پیروزی گرامی باد.
@Tobeh_Channel
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاکم نکنید،بزارید اربابم بیاد🌹
هدایت شده از کانال توبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰خداحافظ ای سید محرومان
#خادم_الرضا
#رئیس_جمهور_شهید
#روزتبخیرمولایمن
🏝سلامی از آهویی رمیده
در ازدحام جنگل ...
سلامی از کودکی گمشده
در هیاهوی بازار ...
سلامی از تاکستانی تشنه
در عطشناکی مرداد ...
سلامی از قلبی بیمار
در واپسین طپش ها ...
سلامی از جانی مضطرب
در محاصرهی رنجها ...
سلامی از کودکی تنها
در کنج یتیمخانه ...
... سلامی از من ...
... به تو ...
که امنترین جان پناهی ،
زلالترین چشمهای ،
پربرکتترین بارانی ، بهترین طبیبی ،
چارهسازترین رفیقی ... و ...
مهربانترین پدری ...
سلام تمام زندگیام ...
... مهدی جان ...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌷🕊🍃
اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا…
خدایا! ما جز خیر و خوبی از او ندیدهایم..
#سیدالشهدای_خدمت
#صبح_عاقبتتون_شهدایی 🕊
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 نیکزاد، نمایندۀ مجلس: یکی از روستاییان، شاهد سقوط بالگرد حامل رئیسجمهور بوده...
#خادم_الرضا
#خادم_جمهور
#شهدای_خدمت
☑️ کانال صابرین نیوز👇
https://eitaa.com/joinchat/4034331211C5aef0cd257
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 درد و دل کوتاه و خودمونی با شهید رئیسی عزیز
سلام سید جان!
یه چیزی شنیدم، ولی خیلی بازش نمیکنم!
فقط یککلام: راسته تابوتتون خیلی سبک بوده؟
سیدجان، چی گفتی به حاجقاسم که اینجوری مثل خودش بردت؟
مَشتی، حاجی، سید جان، به روح مطهّرت قسم هنوز اغلب مردم باورشون نمیشه رفتی پیش حاجقاسم
خستهت نکنم سیدِ خدا ؛ جان جدهمون حضرت زهرا (سلامالله علیها) دعا کن توفیق و لیاقت شهادت قسمت حقیر و تمام آرزومندانش بشه...
🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفیقَ الشَّهادَةِ فی سَبیلِک🌹
☑️ کانال صابرین نیوز👇
https://eitaa.com/joinchat/4034331211C5aef0cd257
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ده بار دیگه هم ببینیم
🔹اگه امیرعبداللهیان میرفت در بطری اونو باز میکرد، تحقیرش کرده بود.
اخلاقیترین کار رو انجام داد، بطری خودشو باز کرد و رفت ریخت تو لیوانش. بطری رو نگذاشت جلوش.
🔹کی بودی تو؟
🖌 احمد نوایی
☑️ کانال صابرین نیوز👇
https://eitaa.com/joinchat/4034331211C5aef0cd257
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔴ماموریت مهم بعد از شهید رئیسی
+از این بعد ماجرا متفاوت است....
✅ #حسین_ابراهیمیان |بیـکـران👇
♾️ @bikarran ♾️
.
#تابلو
#فرش_حرم_مطهر امام رضا علیه السلام
❤️🧡💛💚💙💜
در سه سایز :
1⃣سایز 10×10 سانت
قیمت تک : ۵۸ت
قیمت همکاری : ۴۸ت
قیمت عمده : ۳۸ت
💝💝
2⃣طرح #پنجره_فولاد
در سایز 25×12 سانت
قیمت تک: ۷۸ت
قیمت همکاری: ۶۸ت
قیمت عمده : ۵۸ ت
💖💖
3⃣سایز 20×20
قیمت تک: ۸۸ت
قیمت همکاری : ۷۸ت
قیمت عمده: ۶۸ت
💞💞
عمده بالای ۴۰ عدد
همکاری بالای ۲۰ عدد
💓💓
گالری ثمین
مشهد میدان پنجراه مجتمع تجاری مجلل پلاک ۱۵۱
╔═••○••○ ❤️♡💙 ●••●••═╗
╚═••●••● 💙♡❤️ ○••○••═╝
🔴خواهر شهید بهشتی: آیتالله رییسی هم مانند برادرم مظلوم واقع شد
🔹در پیام زینبالسادات بهشتی آمده است:
️شهادت آیتالله رییسی برای من یادآور فضای شهادت برادرم در دهه ۶۰ است و این شهید بزرگوار هم مانند شهید بهشتی مظلوم بود.
🔹️مظلومیت آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رییس جمهور کشورمان پس از شهادتش نمایان میشود.
🔹️ افرادی که دست به تخریب رییس جمهور شهید زدند اکنون پشیمان و سرافکنده هستند، زیرا خدمات خالصانه شهید رییسی پس از شهادتش بتدریج در اذهان عمومی نمایانتر خواهد شد و این نشانه مظلومیت این شهید عزیز است.
🔹️شهید بهشتی با هدف کادرسازی و تامین نیازهای مدیریتی انقلاب، یک دوره آموزشی را برای تعدادی از طلاب که آنها را مستعد پذیرش مسوولیتهای کلان کشور تشخیص داده بود، برگزار کرد و شهید عزیز آیتالله رییسی نیز در زمره آنها بود.
🔹️خواهر شهید بهشتی در بخش دیگر پیام خود با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری پیشرو ابراز اطمینان کرد که ملت شریف ایران بار دیگر فردی را انتخاب میکنند که در مسیر ولایت و ادامه دهنده راه این شهید بزرگوار خواهد بود.
🔹️با نهایت تأثر و تألم شهادت رییس جمهور محبوب جمهوری اسلامی ایران آیتالله دکتر سیدابراهیم رییسی و شهدای خدمت همراه ایشان را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر(عج) و محضر رهبر انقلاب، خانواده معزز شهدا و ملت شریف ایران تبریک و تسلیت عرض می می کنم؛ یاد و خاطره آثار فاخر شهید رییسی در مدت خدمت خالصانهاش همواره در اذهان همگان باقی خواهد ماند، خداوند عاقبت ما را همانند آیت الله رییسی به شهادت ختم کند.
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#رئیسی
#رئیسی_عزیز
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هربار در قاب تلوزیون میدیدمت، قند در دلم آب میشد.
زهر تلخی زانو زدن ظریف پیش امیر کویت، آنقدر مچاله ام کرده بود که فکر میکردم تا وقت مردنم تلخی اش به کامم می ماند.
تو ولی وقتی آمدی آنقدر عزت و اقتدار نشان دادی و از کرامت نفس تک تکمان دفاع کردی، با دیدنت روحم میشکفت. دلم تازه میشد.
هربار رد میشدم و توی قاب تلویزیون بودی، بی اراده روی تخت سنتی جلوی تلوزیون می نشستم و فقط نگاهت میکردم و شکر میکردم.
من خیلی وجودت را شکر کردم حسین آقا!
وزیر محترم دلها...
روزی که در اخبار دیدمت برای درد غزه راه افتاده ای کشور به کشور میروی صحبت میکنی، قانع میکنی، دورهم جمعشان میکنی، وقتی رصد کردم و دیدم هر روز به یک یا گاهی دو کشور سفر داری و درد غزه بی تابت کرده، حیران اتاق را دویدم و به همسرم گفتم بیا نگاهش کن... ببین چه میکند...
آقای امیر عبداللهیان
دلم خیلی برای دیدن شما و آقا سید، تنگ میشود.
درد دلتنگی علاجش چیست غیر از سوختن...
✍ ر.ابوترابی
✅ کانال #مطالبه_تلفنی
@phonemotalebe
جوری که این قاب درد داشت...🖤💔🥀!'
#شهید_جمهور
#سید_دلها
اون طوری نگاه نکن آقاجان دلمون کباب میشه 😭
.
🌷#دختر_شینا
#قسمت69
✅ فصل شانزدهم
💥 بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: « مجروحها و شهدا چی؟! »
جوابی نداد.
گفتم: « کاش رانندگی بلد بودم. »
دوباره دنده عوض کرد و بیشتر از قبل گاز داد. گفت: « به امید خدا میرویم. ان شاءاللّه فردا صبح برمیگردم. »
💥 چشمهایم در آن تاریکی دودو میزد. یک لحظه چهرهی آن نوجوان از ذهنم پاک نمیشد. فکر میکردم الان کجاست؟! چهکار میکند؟ اصلاً آن سیصد نفر دیگر توی آن درهی سرد بدون غذا چطور شب را میگذرانند. گردانهای دیگر چه؟! مجروحین، شهدا!
💥 فردای آن روز تا به همدان رسیدیم، صمد برگشت پادگان ابوذر و تا عید نیامد. اواخر خردادماه 1364 بود. چند هفتهای میشد حالم خوب نبود. سرم گیج میرفت و احساس خوابآلودگی میکردم.
یک روز به سرم زد بروم دکتر. بچهها را گذاشتم پیش همسایهمان، خانم دارابی، و رفتم درمانگاه. خانم دکتری که آنجا بود بعد از معاینه، آزمایشی داد و گفت: « اول بهتر است این آزمایشها را انجام بدهی. »
آزمایشها را همان روز دادم و چند روز بعد جوابش را بردم درمانگاه.
💥 خانم دکتر تا آزمایش را دید، گفت: « شما که حامله اید! »
یک دفعه زمین و زمان دور سرم چرخید. دستم را از گوشهی میز دکتر گرفتم که زمین نخورم. دست و پایم بیحس شد و زیر لب گفتم: « یا امام زمان! »
خانم دکتر دستم را گرفت و کمک کرد تا بنشینم و با مهربانی گفت: « عزیزم. چی شده؟! مگر چند تا بچه داری؟ »
با ناراحتی گفتم: « بچهی چهارمم هنوز شش ماهه است. »
💥 دکتر دستم را گرفت و گفت: « نباید به این زودی حامله میشدی؛ اما حالا هستی. به جای ناراحتی، بهتر است به فکر خودت و بچهات باشی. از این به بعد هم هر ماه بیا پیش خودم تا تحت نظر باشی. »
گفتم: « خانم دکتر! یعنی واقعاً این آزمایش درست است؟! شاید حامله نباشم. »
دکتر خندید و گفت: « خوشبختانه یا متأسفانه باید بگویم آزمایشهای این آزمایشگاه صحیح و دقیق است.
💥 نمیدانستم چهکار کنم. کجا باید میرفتم. دردم را به کی میگفتم. چهطور میتوانستم با این همه بچهی قد و نیمقد دوباره دورهی حاملگی را طی کنم. خدایا چهطور دوباره زایمان کنم. وای دوباره چه سختیهایی باید بکشم. نه من دیگر تحمل کهنه شستن و کار کردن و بچه بزرگ کردن را ندارم.
💥 خانم دکتر چند تا دارو برایم نوشت و کلی دلداریام داد. او برایم حرف میزد و من فکرم جای دیگری بود. بلند شدم. از درمانگاه بیرون آمدم. توی محوطهی درمانگاه جای دنجی زیر یک درخت دور از چشم مردم پیدا کردم و نشستم. چادرم را روی صورتم کشیدم و هایهای گریه کردم.
کاش خواهرم الان کنارم بود. کاش شینا پیشم بود. کاش صمد اینجا بود. ای خدا! آخر چرا؟! تو که زندگی مرا میبینی. میدانی در این شهر تنها و غریبم. با این بیکسی چطور میتوانم از پس این همه کار و بچه بربیایم. خدایا لااقل چارهای برسان. برای خودم همینطور حرف میزدم و گریه میکردم.
💥 وقتی خوب سبک شدم، رفتم خانه. بچهها، خانهی خانم دارابی بودند. وقتی میخواستم بچهها را بیاورم، خانم دارابی متوجه ناراحتیام شد. ماجرا را پرسید. اول پنهان کردم، اما آخرش قضیه را به او گفتم. دلداریام داد و گفت: « قدم خانم! ناشکری نکن. دعا کن خدا بچهی سالم بهت بده. »
💥 با ناراحتی بچهها را برداشتم و آمدم خانه. یکراست رفتم در کمد لباسها را باز کردم. پیراهن حاملگیام را برداشتم که سر هر چهار تا بچه آن را میپوشیدم. با عصبانیت پیراهن را از وسط جر دادم و تکهتکهاش کردم. گریه میکردم و با خودم میگفتم: « تا این پیراهن هست، من حامله میشوم. پارهاش میکنم تا خلاص شوم. »
بچهها که نمیدانستند چهکار میکنم، هاج و واج نگاهم میکردند. پیراهن پارهپاره شده را ریختم توی سطل آشغال و با حرص در سطل را محکم بستم »
🔰ادامه دارد...
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
🌷#دختر_شینا
#قسمت70
✅ فصل شانزدهم
💥 خانم دارابی، که دلش پیش من مانده بود، با یک قابلمه غذا آمد توی آشپزخانه. آنقدر ناراحت بودم که صدای در را نشنیده بودم. بچهها در را برایش باز کرده بودند. وقتی مرا با آن حال و روز دید، نشست و کلی برایم حرف زد.
از فامیل و دوست و آشنا که هفت هشت تا بچه داشتند، از خانوادههایی که حسرت یک بچه مانده بود روی دلشان، از کسانی که به خاطر ناشکری زیاد بچهی سالمی نداشتند.
💥 حرفهای خانم دارابی آرامم میکرد. بلند شد سفره را انداخت و غذا را کشید و با اصرار خواست غذا بخورم. میگفت: « گناه دارد این بچهها را غصه نده. پدرشان که نیست. اقلاً تو دیگر اوقاتتلخی نکن. »
💥 چند هفتهای طول کشید بالاخره با خودم کنار آمدم و به این وضع عادت کردم. یک ماه بعد صمد آمد. اینبار میخواست دو هفتهای همدان بماند. بر خلاف همیشه اینبار خودش فهمید باردارم. ناراحتیام را که دید،گفت: « این چیزها ناراحتی ندارد. خیلی هم خوشحالی دارد. خدا که دور از جان، درد بیدرمان نداده، نعمت داده. باید شکرانهاش را بهجا بیاوریم. زود باشید حاضر شوید، میخواهیم جشن بگیریم. »
💥 خودش لباس بچهها را پوشاند. حتی سمیه را هم آماده کرد و گفت: « تو هم حاضر شو. میخواهیم برویم بازار. »
اصلاً باورکردنی نبود. صمدی که هیچوقت دست بچههایش را نمیگرفت تا سر کوچه ببرد، حالا خودش اصرار میکرد با هم برویم بازار. هر چند بیحوصله بودم، اما از اینکه بچهها خوشحال بودند، راضی بودم.
💥 رفتیم بازار مظفریه همدان. برای بچهها اسباببازی و لباس خرید؛ آن هم به سلیقهی خود بچهها. هر چه میگفتم این خوب نیست یا دوام ندارد، میگفت: « کارت نباشد. بگذار بچهها شاد باشند. میخواهیم جشن بگیریم. »
آخر سر هم رفتیم مغازهای و برای من چادر و روسری خرید. یک پیراهن بلند و گشاد هم خرید که گلهای ریز و صورتی داشت با پسزمینهی نخودی و سفید. گفت: « این آخرین پیراهن حاملگی است که میخریم. دیگر تمام شد. »
💥 لب گزیدم که یعنی کمی آرامتر. هر چند صاحب مغازه خانمی بود و ته مغازه در حال آوردن بلوز و دامن بود و صدایمان را نمیشنید، با این حال خجالت میکشیدم.
💥 وقتی رسیدیم خانه، دیگر ظهر شده بود. رفت از بیرون ناهار خرید و آورد. بچهها با خوشحالی میآمدند لباسهایشان را به ما نشان میدادند. با اسباببازیهایشان بازی میکردند. بعد از ناهار هم آنقدر که خسته شده بودند، همانطور که اسباببازیها دستشان بود و لباسها بالای سرشان، خوابشان برد.
💥 فردا صبح وقتی صمد به سپاه رفت، حس قشنگی داشتم. فکر میکردم چقدر خوشبختم. زندگی چقدر خوب است. اصلاً دیگر ناراحت نبودم. به همین خاطر بعد از یکی دو ماه بیحوصلگی و ناراحتی بلند شدم و خانه را از آن بالا جارو کردم و دستمال کشیدم.
آبگوشتم را بار گذاشتم. بچهها را بردم و شستم. حیاط را آب و جارو کردم. آشپزخانه را شستم و کابینتها را دستمال کشیدم. خانه بوی گل گرفته بود.
💥 برای ناهار صمد آمد. از همان جلوی در میخندید و میآمد. بچهها دورهاش کردند و ریختند روی سر و کولش.
توی هال که رسید، نشست، بچهها را بغل کرد و بوسید و گفت: « بهبه قدم خانم! چه بوی خوبی راه انداختهای. »
خندیدم و گفتم: « آبگوشت لیمو است، که خیلی دوست داری. »
بلند شد و گفت: « اینقدر خوبی که امام رضا (ع) میطلبدت دیگر. »
با تعجب نگاهش کردم. با ناباوری پرسیدم: « میخواهیم برویم مشهد؟! »
💥 همانطور که بچهها را ناز و نوازش میکرد، گفت: « میخواهید بروید مشهد؟! »
آمدم توی هال و گفتم: « تو را به خدا! اذیت نکن. راستش را بگو. »
سمیه را بغل کرد و ایستاد و گفت: « امروز اتفاقی از یکی از همکارها شنیدم برای خواهرها تور مشهد گذاشتهاند. رفتن تهوتوی قضیه را درآوردم. دیدم فرصت خوبی است. اسم تو را هم نوشتم. »
گفتم: « پس تو چی؟! »
موهای سمیه را بوسید و گفت: « نه دیگه مامانی، این مسافرت فقط مخصوص خانمهاست. باباها باید بمانند خانه. »
گفتم: « نمیروم. یا با هم برویم، یا اصلاً ولش کن. من چطور با این بچهها بروم. »
🔰ادامه دارد...
🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃
https://splus.ir/rostmy
🍃🌹🍃
. 👇تقویم نجومی اسلامی 👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
(اولین و جامعترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی)
@taghvimehamsaran
✴️ جمعه 👈4 خرداد / جوزا 1403
👈15 ذی القعده 1445 👈24 می 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و ازدواج.
✅مسافرت.
✅نو پوشیدن.
✅دیدار با علما و بزرگان.
✅و خرید و فروش خوب است.
✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران "را در تلگرام یا ایتا و سروش جستجو کنید و به ما بپیوندید.
🚘مسافرت: مسافرت بعد از ظهر خوب است. ان شاءالله.
💠کانال ما در موضوع حرز و ادعیه همراه حرز های مطمئن و با قیمت مناسب.👇
@Herz_adiye_hamrah
👶 برای زایمان مناسب نیست.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️آغاز تعلیم و تعلم و آموزش.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️شروع به کسب و کار.
✳️شراکت و امور مشارکتی.
✳️و رفتن به خانه جدید نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
🔲 این مطالب تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
@taghvimehamsaran
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب : مباشرت منعی ندارد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی است.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،سلامت افرین است.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی 16 سوره مبارکه "نحل" است.
و علامات و بالنجم هم یهتدون...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد ان شاءالله. شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
@taghvimehamsaran
📚 منبع مطالب :
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
انتشارات حسنین قم تلفن.
09032516300
09123532816
02537747297
📛📛📛📛📛📛📛📛
ارسال و انتقال این پست بدون ادرس و لینک گروه شرعا حرام است.
📛📛📛📛📛📛📛📛
@taghvimehamsaran
ادمین کانال ایتا و تلگرام...👇👇
@tl_09123532816
https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb