...🪴
راوی همرزم شهید:پیراهن خونی حمیدرضا
۲۶ مرداد سال ۱۳۶۰ بود. با چند نفر از برادران رزمنده در ایستگاه ۷ آبادان در سنگر نشسته بودیم. تعدادی از برادران جهت سرکشی از رزمندگان با هدایایی از قبیل لباس و زیر پیراهنی و مواد خوراکی آمدند و هدایا را تقدیم رزمندگان کردند.
برای حمام کردن با دو نفر از برادران می خواستیم به شهر آبادان برویم.
حمیدرضا اصرار می کرد که من هم می آیم ولی چون نیرو در خط زیاد نبود فرمانده اجازه نمی داد. با اصرار خیلی زیاد فرمانده موافقت کرد و با هم رفتیم.
پس از حمام لباس های اهدائی را پوشیدیم و بعد از ظهر پیاده از آبادان به سوی خط برگشتیم.
در بین راه با هم صحبت می کردیم که یک دفعه حمیدرضا گفت: «من غسل شهادت گرفته ام و بدنم هم تمیز است. دلم می خواهد زیر پیراهن سفیدی که پوشیده ام با شهادتم به رنگ سرخ تبدیل شود.»
درست فردای همان روز نزدیک به ظهر که از پست نگهبانی بر می گشت او را دیدم سلام و احوال پرسی کردم. همین طورکه با هم صحبت می کردیم، ناگهان یک خمپاره ۶۰ که معروف به خمپاره نامرد بود آمد و هر دو سریع روی زمین دراز کشیدیم. بعد از چند دقیقه بلند شدم و یک دفعه دیدم حمید رضا غلطی زد و ترکش خمپاره به سینه اش اصابت کرده و به قلبش خورده است. پس از چند ساعت به شهادت رسید...
متولد:۱۳۴۳ ....شهادت:۱۳۶۰
#شهید_حمیدرضا_سلمانیان
#شهدای_فارس
🍃🌹۱۴گلصلواتهدیهبهشهید حمید رضا سلمانیان 🌹🍃
🍃🌹کانالِیادوخاطرهشهدا🌹🍃
http://sapp.ir/rostmy
🍃🌹🍃