.
خداوند . . .
بندگان خود را با انواع سختی ها می آزماید
و با مشکلات زیاد به عبادت میخواند
و به اقسام گرفتاری ها مبتلا می سازد
تا کبر و خودپسندی را از دلهایشان خارج کند
و به جای آن فروتنی آورد
و درهای فضل و رحمتش را به رویشان بگشاید
و وسایل عفو و بخشش را به آسانی در اختیارشان گذارد.
نهج البلاغه/خطبه۱۹۲
.
خداوند . . .
بندگانش را با نماز و زکات و تلاش در روزه داری در روزهایی که واجب شده است، حفظ کرده است.
تا اعضا و جوارحشان آرام و دیدگانشان خاشع و جان و روانشان فروتن و دل هایشان متواضع باشد.
کبر و خودپسندی از آنان رخت بربندد
چرا که در سجده بهترین جای صورت را به خاک مالیدن فروتنی آورد و گذاردن اعضاء پر ارزش بدن بر زمین، اظهار کوچکی کردن است.
و روزه گرفتن و چسبیدن شکم به پشت، عامل فروتنی است، و پرداخت زکات برای مصرف شدن میوه جات زمین و غیر آن، در جهت نیازمندی های فقرا و مستمندان است.
به آثار عبادت بنگرید که چگونه شاخه های درخت تکبّر را دَرهم می شکند و از روییدن کبر و خودپرستی جلوگیری می کند.
نهج البلاغه/فلسفه عبادات اسلامی
.
پرهیزکاران در روز، دانشمندانی بُردبار و نیکوکارانی با تقوا هستند که ترس الهی آنان را چونان تیرِ تراشیده لاغر کرده است. کسی که به آنها می نگرد، می پندارد که بیمارند اما آنان بیمار نیستند و می گوید: مردم در اشتباهند!
در صورتی که آشفتگی ظاهرشان نشان از امری بزرگ است از اعمال اندک خود خشنود نیستند و اعمال زیاد خود را بسیار نمی شمارند، نفس خود را متهم می کنند و از کردار خود ترسناکند.
هرگاه یکی از آنان را بستایند از آنچه در توصیف او گفته شد در هراس افتاده می گوید:
من خود را از دیگران بهتر می شناسم و خدای من، مرا بهتر از من می شناسد. بار خدایا! مرا به آنچه می گویند محاکمه نفرما. و بهتر از آن قرارم ده که می گویند و گناهانی که نمی دانند بیامرز
نهج البلاغه/روز پرهیزکاران
.
پرهیزکاران در شب برپا ایستاده، مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه می خوانند، با قرآن، جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند.
وقتی به آیه ای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند، و با جان پرشوق در آن خیره شوند، و گمان می برند که نعمت های بهشت در برابر دیدگانشان قرار دارد، و هرگاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنین افکن است. پس قامت به شکل رکوع خم کرده، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده، و از خدا آزادی خود را از آتش جهنم می طلبند.
نهج البلاغه/شب پرهیزکاران
.
ای بندگان خدا!
شما را از منافقان می ترسانم، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند، خطاکارند و به خطاکاری تشویق کنند، به رنگ های گوناگون ظاهر می شوند، از ترفندهای گوناگون استفاده می کنند، برای شکستن شما از هر پناهگاهی استفاده می کنند، و در هر کمینگاهی به شکار شما می نشینند.
قلب هایشان بیمار و ظاهرشان آراسته است، در پنهانی راه می روند و از بیراهه ها حرکت می کنند.
وصفشان دارو و گفتارشان درمان، اما کردارشان دردی است بی درمان
بر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند و بر بلاء گرفتاری مردم می افزایند و امیدواران را نا امید می کنند، آنها در هر راهی کشته ای و در هر دلی راهی و در هر اندوهی اشکها (اشک تمساح) می ریزند، مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می دهند و انتظار پاداش می کشند. اگر چیزی را بخواهند اصرار می کنند و اگر ملامت شوند پرده دری می کنند، و اگر داوری کنند اسراف می ورزند. آنها برابر هر حقّی باطلی و برابر هر دلیلی شبهه ای و برای هر زنده ای قاتلی و برای هر دری کلیدی و برای هر شبی چراغی تهیه کرده اند.
با اظهار یأس می خواهند به مطامع خویش برسند و بازار خود را گرم سازند و کالای خود را بفروشند. سخن می گویند، اما به اشتباه و تردید می اندازند، وصف می کنند اما فریب می دهند، در آغاز راه را آسان و سپس در تنگناها به بُن بست می کشانند.
آنها یاوران شیطان و زبانه آتش جهنم می باشند: آنان پیروان شیطانند و بدانید که پیروان شیطان زیانکارانند.
نهج البلاغه/سیمای منافقان
.
در این میان گروه اندک باقی مانده اند که یاد قیامت، چشم هایشان را بر همه چیز فرو بسته، و ترس رستاخیز، اشک هایشان را جاری ساخته است، برخی از آنها از جامعه رانده شده و تنها زندگی می کنند
و برخی دیگر ترسان و سرکوب شده یا لب فرو بسته و سکوت اختیار کرده اند؛
بعضی مخلصانه همچنان مردم را به سوی خدا دعوت می کنند، و بعضی دیگر گریان و دردناکند که تقیّه و خویشتن داری، آنان را از چشم مردم انداخته است و ناتوانی وجودشان را فرا گرفته گویا در دریای نمک فرو رفته اند.
دهن هایشان بسته و قلب هایشان مجروح است؛ آن قدر نصیحت کردند که خسته شدند، از بس سرکوب شدند ناتوانند و چندان کشته دادند که انگشت شمار شدند.
نهج البلاغه/وصف پاکان جامعه مسخ شده
.
او را دانشمند نامند امّا از دانش بی بهره است
یک دسته از نادانی ها را از جمعی نادان فرا گرفته، و مطالب گمراه کننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته و دام هایی از طناب های غرور و گفته های دروغین بر سر راه مردم افکنده، قرآن را بر امیال و خواسته های خود تطبیق می دهد و حق را به هوس های خود تفسیر می کند.
مردم را از گناهان بزرگ ایمن می سازد و جرائم بزرگ را سبک جلوه می دهد.
ادعا می کند از ارتکاب شبهات پرهیز دارد اما در آنها غوطه می خورد. می گوید: از بدعت ها دورم . . .
ولی در آنها غرق شده است. چهره ظاهر او چهره انسان و قلبش حیوان درنده است، راه هدایت را نمی شناسد که از آن سو برود، و راه خطا و باطل را نمی داند که از آن بپرهیزد، پس مرده ای است در میان زندگان.
نهج البلاغه/زشت ترین انسان(عالم نمایان)
.
مردم!
کجا میروید؟
چرا از حق منحرف می شوید؟
پرچم های حق برافراشته و نشانه های آن آشکار است، با اینکه چراغ های هدایت روشنگر راهند، چون گمراهان به کجا میروید؟
چرا سرگردانید؟
در حالیکه عترت پیامبر شما در میان شماست
آنها زمامداران حق و یقینند؛ پیشوایان دین و زبان های راستی و راستگویانند، پس باید در بهترین منازل قرآن، جایشان دهید و همانند شتران تشنه که به سوی آب شتابانند، به سوی شان هجوم ببرید.
ای مردم!
این حقیقت را از خاتم پیامبران ﷺ بیاموزید که فرمود: « هر که از ما می میرد، در حقیقت نمرده است و چیزی از ما کهنه نمی شود»
نهج البلاغه/شناختن عترت و امامان راستین
.
ای مردم!
چراغ دل را از نور گفتار گوینده با عمل، روشن سازید و ظرف های جان را از آب زلال چشمه هایی که از آلودگی ها پاک است، پُر نمائید.
ای بندگان خدا!
به نادانی های خود تکیه نکنید و تسلیم هوای نفس خویش نباشید، که چنین کسی بر لبه پرتگاه قرار دارد و بار سنگین هلاکت و فساد را بر دوش می کشد و از جایی به جای دیگر می برد، تا آنچه را که ناچسب است بچسباند، و آنچه را که دور می نماید نزدیک جلوه دهد.
خدا را، خدا را، مبادا شکایت نزد کسی برید که نمی تواند آن را برطرف سازد و توان گره گشایی از کارتان را ندارد.
پس در فراگیری علم و دانش پیش از آن که درختش بخشکد تلاش کنید، و پیش از آن که به خود مشغول گردید از معدن علوم اهل بیت علیهم السلام دانش استخراج کنید.
مردم را از حرام و منکرات بازدارید و خود هم مرتکب نشوید زیرا دستور داده شدید که ابتدا خود محرمات را ترک و سپس مردم را بازدارید.
نهج البلاغه/توجه به اهل بیت علیهم السلام