۱.
💠 ولايتعهدى امام رضا (ع)
در ۷ رجب سال ۲۰۰ مأمون عباسى نامهاى به امام رضا عليه السّلام نوشت، و آن بزرگوار را براى ولايت عهدى خويش به مرو فرا خواند.
در روز اول ماه رمضان سال ۲۰۱ ه.ق مردم با حضرت رضا عليه السّلام به ولايتعهدى بيعت كردند.
📚 قلائد النحور: ج رجب، ص۶۳؛ بحار الأنوار: ج۴۹، ص ۱۱، ۲۲۱، ۳۰۳
#ماه_رمضان #امام_رضا
🆔 @TaghvimShia1
۲.
🎊 مرگ مروان
در اين روز در سال ۶۵ ه.ق مروان بن حكم در سن ۸۱ سالگى در دمشق به دركات جحيم شتافت، و مدت خلافت او ۹ ماه بود.
مروان پسر حكم بن ابى العاص بود و به «وزغ بن وزغ» ملقب گرديده بود. او و پدرش مورد لعن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله واقع شدند.
مروان در عداوت با خدا و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السّلام خصوصاً أمير المؤمنين عليه السّلام از زمان عثمان تا آخر ايام خود بسيار كوشيد.
بعد از آنكه عثمان، او و پدرش حَكم را از طائف بر خلاف امر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به مدينه باز گردانيد، خمس افريقيه را به مروان داد و فدك را هم به او واگذار كرد و او را وزير و كاتب خود قرار داد.
او در ايام خلافت عثمان فتنهها بپا كرد. در جنگ جمل تيرى زد و طلحه را كشت و بعد از فتح هنگامى كه اسير شد حسنين عليهماالسّلام را شفيع قرار داد و أمير المؤمنين عليه السّلام او را رها كرد.
به حضرت عرض كردند: از او بيعت بگير. فرمود: همانا دست او دست يهودى است، چه اينكه يهود به مكر و حيله معروفند.
بعد از آن كه مروان به معاويه پيوست هر گاه حكومت شهرى به او داده مى شد، در ترويج سب أمير المؤمنين عليه السّلام مجّد و مصّر بود.
او در مدينه هر جمعه بر منبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بالا مى رفت و در حضور مهاجرين و انصار أمير المؤمنين عليه السّلام را سب مى كرد.
مروان بعد از هلاك شدن يزيد به جاى وى نشست، و همسر او را به عقد خود در آورد و نه ماه خلافت كرد.
همسر يزيد، زهرى در غذاى او ريخت كه لال شد و آخر الامر متكا بر دهان او گذاشت، و با كنيزان روى آن نشستند تا اينكه در اول ماه رمضان به درك واصل شد.
📚 تتمة المنتهى: ص۸۳؛ بحار الأنوار: ج۴۵، ص۳۸۵
#ماه_رمضان
🆔 @TaghvimShia1
۳.
⚔️ جنگ تبوك
در اول ماه رمضان سال ۹ ه.ق جنگ تبوك به وقوع پيوست. اين جنگ را فاضحه نيز مى گويند، زيرا منافقين مدينه و كسانى كه قصد كشتن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را در عقبه داشتند رسوا و مفتضح شدند.
به لشكرى كه در اين جنگ شركت كردند «جيش العسرة» مى گويند، زيرا در سختى و زحمت فراوان، با اينكه ايام جمع آورى محصول بود به جنگ رفتند.
حركت لشكر در ماه رجب بود كه ۳۰ هزار نفر سواره بودند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «كفش فراوان با خود بياوريد»، و در مسير هر دو نفر به يك خرما سد جوع مى كردند و آب هم كمياب بود.
از سوى ديگر ۸۲ نفر از منافقين مدينه با عذر تراشى به جنگ نرفتند و در مدينه ماندند تا در غياب آن حضرت خانهٔ آن حضرت را غارت كنند و خانواده ايشان را از مدينه بيرون نمايند.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله أمير المؤمنين عليه السّلام را به جاى خود در مدينه خليفه قرار داد و منافقين كلماتى گفتند كه خاطر مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام را آزردند.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به آن حضرت فرمود: «أما ترضى أن تكون منى بمنزلة هارون من موسى الا أنه لا نبى بعدى... »؟
(آيا نمى پسندى كه براى من چنان باشى كه هارون براى موسى بود، جز اين كه بعد از من پيامبرى نيست؟!)
در بازگشت از تبوك چهل نفر از منافقين كه همراه حضرت بودند تصميم گرفتند وقتى شتر حضرت بالاى گردنه مى رسد كدوها را پر از ريگ نمايند و به زير دست و پاى شتر حضرت رها كنند تا شتر رم كند و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از شتر افتاده و به قتل برسد.
هنگام اجراى اين توطئه شتر حضرت قدم از قدم بر نداشت و مكر منافقين شكست خورد و خداوند وجود مقدس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را حفظ كرد.
از سوى ديگر منافقينى كه در مدينه مانده بودند، قصد جان أميرالمؤمنين عليه السّلام را نمودند و حفرهاى طولانى در مسير راه مدينه حفر كردند و روى آن را با حصير پوشاندند،
تا هنگامى كه أميرالمؤمنين عليه السّلام به استقبال پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مى آيد هنگام مراجعت ميان آن حفره بيفتد و آنان بر سرش بريزند و او را به قتل برسانند.
ولى هنگام مراجعت اسب آن حضرت از روى حصير و گودال عبور ننمود و بار ديگر حيله منافقين باطل گرديد.
در تبوك جنگى صورت نگرفت و آن حضرت با لشكر به مدينه باز گشتند.
📚 منتخب التواريخ: ص ۶۰-۶۱؛ منتهى الامال: ج۱، ص ۹۱-۹۳
#ماه_رمضان #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
۴.
💠 وفات حضرت نفيسه (س)
در اين روز در سال ۲۰۸ ه.ق زاهده عابده حضرت نفيسه خاتون سلام اللَّه عليها دختر حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السّلام در مصر وفات كرد.
شوهر آن حضرت اسحاق مؤتمن پسر حضرت صادق عليه السّلام بوده، و از طرف مادر منتسب به آقا قمر بنى هاشم عليه السّلام است.
حضرت نفيسه سلام اللَّه عليها براى خود قبرى كنده بود و پيوسته در آن قبر نماز مى خواند و ختم قرآن مى نمود.
آن حضرت در اول ماه رجب بيمار شد، و نامهاى به شوهرش كه در مدينه بود نوشت و او را از احوال خود با خبر كرد.
در شب اول ماه رمضان بيمارى شدت پيدا كرد و فرداى آن روز در حالتى كه روزه بود طبيب آوردند و او امر به افطار كرد.
آن حضرت فرمود: «وا عجبا! سى سال است از خداوند مسئلت دارم با حالت روزه از دنيا بروم، و اكنون كه روزه هستم افطار كنم»؟
پس خواندن سوره انعام را شروع كرد، و چون به آيه مباركه «لهم دار السّلام عند ربهم» رسيد وفات كرد.
شوهر آن حضرت زمانى رسيد كه ايشان وفات كرده بود. او مى خواست آن حضرت را به مدينه ببرد و در بقيع نزد اجداد طاهرينش دفن كند، ولى مردم مصر با التماس و درخواست او را نگه داشتند.
اسحاق مؤتمن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را در خواب ديد كه فرمودند: «با اهل مصر در اين ماجرا مخالفت نكنى، كه به خاطر نفيسه خداوند رحمت و بركاتش را نازل مى كند».
جناب اسحاق بدن آن حضرت را در محل فعلى دفن كردند و معروف است كه دعا كنار قبر آن حضرت مستجاب است.
📚 وقايع المشهور: ص۱۸۷؛ تتمة المنتهى: ص۲۸۹؛ منتخب التواريخ: ص ۱۹۵-۱۹۶
#ماه_رمضان
🆔 @TaghvimShia1
١.
🔹 آمدن نامههاى اهل كوفه براى امام حسين (ع)
در سال ۶۰ ه.ق جمعى از كوفيان نامههاى مردم كوفه را براى امام حسين عليه السّلام آوردند.
كه از جمله نام سليمان بن صرد و مسيب بن نجبة و رفاعة بن شداد بجلى و حبيب بن مظاهر و جمعى از شيعيان آن حضرت در آنها بودكه توسط عبداللَّه بن مسمع همدانى و عبداللَّه بن وال خدمت امام عليه السّلام آورده شد.
📚 بحار الأنوار: ج۴۴، ص۳۳۳
#ماه_رمضان #امام_حسین
🆔 @TaghvimShia1
٢.
🏴 وفات حضرت خديجه (س)
در اين روز حضرت خديجه كبرى سلام اللَّه عليها از دنيا رحلت فرمودند.
آن حضرت نخستين همسر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود، و تا خديجه سلام اللَّه عليها زنده بود نبى گرامى اسلام صلّى اللَّه عليه و آله همسرى اختيار نفرمود.
سبقت به اسلام و خدمات او به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زياده از آن است كه ذكر شود. در فضيلت آن حضرت همين بس كه والده مكرمه حضرت صديقه طاهره سلام اللَّه عليها است، و همه ذرارى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به ايشان منتهى مىشوند.
آن حضرت هنگام رحلت چند وصيت به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمودند، و با آن همه فداكارى و انفاق مال، به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كردند: «يارسول اللَّه، مراببخشيد كه در حق شما كوتاهى كردم».
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «حاشا و كلاّ! من از شما تقصيرى نديدم، بلكه منتهاى سعى و كوشش خود را در حق من نمودى. شما در خانه من زحمات زيادى را متحمل شدى. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى».
آنگاه خديجه سلام اللَّه عليها عرض كرد: يا رسول اللَّه، شما را وصيت مىكنم به اين دختر، و به حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها اشاره نمود. اين دختر بعد از من يتيم و غريب است. كسى از زنهاى قريش او را اذيت نكند. كسى به صورت او لطمهاى نزند، به روى او داد نزند و مكروهى نبيند.
آن حضرت اولين زنى است كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را تصديق نمود، و اول زنى است كه در مكه با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنى است كه ايمان خود را در مكه در ميان مشركين اظهار نمود،
و اول زنى است كه در مقابل دشمن از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بخشيد، و اول زنى است كه ايمانش با قبول ولايت أميرالمؤمنين عليه السّلام به درجه كمال رسيد.
روزى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خديجه سلام اللَّه عليها را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود: اين جبرئيل است و مىگويد: براى اسلام شروطى است كه عبارتند از:
اقرار به يگانگى خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول اين شريعت و احكام آن، اطاعت از اولى الامر و ائمه طاهرين از فرزندان او يكى بعد از ديگرى با برائت از دشمنان ايشان.
خديجه سلام اللَّه عليها به همه آنها اقرار نمود و ائمه طاهرين به خصوص أميرالمؤمنين عليه السّلام را تصديق كرد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «هو مولاك و مولى المؤمنين و امامهم بعدى». يعنى «على مولاى تو و مولاى مؤمنان بعد از من و امام ايشان است ».
آنگاه از خديجه سلام اللَّه عليها در قبول ولايت اميرالمؤمنين عليه السّلام عهد مؤكد گرفت. سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله يك يك از اصول و فروع دين حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بيان فرمود.
سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دست خود را بالاى دست أميرالمؤمنين عليه السّلام نهاد و خديجه سلام اللَّه عليها دست خود را بالاى دست رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نهاد و به اين ترتيب با امير المؤمنين عليه السّلام بيعت نمود.
📚 بحار الأنوار: ج۱۸، ص۲۳۲، ج۶۵، ص۳۹۲؛ فيض العلام: ص۲۷
#ماه_رمضان #حضرت_خدیجه
🆔 @TaghvimShia1
.
🤝 مراسم عقد اخوت
در اين روز در سال اول هجرت رسول گرامى اسلام صلّى اللَّه عليه و آله بين اصحاب خود عقد اخوت بست، و أمير المؤمنين علی عليه السّلام را برادر خود گردانيد.
📚 الوقايع و الحوادث: ج۱، ص۱۱۲
#ماه_رمضان #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
🎈 مرگ حجاج ثقفى
در سال ۹۵ ه.ق در چنين روزى ظالم سفاك پليد حجاج بن يوسف ثقفى به هلاكت رسيد. او در زمان وليد بن عبدالملك در شهر واسط كه خودش بنا كرده بود با مرض آكله در شكمش به درك واصل شد.
حجاجِ خونخوار بیست سال در عراق حکومت کرد و مىگفت: بيشترين لذت من در ريختن خون است. تعداد كشته شدگان به دست او را به جز جنگها، يكصد و بيست هزار نفر نوشتهاند.
هنگامى كه هلاك شد، در زندان او پنجاه هزار مرد و سى هزار زن بودند و قاعدهٔ آن ملعون اين بود كه زن و مرد و اطفال را در زندانى بیسقف زندانی میکرد.
عده زيادى از دوستان و شيعيان أميرالمؤمنين عليه السّلام را شهيد كرد، از جمله كميل بن زياد نخعى، قنبر غلام أميرالمؤمنين عليه السّلام،
عبدالرحمن بن ابى ليلى انصارى، كه آن قدر او را تازيانه زد كه أميرالمؤمنين عليه السّلام را سب كند و او مناقب آن حضرت را مىگفت، تا حجاج دستور داد او را شهيد كردند.
دست و پاى يكى از حواريين امام زين العابدين عليه السّلام به نام يحيى بن امّ طويل را بريد تا شهيد شد. همچنين سعيد بن جبير را به شهادت رسانيد كه ۱۵ روز بعد از قتل او حجاج به درك واصل شد.
حجاج به مرض آكله مبتلا شد، و طبيب تكه گوشتى را به نخى بست تا آن ملعون بلعيد. طبيب آخر نخ را نگه داشت، و بعد از لحظهاى نخ را كشيد و ديد چيزى نمانده است، و معلوم شد كه به زودى جان به مالك جهنم خواهد سپرد.
قبر او را در شهر واسط مخفى كردند ولى در زمان سفاح، قبر او را پيدا كردند، آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند.
📚 الوقايع و الحوادث: ج۱، ص۱٣٩ و١۵۶؛ مراقد المعارف: ج۲، ص۲۰۲ و٢١٩؛ تتمة المنتهى: ص ۹۶-۱۰۸
#ماه_رمضان
🆔 @TaghvimShia1
.
🔘 شهادت مختار
در سال ۶۷ ه.ق در چنين روزى مختار بن ابى عبيده ثقفى به شهادت رسيد، و مزار او كنار مرقد حضرت مسلم عليه السّلام در انتهاى مسجد كوفه است.
مصعب بعد از به شهادت رساندن مختار، دستور داد همسر او را دستگير كنند. او زنى مؤمنه به نام عمره دختر نعمان بن بشير انصارى بود.
مصعب گفت: برائت بجوى از شوهرت. او گفت: چگونه برائت بجويم از كسى كه روزها روزه و شبها به نماز مشغول بود، و خون خود را براى خدا و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نثار كرد و خونخواهى فرزند پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمود؟
مصعب در حالتى كه شمشيرش را از غلاف بيرون كشيده بود، گفت: پس تو را به شوهرت ملحق مىكنم.
همسر مختار جواب داد: پس از اين مرگ بهشت است و به خدا قسم هيچ چيزى را بر محبتم به على بن ابى طالب عليه السّلام ترجيح نمىدهم.
در گرماى هوا در صحرائى بين حيره و كوفه دست و پاى او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا كردند.
اين زن مؤمنه اولين زن شهيدى است كه در محبت أميرالمؤمنين عليه السّلام با شكنجه كشته شد.
📚 بحار الأنوار: ج۴۵، ص۳۸۶؛ المختار الثقفى: ص۴۰
#ماه_رمضان #مختار
🆔 @TaghvimShia1
١.
✨ ولادت امام حسن مجتبى (ع)
شب نيمه ماه رمضان سال سوم ه.ق دومين امام شيعيان حضرت ابومحمد حسن بن على بن ابى طالب عليه السّلام در شهر مدينه به دنيا آمد.
القاب آن حضرت: سيّد، سبط، امين، حجّت، برّ، نقى، زكى، مجتبى، زاهد.
رنگ مباركش سرخ و سفيد، ديدگان مباركش گشاده و چشمانش مشكى بود. گونه مباركش هموار و محاسنش انبوه و موى سرش مجعد بود. شانههائى گشاده داشت و از همه مردم خوشروتر بود و خضاب بسيار مىكرد.
در روز هفتم ولادت آن حضرت، مادرش فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها آن مولود مبارك را در پارچه حريرى كه جبرئيل عليه السّلام آن را براى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از بهشت آورده بود، پيچيد و خدمت رسول گرامى اسلام صلّى اللَّه عليه و آله آورد، و آن حضرت نام مباركش را حسن نهاد و گوسفندى براى حضرتش عقيقه نمود.
📚 بحار الأنوار: ج۴۳، ص۲۵۰ و ج۹۵، ص۱۹۲؛ منتهى الآمال: ج۱، ص ۲۱۹-۲۲۰
#ماه_رمضان #امام_حسن
🆔 @TaghvimShia1
٢.
💠 حركت حضرت مسلم (ع) به سمت كوفه
در اين روز در سال ۶۰ ه.ق حضرت اباعبدالله الحسین عليه السّلام، جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام را به كوفه روانه كرد.
همراه او پاسخ نامههاى كوفيان را داده بود كه مضمون آن چنين بود: «به سوى شما برادر و پسر عمويم، موثق اهل بيت خويش، مسلم بن عقيل را فرستادم. اگر او بنويسد براى من كه رأى دانايان و بزرگان شما متفق شده بر آنچه در نامهها درج كردهايد، به زودى به سوى شما خواهم آمد، انشاءاللَّه».
📚 فيض العلام: ص۳۵
#ماه_رمضان #امام_حسین
🆔 @TaghvimShia1
١.
✨ معراج پيامبر (ص)
معراج پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله پنج سال بعد از بعثت در چنين روزى واقع شده و آيه «سبحان الذى أسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى...» (سوره اسراء: آيه ۱)، در اين باره نازل شده است.
معراج از جمله ضروريات اسلام است و از آيات كريمه و احاديث متواتره ثابت شده است كه خداوند متعال حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله را در يك شب از مكه معظمه تا مسجد الاقصى و از آنجا به آسمانها تا سدرة المنتهى و عرش اعلى برد،
و عجائب آفرينش آسمانها را به آن حضرت نماياند و رازهاى نهانى و معارف نامتناهى را به آن حضرت القا فرمود و آن حضرت در بيت المعمور تحت عرش به عبادت حق تعالى قيام فرمود و با انبياء عليهم السّلام ملاقات نمود و داخل بهشت شد و منازل اهل بهشت و احوال كسانى كه در عذاب بودند را مشاهده فرمود.
احاديث متواتر دلالت دارد كه عروج آن حضرت به بدن بوده نه به روح، و در بيدارى بوده نه در خواب.
در باره مكانى كه آغاز حركت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به سوى معراج بوده، چند قول است: از منزل خديجه سلام اللَّه عليها، از منزل امّ هانى خواهر أمير المؤمنين عليه السّلام، از شعب ابى طالب عليه السّلام.
امام صادق عليه السّلام فرمودند: حقتعالی حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله را صد و بيست و چهار مرتبه به آسمان برد، و در هر مرتبه به آن حضرت در باره، ولايت و امامت أمير المؤمنين عليه السّلام و ديگر ائمه طاهرين عليهم السّلام زياده از ساير فرائض تأكيد و توصيه نمود.
📚 بحار الأنوار: ج١٨، ص٢٨٩، ٣٠٢-٣١٩، ٣٨٠
#ماه_رمضان #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
٢.
⚔️ جنگ بدر
در روز جمعه در سال دوم هجرت حنگ بدر كبرى به وقوع پيوست. تعداد مسلمانان ۳۱۳ نفر و تعداد شهداى آنان ۹ تا ۱۴ نفر، و تعدا كفار ۹۵۰ نفر بود.
مقتولين كفار ۷۰ نفر بودند و ۷۰ نفر را هم مسلمانان اسير گرفتند. ۳۵ نفر از ۷۰ نفر كشته هاى كفار به دست أمير المؤمنين عليه السّلام به قتل رسيدند.
در اين جنگ ابوجهل نيز كشته شد. ابوجهل هشام بن مغيره مخزومى از دشمنان سرسخت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود. او با اينكه نامش هشام بود ولى از فرط بدجنسى و زشت سيرتى به ابوجهل مكنى شد.
ابوجهل كسى بود كه در مكه آزار و اذيت بسيار به رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نمود. بچه دان شتر بر سر مبارك حضرت ريخت. خاكستر و خاك بر سر مبارك حضرت ريخت.
سنگ به دندان مباركش زد، نسبت كذب و جنون به آن حضرت داد، مادر عمار ياسر جناب سميه را بعد از شكنجه بسيار با نيزه شهيد كرد.
در جنگ بدر دو برادر انصارى (معاذ و معوذ) به خاطر سابقهاى كه از او در اذيت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شنيده بودند تصميم به كشتن او گرفتند.
به هر صورت ضربه هائى به او زدند و يكى از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آويزان گرديد، ولى چون ديد دستش مزاحم جنگ با ابوجهل و هواداران اوست، زير پايش گذاشت و دفعتاً آن را از بدنش جدا كرد و سپس ابوجهل را نقش زمين كردند.
بعد از جنگ، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: كسى خبر از ابوجهل بياورد. عبداللَّه بن مسعود رفت و پا روى سينه او گذاشت.
ابوجهل به هوش آمد و گفت: بر جاى بلندى پاى گذاشتهاى. اى كاش قاتل من دهقان نبود (كه كنايهاى از انصار بود).
عبداللَّه بن مسعود سر او را از بدن جدا كرد و نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آورد و جلوى پاى آن حضرت انداخت. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شكر الهى بجا آورد.
و خداوند نصرت خود را بر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل نمود، و آن حضرت فرمود: امروز روز عيد است و بايد شكر خدا را بر نعمتى كه به اهل ايمان عطا فرموده به جاى آورد.
📚 الوقايع و الحوادث: ج۱، ص ۲۱۵-۲۱۶؛ بحار الأنوار: ج۱۹، ص۳۲۵ و ج۹۷، ص۱۶۸، ٣٨٣ و ج۱۸، ص۳۸۰
#ماه_رمضان #پیامبر
🆔 @TaghvimShia1
٣.
🎈 قتل عايشه
در شب ۱۷ ماه رمضان در سال ۵۸ ه.ق در مدينه، عايشه دختر ابوبكر به دست معاويه كشته شد و به سزاى اعمالش رسيد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عايشه را ببيند.
ابن ابى الحديد مى گويد: اگر خليفه دوم به جاى على عليه السّلام بود هر آينه عايشه را تكه تكه مى كرد.
معاويه چون خواست براى پسرش يزيد بيعت بگيرد، عايشه آن را انكار كرد و معاويه را تهديد كرد و گفت: برادرم محمد را كشتى، و براى يزيد بيعت مى گيرى؟
معاويه ترسيد كه مبادا او ايجاد فتنه كند. لذا در خانه خود چاهى كند و آن را پر از آهك كرد و فرشى قيمتى بر روى آن پهن نمود و تختى بر آن نهاد و عايشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواند.
وقتى عايشه وارد شد، معاويه او را به نشستن بر آن تخت تعارف كرد. همين كه روى آن نشست، فرو رفت و به چاه افتاد و هلاك شد و معاويه در چاه چندين نيزه مسموم تعبيه كرده بود و هنگامى كه عايشه در چاه افتاد فوراً كار او ساخته شد.
عايشه در زمان حيات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله با آن حضرت رفتار نامناسبى داشت. با أمير المؤمنين عليه السّلام و حضرت صديقه سلام اللَّه عليها و همسران پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رفتارهاى زشت و كينه توزانهاى روا داشت.
واقعه جمل و كشته شدن حدود بيست هزار نفر از مسلمين به خاطر فتنه او از كارهاى معروف اوست.
وقتى حضرت زهرا سلام اللَّه عليها به شهادت رسيد، همسران رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله براى سر سلامتى أمير المؤمنين عليه السّلام آمدند جز عايشه كه اظهار مريضى كرد و سخنى گفت كه دلالت بر خوشحالى او داشت.
از مشخص ترين نشانههاى بغض و كينه او نسبت به أمير المؤمنين عليه السّلام اين بود كه غلامش را «عبدالرحمن» نام نهاد و گفت: اين نام گذارى را به خاطر محبّتم به قاتل على بن ابى طالب يعنى عبدالرحمن بن ملجم انجام دادم.
📚 شرح ابن ابى الحديد: ج۹، ص۱۹۸ و ج۱۷، ص۲۵۴؛ رياحين الشريعة: ج۲، ص۳۵۷؛ فيض العلام: ص۳۶
#ماه_رمضان #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
🏴 ضربت خوردن امير المؤمنين (ع)
در ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ ه.ق در نماز صبح در مسجد كوفه با شمشيرى مسموم به دست ناپاك ابن ملجم بر فرق مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام ضربت وارد شد.
در ۱۳ ماه رمضان سال ۴۰ ه.ق حضرت مولى الموحدين على بن ابى طالب أمير المؤمنين عليه السّلام بعد از فارغ شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند.
در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بيان كلماتى دُرر بار در حقايق اسلام، در آخر بيانات شريف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبى عليه السّلام فرمودند:
تا امروز چند روز از ماه مبارك رمضان مىگذرد؟ امام مجتبى عليه السّلام فرمودند: ۱۳ روز گذشته است.
از امام حسين عليه السّلام پرسيدند: چند روز باقى مانده است؟ امام حسين عليه السّلام فرمود: ۱۷ روز باقى مانده است.
در اين هنگام أمير المؤمنين عليه السّلام دست به محاسن مبارك گرفتند و فرمودند: نزديك است اين موى من به خون سرم خضاب شود.
در شب ۱۶ ماه رمضان سال ۴۰ ه.ق أمير المؤمنين عليه السّلام در خواب پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را ديدند، و آن حضرت به نزديك شدن ملاقاتشان در بهشت به أمير المؤمنين عليه السّلام بشارت دادند، و أمير المؤمنين عليه السّلام به دخترشان امّ كلثوم سلام اللَّه عليها خبر دادند.
در شب نوزدهم أمير المؤمنين عليه السّلام روزه را در منزل امّ كلثوم سلام اللَّه عليها افطار نمودند.
در شب ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ ه.ق وردان و شبيب كه با ابن ملجم در شهادت أمير المؤمنين عليه السّلام همراه بودند، در حين درگيرى كشته شدند.
در سال چهلم گروهى از خوارج در مكه جمع شدند و بر كشتگان نهروان گريستند. سه نفر از آنان با هم پيمان بستند كه در يك شب أمير المؤمنين عليه السّلام، و عمروعاص و معاويه را بكشند.
ابن ملجم كشتن أمير المؤمنين عليه السّلام را بر عهده گرفت و وارد كوفه شد و با كمك قطام بنت اخضر كه ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت، و با همدستى شبيب بن بجره و وردان بن مجاله تصميم خود را عملى كرد.
در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، أمير المؤمنين عليه السّلام وارد مسجد شد و صداى نازنين ايشان به «يا ايها الناس، الصلاة» بلند شد.
سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامى كه در ركعت اول سر از سجده برداشت شبيب بر آن حضرت حمله ور شد، ولى شمشيرش خطا كرد.
بلافاصله ابن ملجم لعنة اللَّه حمله كرد و شمشير او فرق مبارك آن حضرت را شكافت و محاسن شريفش به خون فرق مباركش خضاب شد، صداى مباركش بلند شد: «بسم اللَّه و باللَّه و على ملة رسول اللَّه، فزت و رب الكعبة» (سوگند به پروردگار كعبه كه رستگار شدم).
صداى جبرئيل بلند شد: «تهدمت و اللَّه اركان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى، قتل ابن عم المصطفى، قتل الوصى المجتبى، قتل على المرتضى، قتله اشقى الاشقياء».
(به خدا سوگند ستونهاى هدايت در هم شكست و نشانههاى تقوى محو شد و دستاويز محكمى كه ميان خالق و مخلوق بود گسيخته گرديد. پسر عم مصطفى صلى الله عليه و آله كشته شد،على مرتضى به شهادت رسيد و بدبختترين اشقياء او را شهيد نمود).
📚 الوقايع و الحوادث: ج۱، ص١٣٩، ١٩٠، ۲۴۲
#ماه_رمضان #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1
.
💢 فتح مكه
در سال ۸ ه.ق فتح مكه واقع شد. در اين فتح بزرگ تعداد مسلمانان ۱۲ هزار نفر، و شهدا ۲ نفر بودند. علت شهادت آن دو اين بود كه همراه لشكر نبودند و از آخر مكه وارد شده بودند، و لذا مورد هجوم قرار گرفته شهيد شدند.
در اين روز أمير المؤمنين عليه السّلام به امر مبارك خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله، براى شكستن بتهائى كه در كعبه بود، پاى مبارك خود را بر كتف شريف اشرف مخلوقات نهاد.
علامه مجلسى رحمة اللَّه از تاريخ طبرى نقل مى فرمايد: هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نظر مباركش بر اين قرار گرفت كه به طرف مكه حركت كند، عمر را طلبيد و به او فرمود: به مكه برو و اشراف قريش را از حال ما با خبر كن. عمر گفت: من بر جانم از اشراف قريش مى ترسم!
هنگامى كه مسلمانان وارد مكه شدند شعار مى دادند: «اليوم يوم الملحمة»: «امروز روز در هم كوبيدن است». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: شعار را عوض كنيد و بگوئيد: «اليوم يوم المرحمة»: «امروز روز رحمت است».
بعد فرمود: ابوسفيان و خانه اش در امانند، و هر كس داخل خانه او رفت در امان است. همچنين فرمودند: همه در امانند به جز يك نفر به نام «هبار بن اسود» و بعضى معاويه را هم ذكر كرده اند.
علت اين برخورد شديد با هبار آن بود كه در يكى از جنگهاى مسلمين با كفار قريش عدهاى اسير از كفار گرفتند و داخل اسرا داماد بزرگ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله شوهر زينب دخترشان بود.
حضرت فرمودند: هر كس فديه بفرستد او را آزاد مى كنيم. بين آنچه از مكه به عنوان فديه فرستاده بودند گردنبند حضرت خديجه سلام اللَّه عليها به چشم مى خورد كه به دخترش زينب داده بود.
هنگامى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آن گردنبند را ديدند به ياد جناب خديجه سلام اللَّه عليها افتادند و گريستند. آنگاه از مسلمين خواستند آن فديه را كه يادگار خديجه سلام اللَّه عليها است، به آن حضرت ببخشند، و آنان قبول كردند.
سپس قرار شد اسرا را آزاد كنند، در مقابل اين كه هر يك از زنان مسلمان كه در مكه اسلام را پذيرفته، اگر خواست بيايد آزاد باشد.
قرار بر اين شد كه أمير المؤمنين عليه السّلام بروند و هودج فواطم را بياورند. آن حضرت به تنهائى رفتند و زينب دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و ديگر هاشميات را آوردند،
همينكه مقدارى از مكه بيرون آمدند ابوسفيان لعنت اللَّه عليه گفت: پسر عمويش محمّد صلّى اللَّه عليه و آله جوانهاى شما را گمراه كرد و مسلمان شدند.
حال اين جوان يعنى على عليه السّلام در روز روشن آمده و بستگانش را مى برد، جلو او را بگيريد. آنها آمدند تا مانع آن حضرت شوند. أمير المؤمنين عليه السّلام دفاع فرمودند.
بعضى زخمى و بعضى به درك واصل شدند، در اين اثنا هبار بن اسود به هودج هاشميات حمله كرد و نيزه اى حواله هودج زينب دختر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمود.
أمير المؤمنين عليه السّلام حملهاى به هبار كردند و او را فرارى دادند. زينب در اين حمله ترسيد و چون ششماه حامله بود، هنگامى كه وارد مدينه شدند بعد از زمانى بچه سقط شده و از دنيا رحلت كرد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «خون هبار بن اسود مهدور است»، و هر كس هر جا او را ديد بكشد.
ابن ابى الحديد به استادش مى گويد: پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به خاطر ترساندن زينب و سقط جنين او، ريختن خون هبار را جايز دانست.
اگر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زنده بود، آيا ريختن خون آن كس را كه فاطمه سلام اللَّه عليها را ترسانيد، جايز نمى دانست؟
📚 بحار الأنوار: ج۲۰، ص ۱۱۱-۱۴۳، ج۲۱، ص۱۴۳، ج٣۵، ص۲۸۷ و ج۹۷، ص۱۶۷ و ٣٨۴؛ شرح ابن ابى الحديد: ج۱۴، ص۱۹۳؛ احقاق الحق: ص۲۶۵
#ماه_رمضان #پیامبر #امام_علی
🆔 @TaghvimShia1