eitaa logo
سروده‌های تهمتن
1.3هزار دنبال‌کننده
75 عکس
15 ویدیو
0 فایل
سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن) 🆔 @TahamtanPoems اندیشکده علوم و فناوری‌های نرم انقلاب اسلامی: 🆔 @jahaadetabin ارتباط با سجاد رستمعلی: 🆔 @SajadRostamali ارتباط با ادمین کانال: 🆔 @Z_3_1_3M
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم «ذبح عظیم» حریمِ سرخِ قیامت، حریم جانان است پیامِ قاصدکانت، نجات انسان است به کارنامه‌ی پامال گشته‌ی انسان شکوه معجزه‌ات افتخار دوران است نفیر شیون عرش است و قهقه شیطان زمان ذبح عظیم خدای سبحان است در آسمان سیاه از هجوم لشگر شب چراغ راه هدایت ز خون درخشان است به آبیاری دشتِ شقایقِ دل‌خون ز ابرِ حَنجر رِندان نزول باران است میان باغ ستاره، درون دشت جنون به رقص آمدن از شوق لاله آسان است سجاد رستمعلی (تهمتن) 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «حُسن ختام» محبوبه‌ی محجوبه‌ی والا مقامم جز عاشقت بودن نباشد در مَرامم گر مدعی بر مستی و سُکر مدامم هم در عمل مست توام هم در کلامم دیگر رها از معنی حِلّ و حرامم چون دامن پاکت سرای اعتصامم از هر گزند و هر بدی، سِلم و سلامم لبخند پر مهرت دوای التیامم این شعر تقدیم تو ماه خوش‌خرامم مهتاب من! تابیدنت حُسنِ ختامم سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. محبوبه: دلبر، دلدار، دوست، یار ۲. محجوبه: محجبه ۳. والامقام: بلند مرتبه، عالیقدر ۴. سُکر: از خود بی‌خودی ۵. حلّ: حلال شدن، حرمت ۶. اعتصام: باز ماندن از گناه، همچنین چنگ انداختن به چیزی و به آن متوسل شدن ۷. سلم: امان یافتن، صلح و آشتی ۸. سلام: عاری از عیب و کژی ۹. التیام: تسکین، شفا ۱۰. خوش‌خرام: دارای ناز و وقار در راه رفتن، خوش‌رفتار ۱۱. حسن ختام: چنانچه شاعر یا سخنور، شعر یا سخن خود را به بهترین بیان ممکن پایان دهد که نشان دهد به غرض و مقصد خویش رسیده و راضی است، کلام از حسن ختام برخوردار است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «تک سوار» خونین قلم به لوحِ زمان صحنه می‌کشد یک تک سوار مضطرِ لب‌تشنه می‌کشد سنگی شکسته فرقِ سَری را و بعد از آن تیری سه شعبه در طپش سینه می‌کشد بر تلِّ غم، شمایلی از صبر می‌کشد مردی خضابِ خون وسط فتنه می‌کشد دیوی به سوی گودی مَقتل روانه است در دست‌های دیو سیَه دشنه می‌کشد خون گریه می‌کنند، صفوف ملائکه در عرش، یک نگاره ز آدینه می‌کشد سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. مضطر: کسی که از شدت سختی بند بند وجودش به لرزه در آمده باشد. ۲. تل: توده بزرگ خاک یا شن، تپه، پشته ۳. شمایل: تمثال، نقش، رخسار ۴. خضاب: رنگ کردن موی سر یا محاسن با رنگ‌دهنده‌های طبیعی ۵. فتنه: آزمایش، ابتلا ۶. دشنه: خنجر ۷. نگاره: نقش، طرح، تمثیل ۸. آدینه: جمعه 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «تصویر تشنگی» ای ناله‌های نازده محشر به پا کنید با های و های، بغض گلوگیر وا کنید اینجا هوا، هوای غم‌انگیز گریه‌هاست ای اشک‌ها! ز صاحب مجلس حیا کنید امشب ردیف و قافیه یک دشت غربت است باید که جان به جام بلا آشنا کنید تصویر تشنگی است، عطش موج می‌زند اذن دخول روضه‌ی آلاله‌ها کنید سقّا به حکم آب، روان سوی نهر شد مردانه نیست تا که به حقّش جفا کنید با یاد تشنگیِ حرم مَشک پر نمود باید وِرا نماد خدای وفا کنید شب بین نخل‌ها به کمین داد می‌زند باید که دستِ ماه ز پیکر جدا کنید بی دست، چرمِ مشک به دندان تک سوار ای تیرها! مشک و دو چشمش رها کنید با گرز سرنگون شده قرص قمر ز اسب لب همنوای ناله‌ی شیر خدا کنید می‌گفت فاطمه که ازین پس به روضه‌ها عبّاس را هم پسر من صدا کنید آمد حسین، سوی علمدار غرق خون پشتش شکست، ناله‌ی وا احمدا کنید می‌گفت غرقِ خون به لبِ تشنه آفتاب فکری برای غربت خون خدا کنید سجاد رستمعلی (تهمتن) 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
30.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔺 نماهنگ «شعر کال» تقدیم نگاه شما. «شعر کال» وقتی که خون، مُرکّبِ رقصِ خیال شد دنیا بسان محمل امری محال شد سخت است باور سخن دلسپردگی وقتی که عقلِ بی‌خِردِ دون وَبال شد تصویر یک مجاهد تنهاست واژه‌هام یک واژه‌ی غریب برایم چو بال شد «حا، سین و یا و نون» و دگر جنگ بود و دود صد تیغ و نیزه و قلمم لالِ لال شد تیری به قلب واژه‌ی بی‌انتها نشست از اسب سرنگون شه ایزد خصال شد شب، خنجری به دست به گودال می‌رود صدرِ حسین مجلس آن بدسگال شد آمد هلال آب دهد شاه تشنه را «سیراب خون شده است» جوابِ هلال شد چون نعلِ تازه نقش بر آن جسم پاره شد قدِ خدایِ صبر چونان حرف دال شد «زا، یاء و نون و با»، علم از خاک برگرفت با صبر، او، بانی این شور و حال شد روضه تمام، قافیه‌ها سینه می‌زنند سهمم ز باغ سیب، همین شعر کال شد سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. محمل: آنچه در آن کسی یا چیزی را حمل کنند. ۲. دون: پست و فرومایه ۳. وبال: گناه، تقصیر، دنباله ۴. ایزد خصال: دارای سجایا و خصلت‌های الهی ۵. صدر: سینه ۶. بدسگال: بد طینت، بدسرشت، دشمن ۷. هلال: هلال بن نافع، از لشگریان عمرسعد که از راویان صحنه شهادت سیدالشهداء علیه السلام است. ۸. بانی: بنیان‌گذار، موسس 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
20.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔺 نماهنگ «نُت لا» تقدیم نگاه شما. «نُت لا» دارد غروب می‌کند این روز پر بلا سازم نمی‌رود به نُت الا به روی لا انگار محشر است و ظواهر شکسته‌اند راز وجود آدمیان گشته برمَلا جمعی به شوق مَنصب و ری تیغ می‌کشند جمعی دگر، قبله‌شان سکه‌ی طلا حتی نشد که خطبه‌ی آخر اثر کند زنگار قلبشان نشد حتی به خون جلا غربت تمام، سر به روی نیزه می‌رود جسم به خون تپیده شده معنی وِلا آتش به جان دخترکان است یا خیام؟! انگار آتش است تمامی کربلا سجاد رستمعلی (تهمتن) 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «بیت چهارم» بیت چهارم را خدا در وصف او اینسان سرودش نام او باشد علی، باشد علی در تار و پودش جمله‌ی افلاکیان مبهوتِ اذکار نمازش جلوه‌ای از عشق پیدا در قیام و در قعودش بس سعادت داده ما را حضرت باری تعالی نام ما را هم نوشته بین عشاق سجودش عمه‌اش زینب فدایش، وقت تسبیح و دعایش همچو خورشیدی درخشان می‌شود ذرات بودش هم دعا تعلیممان داد، رسم هیئت یادمان داد شیوه‌ی آزادگی یک گوشه از احسان و جودش زینت ذات عبادت، زنده با او شد شهادت «کربلا در کربلا می‌ماند اگر» مولا نبودش سجاد رستمعلی (تهمتن) 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «درد» "درد" "نام دیگر من است" میان اهل آسمان درون ناسروده‌های لامکان؛ "درد" حدیث خلقت من است چو سر زدم ز نیستی به ناگهان چون آمدم ز ماجرای دهر در زمان؛ "درد" نه آن نمایشی است تا به روی صحنه می‌برند نه آن ترانه‌ایست پر ز یاوه و چرند نه بغض و گریه‌ای است کز فجعیتش به خویش جامه می‌درند! "درد" معنی صداقت است در طواف عاشقی یک محک که مطلّع شوی به راه عشق تا به چند لایقی و مطمئن شوی که با خودت در این مجال در چه حیطه صادقی! "درد" حرکت نورون درون یک عصب که نیست هورمونی میان رگ که نیست یک نشانه از بروز تب که نیست! "درد" فرق زنده‌ها و مرده‌هاست یک طبیب آشناست یک نشان اتصال آدمی به کبریاست؛ "درد" گر که در میان خلق سر زند سپیده دم زند و سرنوشت نیک مردمان به خود رقم زند و کاتب جهان به یُمن آن به روی ناصواب‌ها قلم زند؛ "درد" مایه‌ی کمک به دیگری است خادمی برای خلق، چونکه سروری است بطن پر شکوه مهر مادری است! "درد" "نام دیگر من است" بی صدا مرا صدا بزن! سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. ⚠️ این شعر با الهام از شعر «درد نام دیگر من است» مرحوم قیصر امین‌پور سروده شده است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله قاصم الجبارین مبیر الظالمین «فتح» خم به ابروی نیارید که حیدر برجاست تیغ خود را مگذارید که خیبر برجاست باز هم فتنه از آن قوم پر از بیداد است کز سر نخوتشان شعله‌ی آذر برجاست نهراسید از این هیمنه‌ی پوشالین کاین ولایت ز سر حضرت صفدر برجاست به زر و زور و به تزویر توسل بکنند باز هم شوکت آن شاه قلندر برجاست گر که بر عهد ازل مانده و صادق باشیم نوبت وعده‌ی آن فتح مقدّر برجاست سجاد رستمعلی 🌐 اندیشکده علوم و فناوری‌های نرم انقلاب اسلامی در شبکه‌های اجتماعی: 🆔 @jahaadetabin
بسم الله الرحمن الرحیم «خراب» من آن زمان که توانم، حدیث عشق تو گویم و هر زمان نتوانم، نشانی از تو بجویم برای جلوه نمودن، چه حاجتت به تغزل غزل بهانه برایم، که راه عشق تو پویم نه آنکه جانب وصلت، عیان بود به نگاهم چو بادِ واله روانه، به هر کرانه و سویم ز مستیم عجب آید، به چشم مردم حیران که بیخودم ز خودم گر، ز باده‌ی چه سبویم؟ به صد غزل چو بگویم، بسان یاوه نگنجد به ذهن بیخبران که، خراب پیچش مویم! سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «نبض حیات» نبض حیات من شده، گفتن شعر روی تو حس عجیب عاشقی، می‌کِشدم به سوی تو ای که غزل‌غزل مرا، در پی خود کشیده‌ای هر طرفی نظر کنم، راه و نشان کوی تو بهتِ مرا فزون کند، هر وزشی که می‌رسد! زآنکه ز هر طرف رسد، عطر و شمیم موی تو هر طرفی که می‌روم، فاصله کم نمی‌شود سوی تو چون دَوم، رِسم، جانبِ روبروی تو یا که جهان گرفته‌ای، یا همه سو برفته‌ای گیجی و حیرتم شده، حاصل جستجوی تو سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «مدعی عشق» هر که عمامه به سر داشت، به حق ناطق نیست هر که از صدق سخن گفت، خودش صادق نیست مکتب عشق بَری از نَفس شیاد است دولت یار که جولانگه هر فاسق نیست حکمت این همه طوفان و بلا دانی چیست؟ تا که روشن شود هر شاخه‌ی تر واثق نیست هر که غلظت به هجاهای صدایش دارد آبرومندِ درِ بارگهِ خالق نیست هر که از درد سخن گفت که درمانگر نیست هر که دکان طبابت بزند حاذق نیست دست گیران خلایق همگی خاکِ رهند فاخر طالبِ دنیا به مدد شایق نیست عشق باید که در این معرکه اثبات شود هر کسی مدعی عشق شود عاشق نیست سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: ۱. ناطق: گویا ۲. بری: دور، عاری ۳. جولانگه: عرصه، میدان ۴. فاسق: فاسد، هرزه، گنهکار ۵. واثق: پایدار، ثابت، محکم ۶. حاذق: ماهر، استاد، مجرب ۷. فاخر: فخر کننده ۸. مدد: یاری کردن، کمک کردن ۹. شایق: راغب، مایل ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems