eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
23.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
5هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍊 سهراب لب زد : استرس برای چی میخوایم بریم خوش بگذرونیم دیگع! _بابا من اصلا آدم این چیزا نیستم.😓 -
🍊 احساس گر گرفتگی داشتم سرم هی سنگین میشد یه حالت عجیبی داشتم.🤧 _سهراب؟ -جانم _تو گرمت نیست؟؟😮‍💨🤭 -چرا گرمه یه کم _من دارم آتیش میگیرم احساس میکنم سرم خالی شده.!! سهراب گفت : آره میدونم حال خوبیه. _چرا اینجوری شدم؟ احساس میکردم حرفام کش میاد هر چی میگذشت بیشتر از حالت طبیعی خودم بیرون میومدم.!😰🥶 نمیدونم چقد گذشته بود که از شدت گرما کلاهی هم که روی سرم بود و برداشتم و در حالیکه داشتم از گرما خفه میشدم رو به سهراب گفتم بریم بیرون اینجا خیلی گرمه.! سهراب دستمو گرفت و گفت میخوای بریم طبقه بالای اینجا؟ نگاهی به بالا انداختم و گفتم طبقه بالا کجاست؟؟ طبقه بالا چند تا اتاقه میتونیم بریم اونجا دو تایی باشیم هوا هم خنک تره.!!🙃 انقد گیج و منگ بودم که حتی متوجه نشدم که دستام تو دست سهرابه و همراه سهراب رفتیم طبقه بالا، از پله ها که بالا میرفتیم چند باری میخواستم بخورم زمین که سهراب نزاشت و حواسش بهم بود !! حال عجیبی داشتم اصلا تو حال خودم نبودم. همش سرگیجه داشتم انگار فشارم افتاده بود با خودم گفتم شاید آب پرتقال فشارمو انداخته !!🤦‍♀ وارد اتاق که شدیم نشستم روی تخت و با همون لحن غریب و کش دار گفتم وااای تا حالا همچین حسی و نداشتم چقد همه چی خوبه انکار رو ابرام.!😅 سهراب هم جور خاصی بود انگار اونم مثل من تو حال خودش نبود چشمهاش خمار شده بود و تلو تلو میخورد.!! چند قدم برداشت و اومد سمتم... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی که گوش آسمون ✨پر باشه از صدای ✨خنده های از ته دلتون 💐 روزتون بخیر💐 هفته یی شادِ شادِ براتون آرزومندم **✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
🌷 طبق روایات معصومین علیهم السلام هر ڪس صبح یکبار را بخواند یڪ فوج از ملائکه می‌آیند و او را تا شب حفــظ میڪنن. و اگر بار آیت‌الکرسی را بخواند خطاب میشود ملائکه شما کنار بروید من خــودم تا شب حافظ این بنده ام هستـــم و اگر در شب ســـــه مـــرتبه آیت الڪرسی را بخواند خدا تا صبح حافـــــظ اوست. 📚جـــهاد بانفــس ج ۲ ص ۷۳ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✨🌷﷽🌷✨ یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط می گوید : روزی مرحوم مرشد چلویی معروف خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم ؟ دیر زمانی وضع ما خیلی خوب بود . روزی سه چهار دیگ ، چلو می فروختیم و مشتری ها فراوان بودند ، اما یک باره اوضاع زیر و رو شد و مشتری ها یکی یکی پس رفتند ، کارها از سکه افتاد و اکنون  روزی یک دیگ هم مصرف نمی شود …. ؟ شیخ ، تاملی کرد و فرمود : تقصیر خودت است که مشتری ها را رد می کنی ! مرشد گفت : من کسی را رد نکرده ام و حتی از بچه ها هم پذیرایی می کنم و نصف کباب به آنها می دهم. شیخ فرمود : آن سید ، کی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود ، بار آخر ، او را هل دادی و از در مغازه بیرون کردی ؟! مرشد سراسیمه از نزد شیخ ، بیرون آمد و شتابان ، در پی آن سید ، راه افتاد او را یافت و از وی پوزش خواست و پس از آن تابلویی بر در مغازه اش نصب کردن و روی آن نوشت : نسیه داده می شود ، حتی به شما . وجه دستی ، به اندازه وسعمان پرداخت می شود . 🔰🔰منبع: کیمیای محبت ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ چگونه حق مادرم را ادا کنم؟ 🎤 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🟡 : 💠روزی شخصی خدمت حضرت علی(عليه‌السلام) میرودومیگویدیاامیربنده بعلت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاهارابخوانم،چه کنم؟ ✨ حضرت (عليه‌السلام)فرمودند:↯ خلاصه تمام ادعیه رابه تومیگویم.هرصبح که بخوانی گویی تمام دعاهاراخواندی: 1️⃣ : خدایاشکرت برای هرنعمتی که به من دادی 2️⃣ : وازخداوندمیخواهم هرخیروخوبی را 3️⃣ : خدایامراببخش برای تمام گناهانم 4️⃣ : خدایابه توپناه میبرم ازهمه بدیها ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍊 احساس گر گرفتگی داشتم سرم هی سنگین میشد یه حالت عجیبی داشتم.🤧 _سهراب؟ -جانم _تو گرمت نیست؟؟😮‍💨🤭 -
🍊 سهراب آروم اومد کنارم روی تخت نشست و دستشو روی گونه ام کشید و گفت چقد حس خوبیه کنار تو بودن😌🥰 سرشو برد سمت گوشم و آروم تو گوشم پچ زد : پروانه من عاشقتم بدون تو دیگه نمیتونم من به بودن کنارت عادت کردم.! صداش توی گوشم میپیچید چرا هیچی نمیگفتم چرا از اونجا نمیرفتم چرا انقد بی جون شده بودم.!!😰🥶 نگاه چشمام کرد نگاهمون به هم گره خورد نمیدونستم چه خبر شده این چه کشش و اشتیاقی بود که تو وجودم رخنه کرده بود. مثل آدمهای مست شده بودم ،! نکنه واقعا مست شدم ولی من که چیزی نخوردم آره فقط یه آب پرتقال خوردم نکنه...!🤦‍♀ با دست کوبیدم به سینه سهراب انگار که به خودم اومده باشم ازش فاصله گرفتم با چشمهایی که به زور باز نگه داشته بودمشون گفتم چیکار داری میکنی؟! سهراب با چشمهای خمارش نگاهم کرد و دوباره نزدیکم شد ضربان قلبم روی هزار بود💗 دلم میخواست مقاومت کنم ولی نمیتونستم انگار این حالت مستی نمیزاشت از واقعیت فاصله بگیرم.!! واقعیت این بود که من تو این مدت دل داده بودم به سهراب و حتی به خودمم دروغ میگفتم و نمیخواستم باور کنم زمانی که با سهراب زندگی کردم !!😣☹️ خیلی بیشتر از زندگی با رحمت بود سهراب تو این مدت تونسته بود کاری کنه که من عاشقش بشم و من نمیخواستم این قضیه رو باور کنم.! سهراب آروم آروم خوابید روی تخت و چرخید سمتم روی پهلوش ، تو چشمهاش خواستن و میدیدم ،!! چیزی که تو این مدت که کنارش زندگی کردم و ندیدم و شاید دلیل اینکه باعث شده بود بهش علاقه پیدا کنم همین موضوع بود.!🥺😞 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔴داستانی عجیب از جوانی که نماز نمیخواند.خاطره ای از آیت الله حق شناس از زبان استاد حسینی قمی می فرمودند: یک وقت یک جوانی از تهران به من نامه نوشت که یک گرفتاری در زندگی دارم. شما دعا کنید گرفتاری من برطرف شود. من رفتم حرم حضرت معصومه دعا کردم ولی شب خواب دیدم این جوان دارد سینه می زند. خدمت آیت الله العظمی بهجت رفتم و گفتم: چنین داستانی است و جوانی به ما التماس دعا گفته و خواب دیدم که سینه می زند. مرحوم آیت الله العظمی بهجت فرمودند: اینکه در خواب سینه می زند نشانه اضطرار است. باز هم شما برایش دعا کنید. دوباره به حرم رفتم و دعا کردم، از یک جایی به ما گفته شد: ما مشکل این را برطرف می کنیم، ولی به او بگویید: این دوباره نماز بخواند و اگر نماز خواندن را شروع نکند دوباره گرفتارش می کنیم! مرحوم آقای حق شناس فرمود: که نامه نوشتم و گفتم قصه این است. دعای اول و خواب و دعای دوم و این هم آخرش. این جوان نوشته بود: تعجب هستم شما از کجا فهمیدید. پدر و مادر من نمی دانند من نماز نمی خوانم. به من می گویند: نماز بخوان، در اتاق می روم و در راه می بندم و یک والضالین می گویم و پدرم قربان صدقه من می رود! جوان عزیز! گاهی گرفتاری هایی که در زندگی داریم بخاطر همین چیزهاست. اگر ما گرفتار بودیم الزاماً گرفتاری ما بخاطر ترک یک واجب و انجام یک گناه است و خودمان می توانیم در مورد خودمان قضاوت کنیم. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🕋🌅 -کوتاه- 🌐موضوع: معجزه ای معتبر از جوادالائمه(ع). ✅ معجزه خرافه نیست! 🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💎کارهایی که رزق و روزی را زیاد می‌کند... 💐امام حسن مجتبی علیه السلام می‌فرمایند: قوی ترين اسباب کسب روزى 1⃣ نماز خواندن با تعظيم و خشوع 2⃣ خواندن سوره واقعه به ويژه در شب و وقت عشاء، 3⃣ خواندن سوره «يس» و «مُلْك» در صبح، 4⃣ حضور در مسجد پيش از اذان، 5⃣ هميشه با طهارت بودن 6⃣ انجام نافلۀ فجر و نماز وتر در منزل 7⃣ این که سخن لغو نگوید. 📚بحار الأنوار، ج‏۷۳، ص: ۳۱۹ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اگر در زندگیتان به گره خوردید که منبع آن را نمی دانید ، این چهار کار را انجام دهید. 🎙پاسخگو:استادعالی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°