eitaa logo
تأمــلاتـــــــــــــــ
39 دنبال‌کننده
21 عکس
0 ویدیو
0 فایل
درنگی در باب تمدن و حکمرانی اسلامی جهت ارتباط: حسن ابراهیم پور @Xacah66
مشاهده در ایتا
دانلود
📌پرسش هایی پیرامون چیستی تمدن 📝سجاد انتظار؛ پژوهشگر مطالعات تمدن اسلامی مرکز تربیت اسلامی 📚مطابق استاندارد های عقلی نخستین مرحله در مواجهه با یک مساله پژوهشی، تلاش برای تحصیل یک برداشت روشن از چیستی موضوع آن مساله است. بر این اساس نخستین گام در باب پژوهش پیرامون «مبانی و الزامات تمدن اسلامی» آن است که تصوری شفاف و تعریفی آشکار از موضوع «تمدن» به دست آوریم تا در مراحل بعد به قیود دیگر این عنوان بپردازیم. 📚در این مسیر بهترین ابزاری که می تواند در تصور ابعاد مختلف موضوع به ما یاری دهد طرح پرسش است. پرسش های بسیط و مرکب پیرامون یک موضوع می تواند ابعاد و زوایای آن را در ذهن پژوهشگر ترسیم کند و موضوع مجمل را به شکل یک موضوع مبسوط درآورد و از آنجا که پرسش ها خاصیت تصوری و غیر تصدیقی دارند فرصت جزم های غیر واقعی را از بین می برند و مسیر درست پژوهش را مقابل دیدگاه پژوهشگران روشن می سازند. بر همین اساس بر آنیم تا در مقطع مفهوم شناسی تمدن اسلامی، برخی از پرسش های مهم در این زمینه را مطرح سازیم تا به درک روشنی از این موضوع برسیم. ✅ ادامه یادداشت را را از اینجا مطالعه کنید. ❇️ تأمُّلاتــــــــ | درنگی در باب تمدن و حکمرانی اسلامی: ▫️ @TamadonVaHokmrani •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🟥پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره) 📲@sadr_ir 🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
تأمــلاتـــــــــــــــ
📌پرسش هایی پیرامون چیستی تمدن 📝سجاد انتظار؛ پژوهشگر مطالعات تمدن اسلامی مرکز تربیت اسلامی 📚مطابق اس
📌پرسش هایی پیرامون چیستی تمدن 📝سجاد انتظار 📚مطابق استاندارد های عقلی نخستین مرحله در مواجهه با یک مساله پژوهشی، تلاش برای تحصیل یک برداشت روشن از چیستی موضوع آن مساله است. بر این اساس نخستین گام در باب پژوهش پیرامون «مبانی و الزامات تمدن اسلامی» آن است که تصوری شفاف و تعریفی آشکار از موضوع «تمدن» به دست آوریم تا در مراحل بعد به قیود دیگر این عنوان بپردازیم. 📚در این مسیر بهترین ابزاری که می تواند در تصور ابعاد مختلف موضوع به ما یاری دهد طرح پرسش است. پرسش های بسیط و مرکب پیرامون یک موضوع می تواند ابعاد و زوایای آن را در ذهن پژوهشگر ترسیم کند و موضوع مجمل را به شکل یک موضوع مبسوط درآورد و از آنجا که پرسش ها خاصیت تصوری و غیر تصدیقی دارند فرصت جزم های غیر واقعی را از بین می برند و مسیر درست پژوهش را مقابل دیدگاه پژوهشگران روشن می سازند. بر همین اساس بر آنیم تا در مقطع مفهوم شناسی تمدن اسلامی، برخی از پرسش های مهم در این زمینه را مطرح سازیم تا به درک روشنی از این موضوع برسیم. ⁉️نخستین پرسشی که می تواند ابعاد قابل توجهی از این موضوع را روشن سازد این است که «آیا ما با تمدن به عنوان یک مفهوم حقیقی مواجه هستیم؟ یا اینکه تمدن یک مفهوم اعتباری است؟» اهمیت این پرسش در آن است که به نوعی مشروعیت تحقیق و بررسی در زمینه تمدن به عنوان یک موضوع اصیل وابسته به پاسخ آن است و هم چنین روش شناسی پژوهش را در ادامه مسیر روشن می نماید. 📚توضیح آن که با نگاهی به ادوار علوم اسلامی در تاریخ اسلام حداقل با دو دوره مهم در رویکردهای اندیشمندان مسلمان مواجه هستیم. دوره نخست، دوره ای است که علوم اسلامی چه در ساحت معرفتی و کشفی و چه در ساحت دستوری و تجویزی، فرد محور هستند به این معنا که وقتی از انسان سخن می گویند فرد انسان را مورد بررسی قرار می دهند. در شاخه علوم نظری از ماهیت و مراحل استکمال گرفته تا غایت و سرانجام انسان را به عنوان یک فرد، تشریح می کنند و در شاخه علوم عملی از قبیل اخلاق و فقه نیز ملکات، فضائل و رذائل و هم چنین بایدها و نبایدهای فردی مربوط به انسان را تجویز می نمایند. 📚اما در دوره دوم که می توان آغاز آن را به امام خمینی ره و مرحوم علامه طباطبایی ره نسبت داد، علوم اسلامی جنبه اجتماعی به خود گرفته اند. این اندیشمندان در شاخه نظری با اثبات و تبیین اصالت و حقیقت برای جامعه بشری، آن را به عنوان یک موجود مستقل عینی به رسمیت شناختند و در شاخه علوم عملی، تجویزهای خود را به هویت جمعی بشر معطوف کردند و از مسیر این رویکرد، نظام کلان اسلامی سر برآورده و امروزه خرده نظامات ذیل آن نیز مورد مطالعه قرار گرفته اند.(1) ♻️اکنون پرسش این است که آیا موضوع تمدن بشری می تواند پله سوم این ارتقاء در سطح علوم اسلامی را رقم بزند یا خیر؟ و آیا می توانیم شاهد تحولی در هر دو شاخه علوم نظری و عملی بر مبنای تمدن و آثار و لوازم برخاسته از این موضوع باشیم یا خیر؟ به نظر می رسد که امروزه ورود علوم اسلامی در ساحت «تمدن» امری قطعی و در حال جریان است بنابراین می توان برهه سوم در علوم اسلامی را به رسمیت شناخت اما آن چه که مهم است نوع تلقی ما از این موضوع و روش شناسی پژوهش درباره آن است.(2) ✅اگر تمدن جنبه استقلالی و عینی به خود بیابد و گزاره های علمی توان اثبات هویت سومی مضاف بر هویت نخست(فرد) و هویت دوم(جامعه) داشته باشند، شیوه سلوک فکری در رابطه با مساله تمدن هم در جهت کشفی و هم در جهت تجویزی به گونه ای خواهد بود و اگر تمدن عنوانی انتزاعی و یا اعتباری بدون جنبه عینی باشد شیوه سلوک فکری در رابطه با آن به گونه ای دیگر رقم خواهد خورد. این احتمالات دوگانه تاثیرات متفاوت خود را به صورت سلسله وار پیرامون چیستی تمدن و خواص و آثار آن در پی خواهند داشت که از جمله این موارد تعریف و چیستی تمدن است. در صورتی که تمدن امری اصیل و عینی باشد رویکرد ما در تعریف آن مبتنی بر سلوک برهانی بوده و ادله عقلی و نقلی باید به شکل مناسب با امور حقیقی صورت بندی و تنظیم گردند اما در صورتی که تمدن امری غیر اصیل باشد رویکرد ما در تعریف آن باید مبتنی بر اصول حاکم بر امور عقلائی باشد. ✅مساله دیگر آن است که در صورت اثبات جنبه ای اصیل برای عنوان تمدن، باید وجه میز آن با عنوان جامعه روشن شود و میان آثار و خواص تمدن و آثار و خواص جامعه مرزبندی انجام گیرد همچنانکه باید در زمینه انطباق ادله نقلی و یا عقلی نیز تجدید نظر صورت گیرد به عنوان نمونه باید دید که واژگانی همچون «امت» بر کدام یک از جامعه یا تمدن منطبق می شوند. نمونه دیگر در این زمینه، نسبت عناوین مقارن مانند تاریخ، فرهنگ و مواردی از این دست با هر کدام از جامعه و تمدن چیست؟! —————————————— پانوشت: 1-شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 9 2- الميزان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 92 @TamadonVaHokmrani
💠«اگر در جامعه ها فیلسوفان پادشاه نشوند یا کسانی که امروز عنوان شاه و زمامدار به خود بسته اند به راستی دل به فلسفه نسپارند و اگر فلسفه و قدرت سیاسی با یکدیگر توام نشوند و همه طبایع يك جانبه امروزی که یا تنها به این می‌گرایند یا به آن از میان بر نخیزند بدبختی جامعه ها و به طور کلی بدبختی نوع بشر به پایان نخواهد رسید و دولتی که وصف کرده‌ایم جامه عمل نخواهد پوشید.» (جمهوری، افلاطون، ص273) 📌هستی شناسی افلاطونی و حکومت فیلسوفان 🔸این یادداشت اشاره ای کوتاه است به ضرورت بحث از هستی شناسی در ترسیم الگوهای حکمرانی و شناخت اندیشه های سیاسی با نگاهی به نظریه حکومت فیلسوفان افلاطون 🖋️به قلم: سید علیرضا تقوی 🔸پژوهشگر مطالعات حکمرانی مرکز تربیت اسلامی 📎متن کامل این یادداشت را از اینجا مطالعه کنید ❇️ تأمُّلاتــــــــ | درنگی در باب تمدن و حکمرانی اسلامی: ▫️ @TamadonVaHokmrani •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🟥پژوهشکده مطالعات تمدنی شهید صدر (ره) 📲@sadr_ir 🌐https://sadr.ihu.ac.ir/
💠هستی شناسی افلاطونی و حکومت فیلسوفان 🗒️سید علیرضا تقوی 📝برای شناخت نظریات حکمرانی و اندیشه‌های سیاسی، پرداختن به مبانی هستی‌شناسانه‌ی صاحب‌نظران ضروری است، زیرا دیدگاه‌های سیاسی اغلب ریشه در مفاهیم متافیزیکی و فلسفی دارند. هستی‌شناسی به عنوان مطالعه‌ی چیستی و چگونگی عالم، چارچوبی برای درک ارزش‌ها، اهداف و ساختارهای سیاسی فراهم می‌کند. ♦️ یکی از مشهورترین نمونه‌های این ارتباط، نظریه‌ی «مُثُل» افلاطون است که نه تنها به عنوان یک نظریه‌ی هستی‌شناسانه مطرح می‌شود، بلکه پایه‌ی فلسفه‌ی سیاسی او را نیز تشکیل می‌دهد. افلاطون در نظریه‌ی مثل، جهان را به دو سطح تقسیم می‌کند: جهان حسی، که انسان با حواس خود آن را درک می‌کند و سرشار از تغییر و ناپایداری است، و جهان مثل، که جهانی فراتر از ادراک حسی است و در آن ایده‌های خالص و کامل همه‌ی اشیا وجود دارند. این جهان ثابت، ابدی و غیرمادی است و تنها از طریق عقل و فلسفه قابل دستیابی است. (جمهوری، 340) افلاطون معتقد است که دانش واقعی تنها از طریق شناخت مثل‌ها حاصل می‌شود، زیرا جهان حسی نمی‌تواند پایه‌ی قابل اعتمادی برای دانش باشد. (همان، 346-350) این ایده‌ی هستی‌شناسانه به طور مستقیم در فلسفه‌ی سیاسی افلاطون تجلی می‌یابد. او در کتاب «جمهوری»، که یکی از مهم‌ترین آثار او در حوزه‌ی سیاست است، از اصول نظریه‌ی مثل برای طراحی یک جامعه‌ی ایده‌آل استفاده می‌کند. در این کتاب، افلاطون نمونه ای از دولت ارائه می‌دهد که بر اساس اصول کمال و دانش ساخته شده است. 🔶یکی از جنبه‌های برجسته‌ی فلسفه‌ی سیاسی افلاطون، ایده‌ی حکومت فیلسوفان است. افلاطون معتقد است که تنها فیلسوفان، که توانسته‌اند به جهان مثل دسترسی پیدا کنند و حقیقت را بشناسند، قادر به حکومت عادلانه هستند، وی در این راستا در کتاب جمهوری خود آورده است: «اگر در جامعه ها فیلسوفان پادشاه نشوند یا کسانی که امروز عنوان شاه و زمامدار به خود بسته اند به راستی دل به فلسفه نسپارند و اگر فلسفه و قدرت سیاسی با یکدیگر توام نشوند و همه طبایع يك جانبه امروزی که یا تنها به این می‌گرایند یا به آن از میان بر نخیزند بدبختی جامعه ها و به طور کلی بدبختی نوع بشر به پایان نخواهد رسید و دولتی که وصف کرده‌ایم جامه عمل نخواهد پوشید. علت اینکه من از نزديك شدن به این موضوع سرباز میزدم این است که می دانستم این سخن تا چه اندازه مخالف عقیده مردمان امروزی است و البته اینکه آدمیان برای رسیدن به سعادت راهی جز این ندارند، بسیار دشوار است.» (همان، 273) این ایده نیز ریشه در نظریه‌ی مثل دارد؛ زیرا افلاطون بر این باور است که «فیلسوف چنان کسی است که می‌تواند هستی، یگانه تغییرناپذیر ابدی را دریابد، در حالی که دیگران از آن توانائی بی‌بهره‌اند و در عالم کثرت و دگرگونی سرگردان» (همان، 289) از این رو می‌تواند تصمیماتی بگیرد که بر اساس حقیقت و کمال استوار باشد. افلاطون به شدت با دموکراسی مخالف است و آن را حکومتی ناکارآمد می‌داند. از نظر او، دموکراسی مبتنی بر جهان حسی است: در دموکراسی، مردم عادی (که اسیر امیال و توهمات جهان حسی هستند) تصمیم ‌گیرنده‌اند. این نظام سیاسی فاقد «هدایت فلسفی» است و نمی‌تواند جامعه را به سوی کمال سوق دهد. افلاطون معتقد است که دموکراسی به دلیل اتکا به خواسته‌های توده‌ی مردم، که اغلب تحت تأثیر احساسات و جهل قرار دارند، نمی‌تواند به حقیقت و عدالت دست یابد. (همان، 430- 434) در مقابل، حکومت فیلسوفان که مبتنی بر جهان مثل است، با تکیه بر دانش و حقیقت بی پیرایه، جامعه را به سویی هدایت می‌کند که با مثلِ خیر هماهنگ باشد. این حکومت، برخلاف دموکراسی، ثبات و عقلانیت را تضمین می‌کند. 🔸نظریه حکومت فیلسوفان از جمله نظریات در اندیشه سیاسی است که مستقیماً از نظریه‌ی مثل الهام گرفته شده است و نشان می‌دهد که چگونه یک نظریه‌ی هستی‌شناسانه می‌تواند به شکل‌گیری یک نظام سیاسی ایده‌آل منجر شود. ▫️ @TamadonVaHokmrani