InShot_۲۰۲۵۰۳۱۸_۰۶۱۱۰۵۳۴۰_1.mp3
12.83M
🎙نقد دیدگاه آقای محقق داماد
🔹ارائه: حجةالاسلام محمدصادق احمدی
⁉️ منطق الزام حاکمیت به مراعات حجاب چیست؟
⁉️ آیا حدیث " اذا نهین لاینتهین" بر عدم الزام به حجاب دلالت میکند؟
https://eitaa.com/Tanbiholomah/1030
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ بیانی دلنشین از مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی (رضوان الله علیه) درباره اثر محبت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
#شب_قدر
#التماس_دعا
@Tanbiholomah
﷽
⁉️ملاک پرداختها به مدیران ارشد و کارگزاران دولت اسلامی چیست؟
🖋محمد متقیان تبریزی
🔹اشاره
جناب آقای ابوترابی، امام جمعه موقت تهران، در جلسه شورای برنامهریزی استان تهران بعد از بیان برخی آمارهای بودجهای و مالیاتی و بیان کاهش gdp چنین گفت: «مدیر برنامهریزی استان میگوید که نظام اجرایی کشور، هیچ جاذبهای برای نیروهای عالم و صالح ندارد؛ من مدیری را – اسم نمیبرم- میشناسم که تا چند ماه قبل حدود ۴۰۰ میلیون در ماه درآمد داشت و در این دولت وارد دستگاه اجرایی شده و حقوقش به ۷۰ میلیون کاهش پیدا کرده است، کدام عاقلی این کار را میکند؟»
همانطور که از این عبارت برمیآید ایشان اعتقاد دارد که باید مناصبِ نظامِ اجرایی دولتِ اسلامی برای مدیران عالم و صالح «جذابیت» داشته باشد تا آنها وارد این عرصههای اجرایی شوند. پیرامون همین دیدگاه این پرسش مطرح میشود:
⁉️ملاک پرداختها و تأمین دستمزدها در نظامِ اجرایی دولتِ اسلامی چیست؟ و آیا شرع مقدس، این دیدگاه (جذابیت) را تأیید مینماید؟
1⃣مطلب اول: قاعده اولیه در پرداختها چیست؟
تبیین ملاکِ پرداخت، متوقف بر پاسخ به این پرسش است که «تصدی مناصب» در دولتِ اسلامی تحت چه عنوانی قرار میگیرد؟ آیا از باب «تکلیف» به اقامه دین و مساعدتِ دولت اسلامی برای وصول به اهداف آن است؟ یا از باب «حقّ سیاسی» افراد است که از آن به عنوان «حقّ انتخاب شدن» در تصدی مناصب تعبیر میشود؟ در مجال خود به صورت مفصل مورد بررسی قرار گرفته است که نظریه صحیح آن است که نمیتوان منبعی برای «حقّ انتخاب شدن» تصوّر نمود و آنچه که برخی پژوهشگران به عنوان مبنای این حق تصویر کردهاند، قدرت اثبات چنین حقی را ندارد. فلذا، قاعده اساسی در مقام آن است که همه آحاد جامعه اسلامی تکلیف به اقامه دین دارند و اگر مناصبی برای این امر طراحی میشود، ایشان در صورت برخورداری از صلاحیتهای لازم، مکلفند در آن منصب دولت اسلامی را کمک نمایند. حال، براساس همین مبنا، همه پرداختهایی که از بيتالمال ِ مسلمین به افراد صورت میگیرد، تفسیر میشود. یعنی، وقتی افراد دارای چنین حقی نیستند که در مناصب قرار بگیرند، بلکه وظیفه و تکلیفِ شرعی ایشان است تا با حضور در مناصب به دولتِ اسلامی کمک نمایند، فلذا پرداختهایی که به ایشان انجام میگیرد، باید به اندازهای باشد که موانع اشتغال ایشان به امر اهمّ در دولتِ اسلامی را مرتفع نماید. و مقتضای احتیاط در استفاده از بیتالمال نیز آن است که بیش از رفع مانع، پرداختی به مدیران و کارگزاران انجام نگیرد. این بیانِ مختصر، به عنوان قاعده اولیه در پرداختِ مالی به مدیران و کارگزاران حکومتِ اسلامی میباشد.
ادامه در فرسته بعدی👇👇👇
ادامه از فرسته قبلی 👆👆👆
2⃣مطلب دوم: معنای «اسباغ رزق» چیست؟
عباراتی از منابع مستند وجود دارد که نیاز به بررسی دقیقتر دلالت آنها است. به عنوان نمونه، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در عهد مالک اشتر در خصوص میزان پرداختی به عمال حکومت دستور میدهند:
«ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَك» ( آنگاه روزى آنها را فراوان کن؛ زيرا اين کار سبب تقويت آنها در اصلاح خويشتن میشود و ايشان را از خيانت در اموالى که زير نظرشان است بى نياز میسازد و اضافه بر اين حجتى در برابر آنهاست، اگر از دستورات تو سرپيچى کنند يا در امانت تو خيانت ورزند)
هرچند تعبیر «اسباغ رزق» میتواند به معنای «فراوانی رزق» باشد، اما مناسبات میان صدر و ذیل در این جمله، مدلول کلام را روشن میسازد. با نظر به علتی که در کلام حضرت آمده است، عبارت « ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ » ظهور در بی نیازسازی کارگزاران به جهت تقویت نفس خود و عدم دستاندازی به اموالِ عامه دارد. به عبارت دیگر، موضوع کلام حضرت «اسباغ رزق» نیست، بلکه «اسباغ مقید به استصلاح نفس و احتراز از خیانت» است. حال، اگر اسباغ رزقی باشد، اما استصلاح نفس صورت نگیرد، آیا اسباغ رزق مجاز است؟ قطعاً چنین نیست.
نظیر همین بیان در کلام حضرت در همان عهد مالک اشتر در خصوص قاضی نیز وارد شده است: افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَايُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاس. (در بذل حقوق به او سفره سخاوتت را بگستران آنچنان که نيازش را از بين ببرد و حاجتى به مردم پيدا نکند) در این عبارت نیز «فسح در بذل» مقید به «ازاله علت» و «رفع نیاز» شده است.
این کلام، موافق با قاعده اولیه است؛ زیرا، علتهایی که در کلام حضرت امیر (سلام الله علیه) آمده است همان موانعی است که مزاحم انجام تکلیف میشود و حاکم اسلامی با اسباغ رزق تلاش میکند تا آن موانع را برطرف نماید و اینگونه نیست که «اسباغ رزق» یا «فسح در بذل» موضوعیت داشته باشد.
ادامه در فرسته بعدی👇👇👇
ادامه از فرسته قبلی 👆👆👆
3⃣مطلب سوم: تأمین معاش مدیران در چارچوبِ اسلامی
در مقابل، عبارات دیگری نیز از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) وارد شده است که مضامینی سختگیرانه تر دارد. به عنوان نمونه، احتجاجی است که حضرت با شخصی به نام عاصم بن زیاد داشتند. او بر خود سخت گرفته و لباسهای خشن میپوشید که با توبیخ حضرت مواجه میشود. سپس، او به حضرت یادآوری میکند که شما نیز چنین لباسهایی میپوشید و حضرت در پاسخ به او میگویند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُه. (خداوند بر پيشوايان حق و عدالت واجب کرده که بر خود سخت بگيرند و همچون افراد ضعيف مردم زندگى کنند تا فقر، آنها را به طغيان و سرکشى (در برابر فرمان خدا) وادار نکند). (الکافی، ج۱،ص۴۱۱)
امکان دارد که بگوییم، ائمه عدل یا منحصر به ائمه معصومین است یا فقیهانی که عهده دار اداره حکومت میشوند و عمال و کارگزاران حکومت از محدوده این عنوان بیرون میمانند. و شاهد بر این ادعا عبارتی است که حضرت در توبیخ عثمان بن حنیف بیان داشتند: أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ؛ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ؛ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ، وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ. (آگاه باش! هر مأمومى امام و پيشوايى دارد که بايد به او اقتدا کند و از نور دانش او بهره گيرد. بدان امام شما از دنيايش به دو جامه کهنه و از غذاهايش به دو قرص نان قناعت کرده است. آگاه باش که شما نمیتوانید اين چنين باشيد، و اين زندگى را تحمّل کنيد، ولى مرا با پرهيزگارى و تلاش و عفت و پيمودن راهِ درست يارى دهيد.) (نهجالبلاغه، نامه شماره ۴۵)
در این عبارت، حضرت هم به وظیفه خود و هم به وظیفه عمال حکومتِ خویش اشاره میکنند. وظیفه امام، زندگی زاهدانه و همزیستی به اندازه ضعیفان جامعه است و وظیفه عمّال حکومت نیز مراعات جانب ورع و اجتهاد و عفت و سداد در مقام کارگزاری است، نه تمتع بیش از اندازه از بیت المال به بهانه تصدی مناصبِ حکومتی.
✅جمعبندی
هرچند، مقداری که گذشت برای جمعبندی پیرامون سؤالی که مطرح شد، کفایت نمیکند اما تلاش شد به مهمترین ادله اشاره گردد. با سه نکتهای که بحث شد، به وضوح عیان میگردد که دیدگاه (جذابیت) در تصدی مناصب، هیچ جایگاهی در نظامِ اجرایی دولتِ اسلامی ندارد. همانطور که حضرت امیر(سلام الله علیه) در نامهای به عامل خود در آذربایجان چنین فرمودند: «وَ إِنَ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَة» (وقعة صفین، ص۲۰ / نهجالبلاغه، نامه شماره ۵) واژه «طعمة» که در این کلامِ بلند محوریت دارد، به معنای (خوردنی دارای طعم) است. حضرت با این واژه میفرمایند: کارگزاری خود را امانت بدان نه سفره طعام. پرواضح است که دیدگاه (جذابیت) همان (طعمه) است که در برابر دیدگاه (امانت) قرار میگیرد. ولایات در دولتِ اسلامی، همه اماناتی هستند که در اختیار افراد قرار میگیرد و این سخن بدان معناست که هیچ کسی نسبت به این مناصب، ذیحق ّنیست که با تصدی منصبی بخواهد حقوق خود را از بیتالمال مطالبه نماید. بلکه، افراد براساس تکلیفی که دارند متصدی مناصب میشوند و در دوران تصدی نیز جانب امانتداری را مراعات میکنند.
بنابراین، اینکه گفته شود: باید به مدیرانِ ارشد به اندازهای پرداخت شود که تصدی مناصب برای آنها جذابیت داشته باشد، ضدّ اندیشه دولتِ اسلامی است، و اساساً مدیری که با نگرش (جذابیت) وارد مناصب میشود، هرچقدر که درباره او «اسباغ رزق» هم صورت بگیرد، چشم طمع او کور نشده و سیر نخواهد شد.
@Tanbiholomah
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️چه باک از تیغ زهرآلود دشمن...
@Tanbiholomah
26.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙آیتالله آملی لاریجانی(دام عزه):
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند: ای علی! مَثَل تو، مَثَل سورۀ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» است.
@Tanbiholomah
📛لُمپَنیسم فرهنگی
🖋 حسین شایسته
🔹چند سالی است که عده ای در زمان سال تحویل گرد مقبره مشاهیر ادبی مانند حافظ و فردوسی جمع شده و خلاف رسوم مرسوم، سال تحویل را با شعارهایی به ظاهر ایراندوستانه برگزار می کنند.
بنا ندارم رفتار این جماعت را نقد کنم. و لیکن به بهانه این که برخی در مقام نقد، این عده را نژادپرست یا ملیگرا نامیده اند چند خطی در این باب عرض می کنم:
1⃣ اولا در رفتار این عده نشانی از ملیگرایی دیده نمی شود؛ چرا که ملیگرایی نوعی آگاهی جمعی به ملت است. این آگاهی ملی، اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور و دلبستگی افراد به عناصر تشکیلدهنده ملیّت مانند زبان ، سنتها و عادتها و ارزشهای اجتماعی و اخلاقی است. می توان ملیگرایی را یک ایده و جنبش دانست که هدف آن ترقی بخشیدن منافع یک ملت است.
اما در رفتارشناسی این جماعت هیچ یک از این خصوصیات دیده نمی شود. چرا که نه تنها ایده ای وجود ندارد، بلکه حتی رفتار خلاف منافع ملی و حتی خلاف عرف ملت نیز به وفور دیده می شود. حتی تا مرز فعالیتهای تجزیه طلبانه!!!
2⃣ ثانیا این جماعت را نژادپرست نیز نمی توان دانست؛ چرا که نژادپرستی به نوعی برتر دانستن یک نژاد، رنگ پوست یا یک ویژگی خاص نسبت به دیگر خصوصیات اقوام دیگر است. حال آن که این جماعت چنین بینشی نسبت به دیگر نژادها ندارند. از نظر من بهترین واژه برای توصیف این جماعت، واژه لُمپَن است.
🔺️ منظور از لُمپَن گروهی است که به هرجومرج و اغتشاش اجتماعی دامن میزنند. اما حرکاتشان خاستگاه ایدئولوژیک ندارد.
🔹لمپنها با رفتارهایی نظیر آرایش و پوشش خلاف عُرف و غیرمعمول و برخی حرکتهای نمایشی تخریبی، خود را به جامعه معرفی کرده و در تعارضات داخلی با طبقات جامعه نقش منفی بازی میکنند.
🔻لُمپَنیسم محصول از دست رفتن هویت اجتماعی و فرهنگی و ایجاد حس بدبینی یک جماعت نسبت به شاکله جامعه است که البته در جامعه امروزین ما به دلایل مختلفی این بی هویتی و حس بدبینی دامن زده شده است؛ خواه به دلیل فراگیر شدن فرهنگ منحط غرب، انتشار اخبار مسموم در فضای مجازی ، عملکرد بد قشری از مسئولین، فشار اقتصادی یا هر دلیل دیگری.
🔹 آری جماعت حاضر با پشتوانه ای خالی از هرگونه بار ایدئولوژیک یا شناخت نسبی نسبت به شرایط موجود، نه فردوسی می شناسند که ما با زبان او پاسخ ایشان بگوییم و نه حافظ که غزل نغز برایشان بخوانیم. ایشان دانسته یا نادانسته در مقام یک گروه لُمپَن فرهنگی فقط بنای اعتراض دارند؛ اما اعتراض به چه چیزی و چه کسی و با چه دلیلی؟
📌فقط یک کلام می توانم بگویم: حتی خودشان هم به درستی نمی دانند که به چه چیزی و چه کسی و با چه دلیلی؟ چرا که محرک اصلی اعتراض این جماعت جای دیگری است. اما خود این جماعت نمی دانند...
@Tanbiholomah