eitaa logo
تنبیه الأمة
2.4هزار دنبال‌کننده
164 عکس
70 ویدیو
19 فایل
تنبیه الأمة، #جهادی است در راستای #تبیین حقایق، کوششی در دفاع از حریم دین و مقابله با انحرافاتی که به نام دین رقم می‌خورد. مدیر کانال: @MohamadMahdi63
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️یزید بر علیه امام کودتا کرد یا امام علیه یزید قیام کرد؟ 📝 تحلیلی جدید پیرامون ماهیت قیام سیدالشهداء 🖋آیت الله سیداحمد مددی ❌نفی ادعای قصد بیعت با یزید با قرائن متنی که ما داریم، این که امام قصد بیعت با یزید را در کربلا و بعد از قضایای مسلم داشته، نادرست و نامربوط است. در همان تاریخ طبری که معمولا مبنای بقیه نقل‌ها از این کتاب است و یا در مقتل ابومخنف که این سه مطلب نقل شده است، در ادامه متن اسم عقبة‌بن‌قیاس ذکر شده است و مطلبی از او نقل شده که حقیقت امر را مشخص می‌کند. این فرد از نزدیکان امام بوده و روز عاشورا ترسیده و امام را تنها گذاشته است. وی آدم زرنگ و چابکی بوده و توانسته فرار کند و نقل‌های زیادی از وقائع کربلا دارد و نقل‌هایش هم معمولا قابل استناد است، چرا که همیشه همراه امام بوده است. عقبة‌بن‌قیاس در ادامه روایت می‌گوید: من همیشه در کنار امام بوده‌ام و هیچ وقت از این حرف‌ها نزد. اصلا قصد بیعت با یزید را نداشت. طبری و دیگران، با این که آن نقل را آورده‌اند، اما خودشان این عبارت را هم آورده‌اند که مشخص می‌کند این عبارت را دقیق نمی‌دانسته‌اند. به خاطر این قضایا و قرائن زیادی که هست این عبارت نامربوط است و سندیت دقیقی ندارد و به احتمال زیاد توسط دیگران جعل شده است. ✅ تحلیلی جدید پیرامون قیام سیدالشهداء 🔹من تحلیلی از واقعه عاشورا دارم که قرائن تاریخی فراوانی هم برایش دارم و از صدر اسلام تاکنون کسی این تحلیل را بیان نکرده است. حتی یکی از محققان عاشورا ـ در تهران ـ که حدود 20 نظر در مورد عاشورا را جمع کرده است، با من تلفنی صحبت کرد و وقتی بنده تحلیل خودم را گفتم می‌گفت: ما با این همه تحقیق این نظر را تا به حال از کسی نشنیده‌ام. تحلیل بنده این است که امام حسین علیه‌السلام علیه یزید قیام نکرد، بلکه یزید علیه امام قیام کرد. به عبارتی بعد از معاویه از یک سو امام حسین علیه‌السلام، حاکم اسلامی را فردی می‌دانست که به احکام و شریعت عامل و عالم باشد و از سوی دیگر جامعه اسلامی نیز حاکمیت امام حسین علیه السلام را پذیرفته بود و امام حاکم بود. در زمان معاویه با صلحی که امام حسن انجام داد، جامعه اسلامی معاویه را پذیرفت ولی بعد معاویه، یزید به هیچ وجه جایگاه حاکم را نداشت و در همان زمان هم در کوفه بحث‌های زیادی بر سر حاکمیت یزید بعد از معاویه مطرح شد. لذا قصد یزیدیان این بود که علیه امام کودتا و قیام کنند و ایشان را با محاصره ترور کنند و از بین ببرند تا بدون رقیب حاکمیت یزید را اثبات کنند. جو جامعه اسلامی به هیچ وجه یزید را به عنوان حاکم نمی‌پذیرفت و معاویه با ارعاب و پول می‌خواست جا برای یزید باز کند ولی جامعه اسلامی بعد از معاویه، یزید را در حد حاکم اسلامی نمی‌دانست لذا بیعت با او را خیلی‌ها حرام می‌دانند چه برسد به امام حسین علیه‌السلام که خود را حاکم به حق می‌دانست و جامعه اسلامی ایشان را حاکم می‌دانست، لذا ایشان بیعت با مثل یزید را حرام می‌دانست. ادامه در فرسته بعد👇👇👇
ادامه از فرسته قبل 👆👆👆 🔹قرائنی هم برای این تحلیل داریم؛ مثلا یزیدیان در عاشورا، راه را بستند و نگذاشتند کسی بیاید و با ارعاب و پول، نیرو جذب کردند تا جلوی حرکت یاران امام حسین علیه‌السلام را به کربلا ببندند. این نشان می‌دهد که امام یارانی داشت و جامعه اسلامی تا آخرین لحظه قصد داشت از حاکم اصلی خودش حمایت کند ولو به شمشیر و جنگ؛ برای مثال در تاریخ داریم که راه‌های کوفه را بستند و به زور از پیوستن به ایشان جلوگیری کردند و بعضی‌ها هم به زور و از راه شط خود را به امام رساندند. یا در تاریخ نقل است فردی که در بعضی‌ نقل‌ها داماد امام هم معرفی شده است، با 12 هزار نفر از بصره به سمت کربلا راه افتاده بود و وقتی رسید که واقعه کربلا رخ داده بود. هم‌چنین قضایای حر و غیره نشان می‌دهد که این‌ها قصد ترور امام را داشتند و حاکمیت خودشان را با وجود امام در خطر می‌دانستند؛ لذا حاکم جامعه اسلامی امام بود و می‌خواستند با حذف ایشان، با ارعاب حکومت خود را تشکیل دهند. علاوه بر بصره و کوفه، از مناطق مختلف اسلامی نیز گروه‌هایی قصد پیوستن به امام را داشتند که خیلی‌ها دیر رسیدند و بعدها قیام‌هایی را انجام دادند. 🔹هم‌چنین امام در جاهای مختلف بیان کردند که « مَا الْإِمَامُ إِلَّا الْحَاكِمُ بِالْكِتَابِ الْقَائِمُ بِالْقِسْطِ الدَّائِنُ بِدِينِ الْحَقِّ الْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ اللَّهِ وَ السَّلَامُ.» این نشان می‌دهد که امام و حاکم جامعه اسلامی در نظر امام کسی بود که توانایی اجرای احکام الهی را داشته باشد و یزید را به عنوان حاکمی اینچنین نمی‌پذیرفتند. 🔹با توجه به قرائن فوق حاکم جامعه اسلامی امام بوده و این همان شجره طیبه‌ای است که از زمان پیامبر بود؛ یزید نیز همان شجره خبیثه‌ای است که علیه جریان حکومت اصیل کودتا می‌کند. همچنانکه ابوسفیان علیه پیامبر اقدام می‌کرد ولی هیچ‌کس او را حاکم اسلامی نمی‌دانست یا معاویه علیه امیر‌المومنین علیه السلام در جنگ صفین اقدام می‌کرد و باز هیچ کس او را حاکم اسلامی نمی‌دانست. در زمان امام حسین علیه‌السلام هم یزید می‌خواست همین کودتا را رقم بزند و لذا راه‌ها را بست، می‌خواست به زور برای خودش بیعت بگیرد تا به جامعه‌ اسلامی بفهماند که امام با او بیعت کرده است و در نهایت در کربلا ایشان را محاصره و شهید کردند. در حالی که جامعه اسلامی امام را حاکم می‌دانستند. لذا عبارت درست‌تر در مورد حرکت امام حسین علیه‌السلام این است که بگوییم امام قیام نکردند علیه یزید بلکه یزید با کودتا علیه امام حرکت کرد و به عبارتی یزید علیه امام قیام کرد و با ارعاب و نفوذی که داشت،‌ ایشان را ترور کرد. https://eitaa.com/Tanbiholomah
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📩 پیام رهبر انقلاب در پی جسارت به ساحت قرآن مجید در سوئد: 📢 اشد مجازات برای عامل جسارت به ساحت قرآن مجید مورد اتفاق همه علمای اسلام است 🔹 حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد را حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطر آفرین خواندند و تاکید کردند: اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد باید عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. 📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطرآفرین است. اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملت‌های مسلمان و بسیاری از دولت‌های آنان را به سوی خود جلب کرده است. وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئه‌گران پشت صحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزونتر و انوار هدایت آن درخشان‌تر خواهد شد، امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه سیدعلی خامنه‌ای ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲ 💻 Farsi.Khamenei.ir
❇️دیدگاه آیت الله جاودان در باب دلایل و علل قیام امام حسین علیه السلام (چکیده‌ای از کتاب عاشورا چرا و چگونه) 🔹چکیده دیدگاه اساس حرکت امام حسین علیه السلام برای تشکیل حکومت یا حرکت مسلحانه نبود بلکه برای امتناع از بیعت با یزید و اعلان بدعت بودن خلافت یزید و جلوگیری از نابودی اسلام به واسطه بی حد و مرز شدن نظریه خلافت در مکتب سقیفه بود. خلافت خلفای قبلی هم بدعت بود منتهی به خاطر حفظ ظواهر اسلامی، عموم مسلمین را نمی شد متوجه این بدعت بودن کرد ولی یزید به خاطر رفتارهای علنی فاسقانه مورد اعتراض بسیاری از بزرگان اسلام در آن عصر هم قرار گرفته بود و بستر پذیرش اعتراض به او فراهم بود. 👈تفصیل مطالب در کانال نخبگانی تنبیه الامة: https://eitaa.com/Tanbiholomah/392
❇️دیدگاه آیت الله جاودان در باب «دلایل و علل قیام امام حسین علیه السلام» (خلاصه ای از کتاب عاشورا چرا و چگونه) 🔹اشاره این توضحیات، چکیده ای از نظریه استاد جاودان در مورد دلایل و علل قیام سیدالشهداء علیه السلام است والبته مطالب مذکور در این نوشته با شواهد تاریخی متعدد و بیانات گوناگون خود حضرت، در کتاب عاشورا چگونه و چرا مستدل و مبین گردیده است. 🔹تفصیل مطالب مقدمه: وظائف اصلی پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام سه چیز است: 1⃣تبلیغ دین: وظیفه اولیه پیامبر و اوصیاء او سلام الله علیهم رساندن دین خدا به مردم است و این وظیفه منوط به پذیرش و عدم پذیرش مردم نیست. 2⃣تربیت و تزکیه: این وظیفه بدون قبول مردم و تمکین و اطاعت از آنان محقق نمی شود لکن نیاز به پذیرش جامعه نیست و حتی اگر یک نفر هم این تمکین را داشته باشد، وظیفه تربیت و تزکیه او بر امام فعلی می گردد. 3⃣تشکیل حکومت: این وظیفه هم بدون قبول مردم محقق نمی گردد منتهی اینجا نیاز به پذیرش جمعی یک جامعه هست تا امام بتواند حکومت تشکیل بدهد. البته پیامبر یا امام تمام تلاششان برای تحقق شرایط این مرحله را انجام می‌دهند ولی به هرحال اگر این شرایط محقق نشد این وظیفه بر امام منجز نمی‌گردد. تشکیل حکومت شانی از شوون امامت است نه همه آن و لذا با عدم امکان تحقق آن بقیه وظائف امامت پابرجاست. ⬅️بعد از این مقدمه کلامی، می گوییم: آنچه امام علیه السلام درنظر داشتند کاملا در قالب و عمق یک حرکت اسلامی بوده است، همان اسلام آشنا و مانوس که همه کس لااقل با اصول اولیه آن آشنایی دارد. در تحلیل حرکت سید الشهداء علیه السلام بهترین روش تفسیر و تحلیل، به دست آوردن دلیل یا دلایل یک تفسیر، از متن حادثه و آنچه خود امام به عنوان علت یا یکی از علل قیام خود مطرح کردند. ✅با توجه به این نکته، وارد تحلیل حرکت سید الشهداء علیه السلام می‌شویم: اگرچه تشکیل حکومت توسط امام معصوم امری الهی و ضروری است و امکان ندارد ایشان براندازی حاکم جائر و مقابله با ستم او و همچنین تشکیل حکومت اسلامی را نخواهد، ولی شرایط آن زمان نشان می دهد که پذیرش جامعه نبوده است و حتی عقلای غیر معصوم هم می فهمیدند که راهی که امام علیه السلام برگزیده است برای تشکیل حکومت مناسب نیست. البته گمان آنها این بود که هدف حضرت تشکیل حکومت بود لذا به ایشان راههای دیگری را پیشنهاد می‌کردند ولی حضرت می‌دانستند آن پیشنهادها صائب نیست و یزید جای دیگری را هم نمی‌گذارد برای ایشان امن باشد. پس نمی شود هدف اولی حرکت امام را تشکیل حکومت دانست. با رجوع به تاریخ و کلمات امام حسین علیه السلام می بینیم که علت اصلی و اولی حرکت امام و خروجشان از مدینه به مکه و سپس به کوفه، امتناع از بیعت بود (این امتناع هم صرفا یک عملیات سلبی نبود بلکه دارای اهدافی بود که می آید) . البته بعد از دعوت مردم کوفه و بیعت ایشان با جناب مسلم، شرایط برپا کردن حکومت اسلامی هم محقق شده بود و آن حضرت وظیفه دانست به این خواست عمومی پاسخ بگویند. اگر تا به حال وظیفه امام بیعت نکردن بود، ولی اکنون به حسب ظاهر با بیعت مردم کوفه وظیفه ی تازه ای از وظائف امامت بر عهده ایشان آمده بود که امام می بایست به آن عمل کند. در واقع وظیفه امام از دوحال خارج نبود: یا باید یاورانی می یافتند تا با کمک آنها خلافت یزید را ریشه کن می کردند و خود تشکیل حکومت می دادند (که بحسب ظاهر، اگر کوفیان عهد شکنی نمی کردند این مهم تامین می شد) و یا تنها وظیفه اولی و اصلیشان را انجام می دادند که امتناع از بیعت با یزید و اعلان نامشروع بودن حکومت او بود. ایشان این مطلب را در جای جای کلماتشان در مدینه و بعد از خروج از مدینه بیان کردند. ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇
ادامه از فرسته قبل 👆👆👆 ⁉️حال ایشان چرا از بیعت با یزید خودداری می کردند و به هیچ نحو خلافت او را بر نمی تابیدند؟ هدفشان از این اعلام مخالف چه بود؟ 1⃣یزید برخلاف خلفای قبلی چیزی از ظواهر اسلام را رعایت نمی کرد و حتی برخی از افراد شاخص آن زمان به این مسئله اعتراض کرده بودند و این خود نشانه روشنی بر عدم مشروعیت حاکمیت او در نظر همگان بود. 2⃣ جلوگیری از نابودی اسلام. خلافت یزید اصل اسلام را در معرض نابودی قرار می داد بواسطه اینکه در مکتب سقیفه به تدریج خلافت تبدیل به ربوبیت و خدایی شد و حاکمان اینگونه برای مردم جاانداختند که حتی در محرمات قطعی باید از خلیفه اطاعت کرد. اینها منکرهایی بودند که حضرت برای نهی از آنها، لازم دیدند که به گونه‌های مختلف چون سخنرانی عمومی و نامه نوشتن و صحبتهای فردی اقدام کنند و حتی از زندگی دنیوی خود بگذرند، شهادت فرزندان و اصحابشان را نظاره کنند، و آماده اسارت خاندان رسالت گردند تا اسلام عزیز از خطر تحریف و نابودی حفظ شود. قابل توجه است که در هردو بخش اگرچه اصل پایه کج از خلفای قبل شروع شده بود اما در زمان یزید به اوج خود رسیده و خطر نابودی اسلام را بسیار جدی کرده بود و چیزی نمانده بود که حتی ظواهر اسلام نیز ازبین برود برخلاف اسلافش که معمولا تحت پوشش توجیهات شرعی ولو غلط انجام می‌شد. ✳️این خلاصه‌ای از نظریه ایشان در باب علل قیام سید الشهداء علیه السلام بود که در کتاب مذکور مستندات روایی و تاریخی آن مفصلا ذکر شده است. در انتهای کتاب نیز، ایشان با استفاده از شواهد تاریخی ، آثار و نتایج قیام سیدالشهداء علیه السلام را در جامعه اسلامی و در روشن کردن خط حق و باطل و متزلزل شدن حکومت بنی امیه و درنهایت استمرار دین حقیقی اسلام تا امروز بررسی کرده اند. https://eitaa.com/Tanbiholomah
❇️صاحبان تریبون‌های مذهبی مراقب باشند. 🖋محمدحسین رضازاده 🔹بخش اول هر کسی، مجموع روایات اهل بیت علیهم السلام را ملاحظه کند به روشنی می‌یابد که اهل بیت (علیهم السلام) دو خط روشن را در بیانات شریف خود پی‌گرفته‌اند: 1⃣اول اینکه؛ شاخص اصلی در بهشتی بودن یا دوزخی بودن، پذیرش ولایت اهل بیت (علیهم السلام) است و اگر کسی صادقانه بر این اعتقاد تا هنگام مرگ باشد، إن‌شاء الله گناهان او بخشیده خواهد شد. 2⃣دوم اینکه، شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) کسانی هستند که صرفاً به اظهار زبانی ولایت و محبت ایشان اکتفاء نمی کنند، بلکه سر تا قدم مراقب حدود الهی و حلال و حرام خداوند متعال هستند. در این زمینه به بیان دو روایت بسنده می‌کنیم: «عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْمَكْفُوفِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَنْبَغِي لِمَنِ ادَّعَى هَذَا الْأَمْرَ فِي السِّرِّ أَنْ يَأْتِيَ عَلَيْهِ بِبُرْهَانٍ فِي الْعَلَانِيَةِ قُلْتُ وَ مَا هَذَا الْبُرْهَانُ الَّذِي يَأْتِي بِهِ فِي الْعَلَانِيَةِ قَالَ يُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ يَكُونُ لَهُ ظَاهِرٌ يُصَدِّقُ بَاطِنَه»‏ ابوخالد مکفوف نقل می‌کند امام صادق (علیه السلام) فرمودند: شایسته است کسی که امر ولایت ما را قلباً قبول دارد آن را در ظاهر نیز بوسیله برهان اظهار نماید. ابوخالد می‌گوید سوال کردم چگونه محبت قلبی را می‌توان از طریق برهان و بینه در ظاهر به نمایش گذاشت؟ حضرت فرمودند: اظهار این محبت، یعنی حقیقتا حلال خدا را حلال، و حرام را حرام بداند. به گونه‌ای که ظاهر فرد باطن او را تصدیق کند. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع شِيعَتُنَا أَهْلُ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ أَهْلُ الْوَفَاءِ وَ الْأَمَانَةِ وَ أَهْلُ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَةِ أَصْحَابُ إِحْدَى وَ خَمْسِينَ رَكْعَةً فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ الْقَائِمُونَ بِاللَّيْلِ الصَّائِمُونَ بِالنَّهَارِ يُزَكُّونَ أَمْوَالَهُمْ وَ يَحُجُّونَ الْبَيْتَ وَ يَجْتَنِبُونَ كُلَّ مُحَرَّم‏» ابوبصیر می‌گوید امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: شیعیان ما اهل ورع و تلاش در راه خدا و وفا و امانت و زهد و عبادت هستند. کسانی هستند که در شبانه‌روز پنجاه و یک رکعت نماز می خوانند، شبها شب‌زنده‌داری می کنند و روزها روزه می گیرند، از اموالشان زکات می پردازند، حج خانه خدا می روند و از هر حرامی اجتناب می کنند. ✅ این دو خط مبارک و نورانی به گونه‌ای در کلمات امامان معصوم (علیهم السلام) ممزوج شده است که فرد مؤمن نه به جهت گناهانی که پیش می‌آید از ادامه مسیر با اهل بیت علیهم السلام ناامید می‌شود و نه خود را بی‌نیاز از رعایت حدود الهی می‌بیند. این امتزاجِ خوف و رجا همان اکسیر اعظم است که منجی دلهای پاک خواهد شد. 🔹بخش دوم دعوت از کسانی که ظاهر مذهبی ندارند و یا در پوشش و معاشرت خود حلال و حرام را رعایت نمی‌کنند، به مجالس اهل بیت (علیهم السلام) و استقبال از حضور ایشان در جلسات عزاداری حضرت امام حسین علیه السلام از دیرباز یکی از محورهای سخنان خطبا و مداحان بوده است. به نظر می‌رسد در این ایام و متأثر از اتفاقات اخیر کشور موج تازه‌ای در این زمینه ایجاد شده است. این روزها جملاتی نظیر «امام حسین علیه‌السلام فقط برای حزب اللهی ها نیست» «هر کس با هر شکل و ظاهری مهمان اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است» «با حجاب و بدحجاب در دستگاه امام حسین علیه‌السلام فرقی ندارد» «خدایا مرا به لاک سیاه زنی که عقب دسته می رود ببخش» و ... زیاد می‌شنویم. ادامه در فرسته بعدی👇👇👇
ادامه از فرسته قبلی 👆👆👆 🔹یقیناً کسانی که از موضع دین و خیرخواهی در این فضا می‌دمند قصد دارند تا همه محبان زیر خیمه امام حسین (علیه السلام) جمع شوند و رشته محبتشان قطع نگردد، اما نکته مهمی که اینجا وجود دارد این استح که افراط در این زمینه؛ اولاً: پایبندی به شریعت را کمرنگ می‌کند و به نوعی به ترویج دینداری سکولار می‌انجامد. ارتکاب حرام علنی و حضور در مجلس عزاداری با نمایش حرام علنی و آشکار، بی‌احترامی به مجلس عزا و صاحب این مجلس است و نباید رواج پیدا کند و اگر کسی هم ملتفت نیست باید متوجه شود و پس از آن رفتارش اصلاح گردد. 🔹غیر از این خطر، خطر دیگری نیز وجود دارد و آن ایجاد حس سرخوردگی و ناامید کردن قشر مذهبی و به اصطلاح حزب‌اللهی‌ها است. اینکه حزب‌اللهی‌ها نیز خطا و گناه دارند و یا خانمهای چادری معصوم نیستند محل بحث نیست، ولی باید دانست که مثلاً وقتی یک جوان مذهبی بر اعتقاد خود اصرار می‌ورزد و به ظاهر مذهبی خود افتخار می‌کند و در زیر شدیدترین حملات دشمن در فضای مجازی و حتی فضای حقیقی با ظاهر و پوشش مورد رضایت دین بیرون می‌آید و مثلاً آن جوان پسر محاسن خود را نگه می‌دارد و یا آن خانم جوان، چادر بر سر می‌کند و طعم تلخ طعنه‌ها و زخم زبانها را به جان می‌خرد و خود و خانواده خود را در این مسیر نگه داشته است، این مجاهدت ارزش فوق‌العاده‌ای دارد. اینکه دائماً بگوییم امام حسین علیه‌السلام فقط برای حزب اللهی‌ها نیست و یا در این مجلس بین باحجاب و شل‌حجاب و بدحجاب فرقی نیست، این تصور را ایجاد می‌کند که ای جوان مؤمن و متدین که زحمت پوشش اسلامی را به جان خریده‌ای کارت چندان ارزش خاصی ندارد. این خطری است بزرگ و قضاوتی است ناعادلانه. 🔰خیمه حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) برای هرکس که دلش برای او بلرزد جا دارد ولی در این خیمه همه یک جایگاه ندارند. یقیناً امروز یکی از خطوط نفوذ دشمن تغییر سبک زندگی و در پی آن تغییر باورهاست که یکی از راههای آن حرام‌آلود کردن پوشش و ظاهر است. کسانی که در این عرصه با مجاهدت و تلاش مرزداری کنند و حرام خداوند را حرام بشمارند جایگاه رفیعی نزد خداوند و ائمه (علیهم السلام) خواهند داشت. به سند صحیح از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى وَلِيٍّ لَهُ يُجْهِدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِإِمَامِهِ وَ النَّصِيحَةِ إِلَّا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند عزوجل نظر نمی‌کند به مؤمنی که دوست اوست و خود را برای اطاعت و خیرخواهی نسبت به امامش به زحمت می اندازد الا اینکه این شخص را در کنار ما در رفیق اعلی خواهد دید. https://eitaa.com/Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🏴إنالله و إنا إلیه راجعون! آجـرک الله یاصاحب‌الزّمان ◼️«أعظَمَ اللهُ اُجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ وَ جَعَلَنا و إیّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ» https://eitaa.com/Tanbiholomah
❇️مشروعیت تقنین یا عدم مشروعیت؛ محل نزاع فقها و روشنفکران در مشروطیت 🖋محمد متقیان تبریزی 🔹مقدمه به نظر میرسد، مهم ترین ویژگی مشروطیت را باید اعطاء «حق تقنین» به منتخبین مردم دانست. هرچند، مشروطیت دارای ویژگیهای مهمی در عرصه سیاست بوده که مهمترین آن، تقیید و رفع اطلاق العنانی از سلطنت است، لیکن، آنچه که میتواند این تقیید را محقق سازد، بیرون آوردن «امکان تقنین» از حوزه سلطنت و تحدید اختیارات سلطانی در عرصه «حکم و فرمان» است. از این روی است که گفته میشود، مهمترین ویژگی مشروطیت، برخوردارسازی نمایندگان از امکانی است که به آنها قدرت ویژه ای در حکمرانی می بخشد و آن همان «امکان تقنین» است. در دوران مشروطه ایرانی نیز «حق تقنین» مورد نزاع و مجادله قرار گرفت. طرفین این نزاع نیز روشنفکران و فقها بودند. قاطبه فقهای نامدار در آن زمان، در یک سوی ماجرا ایستاده بودند که، حق تقنین را باید در پایگاه «شریعت» معنا نمود؛ چه آنانی که موافق ماجرای سیاسی مشروطه بودند و چه آنهایی که مخالف بودند. اما در سوی دیگر، روشنفکران، دانشمندان علوم سیاسی و حقوق، برخی نمایندگان مجلس، ایستاده بودند که، آن حق را بیرون از پایگاه شریعت و مشروعیت معنا میکردند. در این یادداشت مختصر، ابتدائاً دیدگاه روشنفکران و دانش آموختگان سیاسی و حقوقی آن دوران را گزارش کرده و سپس به رأی فقها می پردازیم. 1⃣ دیدگاه روشنفکران رساله «حقوق اساسی، یعنی آداب مشروطیت دول» شاید بتوان گفت؛ یکی از مهمترین منابعی که در آن روزگار با موضوع سیاست و حقوق اساسی نوشته شده، رساله ای است که محمدعلی فروغی (ناظم و معلم مدرسه سیاسی) به توصیه پدرش محمد حسین ذکاء الملک (مدیر مدرسه سیاسی)، به صورت تلخیصی از منابع غربی، به غرض آشنایی عموم مردم و خصوصاً نمایندگان مردم با صحنه جدید حکمرانی یعنی مشروطیت و اقتضائات آن، نگاشته است. فروغی در این رساله، بنیان مشروطیت دولت را بر دو امر میداند: سلطنت ملی و انفصال اختیارات دولت. ذیل سلطنت ملی هم چنین میگوید: «سابق بر این مردم تصور میکردند که یک نفر یا یک جماعت باید صاحب اختیار مطلق عموم ناس باشد و امور ایشان را هرطور میخواههد و مصلحت میداند اداره کند و مردم حق ندارند در اداره امور خودشان مداخله و چون و چرا نمایند.... اما حالا متجاوز از صدسال است که حکما و دانشمندان، بلکه اکثر عوام از این رأی برگشته و معتقد شده اند که هیچ وقت یک نفر یا یک جماعت حق ندارد صاحب اختیار یک قوم و یک ملت شود و صاحب اختیار ملت باید خود ملت باشد و امور خویش را اداره کند، به عبارت اخری، سلطنت متعلق به ملت است و بس». او در ادامه به کیفیت اعمال حق توسط ملت اشاره کرده و «دولت» را هیئتی میداند که ملت اقتدار خود را به او واگذار کرده تا امور او را اداره نمایند. اما وظیفه دولت چیست؟ به بیان او، دولت از عهده انجام وظیفه خود برنمی آید، مگر اینکه، به موجب قانون عمل کند. وجود قانون هم متحقق نمیشود مگر به دو امر: وضع قانون، اجرای قانون. اما اختیار «وضع قانون» که موضوع این نوشتار است، در بیان او، مفوض به هیئتی میشود که در ممالک مختلفه، اسامی مختلفه دارد و عموماً آن را «پارلمان» میگویند. اعضای این هیئت نمایندگان ملت می باشند، یعنی از جانب ملت وکالت دارند، زیرا که قانون قرارداری است راجع به عموم ملت و به حکم سلطنت ملی باید موافق میل و رأی ملت باشد. (۱) ⬅️همانطور که پیداست، در این اندیشه سیاسی (که موافق با اندیشه سیاسی غربی است)، اختیار وضع قانون و حق تقنین، باید ذیل وظیفه نمایندگی و وکالت از جانب مردم اعمال شود، فلذا نمایندگان باید موافق با رأی و نظر مردم، وضع قانون نمایند و آنها، به صرف اینکه انتخاب شوند میتوانند وضع قانون نمایند و هیچ گاه سخن از مشروعیت دینی تقنین نمیرود. ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇
ادامه از فرسته قبل 👆👆👆 2⃣دیدگاه فقها اما در سوی دیگر، عموم فقهای نامداری که در عرصه مشروطیت دیدگاه خود را بیان کردند، با اندیشه سیاسی و حقوقی مذکور مخالفت داشته و معارضت خود را به صورت های مختلفی بیان کردند. در این مقام، به مخالفت دو فقیه برجسته، میرزای نائینی (موافق مشروطه) و شیخ فضل الله نوری (مخالف مشروطه) با این اندیشه سیاسی پرداخته میشود. این دو فقیه برجسته - با وجود اختلافاتی که در برخی مواضع دارند و بدان اشاره خواهد شد- فرآیند تقنین را در چارچوب شریعت و با ایده «احراز مشروعیت» پیگیری می نمایند. میرزای نائینی با مراجعه به کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» و با دقت در تعابیر میرزای نائینی (رضوان الله علیه)، واضح و عیان میگردد که، او فرصت تقنین و قانون نویسی را ابتدائاً مقید به «احراز مشروعیت» کرده و سخن از این می نماید که، این عرصه، تنها مقید به «مراعات مصالح نوع» نبوده و باید آن مصالح، در پایگاه شریعت تفسیر گردد. او سپس، طریق احراز مشروعیت را در بخش «تدوین قانون اساسی» به «عدم مخالفت فصول آن با قوانین شرعیه» و در بخش «تشکیل مجلس شورای ملی» به «اشتمال هیئت منتخبه بر عده ای از مجتهدین عدول و یا مأذونین از قبل مجتهدی و تصحیح و تنفیذ و موافقتشان در آراء صادره» میداند. او در موضع دیگری از کتاب تنبیه الامة، سیاست امور امت را در دو بخش «منصوصات» و «غیرمنصوصات» تصویر کرده و بخش دوم را که تابع مصالح و مقتضیات اعصار و امصار و به اختلاف آن، قابل اختلاف و تغییر است، در دوره حضور با ولی منصوب الهی - عزاسمه- و در عصر غیبت هم به نظر و ترجیحات نواب عام یا کسی که در اقامه وظائف مذکوره عمن له ولایة الإذن مأذون باشد، موکول میداند.(۲) شیخ فضل الله نوری رکن رکین دیدگاه شیخ فضل الله نوری (رضوان الله علیه)، مخالفت با اساس قانون نویسی است. او با تکیه بر این مبنای کلامی که، کتاب و سنت برای اداره حکومت تمام است و ناقصی ندارد، به اصل قانون نویسی اعتراض میکند و در همین نقطه، با میرزای نائینی اختلاف پیدا میکند، اما در اینکه، بنابر مبانی اسلامی، حق جعل و تقنین برای کسی غیر از شارع مقدس، متصور نیست با میرزا همراهی دارد؛ زیرا، از آنجا که میرزای نائینی، نفس تقنین را موکول به اذن و امضاء صاحب ولایت اذن میداند و برای تقنین، ویژگی دیگری با عنوان «مشروعیت» لحاظ میکند، پرواضح است که، او نیز بالاصاله حق جعل و تقنین را برای نمایندگان ملت، باور ندارد، مگر اینکه، از سوی کسی که ولایت دارد، به او اذن داده شود. با وجود اختلافی که میان این دو فقیه برجسته وجود داشت، اما به دلیل همراهی شیخ در دوره‌ای با مشروطیت، توافق دیدگاهی میان ایشان برقرار گردید و آن هم تاکید بر «حق شرعی تقنین» برای نمایندگان بوده که در مقابل «حق عرفی تقنین» قرار میگیرد. میرزای نائینی در تنبیه الامة، برای چنین نظام تقنینی، نظریه پردازی میکند و شیخ فضل الله نوری نیز در صحنه سیاسی، با مجاهدات خویش، ماده «نظارت مجتهدین در هر عصر» را در اصل دوم متمم قانون اساسی میگنجاند و به گونه ای سعی بر آن دارد که، عملیات تقنین در مجلس شورای ملی را از اتکاء صرف به ماهیت نمایندگی و وکالت درآورده و مقید به ملاحظه شریعت نیز نماید. و این همان، نقطه ای است که این دو فقیه برجسته، اختلاف بنیادین با اندیشه سیاسی مقابل پیدا میکنند. ایشان، بر این امر اتفاق دارند که، امر تقنین باید مشروعیت پیدا کند و به صرف انتخاب از سوی ملت تمام نمی‌گردد. شیخ، هر چند با اصل تقنین در پارلمان مشروطه مخالف بود (که در مجال دیگری باید به علل مخالفت او پرداخت) اما با اصل دوم متمم قانون اساسی، به گونه‌ای با تقنین پارلمانی همراهی می‌کند و لیکن به آن با نظارت مجتهدین، مشروعیت میبخشد.(۳) ⬅️و آنچه که در دوران جمهوری اسلامی واقع گردیده، ادامه همان خط فقاهتی است که هم شیخ فضل الله نوری در آن حاضر است و هم میرزای نائینی. هرچند، نمیتوان اختلافات برجسته میان این دو فقیه را کتمان نمود، اما هیچ گاه نمیتوان میرزای نائینی را که فقیه سترگ امامیه در عصر خود بود، موافق با اندیشه سیاسی و حقوقی غربی دانست و ذیل آن چارچوب، او را تفسیر نمود. همانطور که غیرمنصفانه است، شیخ فضل الله نوری را در قاب مخالفت تام و تمام با تقنین قرار داد در حالیکه، مجاهدتهای او در تصویب اصل دوم متمم قانون اساسی برکسی پوشیده نیست. ------------ منابع: ۱. رساله حقوق اساسی، یعنی آداب مشروطیت دول، محمدعلی فروغی ۲. تنبیه الامة و تنزیه الملة، میرزامحمدحسین نائینی ۳. رساله حرمت مشروطه، شیخ فضل الله نوری https://eitaa.com/Tanbiholomah
❇️ نکات انتقادی بر لایحه مجلس انقلابی 🔸 نویسندگان کانال تنبیه الأمة بعد از بررسی اجمالی لایحه حجاب، نکات زیر را به عنوان انتقادات ارائه می‌کنند: 1️⃣ به نظر می‌رسد بعضی موارد برای عملیاتی‌شدن این لایحه باید به آن اضافه شود و یا تغییر کند: الف) با توجه به اینکه در اجرایی شدن این لایحه کمیت و کیفیت ضابطین بسیار حائز اهمیت است و باید به تناسب موارد تخلف و گستردگی آن ضابط وجود داشته باشد و با توجه به اینکه نیروی انتظامی به تنهایی به خاطر محدودیت افراد و محدودیت زمان کاری و حتی گاهی عدم انگیزه کافی نیروها به تنهایی نمی‌تواند جوابگوی نیاز این لایحه باشد، برای تذکر و ثبت تخلف و فرستادن تصویر و کارهایی از این قبیل خوب است که بسیج به میدان بیاید ونیروهای منتخب بسیج آموزش‌های لازم را برای این کار ببینند و همچنین نیروهای دیگری از قشر متدین و انقلابی در سازوکاری مشخص و گسترده آموزش ببینند که بتوانند تخلفات را ثبت کنند و در این زمنیه محدودیتی نباشد و خود لایحه این آموزش و گستردگی آن را تکلیف کند. ب) باید سازو کاری تعریف شود که مردم بتوانند هم گزارش تخلفات را خصوصا نسبت به نهادها و اماکن و اصناف و مسئولین و... بدهند و هم قانونا نسبت به تخلفات همه مکلفین این لایحه شکایت کنند مثلا بتوانند تخلف حراست دانشگاه را گزارش و خودشان بر علیه او شکایت کنند نه اینکه امکان پیگیری تخلفات و ترک فعل‌ها فقط از طریق نظارت‌های حاکمیتی باشد. ج) مجازات‌ها باید هرچه به سمت منشأ مشکل می‌رود شدیدتر باشد؛ لذا باید برخورد با دستگاه‌های اجرایی که کوتاهی می‌کنند و مدیرانی که در این لایحه مکلف هستند از بقیه سنگین‌تر باشد و باید برای تخلف مدیران سطح عالی که طبق این لایحه تکالیفی دارند در خود لایحه مجازات سنگین در نظر گرفته شود. د) با توجه به اینکه مسئله فرهنگی و حجاب امروزه به جنگی تمام عیار تبدیل شده باید شبیه ستاد ملی کرونا ستادی در سطح مدیریت عالی کشور با حضور افراد و نهادهای مؤثر مثل حوزه و دانشگاه و دستگاه‌های ذی ربط، تشکیل شود و به صورت مستمر تشکیل جلسه دهد تا وظائف به صورت مستمر و جدی پیگیری شود و متخلفین و کوتاهی کنندگان بازخواست شوند خصوصا در ابتدای کار باید ارزیابی و پیگیری در جلسات نزدیک به هم باشد؛ نه اینکه مثلا در بازه‌های طولانی و سالانه کار رصد شود. ه) تا جای ممکن تکالیف دستگاه‌ها کمّی بشود و اعداد و ارقام داشته باشد تا بهتر قابل پیگیری باشد به عنوان مثال صدا و سیما به صورت مشخص مکلف شود که لا اقل تعداد مشخصی سریال در بازه زمانی مشخص تولید کند و کرسی‌های آزاد اندیشی برگزار کند و... و) اینکه جرائم لایحه را منوط به حکم دادگاه کنیم؛ یعنی عملیاتی نبودن این لایحه. مگر می‌شود به راحتی برای این تعداد دادگاه تشکیل داد. خود گذر زمان به مقصود لایحه خلل وارد می‌کند. اصلا این جرم مشهود چه نیازی به دادگاه دارد. بله می‌توان چیزی شبیه شورای حل اختلاف قرار داد که اگر به فرض در موارد نادر کسی عذری داشت مبلغ به او بازگردانده شود. 2️⃣ در مورد کسانی که بخش کمی از موی سرشان را پوشانده‌اند عناوین این لایحه شمول ندارند و صرفا مشمول تذکر لسانی می‌شوند در حالی که بعضی مصادیق بیرون بودن مو قطعا مصداق بد پوششی است و نباید لایحه بهانه‌ای بدهد که شخص با پوشاندن مقدار کمی از مو و بیرون گذاشتن مقدار زیادی از آن که با کشف حجاب تفاوت خاصی ندارد خیالش راحت باشد. بله کسانی که مقدار کمی از موی سرشان پیداست یا مقدار کمی از ساعدشان پیداست را نمی‌توان مجرم دانست زیرا اصلا ممکن است برای مدت موقتی شال خانمی مقداری عقب رفته و با متوجه شدن درست کند ولی کسانی که بخش زیادی از سرشان باز است اینها باید برایشان تعیین تکلیف و جرم انگاری ولو به مقدار کمترتر از کشف حجاب انجام شود. @Tanbiholomah
❇️ نکات انتقادی بر لایحه مجلس انقلابی 🔢 بخش دوم 3️⃣ مناسب است برای کسانی که به صورت لسانی برای نوامیس مزاحمت ایجاد می‌کنند جرم انگاری و مجازات تعیین شود. 4️⃣ در این لایحه در صورت نبود ضابط قضایی برای موارد خاص به تبصره 1 ماده 45 آیین دادرسی که مربوط به ورود مردم در صورت نبود ضابط قضایی است ارجاع داده شده، در حالی که این تبصره باید برای بحث حجاب بومی سازی شود مثلا آن جا آمده مردم صحنه جرم را حفظ کنند و این با قانون حجاب و جرم برهنگی تناسب ندارد. 5️⃣ باید برای عدم ارائه خدمات به افرادی که مرتکب جرم‌های تعریف‌شده در این لایحه هستند در لایحه الزام روشن وجود داشته باشد به استثناء مواردی که اضطرار است مثل اورژانس بیمارستانها. 6️⃣ شرط کردن مهربانی در نهی از منکر توجیهی ندارد و موجب می‌شود که اگر کسی تذکر جدی داد خلاف قانون تلقی شود و همچنین اینکه برای پرخاش جریمه گذاشته‌اند خیلی مبهم است و ممکن است تذکر جدی و محکم هم مصداق آن قرار بگیرد خصوصا وقتی با مقاومت طرف مقابل مواجه شود. @Tanbiholomah
❇️مغالطه صلواتی 🖋مرتضی صادقی 🔹این روزها بحثی در باب مقایسه جمهوری اسلامی با حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام در گرفته و اطراف بحث سخنانی در باب به جا بودن یا نبودن اصل مقایسه و حتی گاهی در باب بهتر یا بدتر بودن شرایط امروز یا آن زمان مطرح می‌کنند و بعضا به سخنان بزرگانی هم در این زمینه استناد می‌شود. اما در این میان نکته ای حائز اهمیت وجود دارد که گرچه برای اهلش روشن است و نیاز به تصریح ندارد، اما ممکن است عده‌ای از آن غافل باشند و همین مسأله آنها را دچار مغالطه نماید و‌ آن نکته اینکه؛ هر خدمتی به اسلام و مردم که در جمهوری اسلامی به ثبت رسیده باشد و‌ هر مقدار انقلاب اسلامی در پای کار آوردن و تربیت نیروی خالص و مجاهد و فدایی اسلام در دفاع مقدس و دیگر عرصه‌ها موفق بوده باشد، هیچ‌یک از این موارد برگ افتخاری نیست مگر در دفتر امیر المؤمنین علیه السلام. ⁉️مگر پیروان علی علیه السلام منحصر به زمان اویند و مگر هدایتگری امیر المؤمنین با رفتن او به پایان رسیده است؟ 🔹طنین صدای علی در مسجد کوفه تا انتهای تاریخ هدایتگر و چراغ راه است و شیعه تا شیعه است سر سفره عنایت و‌ هدایت اوست. اگر خیری هست از صدقه سر او و فداکاری های اوست و همه در بلندای تاریخ در پرتو هدایت و عنایت او هستند. انقلاب اسلامی و بزرگانش نیز رهبر و پیشوا و مقتدا و مربی خود را امیرالمؤمنین میدانند و افتخاری را متوجه خود نمی‌دانند مگر حرکت بر اساس هدایت امیر المؤمنین علیه السلام. 💠در این زمینه کلمات فراوانی از بنیان گذار جمهوری اسلامی قابل ذکر است از جمله: «شخصیت این مرد بزرگ که امام امّت شد، شخصیتی است که [در] اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم کسی مثل او نمی تواند سراغ کند....ما شیعه یک همچو اعجوبه معجزه آسا هستیم» «و اما کتاب نهج البلاغه که نازله روح اوست برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیّت و در حجاب خود و خودخواهی خود، معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعه ها به وجود آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند» ✅ الغرض اگر کسی از موفقیت‌های انقلاب اسلامی سخنی به میان می‌آورد، سخن از برکات امتداد هدایت امیر المؤمنین علیه السلام می‌گوید و لاغیر. در نتیجه باید توجه داشت عده‌ای مغالطه‌گر قضیه را به گونه‌ای دیگر وانمود نکنند، کما اینکه در ماجرای صلوات فرستادن هنگام ذکر نام بزرگان انقلاب عده‌ای اعتراض می‌کنند که این تجلیل از بزرگان انقلاب در عرض بزرگان دین است، غافل از اینکه وقتی افراد با ذکر نام امام خمینی و خلف صالح او صلوات می‌فرستند پیامبر و آلش را تجلیل میکنند و بر آنها درود میفرستند، نه بر خمینی و نه بر کس دیگر. https://eitaa.com/Tanbiholomah
❇️روحانیت و قدرت 📝 در نقد سخنان دکتر تقی آزاد ارمکی 🖋صالح رحمتی 🌀اشاره 🔹اخیراً آقای دکتر تقی آزاد ارمکی که به عنوان جامعه شناس، معرفی میشود، در مصاحبه ای به داوری پیرامون عملکرد حوزه های علمیه در چهل ساله بعد از انقلاب اسلامی پرداخته و اینگونه مدعی شده که، در طول این دوران، حوزه علمیه نتوانسته است، فقه و اصول خود را پیش برده، شبهات فرهنگی را پاسخ دهد. زیرا همه مسئله اش، قدرت و حفظ نظام گردیده است. و این در حالی است که همه امکانات نیز در اختیار حوزه علمیه قرار داشت. نقد 1⃣مهمترین اشکالی که در این سخنان و نظایر آنها وجود دارد و از همان زاویه میتوان به آن نقد کرد، ابتلاء به نوعی «مغالطه اشتراک لفظی» است. مغالطه ای که پیرامون واژه «قدرت» رقم میخورد. توضیح مطلب اینکه؛ مهمترین مؤلفه هر نظام سیاسی - اسلامی و غیر اسلامی- تکیه آن به عنصر «قدرت» است. عنصری که میتواند حکومت و دولت را برسازد و سرپا نماید تا در سرنوشت مردم خویش تأثیرگذار باشد، تا در برابر سایر دولتها و حکومتها تصمیمات مستقل بگیرد. قدرت، آن چیزی است که اختیار و امکان تصمیم گیری برای دولتها را فراهم میکند؛ حال ممکن است که این امکان در چارچوب قرارداد اجتماعی تعریف گردد یا در سطحی بالاتر از سطوح روابط انسانی. 2⃣با وجود اینکه همه نظامات سیاسی به وجود «قدرت» تکیه دارند، لیکن از ناحیه «اِعمالِ قدرت» میان آنها تفاوتهای بنیادینی وجود دارد. و این تفاوت بنیادین با توجه به حیث «جهت» در چگونگیِ اِعمالِ قدرت واضح میگردد. به این معنا که، اصلی ترین ویژگی اِعمالِ قدرت در هر نظام سیاسی، برخورداری آن از «جهت» و «برایِ» است و اینگونه نیست که، اِعمال قدرت بدون هدف و غایت مشخص و روشنی واقع شود. هر نظام سیاسی، در اِعمال قدرت خود دارای اهداف و غایاتی است که جهتگیری رفتارهای مقتدرانه آن را با سایر نظامات سیاسی متفاوت میسازد. و درست در همین نقطه است که، میان نظام سیاسی اسلام با نظامات سیاسی غربی، تفاوتی اساسی رقم میخورد. جهتگیری دولت در نظام سیاسی اسلام متفاوت از جهتگیری دولت در نظامات سیاسی غربی است. در هر دو نظام، اساس بر «حفظ نظام» است لیکن، در نظام سیاسی اسلام حفظ نظام «برایِ» تحقق احکام و ارزشهای الهی در زندگی اجتماعی انسانهاست، اما در نظامات سیاسی غربی، حفظ نظام برای التذاد مادی بیشتر از دنیاست. در نظام سیاسی اسلام، حفظ نظام و اِعمالِ قدرت، برای عبور از نفس و هوی و تحقق «کلمة الله» است و در نظام سیاسی غربی، حفظ نظام برای تقویت نفس مادی و توسعه اهواء و تکثیر آلهه است. و در یک کلام؛ حفظ نظام در حکومت و دولت اسلامی، مبتنی بر توحید و نفی شرک است، اما در نظام سیاسی غربی، مبتنی بر دنیاپرستی و ماده پرستی است. 3⃣با نظر به این مبنا، روشن میگردد که آن موقفی که «فسادانگیز» بوده و قدرتِ فاسد تولید میکند، آنجایی است که انسانها در وادی دنیاپرستی با همدیگر رقابت میکنند. این واقعیت، در دولتهای غربی آنچنان مشهود و روشن است که نیازی به استدلال نظری ندارد. و آثار قدرتِ فاسد در رفتارهای سیاسی آنها چه در داخل مرزها و چه بیرون از مرزها و در روابط بین الملل، به وضوح مشاهده می گردد. از این روی، برای کناره گیری از قدرتِ فاسد، باید از ذیل دنیاپرستی بیرون آمده و جهتِ اِعمالِ قدرت را در مسیر خداپرستی تغییر داد که در این صورت، انسانها از نفسانیتِ خویش عبور کرده و در تعلق به اراده الهی، آن چیزی را اراده میکنند که خالق متعال اراده میکند. و درست در همین موضع است که، «قدرتِ صالح» تولید میشود. و ذیل همین قدرت صالح است که، ادبیات «خدمت به خلق»، «ایثار» و «فداکاری» تکوّن می یابد. 4⃣عملکرد روحانیت را نیز باید در همین مبنا تفسیر نمود؛ چه آنجایی که وارد عرصه اداره نظام گردیده و مسئولیتی را برعهده میگرد و چه آنکه بدون حضور در صحنه اداره، برای حفظ نظام اسلامی مجاهدت میکند. زیرا، روحانیت به دلیل اتکاء به اندیشه اسلامی، از قدرتِ به وجود آمده در نظام اسلامی محافظت مینماید تا بتواند محقق کننده ارزشهای الهی و احکام اسلامی گردد. پرواضح است که، کسی نمیتواند خطاها و لغزشهای افراد را نادیده بگیرد، اما این واقعیت نمیتواند نافی آن مبنای بنیادین باشد. مبنایی که قانون اساسی را به گونه ای نگاشت که، زمینه ساز نقش آفرینی روحانیت در صحنه اداره گردید. و در همین صحنه اداره، سرنوشتی متفاوت برای روحانیت رقم خورد. سرنوشتی که به خط خون نگاشته شد و روحانیت را بالاترین صنف در آمار شهداء قرار داد. این چنین سرنوشتی، از آن مبنا و آن جهتگیری متفاوت در چگونگی اِعمالِ قدرت ناشی میشود که در نظامات سیاسی غربی اثری از آن نیست، بلکه بر ضد و در تضاد با آن است. 👇👇👇
👆👆👆 ⬅️جناب آقای تقی آزاد ارمکی، با تکیه بر واژه مشترک «قدرت» به بیراهه رفته و به دلیل عدم تدقیق در جهتگیریِ قدرتِ سیاسی، در تحلیل چرایی حضور روحانیت در صحنه قدرت و تفسیر چرایی «حفظ نظام» خطا کرده است. https://eitaa.com/Tanbiholomah
⁉️چرا اینقدر برای اربعین هزینه می‌کنند؟ 🔹یکی از سوالات پرتکرار این روزها، درباره «هزینه‌های جمهوری اسلامی ایران برای پیاده‌روی اربعین» است. چرا در شرایط اقتصادی فعلی به جای رفع مشکلات مردم، چنین هزینه‌هایی انجام می‌شود؟ اگر منصفانه به این قضیه نگاه کنیم: 1⃣ هزینه‌های دولت برای اربعین مربوط به داخل ایران است و بخش زیادی از آن، صرف احداث یا تقویت زیرساخت‌ها می‌شود. دولت وظیفه دارد زیرساخت‌های کشور را بهینه کند و چه فرصتی بهتر از اربعین که به این مناسبت، استان‌های محروم غرب کشور، از راه، امکانات حمل و نقل و رفاهی مناسب برخوردار شوند. در شرایط عادی این استان‌ها کمتر مورد توجهند، بنابراین سفر اربعین، فرصت خدمت دولت به این استان‌ها را فراهم می‌کند و نه تنها هزینه نیست که نوعی سرمایه‌گذاری است. 2⃣ وزارت گردشگری وظیفه دارد مردم را به سفر به نقاط مختلف کشور تشویق کند تا کسب و کار مردم از راه توسعه گردشگری، رونق بگیرد. حتی برای این هدف، هزینه‌های سنگینی همچون احداث دریاچه‌های مصنوعی صورت می‌گیرد. اما در سفر اربعین دولت با کمترین هزینه، این هدف را محقق می‌کند. 3⃣بخش زیادی از هزینه‌های سفر اربعین، مردمی است و دولت حتی در ایجاد زیرساخت‌ها هم کمتر از مردم و کمک‌های مردمی مشارکت دارد. مردم با عشق و علاقه در این راه هزینه می‌کنند. 4⃣ هزینه‌های کم دولت در سفر اربعین برای همه است و فقط برای مسافران اربعین نیست. بسیاری از مردم از این مسیرها استفاده می‌کنند و از امکانات بین راهی بهره می‌برند، بدون اینکه بخواهند به سفر اربعین بروند. 5⃣وقتی دولت برای یک برنامه هزینه می‌کند، طبیعی است که عده‌ای از این هزینه استفاده کنند و عده‌ای استفاده نکنند. اما راه برای استفاده همگانی از امکانات اربعین باز است و به بخش خاصی از جامعه اختصاص ندارد. همانطور که وقتی دولت سینما یا سالن تئاتر می‌سازد، برای همه می‌سازد ولی ممکن است عده‌ای از آن استفاده نکنند. عدم استفاده عده‌ای از این امکان، دلیل نمی‌شود چنین فرصتی برای بقیه فراهم نشود. 6⃣هزینه دولت برای سفرهای مشابه که جنبه تفریحی دارد و هیچ نقشی در فرهنگ‌سازی و هویت‌سازی شهروندان ندارد، به مراتب بیشتر از سفر اربعین است. برای نمونه، کافی است تسهیلات سفرهای تفریحی به کشورهای دیگر و ارزهای مسافرتی که به این سفرها داده می‌شود را با تسهیلات سفر اربعین مقایسه کنیم. موضوع، روشن‌تر از آن است که پنهان بماند. 7⃣کشورهای دنیا به دنبال رشد و تقویت بنیان‌‌های اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی خود هستند و این را از وظایف حکومت خود می‌دانند. ایران هم به عنوان یک کشور مسلمان شیعی، همین رویه عاقلانه را پیش گرفته و با فراهم کردن سفر اربعین، به تقویت فرهنگ دینی خود می‌پردازد. چه فرصتی بهتر و والاتر از زیارت امام حسین علیه‌السلام و پیاده‌روی اربعین که مدرسه خودسازی و مایه‌ی شادابی، نشاط و سلامتی جسم و جان است و باعث انسجام ملی و اتحاد بین‌المللی می‌شود. https://eitaa.com/Tanbiholomah
❇️علمای مجاهد 📆به مناسبت سالروز شهادت آیت الله سیداسدالله مدنی(رضوان الله علیه) 1⃣وجهه‌ای بین رؤسای ادارات و فرماندهان و مأموران کسب نموده است. آیت‌الله مدنی ضمن ابلاغ پیام و بیانات امام‌خمینی به مردم سعی می‌کرد با روش‌های مسالمت آمیز، مأموران شهربانی و انتظامی را به همکاری و همراهی با انقلاب و مردم وادار کند. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت همدان به رئیس شهربانی این شهر در این باره چنین هشدار داد: «باتوجه به اینکه یاد شده ‌] آیت‌الله مدنی[ از بدو ورود، ظاهراً اهالی را دعوت به آرامش نموده و حتی از ایذا و آزار مأموران انتظامی توسط اهالی جلوگیری به عمل‌ آورده است و از این رو، وجهه‌ای بین رؤسای ادارات و فرماندهان و مأموران کسب نموده که امکان دارد این عمل به منظور گمراه کردن نیروی انتظامی منطقه باشد تا در فرصت مناسب ضربه‌ غیرقابل جبرانی به مأموران وارد آورد». 2⃣گرفتن امان‌نامه از آیت الله جایگاه و مقبولیت آیت‌الله مدنی در میان دولتمردان وقت به حدی رسیده بود که وقتی بعضی از آنها که تهدید می‌شدند؛ به محضر آیت‌الله مدنی می‌رسیدند و از وی امان نامه می‌خواستند. حسین همدانی ـ از مبارزان و یاران آیت‌الله مدنی ـ در این زمینه می‌گوید: «یک پلیسی بود که خیلی بد عمل می‌کرد. شب، «گروه حدید» یک نامه‌ای، انداخته بود در منزلش از زیر در؛ به محض اینکه دیده بود گروه حدید وی را تهدید کرده، آمده بود مسجد جامع... نماز اول آیت‌الله مدنی در مسجد جامع که تمام شد. آیت‌الله مدنی داشت صحبت می‌کرد. آن پلیس پای منبر نشسته بود و دائم می‌گفت با حاج آقا کار دارم. حالا اینجا آقا داشت صحبت می‌کرد. آقای مدنی گفت: «چه می‌گویی... » بعد آن‌ وقت، بیخ گوشش صحبت کرد و یک نامه‌ای هم به او داد. آقای مدنی بالای منبر نامه را خواند و دید که می‌گوید که من را تهدید کرده‌اند بکشند من زن دارم، بچه دارم، من آقا اصلاً دیگر کار ندارم؛ اگر هم به من مأموریت بدهند انجام نمی‌دهم. شما هم امان نامه به من بده. آقای مدنی بالای منبر گفت: «آقا ایشان توبه کرده، کسی با او کاری نداشته باشد». 3⃣فعلاً ‌کلیه‌ امور شهر، زیر نظر آیت الله انجام می‌شود. این اقدام، ساواک همدان را وادار کرد تا با ارسال گزارش، ضمن برشمردن نمونه‌هایی از این ادای احترام مقامات دولتی به آیت‌الله مدنی ،‌خطرات این اقدامات را گوشزد کند، در این گزارش آمده بود: «شیخ اسدالله مدنی، فعلاً ‌کلیه‌ امور شهر، زیر نظر وی انجام می‌شود و شهربانی تحت نظر او است و رابط‌ بین آنها سروان نیکو سخن می‌‌باشد که کلیه‌ گزارشات توسط وی به شیخ مدنی داده می‌شود. اخیراً، رئیس شهربانی به تهران احضار [شد] که مدنی به رابط شهربانی اظهار می‌دارد چرا رئیس شهربانی نهاوند به تهران اعزام شده بایستی به ما تحویل [داده] تا او را مجازات و عقده‌های مردم خالی می‌شد. حال با رفتن رئیس شهربانی مردم چگونه عقده‌های خود را خالی کنند که در پاسخ سروان نیکو سخن مرتباً، بله قربان گفته و اظهار می‌دارد من بعد همین کار را خواهم کرد جناب مدنی... همچنین فرمانده پادگان هم تلفناً، همبستگی خود را اعلام و اظهار بندگی نمود که مراتب، قبلاً به عرض رسیده است فرماندار و تمام مدیران کل ادارات به منزل مدنی رفته، ضمن اعلام همبستگی روش کار خود را از وی سؤال نموده‌اند بازاریان و سایر طبقات مختلف مردم هم به همین منوال. ضمناً، شیخ مدنی در مدت کوتاهی که به همدان وارد شده، در تمام سخنرانی‌های خود مردم را به آرامش دعوت و از تهمت زدن و کشتن و‌ آتش زدن منع نموده است... ادامه در فرسته بعدی 👇👇👇
ادامه از فرسته قبل👆👆👆 4⃣کنترل مواد سوختی، زیر نظر آیت الله آیت‌الله مدنی علاوه بر کنترل و تسلط بر اداره‌ها و شهربانی سعی کرد که مسائل مادی و رفاهی مردم شهر همدان را نیز به گونه‌ای نظم دهد و مانع از هرگونه اجحاف و فشار بر مردم شود. یکی از مشکلات مردم همدان در آن زمان، کمبود مواد سوختی بود. با توجه به اعتصاب کارگران شرکت نفت و سرمای شدید این شهر، رفع این معضل از اهمیت خاصی برخوردار بود. در همین زمینه حجت الاسلام غلامحسن بهرامی ـ سخنگوی جامعه‌ روحانیت همدان ـ اعلام کرد: «جامعه‌ روحانیت همدان، کنترل مواد سوختی این شهر را در دست گرفته است». برای توزیع مواد سوختی میان خانواده‌های همدانی کمیته‌ای زیر نظر آیت‌الله مدنی و عالمی دامغانی تشکیل شد. این کمیته به هر خانواد ۱۰ کوپن ۲۰ لیتری نفت می‌داد که با ارائه‌ آن، نفت دریافت می‌کردند. کوپن‌‌ها برای مصرف یک ماه هر خانواده بود که هزینه‌ تهیه‌ آن را کمیته‌ مذکور پرداخت می‌کرد؛ ولی پول نفت را مردم به فروشنده می‌دادند. 5⃣نشست قصابان و سهامداران شهر با آیت الله درباره‌ قیمت گوشت و نان نیز تدابیری اتخاذ شد و کمک‌های دارویی و مالی نیز در اختیار نیازمندان قرار گرفت. حتی به شهرهای دیگر نیز کمک‌هایی شد. روزنامه‌ «آیندگان» در این باره نوشت: «قیمت گوشت در همدان از کیلویی ۳۸۰ ریال به ۲۵۰ ریال کاهش یافت و برای پایین آوردن قیمت گوشت گاو نیز بررسی‌هایی صورت گرفت. کاهش قیمت گوشت در همدان به دنبال نشستی که قصابان و سهامداران این شهر با آیت‌الله مدنی داشتند اعلام شد. همچنین با تشویق جامعه‌ روحانیت همدان مبنی بر اینکه فروشندگان به سود کمتر قانع باشند، نرخ نان خانگی که از سوی روستائیان در شهر عرضه می‌شود از ۴۵ ریال به ۳۰ ریال کاهش یافت و میزان پخت آن نیز افزایش داده شد. از سوی جامعه‌ روحانیت همدان همچنین کمک‌های دارویی، پزشکی، که درباره‌ نیاز درمان و آمبولانس و آذوقه و نیز کمک‌های نقدی برای مردم نهاوند ارسال و همچنین کمک‌های دارویی و مالی نیز به قزوین اهدا گردید». 6⃣کمکهای مردمی از سوی مردم، کمک نقدی و غیرنقدی زیادی در اختیار آیت‌الله مدنی قرار می‌گرفت تا به نیازمندان رسانده شود؛ چنانچه محمدحسین واعظ ـ ساکن روستای علی آباد ـ یک وانت نان و مبلغ ۱۶۰۰ تومان پول که جمع آوری شده بود را در اختیار آیت‌الله مدنی قرار داد. از سوی دیگر، آیت‌الله مدنی برای جلوگیری از هر گونه اختلاس و اخاذی اعلام نمود که مردم مواظب باشند و فقط به افراد تعیین شده از سوی جامعه‌ روحانیت همدان، اعانه و کمک پرداخت نمایند. او همچنین از صاحب‌خانه‌ها خواست که با مستأجران همکاری کرده، از نظر مالی آنان را تحت فشار قرار ندهند؛ چرا که بازار در حال تعطیلی بود و کارمندان نیز در اعتصاب به سر می‌بردند و آنان درآمدی نداشتند. بدین ترتیب، کنترل شهر در اختیار آیت‌الله مدنی و انقلابیون قرار گرفت و مردم نیز در این زمینه نهایت همکاری را داشتند. 🌐منبع: https://psri.ir/?id=i2j11k6a https://eitaa.com/Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ عمق تحول فقهی سیاسی امام خمینی در نجف مطرح شد 🎥 مرحوم آیت الله شاهرودی قدس سره ✅ شهید صدر از مفاد درس امام خمینی -قدس سره- به وجد آمد و فرمود: اولین بار است یک مرجع تقلید مباحث ولایت فقیه را مطرح می‌کند و تحول بزرگی است در حرکت تاریخ فقه ما. ✅ شهید صدر شاگردان خود را ملزم کرد بر یادگیری مفاد دروس ولایت فقیه امام خمینی قدس سره. @Tanbiholomah
❇️ عدم انحصار «استناد به معصوم» در روایات 📝در نقد بیان آقای تبریزیان 🖋سید حسن روحبخش 🔹آقای تبریزیان، اخیرا چنین گفته است: «علماء به رای خودشان و نه روایات عمل میکنند، مثلا میگویند خمس را باید به فقیه داد، ولی هیچ روایتی ندارند، و یا هیچ روایت معتبری دال بر تقلید وجود ندارد، و نیت در وضوء مخالف قرآن است، قرآن میگوید نیت در وضوء معتبر نیست و هیچ روایتی دال بر اعتبار نیت در وضوء ویا نماز ویا روزه نداریم، اینها فتاوای به رای فتوای بدون علم است، فتوای با قیاس منطقی است، این فتوا با پیروی از ابو حنیفه است» 🔹نقد 1⃣اینکه ایشان اصرار دارد هر فتوایی بایستی مستند به نص روایی باشد، صحیح نیست؛ زیرا اگر چه هیچ شکی نیست که استناد هر فتوایی به دین بایستی در قالب استناد به معصوم باشد، ولی استناد به معصوم منحصر در گفته‌های او نیست، (بلکه چه بسا سکوت شخص از فریادش رساتر باشد) مثلا اگر شاگردان این شخص در حضورش کاری را با انتساب به او انجام دهند و او آنها را از این کار نهی نکند قهرا معلوم میشود که کار این شاگردان مورد رضایت ایشان بوده است، و گر نه آنها را از این کار نهی میکرد. و اما حجیت استناد به معصوم بدون روایت، به جهت علم به رای و نظر معصوم (علیه السلام) است که با وجود امکان ردع، ردعی نفرمود و قهرا راضی به افعال پیروان خویش بوده است، و دیگر فتوای در این موارد فتوای به رای معصوم خواهد بود و نه فتوای به رای شخص مفتی. 2⃣مثال لزوم نیت قربت در وضوء داخل در این موضوع میتواند قرار بگیرد، که متشرعین هیچگاه وضوء به قصد خنک شدن را کافی نمیدانستند، و وضوء را به قصد قربت میگرفتند، یعنی قصد قربت را به نحو لزومی، به شارع منتسب میکردند که او چنین میخواهد، و قهرا این ارتکاز متشرعه ناشی از رای وفرمان معصوم (علیه السلام) بوده است. پس این عمل چون در دائره اعمال شرعیه بوده است، مستند مشروع بودنش فراتر از تقریر قرار دارد، و بایستی خود شارع فرمان به چنین کاری داده باشد، و گر نه ردع از این سیره ها مانع از استمرار آن میگشت، مخصوصا که اگر قصد قربت لازم نبود، اصرار متشرعه بر این مطلب داخل در تشریع محرم قرار میگرفت. 3⃣و مثال رجوع به فقیه نیز همین گونه است، زیرا دسترسی به معصوم علیه السلام در همه مکانها وزمانها فراهم نبوده، وسیره شیعیان بر رجوع به فقهاء اصحاب اهل بیت علیهم السلام بوده است، وهیچ ردعی از این سیره نشده وبلکه از آیات وروایات فراوانی میتواند رضایت شارع را به این سیره کشف نمود. 4⃣و مثال وجوب اعطاء خمس به فقیه جامع الشرائط، با توجه به اینکه خمس ملک امام علیه السلام میباشد، داخل در دلیل حرمت تصرف در مال غیر بدون احراز اذن ویا طیب او میباشد که دارای ادله عقلی ونقلی است، مثل روایت «لَا يَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ لَا مَالُهُ إِلَّا بِطِيبَةِ نَفْسِه‏» و قدر متیقن از طیب نفس امام زمان علیه السلام مصرف آن در مواردی است که مورد رضایت حضرتش با اذن از مرجع تقلید میباشد. 5⃣و اما مثال ولایت فقیه که به نظر فقهاء بزرگی مثل صاحب جواهر دارای مستند قرآنی نظیر آیه «اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم» میباشد، و البته روایات معتبر دیگری هم از نظر بسیاری از فقهاء مستند این مطلب میباشد، مضافا به ادله عقلی و نقلی دیگر. و البته اشکالات فراوان دیگری هم به این چند خط مطلب ایشان وارد است، که از آن صرف نظر میکنیم. https://eitaa.com/Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️ دعوت به هلاکت، ضلالت، ظلمت 🖋علی اشراقی 🔹یکی از زیارات مخصوصه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)، زیارت ایشان از راه دور است که در الإقبال سید بن طاووس و المزار شهید اول نقل شده است. در فرازی از این زیارت، عبارتی درباره رسول گرامی اسلام وارد گردیده که توصیفی متفاوت از رسالت ایشان بیان میکند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِكَ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ هَدَانَا بِكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ نَوَّرَنَا بِكَ مِنَ الظلمات‏» سپاس خدای را که ما را به سبب رسول مکرم اسلام از هلاکت رهانید، از ضلالت خلاصی بخشید و از ظلمات و تاریکیها به نورانیت رهنمون گردید. 1⃣اگر مسلمانان با اتصال به رسول خاتم، از هلاکت و ضلالت رهانیده شده، از ظلمات به نور هدایت شده‌اند، یعنی، هر آنچه بیرون از دایره اسلام است؛ هلاکت، ضلالت و ظلمات است. این سخن بدان معناست که، نه تنها نسخه‌ای رهابخش بیرون از جهان رسول الله وجود ندارد، بلکه تمام آنچه که در بیرون از این جهان است، هلاکت، ضلالت و ظلمات است. 2⃣هر اندیشه و تئوری که انسان مسلمان را به بیرون از زیست اسلامی‌اش فرامیخواند، برای او راهی غیر از راه اسلام میداند، طرحی دیگر از طرح نبی خاتم برای او در میاندازد، چیزی نیست جز؛ هلاکت، ضلالت و ظلمات. و بالوضوح و العیان می‌بینیم که امروز، این سه‌گانه در غرب مدرن تجمیع شده است. انسان غربی، راه گم کرده، از نور فاصله گرفته و هلاک گردیده است. و همین غرب، جهان اسلام را به آنسوی فرامیخواند، به اتوپیایی (آرمان‌شهری) که در باطن آن سه‌گانه هلاکت، ضلالت و ظلمات نهفته است. 3⃣و علوم انسانی مدرن وظیفه تئوری‌سازی برای این دعوت را به عهده دارد. موظف است، انسان مسلمان را از رسول الله جدا نماید تا او را در گرداب هلاکت، ضلالت و ظلمات دفن نماید، همانطور که در آیه شریفه آمده است: «وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي‏» ⬅️و حالا مسئولیتی دارد انسان مسلمان در برابر انسان مظلوم آسیب دیده مدرنیته، که دستش را بگیرد و با حقیقت اسلام آشنایش کند، راه نجاتش را نشان دهد و دنیای بشریت را از شر اندیشه صهیونیستی_مدرنیته برهاند. https://eitaa.com/Tanbiholomah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا