eitaa logo
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
2.5هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
6.1هزار ویدیو
45 فایل
🌖 زیرسایه امام رضاعلیه السلام با"تنهامسیرآرامش" قدم برمی‌داریم درمسیرظهور ان شاالله🌸 🌐 ارتباط باادمین کانال @Mahdi9294، @Zhaklins 💫لینک کانال اصلی تنهامسیرآرامش http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5
مشاهده در ایتا
دانلود
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز ۳۳ "نغمه اسماعیل" 🔹این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... 🔸
🎆 شب 34 ❣️ دو اتفاق مبارک با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ... - اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید ... هر کاری بتونم می کنم ... گل از گلش شکفت ... لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد ... توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود ... موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن ... 🔷 البته انصافا بین ما چند تا خواهر ... از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود ... 🔸 حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود ... خیلی صبور و با ملاحظه بود ... حقیقتا تک بود ... ✅ خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت... اسماعیل، نغمه رو دیده بود ... مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید ... 🔷 تنها حرف اسماعیل، جبهه بود ... از زمین گیر شدنش می ترسید ... ⭕️ این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت ... اسماعیل که برگشت ... تاریخ عقد رو مشخص کردن ... و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن ... ✅ سه قلو پسر ... احمد، سجاد، مرتضی ... و این بار هم علی نبود ... ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
🎆 شب 35 💢 برای آخرین بار 🌷 🔸 این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ... زنگ زد، احوالم رو پرسید ... گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده ... ✅ وقتی بهش گفتم سه قلو پسره ... فقط سلامتی شون رو پرسید ... - الحمدلله که سالمن ... - فقط همین ... بی ذوق ... همه کلی واسشون ذوق کردن...🙁 - همین که سالمن کافیه ... سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد ... مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست ... دختر و پسرش مهم نیست ... 🔷همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم ذوق کردن یا نکردنش برام مهم نبود الکی حرف میزدم که ازش حرف بکشم... خیلی دلم براش تنگ شده بود ...😢💞 ✅ حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم ... زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم ... تازه به حکمت خدا پی بردم ... شاید کمک کار زیاد داشتم ... ✔️ اما واقعا دختر عصای دست مادره ... این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود ... سه قلو پسر ... بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک!!!🙄 🔸 هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن ... 🔺 توی این فاصله، علی، یکی دو بار برگشت ... خیلی کمک کار من بود ... اما واضح، دیگه پابند زمین نبود ... 🌷 ✅ هر بار که بچه ها رو بغل می کرد، بند دلم پاره می شد ... ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم ...😢 انگار آخرین باره دارم می بینمش ... نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن ... ✅ برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه ... هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن ... 🌹 موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد ... دوباره برمی گشتن بغلش می کردن .. 🔸 همه ... حتی پدرم فهمیده بود ... این آخرین دیدارهاست ... تا اینکه ... واقعا برای آخرین بار ... رفت ...🌷 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
🎆 شب 36 ⭕️ اشباحِ سیاه 🔹 حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم ... قاطی کرده بودم ... 😞 💢 پدرم هم روی آتیشِ دلم نفت ریخت ... 🔴 بر عکس همیشه، یهو بی خبر اومد دمِ در ... بهانه اش دیدنِ بچه ها بود ... امّا چشمش توی خونه می چرخید ... تا نزدیکِ شام هم خونه ما موند ... * آخر صداش در اومد ... - این شوهرِ بی مبالاتِ تو ... هیچ وقت خونه نیست ...😒 🔸 به زحمت بغضم رو کنترل کردم ... - برگشته جبهه ... 🔺حالتش عوض شد ... سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره... 🌷 دنبالش تا پایِ در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه ... 🔵 چهره اش خیلی توی هم بود ... یه لحظه توی طاقِ در ایستاد ... - اگر تلفنی باهاش حرف زدی ... بگو بابام گفت ... حلالم کن بچه سید ... خیلی بهت بد کردم ...😓 🔸دیگه رسماً داشتم دیوونه می شدم ... شدم اسپندِ روی آتیش ... شب از شدّتِ فشارِ عصبی خوابم نمی برد ... ⭕️ اون خوابِ عجیب هم کارِ خودش رو کرد ... خواب دیدم موجوداتِ سیاهِ شبح مانند، ریخته بودن سرِ علی ... هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کَند و می بُرد... 🌅 از خواب که بلند شدم، صبح اوّلِ وقت ... سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم درِ خونه مون ... 🔷 بابام هنوز خونه بود ... مادرم از حالِ بهم ریخته من بدجور نگران شد ... بچه ها رو گذاشتم اونجا ... حالم طبیعی نبود ... چرخیدم سمت پدرم... - باید برم ... امانتی های سید ... همه شون بچه سید .... ♻️ و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمتِ در ... 🌹 مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید ... - چه کار می کنی هانیه؟ ... چت شده؟ ... ¤ نفس برای حرف زدن نداشتم ... 🌺 برای اولین بار توی کلّ عمرم... پدرم پشتم ایستاد ... اومد جلو و من رو از توی دستِ مادرم کشید بیرون ... - برو ... و من رفتم..... ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
📝 ؛ حتیٰ استفاده‌ی کوتاه، اما باکیفیت، از زمانِ سحر و بین‌الطلوعین، (بشرط مداومت) می‌تونه قدرت روحی و نشاط ما رو در تموم ساعات روز، تأمین کنه. آرامش روزِ هر انسان؛ در گرویِ یا اوست! 🌛 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄• ســــــــــلام‌ و‌ ارادت خدمت شما سروران گرامی صبح قشنگتون مملو از شکوفه‌های مهربونی🌱 الهی که هوای دلتـــوݩ عشق و حال دلتـــوݩ ناااب باشه و روزتــــوݩ پــر از شادے و لبخند خدا قوت به خانم های عزیز🌺 امیدوارم توی خونه تکونی آخر سال خودتون رو زیاد خسته نکنید😊👌 حواستون به سلامتی تون باشه ✅ 💯 آقایون محترم، تو این روزای پایانی سال حساااااااابی هوای خانمتون رو داشته باشید ☺️😌👌 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🌹«روز بیست و چهارم» 🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۲/۰۱ ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
‍ ‍ ـ࿆༆  بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆  🔖روز بیست و سوم چله ی #ترک_گناه + قرا
‍ ‍ ـ࿆༆  بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆  🔖روز بیست و چهارم چله ی + قرائت اَلَم يَعلَمُوا أَنَّ اللهَ هُوَ يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ يَأخُذُ الصَّدَقاتِ وَ أَنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (104 توبه) ✅ امروز ذهنت رو پاک کن از هر چیزی که تو رو به گناه میکشونه؛ از هر فیلمی که دیدی، کتابی خوندی، جایی رفتی، مهمونی بودی، ... هر چیزی که لذت گناه رو توی انداخته، امروز خودت رو تطهیر کن! اراده کن که حتی تو خاطرت هم راهش ندی؛ آثارش رو پاک کن از زندگیت قبل از این که دوباره به وسوسه بندازدت↯↯ 👈امروز ؛ روحت رو کن از هر چیزی که تو رو به سمت گناه میبره 👉 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
گفتار یا عمل شکن : از خانم های پشت کوه قاف 😎 تا تقی به توقی میخوره زود خشمگین میشن و پرخاشگری می‌کنن😡🤬 انتظار این خانم‌ها از همسرجان اینه👈 من داغون و بهم ریخته‌ام 🤯 بیا با هر امکاناتی که داری منو آروم کن.😌😍 اما تفسیر مرد از عمل خانم اینه👈 تو یه مرد ضعیفی😒 نتونستی امکاناتی رو ایجاد کنی که باعث آرامش همسرت بشه😔 تو با کارات مدام منو به خشم می‌آری😏 اما در نهایت واکنش مرد👈 از ازدواج با چنین خانم تند خو و پرخاشگری پشیمان میشه😢🤦‍♂ بهترین کاری که خانم در این مواقع باید انجام بده👈 اولا در صدد اصلاح تغذیه و رفع غلبه های مزاجی اش باشه 👌 ثانیا در این مواقع سعی کنه خشم خودش رو کنترل کنه: یه آب خنکی بنوشه🥤 یا محیطش رو عوض کنه چند قدم راه بره 🚶‍♀ از به کار بردن الفاظ زشت و توهین آمیز یا تحقیر آمیز در این مواقع جلوگیری کنه و سعی کنه سکوت کنه🤐 به خوبی های همسرجان فکر کنه🤔 و... و بعد از کنترل خشم در فرصت مناسب با همسرجان درباره‌ی موضوع و مسئله‌ای که باعث خشمش شده ساده و مستقیم و بدون کنایه و پیچیدگی صحبت کنه☺️ آخه بنده‌خدا علم غیب نداره که شما چرا عصبانی شدی؟🙃 بشین با آرامش و مهربانی حرفت رو ساده و مستقیم بزن و نیش وکنایه نزن و مسئله رو خیلی نپیچون🤪 ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ندای هل من ناصر ینصرنی امام زمان (عج) نشان از ضعف امام داره؟ ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
✅ زندگی ما سراسر امتحان هست... 🔶 انقدرها هم نباید زندگی رو جدی و سخت گرفت! 🔹 حاج آقا حسینی ┅═❈🍃🌸🍃
در مورد این فایل صوتی یه کلیپی از استاد پناهیان عزیز هست که مجددا تقدیم میکنیم. خیلی زیبا و دقیق هست. لذتش رو ببرید 😊❤️
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛳️ تو اصلی ترین فرد داستان زندگی خودت هستی... 🎭 همه چیز در دنیا غیر واقعی و فقط برای امتحان توست... ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ @Tanha_masir_Razavi_Kh