•• متوجه شدم خستگی نیز قوانینی دارد، اگر خستگی‌هایم به چشم‌های تو زیبا بیاید،آن‌ها را دوست دارم، خستگی‌هایی که دست نوازش‌گر یک پدر مرا آرام میکند و به ادامه دادن دعوت می‌کند، شیرین است •• ‌

#درخواستی‌از‌ گَلبَم .. 🌿 موجِ‌طوفانی که آرام‌ نشد .. !

سرزمین روح‌تان را موکبِ اشک‌های امام کنید تا قلب‌تان حرم او شود .. این خادم‌الحسین شدنِ شما ، مرهمِ درد‌ها و غم‌های او می‌شود .. ‌

به آنچه از خویش در میان نگاه‌ت جا گذاشته‌‌ام فکر می‌کنم .. کاش فرصتی برای برگشت به خویش را فراهم کنی .. ! هر جا که بوی عطرِ تو باشد ..

در تمامِ لحظه‌ها موقعیت‌ها که احساس می‌کنم کم می‌آورم، فورا با درد‌ها و علاقه‌هایی از تو ، با آنکه با من غریبِ است اما خیال پردازی می‌کنم، آنگاه آهسته و آرام کلماتِ سوره‌‌های جهاد میان خیمه‌های وجودم به نخِ نگاه تو گره می‌خورد، این‌ها را اشک‌هایی که جوهر نامه‌های تو شده، شهادت می‌دهد..چه هدایتِ قلبیِ زیبایی وقتی هنوز وحی را با خیالاتِ من با خودت بر احساساتِ من نازل می‌کنی..نوازش تو را در قلب‌م لمس می‌کنم،چه الهامِ زیبایی می‌بخشی..فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها .. ‌

هیچ چیز در این عالم اتفاقی نیست ، شما باید تعبیرگرِ حوادث باشید .. خدا با همه حرف‌ می‌زند ..

شانه‌های محکم‌ش بهترین تکیه‌گاه برای سایه‌ی خسته‌‌ام بود .. ! سایه‌ای که اعتبار وجودش را نگاهِ او داشت .. چه قدر طعمِ راحتیِ میانِ سختی‌ها مزه‌ی رایحه‌ی عشق را استمرار می‌دهد .. #ای‌نفسِ‌عمیق‌م

کیفیتِ خوب بودن و ماندگاری آن به میزان دویدن‌های مستمر و‌ اعتمادی که میان لایه‌های روح وجود دارد، وابسته است، این همان گره خوردن من به تپش‌های قلب شما می‌شود .. #امام_زمان

روحِ کهنه‌ی میانِ من ، نیاز به آشنایی هر باره دارد ..

برای اینگونه¹ شدن ، چشم‌ها هاله‌ای جدید می‌گیرند و‌ پژواکِ خیالِ حضورش ، تنظیم‌گر نَفس‌هایی می‌شود که در اوج سختی‌هایی که تو از دردِ زخم‌های روحِ او‌ میچشی، تا که طبیب قلوب شوی ، در واقع برای‌ او‌ شدن آفریده شده‌ای .. ¹؛ من زار قبری بعد موتی کان کمن هاجر الیه فی حیاتی ..

بدونِ حضورش میانِ شبکه‌های تو در توی نگاه‌َ‌‌م و تلاطمِ نفس کشیدن‌های سردِ در میانِ مه‌های مسیر و قرصِ ماهی که دائم زائر تک تک بالا و پایین شدنِ قلب‌هاست، ما در چاله‌هایی عمیق و عمیق تر از هیچ، درمانده میان مردابی خواهیم ماند، که در واقع هیچ راهی به سوی نور نخواهیم داشت .. باید تلاش‌ها و حرکت‌ها معنا بگیرد تا از این غار ظلمتکده شده، نوری برای هدایت ، حامل وحی شود .. ‌

‌ زندگی یک کلِ بهم پیوسته‌ای‌ست که از اجزاء بسیاری تشکیل شده است. هر لحظه‌‌ی آن، خودش یک زندگی‌ست و هم می‌تواند مقدمه‌ی لحظه‌ی بعد باشد .. بخشِ عمیقی از آن بر عهده‌ی ماست و‌ بخشِ عمیقِ دیگرش ما را احاطه کرده است و این نحوه‌ی مواجهه‌ی ما با آن است که تعریف می‌کند حیاتِ‌مان را .. پس برای داشتنِ یک کلِّ منسجم باید تمام اجزاء آن را دقیق در هندسه‌ی آن وجودی که ما را احاطه کرده ترسیم کنیم تا ساخته شویم ، چون آن بخشِ عمیق ، خودِ خودِ واقعی ماست که باید به آن برسیم .. ‌

چای خوردن ، نوشیدنِ شیرِ داغ ، خندیدن ، گریه کردن ، داشتنِ غم و نگرانی ، نگاه به چهره‌اش کردن ، قدم زدن ، نفس کشیدن ، وضو گرفتن ، تسبیح یادهای او ، صبر ، آرامِ‌ش قلب ، منبر رفتن ، تلاش کردن ، مطالعه کردن ، کمک کردن ، درد‌مند بودن، زیر باران رفتن ، آسمان را تماشا کردن ، بخاطر دغدغه‌های او نخوابیدن وووو همه و همه مسیرِ زیبای اجزاء یک زندگی بی‌نهایت است که در تمام لحظه‌های‌ش نفس عمیق عشق را باغبانی می‌کنیم .. #ای‌نفسِ‌عمیق‌م ‌

کیفیت و چگونگیِ لحظه‌های بهم پیوسته‌ی زندگی‌تان میزان #راه‌ِ‌امینِ_خدا_شدن شما را معین می کند ..