🔰#روضه_حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
🥀بر روح خدیجه،کفوخاتم صلوات
🥀برحامی پیغمبراکرم محمدصلوات
🥀همپای خدیجه نیست بانوی دگر
🥀برجودخدایی اش محمدی صلوات
🌸(#دعای_فرج)
🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿
ِ
✨السلام علیکِ يا زَوجَةَ رسولِ الله
✨ السلام علیکِ يا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهراء
✨ السلامُ علیکِ يااُمَّ الْحَسَنِ والحسین
✨السلام علیکِ يا اُمَّ الائمه
✨السلام علیكِ يا اُمَّ المومنین
✨یا خدیجه الکبری ...
⚘یا خدیجه مادر نور و دعا
⚘تا ابد مدیون تو ایمان ما
⚘جرعه نوش هل اتا و کوثرم
⚘من مسلمان نگاه حیدرم
⚘پس یقین دارم که هستی مادرم
⚘مادرانه کن نگاهم، بی کسم
⚘چون گدایان، محضرتو میرسم
⚘غم به جان مصطفی افتاده است
⚘بهر دفن تو کفن آماده است
⚘از بهشت آمد کفن های شما
⚘شد گریز روضه اینجا کربلا
⚘من شنیدم لحظه های آخرت
⚘بی کس و تنها میان بسترت
⚘روضه میبارید از چشم ترت
⚘گریه میکردی برای دخترت
🔷دلهارو روانه کنیم قبرستان ایوطالب
بیاد کسی که پیغمبر از دوریش گریه ها کرده..
بی بی حضرت زهرا گریه ها کرده..
(ان شاالله بی بی دو عالم خیر بده به بانی مجلس..هر کسی به هر نحوی تو راه اهل بیت قدم بر میداره)
حضرت خدیجه مظلومه ..حضرت خدیجه غریبه..
بمیرم بی بی جان برا مظلومیتت
بمیرم برا غرببتت بی بی جان
⬅️اون خانمی که اینقدر خدم و حشم داشت ، کار بجایی رسید که همه زنهای قریش تنهاش گذاشتن فقط بخاطر دفاع از پیغمبر ب.. خاطر دفاع از دین اسلام..
⬅️کار بجایی رسید دم دمای آخره جان دادنه، صدا زد یا رسول الله هر چی داشتم فدای اسلام و خدا و شما کردم
چند تا وصیت دارم..
یا رسول الله دوست دارم با دستای خودت منو غسل بدی..
خودت منو در خاک بزاری..
وصیت هاشو کرد.. سفارشاشو به پیغمبر کرد
یه وصیتو روش نشد بگه..
صدا زد وصیت آخرمو به فاطمه ام (س) میگم..
به فاطمه (س) فرمود زهرا جان من از شب اول قبر میترسم.. یه خواهشی ازت دارم روم نشد به بابات پیغمبر بگم ..
میشه به بابات بگی اون پیراهنی که موقع نزول وحی بر تنش بود با اون پیراهن منو کفن کنه..
با اون پیراهن منو دفن کنه..
بی بی اومد پیش پیغمبر ، صدا زد بابا یا رسول الله ، مادرم خدیجه وصیتی داره..
(.گفته به بابات پیغمبر بگو من هر چی داشتم در راه اسلام و خدا و پیغمبر دادم میشه پیراهن وقت نزول وحی رو کفن من کنه)
♻️تا این جمله رو خانم فاطمه فرمود
یه وقت دیدن اشک تو چشمای پیغمبر جمع شد..
(جبرئیل نازل شد صدا زد با رسول الله، خدا سلامت میرسونه ، میگه به پیغمبر بگو خودمون برا خدیجه کفن آماده کردیم)
لذا جبرئیل 5 تا کفن آورد..
5 کفن به اهل بیت اهدا شد..
یکیش برا خدبجه..
پیغمبر بدن خدیجه رو کفن کرد..
یکی برای خود پیغمبر ..
امیرالمومنین علی ، بدن پیغمبر رو کفن کرد
(اما روضه ام همین باشه و ببینمت مدینه)
🔅یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا..
لحظه ای که بی بی صدا زد زینبم بقچه کفن هارو بیار مادر..
(آااا دلت رفت مدینه)
بی بی بقچه رو باز کرد.. یه وقت دیدن یه کفنی در آورد
🔳(اوج)
عرضه داشت .. زینب جان .. این کفنه منه مادر...وقتی داغ مادر دیدی این کفن رو بده دست بابات علی بدنه منه مظلومه رو کفن کنه..
🔳(یه کفن دیگه در آورد بی بی)
زینب جان ..شب بیست و یکم ماه رمضون این کفن رو بده دست داداش حسنت بدن بابای مظلومتو با این کفن کنه..
🔳(بی بی داره نگاه میکنه)
آی گرفتارا..آی جاجت مندا.. آی مریض دارا..
بگم و التماس دعا..
یه کفن دیگه در آورد بی بی..
زینب جان شب 28 صفر..
( آاا امام حسنیا کجا نشستن )
شب 28 صفر این کفنو بده دست داداش حسینت بدن داداش مجتبی شو کفن کنه
🔳(زینب داره نگاه میکنه)
سادات منو ببخشن.. امام زمان منو ببخشن..
یه نگاه به مادر کرد..
🔘(سوز / اوج)
مادر مادر مادر..
مادر مگه حسینم کفن نداره مادر..
یه وقت دید مادر یه پیراهنی در آورد.. زینبم..
اینم برا حسینم..
ای فدای اون آقایی که بی کفنه..
🔳(میدونی کی دید این لباسو)
روز عاشورا..
تا پیراهنو به برادر داد..یه وقت دید برادر خنجرو در آورد لباسو داره پاره پاره میکنه..
🔘(اوج)
آخ حسین جااان داداش... یادگار مادرمه.. چرا اینکارو میکنی داداش..
صدا زد زینبم دشمن بی حیاست.. لباسو پاره پاره کردم دشمن رغبت نکنه غارت ببره..
✔️آی کربلاییا.. آی ناله دارا.. آی آبرو دارا..
یه جایی اومد کنار بدن برادر هر چی گشت دید پیراهنی نیست.. پیراهن کهنه به غارت بردن..
✔️ای حسین 3
🔘مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
🔘مگر حسین فاطمه عزیز مرتضی نبود
🔘مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
🔘مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
⚜صل الله علیک یا مظلوم ..
⚜یا غربب ..
⚜یا اباعبدالله..
هر کجای مجلس نشستی صدای منو میشنوی.. ناله بزن بگو یا حسین..
.
|⇦•هرچند غیر ناله...
#روضه و توسل به #حضرت_خدیجه سلام الله علیه اجراشده #شب_یازدهم_رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج حنیف طاهری
●━━━━━━───────
دیروز یا امروز تو بستر بیماری مادر حرفاش رو با دختر میزنه، از رفتار فاطمه با پیغمبر معلومه سفارش پیغمبر رو به فاطمه کرد. حواست به بابات باشه، بابات غریبه... لذا بعضی موقع ها که پیغمبر از جنگ برمیگشت پرستارِ پیغمبر فاطمه بود. سر و صورت پیغمبر رو می شست...
امیرالمؤمنین در جنگ اُحد نود زخم کاری بر داشت... پیغمبر بعد از جنگ اُحد یه پرستار برای امیرالمؤمنین در نظر گرفت که زخمهای امیرالمؤمنین رو التیام ببخشه و مولا در یک خانه ای ساکن شد...
پرستار پرسید چرا نمیری خونه ات؟ مولا گفت: فاطمه من رو با اینحال ببینه اذیت میشه...
تو همین ماه رمضان، چند روز دیگه فرق اميرالمؤمنين شکافته میشه لذا شاید به امام حسن علیه السلام وصیت کرد که :
ببند آن گونه فرقم را که در قبر
نببیند فاطمه زخمِ سرم را
*وصیت کرد خدیجه اون دم آخر به فاطمه اش که حواست به بابات باشه...
روزای آخر هم فاطمه تو بستر بیماری زینب روصدا زد، دخترم!..*
هر چند غیر ناله به بستر نداشتم
دردی به غیرِ غربتِ حیدر نداشتم
زینب! دیگر برای ماندن مادر دعا مکن
من هم عروس گشتم و مادر نداشتم
مادر نداشتم که زدم فضّه را صدا
نزدیک تر از او به پَسِ در نداشتم
*اما...*
اكنون دو سرو قد، دو برادر كنار توست
من پشتوانه ای ز برادر نداشتم
"صَل اللهُ عَلیک یا ابا عَبدالله" این برادرا کجا بودن صبح یازدهم؟ دستاش رو زد زیر بغلش...*
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_خدیجه
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#وفات_حضرت_خدیجه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بعضی از گریزهای
#روضه_حضرت_علی
( علیه السلام )
از مسجد که مولا رو بر می گرداندند نزدیک خانه که شد فرمود کمکم کنید روی پای خودم وای سم... مبادا دخترام منو با این وضع ببینن...
آره والا... دختر باباییه... بزرگ و کوچیکم نداره... باباشو خونی ببینه میمیره...
فقط ای کاش کنج خرابه م یکی بود نمیذاشت سر بریده سر از دامن سه ساله در بیاره...
#گریز_روضه :
دختر التماسش کرد که مسجد نرو... بالاخره دختر را راضی کرد... کربلا هم دختری التماس میکرد ... ردنا الی حرم جدنا... این دوتا التماس باهم یه اشتراک دارن یه تفاوت
اشتراک : هر دو بعد از این التماس بی بابا شدن
تفاوت: دختر علی که بی بابا شد همه اومدن برای تسلیت... اما دلها بسوزه برای دختر حسین که...
#گریز_روضه :
چقدر سفارش یتیما رو کرد... میگفت من هیچ وقت نذاشتم اینا سر گرسنه زمین بذارن... هر شب با یه کیسه نون و خرما بهشون سر میزدم... علی جان کجا بودی اون موقعی که طفل یتیمی گفت:
زخانه ها همه
بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا
گرسنه خوابیدم
ولی آی مردم ... من میخوام بگم اینجوری ام نبود که این بچه هیچی نخورده باشه... خدا میدونه هم تازیانه خورد ؟ هم کعب نی خورد ؟ هم سیلی خورد ؟ هم زخم زبون خورد ؟ هم خون جگر خورد... ؟ آخرشم کنج خرابه مرد...
هرچه خوردم زخم بود و
زخم بود و زخم بود
دختر تو ،
سیر شد از شام ،
مهمانی بس است ...
#گریز_روضه :
وقتی طبیب میخواست زخم سر مولا رو معاینه کنه، پسر های مولا دور مولا رو گرفتن که دخترا زخم بابا رو نبینن، آخه انقدر ضربه کاری بود که تیغ، استخوان مبارک سر رو شکسته بود و تا مابین دو ابرو رو شکافته بود... دخترا اگه میدیدن تاب نمیاوردن ...کربلام یه دختری بود بدن بی سر باباشو پیدا کرد...
#گریز_روضه :
آی مردم، علی هر وقت یتیمی می دید سریع آغوششو باز می کرد یتیمو نوازش می کرد... آخه پیغمبر(ص) فرمود وقتی کسی یتیمی رو نوازش می کنه به ازای هر تار مویی که از زیر دستش عبور میکنه خدا براش حسنه می نویسه ... بمیرم برای دختر یتیمی که انقدر نوازشش کردن دیگه مویی براش نذاشتن ، گفت بابا ...
شرح مویی که ندارم
بیش از این از من مپرس
از پریشان حالی ام
هر قدر می دانی بس است
یکی پنجه اش را
به مویم کشید
یکی معجرم را
ز مویم کشید ...
من از روی نیزه
خودم دیده ام
عجب آه سردی
عمویم کشید ...
#گریز_روضه :
لحظات آخر چقدر گریه کن کنارش بودن ... پسرای فاطمه... پسرای ام البنین...دخترا... عروسا... خانم ام البنین... نوهها... همه گریه میکردن... آخرین تصویری که مولا دید از این دنیا چهره ی عزیزانش بود... صورت گریان حسنش بود...عالم فدای آقایی که لحظه ی آخر وقتی پلک بی رمقش رو باز کرد دید ملعون دوعالم رو سینه ش نشسته...
#گریز_روضه :
یتیما شنیدن طبیب تجویز شیر کرده ، همه با یه کاسه شیر اومدن دیدار مولا ، آقا فرمود برای اینکه دلشون نشکنه یه ظرف بزرگ بیارن همه رو بریزن تو این ظرف بزرگ، اندکی نوشیدن و مابقی رو انفاق کردن ... یه کاسه شیرم برای قاتل فرستادن... میخوام عرض کنم... اینجا یه عالمه شیر اضافه اومد... کربلا رباب برای یه قطره شیر نقره داغ شد...
#گریز_روضه :
چقدر سفارش قاتل رو به امام حسن کرد ، فرمود از چیزی که میخوری بهش بخوران ، از چیزی که مینوشی بهش بنوشان ، از لباس خودت بهش بپوشان ... یه وقت سرش داد نکشی... اگه زندهموندم خودممیدونم باهاش چهکنم... که خوب میدونی من میبخشمش... اگه از دنیا رفتم و خواستی قصاص کنی یادت باشه اون یک ضربه زده ... تو هم یک ضربه بزن... اگه بعد قصاص زندهموند.. رهاش کن بذار بره... نمیدونم شایدم فرموده باشه مبادا مُثله ش کنی... شاید فرموده باشه خودت غسل و کفنش کن... یه وقت نماز نخونده دفنش نکنی .. این سفارش مولا بود برای این ملعون کوفی ... حالا کوفیا با پسر مولا چه کردن... کمترینش اینه... از آب هم مضایقه کردند کوفیان ...
یا امام حسین ع…
شهید اونیه که سر به بدن نداره
آقام رو زمینه ولی کفن نداره
وقتی مختصر لحظه جان دادنش میشه، میگن دگمه های پیراهنو باز کنید ، اما من بمیرم برا اون شهیدی که روز عاشورا یه لحظه احساس کرد سینه سنگینه، همینکه چشمشو باز کرد دید
والشمر جالس علی صدرک
یا حسین ۳
ای چراغ شام تارم یا حسین
ای امید روزگارم یا حسین
ای قرار قلب عاشقان
من ز هجرت بی قرارم یا حسین
(آقا جان…)
در قیامت من چه غم دارم به دل
گر تو باشی در کنارم یا حسین۲
بگو یا اباعبدالله هر کی بار میبنده بره کربلا،، آقا دلم آتیش میگیره،، هی میگم فلانی تل زینبیه منو یادت نره،، بین الحرمین منو یاد کن،، قتلگاه رفتی منو یادت نره،،
آخ
از جوانی به پیری رسیدم
عاقبت کربلا را ندیدم
(یا امام حسین ع آقا جان)
لطفی نما ای خدای قدیرم
کربلا را ببینم بمیرم
بگو آقا جان دلم میخواد بیام کرببلاتو ببینم،، آقا جان برات کرببلامو امشب امضا کن
ان شاالله یه شب قدری بین الحرمین قرآن سر بگیری،، یه طرف نگاه کنی، حرم ابالفضل یه طرف نگاه کنی حرم ابی عبدالله…
آخ تمام بند بندم در نوایه
همه بود و نبودم از شمایه
همه دارند صدها آرزو من
تمام آرزویم کربلایه ۲
الهی بِالْحُسَيْنِ
مریض دارا کجا نشستند…امشب همه مریضارو یاد کنید،،
( مریضای گوشه بیمارستانها،، مریضای دکتر جواب کرده ،، مریضای روحی روانی،، مریضای جسمی همه رو یاد کنید)
خدا بحق مریض کربلا،، بحق امام سجاد ع،، به حق اون آقایی که آب میدید گریه میکرد،، آتش میدید گریه میکرد،، غذا میدید گریه میکرد،، بچه شیرخواره میدید گریه میکرد،، گوسفند میدید دارن سر میبرند گریه میکرد،،
میگفتن آقا چرا اینطور میکنید چقدر گریه؟؟
فرمود به ساعتی ۱۸ تن از عزیزانمو لب تشنه سر بریدند،،
خدا … به ناله های دل امام سجاد ع مریضان اسلام بخصوص مرضای منظور الساعه لباس عافیت بپوشان.
الهی بِعَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ
ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ
الهی بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
دلم میل هوای یارو داره
که او موسی ابن جعفر نامو داره
همون شاهی که جون داد توی زندان
وای بدون باب الحوائج نامو داره
امشب خدا رو قسم بدیم به زندانی بغداد،، به روایتی ۷ سال به روایتی ۱۴سال کنج زندان، به اون لحظه ای که میفرمود خلصنی یارب،، خدا دیگه منو نجاتم بده،،بگو خدا …بحق آقا موسی،، ابن جعفر باب الحوائج،، امشب دست منو خالی برنگردان.
الهی بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
یا امام رضا ع
مرغ بی بال و پرم یا سیدی
من گدای این درم یا سیدی
تو که آهو را ضمانت میکنی
کی فراموش این غلامت میکنی
فرمود هر کی به زیارتم بیاد ، سه جا به دیدنش میام
"اذا تطایرة الکتب یمینا و شمالا" روزی که نامه اعمالمونو به ما میدن ،
"و عند الصراط
و عند المیزان" از پل صراط که میخوای ردشی امام رضا ردت میکنه …
غرق در دریای عصیانم رضا
(اعتراف کنیم اول)
غرق در دریای عصیانم رضا
جز تو را ناجی نمیدانم رضا
ای ولایت شرط ایمان همه
آقا جان…
رد مکن ما را به جان فاطمه
الهی بِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى
جوون دارا امشب دست به دامن میوه ی دل امام رضا بشن،، جوون ترین امام ما بوده،،
دو نفر از امامان ما خیلی غریبند،، یکی امام حسن مجتبی ،، یکی هم امام جواد،،
کنار بستر امام حسن زینب بود، حسین بود، ابالفضل بود.
اما من بمیرم برا میوه دل امام رضا ع،، غریب و تنها میون حجره در بسته،، هی ناله میکرد جگرم داره میسوزه…
آقا جان یا جوادالائمه… جوونامون مشکل دارند،، گرفتارند،، آقا بحق بزرگیت مسکلاتشون رو برطرف بفرما.
الهی بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ
بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
الهی بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ
ادامه 👇👇
بیا یابن الحسن دورت بگردم
بیا تا دست خالی برنگردم
ابا صالح ابا صالح کجایی
کجایی یوسف زهرا کجایی
اباصالح بیا دردم دوا کن
مرا با دیدنت حاجت روا کن
ابا صالح ابا صالح کجایی
کجایی یوسف زهرا کجایی
آقا جان یا صاحب الزمان …
آقا میدونم بار گناهام سنگینه ،، آقاخیلی ازت خجالت میکشم،، اما میدونم به نام مادرت زهرا خیلی حساسی،،
( آقا…) تو رو قسم میدم به پهلوی شکسته مادرت زهرا،، آقا با اون قلم نورانی، به جرائم من قلم عفو بکش.
آقا گناهامو به روم نیاری،،
(آقا شما به بدیای من نگاه نکن،، شما خانواده کرمید،، بگو آقا حاشا به کرمت اگه دست خالی برگردم.)
آی کسی که امشب اومدی اینجا با اشک چشمت تقدیر پرونده تو امضا کنی،، چون امشب شبیه که پرونده ها به دست امام زمان امضا میشه،،
اگه قرار باشه تا سال دیگه بری کربلا امشب امضا میشه،، اگه قرار باشه بری مدینه امشب برات امضا میشه،،
آی تویی که میگی مریض دارم،، اگه قرار باشه مریضت شفا بگیره امشب امضا میشه،، اگه قرار باشه سال دیگه تو این مجالس باشیم امشب امضا میشه
بگو یا صاحب الزمان عج آقا جااان …
امشب دارم با سوز دل صدات میزنم،، حاشا به کرمت اگه جوابمو ندی.
آقا بجان مادرت ، (همه بلند بخونند)
آقا بجان مادرت ، آن مادر غم پرورت
ما را مرانی از درت، (یابن الحسن)۴
مادرشم تو مدینه صدا زد (کی؟؟ کجا؟؟)
از سینه اش خون میچکید
دنبال حیدر میدوید
میگفتو با سوز جگر
یابن الحسن یابن الحسن۲
الهی بِالْحُجَّةِ
پس هر حاجت كه دارى طلب كن
دستتو بیار بالا اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
امن یجیب المضطر اذا دعاه ....
التماس دعا
.
#شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید
شب شهادت آقامون امیرالمومنینه...
امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین...
خدایا امشب خانه حضرت چه خبره...
🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه...
شب یتیمی خانم زینب کبری است...
خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید...
هی مياد کنار بستر بابا...
مثل پروانه...
دور بستر بابا میگرده...
به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
هی میگه بلاخره خوب میشی بابا...
بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا...
بلاخره از جات بلند میشی...
بابای خوبم...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند...
هی میگن مادر اون آقایی که...
هر شب برای ما نان و خرما میآورد...
چرا ديگه نمیاد...
مادر ... اون آقای که مثل پدر...
هر شب ما رو نوازش میکرد...
چرا نیومد...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند...
برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه...
هر کدوم از این بچه ها...
یک ظرف شیر رو به دست گرفتند...
اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین...
(#نقطه_گریز)
اما دلها بسوزه برا...
اون طفل شش ماهه ای که کربلا...
از شدت تشنگی داشت جان میداد...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
بجای اینکه براش آب بیارند...
با تیر سه شعبه جوابش رو دادند...
من فقط همینو بگم...
بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا...
یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه...
دید علی اصغرش داره جان میده...
🔸دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود
🔸پدر پیر تو آزرده و حیران نشود
#شهادت_امام_علی #امام_علی
.
(#نقطه_گریز)
لحظات آخر امیرالمومنین...
صدا زد حسنم پسرم...
بیا... میخوام وصیت کنم...
یکی یکی حرفهاش رو گفت...
تا جایی که صدا زد...
منو شبانه دفنم کن...
(میدونید برای چی)
آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند...
بدن مطهر حضرت رو سالم نمی گذاشتند...
حتما بدن مطهر رو آتش میزدند...
میخوام بگم آقا جان امام حسن...
خوب شد شما...
بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید...
اما ... ای کاش امام سجاد هم...
میتونست بدن باباش حسین رو...
مخفیانه دفن کنه...
ای وای... ای وای ...
بگم یا نه...
قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه...
ده نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند...
(زبانم لال بشه...)
انقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند...
تمام استخوانها شکست...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
یک کاری با بدن کردند...
وقتی خواهرش زینب...
اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر...
یک نگاهی کرد...
باتعجب صدا زد...
آیا تو برادر منی...
🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد
🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست
🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد
🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
.
.
#شب_قدر
#صلوات_اول_مجلس
هدیه نثار روح پر فتوح و منور، فاروق اعظم، یعسوب الدین، امام المسلمین، قاتل الناکثین و القاسطین و المارقین، قائد غر المحجلین، مرتضی، رئیس الموحدین، نفس الرسول، امن الرسول، زوج البتول، سیف الله، امیرالبرره، قاتل الفَجَره، صاحب اللواء، قسیم الجنة و النار، سید العرب، عین الله الناظره، مظهر العجائب، والد السبطین، کلام الله الناطق، المحامی عن حرم المسلمین، وارث علم النبیین، وجه الله الزاهره، صالح المومنین، رحمه الله الواسعه، کشاف الکب، صدیق الاکبر، هادی، باب المدینه العلم، خازن علم الله، میزان القسط، عروة الوثقی، مطهر، شاهد، نفس الله، حیاة العارفین، حبل الله المتین، صلوة المومنین، ولی المتقین، لسان الله، سید الوصیین، عون المومنین، بحر العلوم، ولد المحسنات، نعیم، ابن الصفا، نبأ العظیم، اسد الله الغالب، علی بن ابيطالب علیهما السلام
عنایت کنید اجماعا صلوات.
هدیه نثار روح پر فتوح و منور فاروق اعظم، یعسوب الدین، امام المسلمین، امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
.
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#شب_بیست_سوم_رمضان
🔸آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
🔸از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
یا بن الحسن کجایی آقا...
در این شب قدر و...
ایام شهادت امیرالمومنین...
امام زمان...
امشب میخوام اعتراف کنم...
🔸تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟!
🔸تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس است
نمیدونم تا کی قراره دلت رو بشکنم آقا...
شرمنده ام مولای من...
شرمنده ام آقای من...
دیگه خجالت میکشم...
از بس که گناه کردم و...
گفتم خدایا...
بالحجه الهی العفو...
دیگه خجالت میکشم...
از بس که گناه کردم و...
هر شب قدری که رسید...
گفتم خدایا به امام زمان...
منو ببخش...
امشب اومدم بگم آقای خوبم...
🔸اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
🔸دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
دیگه بسمه آقا...
یا بن الحسن...
🔸آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
جان من و پدر و مادرم فدای علی...
حالا که اسم امیرالمومنین اومد...
بزار اینم بگم آقا...
با همه بدی هام...
این شبها برای جد غریب شما اشک ریختم...
برا امیرالمومنین به سر و سینه زدم...
آقا.. ما در عزای عزیزانمون...
بیشتر از یک هفته و چهل روز سیاه نمیپوشیم...
اما در عزای جد شما...
یک عمره سیاهپوشیم...
آقا ما محبت شما رو در سینه داریم...
ما با محبت شما زنده ایم...
آقا میشه امشب...
نگاه به اعمال بدم نکنی...
نگاه به کارهای بدم نکنی...
امشب دستم خالیه...
شب قدر میخوام برم در خونه خدا...
میخوام بگم الهی العفو...
اما آبرویی ندارم...
آقا یک بار دیگه آبرو داری کن...
امام زمان...
شرمندتم هستم آقا...
قول میدم آقا...
دیگه دلت رو نشکنم...
قول میدم دیگه گناه نکنم...
🔸آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
🔸از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
حالا هر چقدر با آقا کار داری صداش بزن...
در این شب قدر همه به هم...
یا صاحب الزمان...
👇
.
#شب_قدر
#شب_بیست_و_سوم_رمضان
#مناجات_با_خدا
🔸ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻗﺪﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
خدایا بازم بنده گنهکارت اومده...
بازم بنده رو سیاهت اومده...
در این شب قدر...
اومدم بین بنده های خوبت نشستم...
شاید یک نگاهی هم به من کنی...
🔸ﺷﺐ ﻗﺪﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻗﺪﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
🔸ﭼﻪ ﺳﺎﺯﻡ ﺗﻮﺷﻪ ﻗﺒﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
.
اگه با اينهمه گناه منو داخل قبر بگذارند. ...
بیچاره ام خدا...
به چی دلم خوش باشه...
خدایا چطوری با این همه گناه تو رو ملاقات کنم...
🔸شب قدر است و من کاری نکردم
🔸برای مرگ خود کاری نکردم
برا شب اول قبرم کاری نکردم ...
برا تنهایی قبرم کاری نکردم...
اون لحظه ای که همه عزيزانم منو تنها میگذارند...
پدر میره... مادر میره...
برادرها و خواهرها میرند...
بچه هایی که سالها براشون زحمت کشیدم میرند و...
منو تنها میگزارند...
اگه خیلی دوسم داشته باشند ساعتی کنار قبرم میشینند...
ولی قبل از تاریکی...
همشون میرند و...
منو تنها میگذارند...
خدایا... برای تنهایی قبرم کاری نکردم...
بزار اینطور بگم ...
🔸شب قدر است و من کاری نکردم
🔸امام خویش را یاری نکردم
چقدر با گناهانم دل امام زمانم رو شکستم...
خدایا امشب اومدم بگم پشيمونم...
اومدم بگم اشتباه کردم...
اومدم بگم منو ببخش...
اومدم بگم دیگه با گناهانم دل امام زمانم رو نمیشکنم...
🔸امام خویش را یاری نکردم
خدایا اگه تو منو نبخشی کجا برم...
من که جایی رو ندارم...
امشب دست خالی نیومدم...
امشب با آقام امیرالمومنین اومدم...
منو از خونت دست خالی ردم نکن خدا...
به مظلومیت امیرالمومنین الهی العفو...
به ناله های خانم زینب کبری الهی العفو...
.........
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_بیست_سوم_رمضان
🔸بنال ای دل که کوفه در عزا شد
🔸ز داغ مرتضی ماتم سرا شد
ایام شهادت آقامون امیرالمومنین...
خدا میدونه، این روزها، خانه مولا، چه خبره...
نميدونم تا حالا دیدید خونه ای بابا از دست بده یا نه...
داغ بابا خیلی سخته...
خونه ای که بابا نداره، دیگه صفایی نداره..
این روزها خانه امیرالمومنین هم دیگه بابایی نداره...
🔸بنال ای دل که زینب خون جگر شد
🔸نصیبش ناله و آه سحر شد
اگه الان بریم خانه امیرالمومنین میبینیم...
هر کدوم از این بچه ها یه گوشه ای نشستند...
زانوی غم بغل گرفتند...
گریه میکنند...
اما من ميگم شاید اون کسی که بیشتر گریه میکنه بی بی زینب باشه...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
عرضه بداریم بی بی جان...
یا زینب کبری...
در مصیبت بابای غریب تون...
خیلی بهتون سخت گذشت...
اما دیگه شما اینجا تنها نبودید...
وقتی زنها خبردار شدند همه اومدند...
به شما تسلیت گفتند...
باهاتون همدردی کردند...
اما دلها بسوزه برای دختر حسین...
کربلا... دختر ابی عبدالله هم بابا از دست داده بود...
بجای اینکه بهش تسلیت بگند...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر اومدند...
کشان کشان...
دختر رو از کنار جنازه بابا جدا کردند...
یک وقت صدای ناله اش بلند شد...
🔸نزنیدم که در این دشت، مرا کاری هست
🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست
🔸ساربانا مزنيد اين همه آواز رحيل
🔸آخر اين قافله را قافله سالاري هست
#بعد_از_شهادت_امام_علی
#امام_علی
.
🕊﷽🕊
✳️#روضه_حضرت_علی_ع
💠#دفتری_علی_ع
✳️#کانال_روضه_دفتری
✨آن ناد علی سینجلی راصلوات
✨آن شیر خدا شاه ولی راصلوات
✨بفرست اگرشیعهٔ مخلص هستی
✨پیوسته زجانُ دل علی راصلوات
(دعای فرج)
#السلام_علیک_یا_ابالحسن_یا_امیرالمومنین_(یا_علی)3
❣غریبم آشنایم جزعلی نیست
❣انیس نالههایم جزعلی نیست
❣اسیرم،مستمندم،بینوایم
❣خدا داند نوایم جزعلی نیست
❣مناجات و دعا ازمن نخواهید
❣مناجاتُ دعایم جزعلی نیست
❣دلم تا شهر کوفه پر کشیده
❣که من حالُ هوایم جزعلی نیست
⬅️روزی رسول خدا تومدینه با یه عده از اصحاب بیرون مسجد نشسته بودند.. دیدند، چهار نفر تابوتی را سمت قبرستان میبرند..
اهل مدینه دیدن پیغمبر با عجله دنبال جنازه حرکت کرد.
فرمود دنبال من بیاید، مومنی ازدنیا رفته..بریم تشییع جنازه..
جمعیت اومدن زیرجنازه رو گرفتن..
رسول خدا پاهارو برهنه کرد روپوش از روی میّت کنار زد..
فرمود کیه این شخص رو بشناسه...یه وقت دیدند امیرالمومنین علی(ع)جلو اومد..
صدا زد یا رسول الله،،این غلام هر وقت میان کوچه ها منُ میدید شاد می شد می گفت یا علی من تورو خیلی دوست دارم..
یاعلی محبتت تو قلب منه یاعلی..
⏪ وقتی پیغمبر این حرفُ شنید، بلند شد دستور دادجنازه روغسل دادند..پیغمبر لباس خودشُ از تن درآورد، به عنوان کفن تن غلام کرد..تو بین راه صدای عجیب از آسمان بلند شد پیغمبر فرمود این صدای نزول هفتاد هزارفرشته است، که برای تشییع جنازهٔ این غلام اومدن..
بعد خود حضرت تو قبر رفت.. صورت غلام را به خاک گذاشت..سنگ لحدُ چید..
(خود پیغمبر همه کار غلام رو انجام داد)
وقتی کار دفن غلام تموم شد..
پیغمبر خطاب به امیرالمومنین فرمود علی جان..
نعمتهای بهشتی که به این غلام میرسه همه به خاطر محبت و دوست داشتن توه علی..
🖤حالا کدوم علی رو میخوام بگم
💔علیم من غریب کوفه هستم
💔همیشه من به یاد کوچه هستم
💔همان کوچه که مُهری برفدک خورد
💔همان کوچه که زهرایم کتک خورد
⬅️ قربان مظلومیت برم یاعلی جان بعد پیغمبر تومدینه خیلی مظلوم بودی..
امروز برای مظلومیُّ، غریبی مولا گریه کن..
ای روزگار تاحالا مردی رو سراغ داری مقابل دیدگانش همسرش را کتک بزند..
دیگه بعد فاطمه علی محرم نداشت..
کسی نبود باهاش درد دل کنه..
سردرچاه بی کسی می کرد ناله میکرد... با چاه درد دل میکرد..
▪️الا ای چاه یارم را گرفتند
▪️گلم عشقم بهارم را گرفتند
▪️ میان کوچه ها با ضرب سیلی
▪️همه دار و ندارم راگرفتند
▪️آخ الا ای چاه دستم راببستند
▪️دل و پهلوی زهرا راشکستند
⏪شب آخرآقا مهمون دخترش ام کلثوم بود..
آی اونایی که بابا دارید..
قدر باباهاتونو بدونید..
دختر میمیره برا بابا..
دخترا خیلی بابارو دوست دارند..
خیلی علاقه به پدر دارند..
دختر کوچیکتر هم دل نازکتر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا..
اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون..
دل تو دل دختر نیست..
آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند..اومدن طرف مسجد برا نماز..
اما اما..
یه وقت دیدن منادی بین زمین و آسمان ندا میده..
⚫️(علی یا اهل العالم قد قتل علی المرتضی)
⚫️(ای اهل عالم علی رو کشتند)
⏪همه اومدن نگاه کردن دیدن محراب غرقِ خونه..صورت امیرالمومنین غرق خونه..
فرق سرشکافته شده..
حسنین زیر بغلای امیرالمومنین رو گرفتند..
🔘حسن ازیک طرف میکرد زاری
🔘حسین ازسوی دیگر بی قراری
🔘بسوی خانه آوردند شه را
🔘سیه کردند ازغم مهر و مه را
⬅️تا نزدیک خونه رسیدند..
آی غریب نوازا..آی ناله دارا..
آی دختر دارا..
یه وقت آقا صدا زد حسنم بابا حسینم بابا..زیر بغلامو رها کنید بزارین خودم با پای خودم خونه برم..
(چرا بابا..فرق سرتون شکافته شده...خون زیادی ازتون رفته)
شاید گفته باشه..آخه تو این خونه دختر دارم
(کدوم دختری طاقت داره صورت بابارو غرق خون ببینه)
آخ زینبم طاقت نمیاره..
⬅️بگم یاامیرالمومنین آقا جان همه جاملاحظه زینب(س)روکردی..
آقاجان حتی نمیخواستی صورت غرق خونت روببینه..
بگم یا امیرالمومنین آقا کجابودی کربلا..
الهی برادر داری خدا برات نگه داره..
الهی نبینی اونچه که زینب دید..
میخوام بپرسم مگه میشه خواهر برادرو نشناسه..
یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه..
شمشیر شکسته هارو کنار زد..
نیزه شکسته هارو کنار زد..
یه بدنی دید..
بی سر..عریان..قطعه قطعه..
صدا زد ای کشته،،آیا تو حسین منی،،آیا تو عزیز برادر منی..
🍂حسینم به کجایی که مُردم زجدایی
♻️هرچقدر ناله داری به ناله های دل امیرالمومنین علی (ع) به غربت ومظلومیت امیرالمومنین صدای ناله تو بلندکن سه مرتبه ناله بزن بگو
یاحسین...
🌸ذکر ماهست دائم الاوقات
🌸به شهسوار عرب علی مرتضی
⬇️لطفا صلوات حذف نشه⬇️
💎هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💎
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند
🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند
شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه،
شب ضربت خوردن آقامون امیرالمومنینه...
🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود
مثل امشبی امیرالمومنین...
مهمان دخترش ام کلثومه...
خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم...
آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه...
سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک...
صدا زد: دخترم...
تا حالا کی دیدی...
بابات سر سفره ای بشینه...
دو تا خورشت داشته باشه...
تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره...
صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار...
امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم...
🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد
🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد
امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا...
هی نگاه به سمت آسمان میکنه...
صدا میزنه...
انا لله و انا الیه راجعون
نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد...
🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه
🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی
🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود
🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی
امشب... مردم کوفه...
برا آخرین بار...
صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند...
همچین که از بالای ماذنه اومد پایین...
درمحراب عبادت ایستاد...
نماز عجیبی خواند امیرالمومنین...
تا سر از سجده برداشت...
نانجیب حیا نکرد...
ابن ملجم ملعون...
با شمشیر زهر آلود...
چنان بر فرق امیرالمومنین زد...
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
این روضه ادامه دارد...