.
|⇦•هرچند غیر ناله...
#روضه و توسل به #حضرت_خدیجه سلام الله علیه اجراشده #شب_یازدهم_رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج حنیف طاهری
●━━━━━━───────
دیروز یا امروز تو بستر بیماری مادر حرفاش رو با دختر میزنه، از رفتار فاطمه با پیغمبر معلومه سفارش پیغمبر رو به فاطمه کرد. حواست به بابات باشه، بابات غریبه... لذا بعضی موقع ها که پیغمبر از جنگ برمیگشت پرستارِ پیغمبر فاطمه بود. سر و صورت پیغمبر رو می شست...
امیرالمؤمنین در جنگ اُحد نود زخم کاری بر داشت... پیغمبر بعد از جنگ اُحد یه پرستار برای امیرالمؤمنین در نظر گرفت که زخمهای امیرالمؤمنین رو التیام ببخشه و مولا در یک خانه ای ساکن شد...
پرستار پرسید چرا نمیری خونه ات؟ مولا گفت: فاطمه من رو با اینحال ببینه اذیت میشه...
تو همین ماه رمضان، چند روز دیگه فرق اميرالمؤمنين شکافته میشه لذا شاید به امام حسن علیه السلام وصیت کرد که :
ببند آن گونه فرقم را که در قبر
نببیند فاطمه زخمِ سرم را
*وصیت کرد خدیجه اون دم آخر به فاطمه اش که حواست به بابات باشه...
روزای آخر هم فاطمه تو بستر بیماری زینب روصدا زد، دخترم!..*
هر چند غیر ناله به بستر نداشتم
دردی به غیرِ غربتِ حیدر نداشتم
زینب! دیگر برای ماندن مادر دعا مکن
من هم عروس گشتم و مادر نداشتم
مادر نداشتم که زدم فضّه را صدا
نزدیک تر از او به پَسِ در نداشتم
*اما...*
اكنون دو سرو قد، دو برادر كنار توست
من پشتوانه ای ز برادر نداشتم
"صَل اللهُ عَلیک یا ابا عَبدالله" این برادرا کجا بودن صبح یازدهم؟ دستاش رو زد زیر بغلش...*
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_خدیجه
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله
#وفات_حضرت_خدیجه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#•پاشو از رو خاکا...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_و_سوم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱
پاشو از رو خاکا ای سقّای حرم
پاشو نگذار پاشیده تر بشه لشگرم
پاشو ای اِرباً اِرباً تَر از اکبرم
*اله دیردی: ای الیمنن دوتانیم اللرین اللردَقالیب...اباالفضل یک عبا داشتم وخرج علی اکبر شد........ عباسیز گلمشم یوخسا یقیاردیمجسمینی یردن
هردن اوزونن دیردی اصلا عبا اولیدی، عبانی سَرِیدِم، وقتیم اولیدی، خیملرده آدمامیم اولیده، من سنه حوصلینن یردن یقیشترا بیلیدم هرگوشَدَن بیر تیکنی گتیره بیلیدم، اما ابالفضل اوزومنن فیکر الیرم اکبری سنن آپاردیخ، سنی کیمنن آپاروم....گفت: داداش...*
تومثل جون عزیزی، اگر که بَر نَخیزی
رقیه ام و میبره عدو برا کنیزی
بیلیردیلر رقیه انی چوخ ایستر
شامه کیمین رقیه انی ووردُلار
سیلی ییردی دیردی:
سوختم عمو سوختم ...
بابا بابا بابا، منه گولدولر
بابا بابا بابا، منی دویدولر
کرب و بلاده هَلهلهدَن گورخموشام بابا
اضغر اولنده حرملدن گورخموشام بابا
*امشب شبِ دعای آقامونه ..بهکی بگم دردمو غبطه میخورم به اون ملائکی که امشب میبیننش. کجایی آقا؟ شمارو به مادرت برامون دعا کن آقا. ...آبرو دار آبرویم را بخر ..جان زهرا این گدا را بخر ...*
قرآنی اللری سولدو
نه نه امین گوزلری دولدو
اوزوم گوردوم، اوزومگوردوم
نه نه امین لبلری اسیردی
اوزومگوردوم، اوزومگوردوم
گولاخدا گوشواره سیندی..
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#ماه_مبارک_رمضان
🎤کربلایی_مهدی_رسولی
#شب_قدر
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
.
|⇦•به منبر می رود دریا..
#روضه و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
به منبر می رود دریا، به سویش گام بردارید
هَلا ! اسلام را از چشمه ی اسلام بردارید
مبادا از قلم ها جا بیفتد واژه ای اینَک
که بر منبر قدح کج کرده ساقی، جام بردارید
”سَلونی” را هدر دادند روزی مردمان، امروز
بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید
اَلا ای شاعران! چشمان او آرایه ی وحی است
برای ما از آن باران کمی الهام بردارید
نسیم صبحِ صادق می وزد، از گیسوی صادق
از آن مضمونِ پیچیده جِناس تام بردارید
به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید
غلامِ خسته ام خفته، قدم آرام بردارید
اگر فرمان او باشد، نباید پِلک بر هم زد
به سوی شعله چون هارون مَکّی گام بردارید
"رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه"
به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید
به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی ست
کفن باید به جای جامه ی احرام بردارید
اگر در گوش نوزادی اذان می گفت، می فرمود
که با آب فرات و تربت از او کام بردارید
#شاعر:سید حمیدرضا برقعی
*آقا امام صادق خیلی مظلومه، روضهخوان آمد محضرش، گفت برا ما روضه میخونی یانه؟ روضه خوانگفت چرا نخونم روضه خواندن افتخار ماست. خواست روضه بخونه امام صدازد: اجازه بده پرده بکشم این زن وبچه هام بیان بشینن روضهگوش کنند. همه نشستند روضهخون شروع کرد روضه بخونه صدای گریه ی این زنها بلند شد. دورِ خانه در حصار بود، یهو دیدن نگهبان ها دارن در میزنن، خادم رفت دم در بله، چیزی شده؟ نگهبان ها گفتن چه خبره توخونه دارین گریه میکنید؟ نکنه دوباره روضه گرفته جعفر بن محمد. اومد محضر آقا، آقا!چی بگم؟ مأمورها دم درن، فرمود: هیچی، بهشون بگو یه بچه ای از ما از دنیا رفته برا اون دارنگریه میکنن.....
امام صادق در گریه کردن تکلیف مارو روشن کردن ....*
در دعای ندبه میخوانیم: "فَلْیَبْكِ الْباكُونَ" گریه کنا گریه کردن تموم دیگه، فرمود: نه! "فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ" کجان اونایی که میخوان برا روضه ها زار برنن؟حالا گریه ام کردین زار هم زدین تموم دیگه؟نه! "وَ یَضِجَّ الضَّاجُّونَ" اونایی که برا این روضه ها ضجه میزنن...
امام صادق که درس میداد، وسط درس میدیدن داره یه گوشه ای رو نگاه می کنه. آقاکجا رو نگاه میکنید؟ میگفت: درس تعطیله، چی شد درس تعطیله؟ دوباره چشم امام به روضه خون افتاده. اَباهارون روضه خون نابینای امام صادق بود. صدا می زد بیا جلو میخوایم گریه کنیم... *
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
#روضه_امام_صادق
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇