eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
دهه_آخرصفر زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
و روضه جمعه مهدی میرداماد 🍁🌿▪️🍁🌿▪️🍁 "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ" *بلد نیستم سلام بدم و دستم رو روی سینه ام نذارم،از بچگی یادم دادن هر جا سلام بهت دادم دستم بی اختیار میاد رو سینه ام، ان شاء الله این سینه شب اول قبر شهادت بده، یه جوری سلام بده امشب اسم مارو هم جزو زائرها بنویسن: "اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"* فرقی ندارد که جهنم یا بهشت است  هر جا که می گویم حسین ؛ آنجا بهشت است هر روز از این روضه به آن روضه دویده  حق دارد آن که گفته این دنیا بهشت است *مولا جان! دیگه بالاتر از این چی می خوام،بهشت من همین روضه های توست، مگه نگفت: هر جا روضه ی ماست،حرم ماست، هر جا ذکر ماست،روضه ی ماست، حرم ماست، ما هم همون جا هستیم* چشمی که از داغت نمی بارد جهنم *این شبا سعادتمند دنیا و آخرت،خوشبخت الی الابد اونی ِ که تا بگن:"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ"همچین که بگن، مرحوم شوشتری میگه: نشانه ی ایمان محبت حسین ِ، اگه دیدی سه بار میگن: "صَلَّ اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ" دلت هیچ خبری توش نمیشه، منقلب نمیشی، نگران شو، احساس خطر کن.آقا جان، هر چی رو می خوای ازم بگیری، بگیر، این دو قطره ی اشک رو نگیر* چشمی که از داغت نمی بارد جهنم چشمی که از داغت شود دریا بهشت است شش گوشه را از شش جهت دیدیم و گفتیم  از هر جهت این کعبه ی زیبا بهشت است * کربلا،کربلا،کربلا،کربلا(2) این دل ِ تنگم عقده ها دارد گوئیا میل کربلا دارد * دلم برا حرمت پر میزنه،برا حرمت پرمیزنه * دستم از ضریحت کوتاهه تا حرم تو خیلی راهه ذکرم یا اباعبدالله ِ رویامه،رویامه،رویامه کربلا آخر دنیامه حسین بن علی آقامه(2) شش گوشه را از شش جهت دیدیم و گفتیم  از هر جهت این کعبه ی زیبا بهشت است بالا و پایینی ندارد خانه ی تو  بالای سر فردوس و پایین پا بهشت است *خدا قسمتت کنه زیارت امام حسین علیه السلام رو، "مَنْ زَارَه ُ مَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ" دیدی حجله میزنن جوون ناکام، معمولاً کسی که ازدواج نکنه از دنیا بره ناکامه، اما ناکام حقیقی اونیه که کربلا ندیده بمیره، آی جوون یه بارم شده خودت رو برسون کربلا، اگه من تا صبح هم ثواب زیارت کربلا رو بگم، بازم حرف هست، من خلاصه اش میکنم تو یه روایت،امام صادق فرمود: اگه مردم بدونند ثواب زیارت کربلارو قالب تهی می کنند،می میرند از شوق کربلا. در خانه اگر کس است یک حرف بس است، اگه بدونی چه ثوابی داره،اونم همه شبا یه طرف شب جمعه هم یه طرف، آخه شب های جمعه یه صدایی میآد کربلا، همه ی انبیاء و اولیا میان شب جمعه کربلا این صدارو بشنون،یه صدایی هی میگه:" بُنَیَّ" * اگر کشتند چرا آبت ندادند چرا زآن دُر نایابت ندادند *زهرا زائر شب های جمعه است* گفتند زهرا زائر شب های جمعه است  گفتیم زیر پای مادرها بهشت است *بی بی جان! مارو هم با خودت ببر. بیایید دست بزنیم به رشته های چادرش،مارو هم ببر، دیدی مادر می خواد یه جایی بر ِ، بچه التماس میکنه، منم ببر، من تنهایی نمونم تو خونه، امشب همه به مادر التماس کنند، منم ببر،تا حسین زنده است منم ببر،حسین....،ابی عبدالله فردا شصت هزار درهم داد کربلارو خرید،اینی که میری کربلا راحتی، فکر میکنی تو خونه ی خودتی،چون آقات خریده این زمین رو، ای قربونت برم، یه چیزی بگم و زود رد شم، من از شما سئوال میکنم،آدم یه زمین رو میخره، زمین که بی آب نمیشه، میری یه زمین بخری،میگی آبم داره؟ مهریه ی مادر این آقا همه ی آب های عالم ِ،شصت هزار درهم داد زمین رو خرید، مشخص کرد ابعاد این زمین رو، دوباره برگردوند به صاحبانش،بعضی ها نوشتن به بنی اسد، روستایی ها بودن، گفت:به یه شرط بهتون میدم،به شرطی که سه روز مهمون های من اومدن ازشون پذیرایی کنید، اینجا یه روزی مهمانخانه ی من میشه، آقا جان! ان شاءالله اربعین ببینیم همدیگه رو کربلا، خوشبحال اونایی که اربعین میرن کربلا،نیت کنیم بریم همه کربلا روز اربعین،نشون بدیم به عالم ابی عبدالله چه سفره ای پهن میکنه.الله اکبر، مثل فردا شروع کرد با اصحابش حرف زدن، "هاهُنا مُناخُ رِكابِنا، هاهُنا مَسفَكُ دِمائِنا، هاهنا مَذبح اطفالنا" گفت و گفت، حالا به زبان شعر ابی عبدالله کربلارو به من و تو نشون بده*
🌴🌾ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ شهادت ثامن الائمه امام رضا علیه السلام حاج محمود کریمی ☘🌾🌾🌾🌾☘☘☘🌾🌾🌾🌾 پشتِ درِ حرم که میام ، خجالتی ام اما برا وارد شدن میخونم : ءَأَدْخُلُ یازهرا با یه نگاه فاطمه ، زائر رضارو میخره حس میکنم اباالفضل دستم و می گیره و میبَره ... یا امام رضا ! ... روضه هارو از تو دارم گریه هارو ازتو دارم یا امام رضا ! ... به حسین ، کربلا رو از تو دارم *** ناله یِ شعله ورم شعله زده پرها را زده آتش جگرم بالِ کبوترها را *ما این روضه هارو هدیه می کنیم به مادرمون فاطمه سلام الله علیها ، امام رضا همون اولش که توی کوچه نشت گفت : آخ مادر... امام حسن همچین که گفت : تشت رو بیارید ، حالش که بد شد ، گفت : آخ مادر..... بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد ، صورتش رو خاک گفت :آخ مادر .... یکی بی دست افتاد گفت : مادر ...... زینب اومد تو مجلس یزید دید خیلی شلوغِ گفت : وای مادر .... بچه جون داد تو خرابه، گفتن : وای مادر .... * ناله یِ شعله ورم شعله زده پرها را زده آتش جگرم بالِ کبوترها را خواهری نیست به بالای سرم گریه کند دیده ام در عوضش داغِ برادر ها را روزگاریست که از دوریشان میچینم از سرِ شاخه ی غم تلخی نوبرها را تا فقط رویِ جگر گوشه یِ خود را بینم بسته ام، آه جوادم ، همه یِ درها را بسکه پیچیده ام از درد توانم رفته زهر سوزانده دلِ وارث حیدرها را عطش افتاده به جانم که بخوانم این بار روضه یِ تشنگی و خشکی حنجرها را روضه یِ کرب و بلا و رُخِ تاول زده را روضه یِ بی کسی و غارت پیکرها را خیمه در آتش و گلها همه سرگردانند حرمله میشِمُرد بر سرِ نِی سرها را * یه سر کمِ ، بگردید این یه سر رو پیدا کنید ، هفده سر باید باشه .... ای وای رباب ... هرکی پیدا کرد مال خودش ....* عمه ام میدَوَد و خویش سپر میسازد نَکِشَد دستِ کسی گیسویِ دخترها را زَجر با دستِ پُر از جانبِ طفلان آمد تا که تقسیم کُند تکّه یِ معجرها را ای حسین ....... ️ذکر توسل و روضه جانسوز _ ویژۀ شهادت آقا ثامن الائمه امام رضا علیه السلام
🥀🥀🥀🥀🥀 🕊در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🕊عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است 🥀🥀🥀🥀🥀 قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🕊بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🌷🌷🌷🌷🌷 🕊بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🕊ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🕊هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🕊ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است 🌷🌷🌷🌷🌷 آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به حضرت زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد فرمود بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... اشک های زیبای حسین جاری شد... یدفعه امام حسن نگاه کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... 🌷🌷🌷🌷🌷 ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشم باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... شما فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... زینب کبری اومد بالای زینبیه... ولی اونجا ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🕊سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🕊تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🕊رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🕊وقت جان سپردن آه آتشینم. 🌷🌷🌷🌷🌷
‍ ✅ شهادت امام حسن مجتبی ع مداح :سید مجید بنی فاطمه (یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭 دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد با صد امید حامی مادر شدم، ولی سیلی زنی امید مرا نا امید کرد * گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری 😭 آقا جان زائر نداری، قبرت چراغ نداره، اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ، تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭 اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ، غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭 آخ مادر ...... یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ، روضۀ من همین یه جمله ست ، ها، اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم😭 دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭 گریز کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان، چقدحساسه نسبت به حسین ع،...... میخوام دلت رو ببرم کربلا ، با یه جمله خودت میون داره روضه باش...... بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند: (الهی بشکنه دستِ مغیره)2 میونِ کوچه ها بی مادرم کرد *این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:* الهی حرمله دستت قلم شه کبوتر بچه مو از من گرفتی،حسین....
روضه مدینه من بسی درد و غم و رنج و محن دیدم نبیند هیچ کس این روزهایی که من دیدم مدینه گو چرا عباس را همره نیاوردی تاکه گویم جدا دست علم گیرش جدا دیدم اگر گویی کجایند اکبرو اصغر دهم پاسخ که من آن غنچه و گل چیده در صحن چمن دیدم 😭آی بمیرم برای غمهای بی بی زینب س این روزها داره برمیگرده مدینه وقتی اهل بیت امام حسین امدند به مدینه بشیر صدا می زد : مردم مدینه دیگر درمدینه نمانید مدینه بی حسین صفا نداره یه وقت دیدند ام البنین مادر اباالفضل آمد جلوی صدا زد بشیر از کربلا می آیی چه خبر آوردی؟ بشیر صدا زد خانم کربلا نبودی چهارتا پسرهای شمارو کشتند ام البنین فرمود همه پسرهام فدای حسین بشیر گفت خانم کربلا نبودی دستای عباست رو از بدن جدا کردن تیر به چشمان عباس زدند خانم کربلا نبودی عمود آهن به فرق عباس زدند ام البنین فرمود عباسم فدای حسین بشیر از حسین بگو گفتم خانم حسین را در کربلا با لب عطشان گشتند کاروان وقتی امد مدینه حتی عبد الله بن جعفر که شوهر زینب است زینب را نشناخت صدا زد عبدالله حق داری زینب را نشناسی اخه زینبی که داغ شش برادر دیده عبدالله منم حسینم را تو گودال قتلگاه نشناختم کاری باحسین کردند نه پیراهنی نه انگشت و نه انگشتری اگر از گلوی بریده نمی گفت اخیه الی ؛ منم حسین را نمیشناختم لذا وقتی بدن بی سر حسین دید صدا زد آیا تو حسین منی؟ حسین آرام جانم حسین روح و روانم حسین سالار زینب حسین غمخار زینب
🕊﷽🕊 💥 🎋 🍂برخُلق خوشُ خوی محمد صلوات 🍂بر عطر گُل روی محمد صلوات 🍂در گلشن سرسبز رسالت گویند 🍂بر چهره گل بوی محمد صلوات ▪️در روی زمین و آسمانها و کُرّات ▪️در بین مناجات و تمام کلمات ▪️زیباتر ازاین دعاندیده است کسی ▪️بر خاتم الانبیا محمد صلوات اناتوجهنا. 🔘 ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید‌ 🔘شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید 🔘مُهر غم، نقش به بال و پرتان می‌گردد 🔘مرگ دور سر پیغمبرتان می‌گردد 🔘کاروان اجل از جانب صحرا آید 🔘نگذارید در ِ خانه ی زهرا‌ آید 🔘قاصد مرگ کجا، کعبه یت مقصود کجا 🔘ملک الموت کجا، خانه معبود کجا ◀️صدا زد بابا یه جوونی هست چند بار در زده اجازه ورود خواسته ندادم ...فرمود:فاطمه جان... اون جوونی كه دیدی از  هیچ كسی اجازه نمیگیره....،بی اجازه واردمیشه...،اون ملك الموت عزرائیله فقط در خونه ی تو رو در زده اجازه گرفته...هیچ کجا اجازه نمیگیره...زهرا جان اجازه بده بیاد تو..... امان امان.... ⏪دل بده با هم بریم مدینه... بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود... الهی هیچ دختری لحظه جون دادن بابا،،کنار بستر بابا نباشه... آخ بمیرم..تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد 💔بابای خوب و مهربون 💔حرفامو از چشام بخون 💔من التماست میکنم 💔یه شب دیگه پیشم بمون کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد... بابا بابا میگفت... امیرالمومنین هم ایستاده... یه مرتبه صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا... صدای گریه فاطمه بلند شد... فاطمه جان گریه نکن بابا... ناله نکن بابا....به فراق من مبتلا میشید...دومرتبه صدازد فاطمه جان جلوتر بیا بابا....وقتی بی‌بی جلو اومد صدازد فاطمه جان اولین کسی که به منه پیغمبر ملحق میشه تویی بابا... ▪️بنشین دمی کنارم ▪️ای دختر حزینم ▪️تا خوب وقت رفتن ▪️روی تو را ببینم ▪️من میروم از اینجا ▪️با حال خسته بابا ▪️اما در انتظارت ▪️آنجا نشسته بابا ⬅️آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود...اومدن دسته های هیزم آوردند....در خانه زهراشو آتش زدند 🍁شهر از فتنه ایام پر از واهمه بود 🍁اولین اجر رسالت زدن فاطمه بود ⬅️ رسمه هر کی میخواد از دنیا بره....دکمه های پیراهنشو باز میکنند...میگن رو سینه اش سنگین نباشه.... آخ لحظات آخر عمر پیغمبر... حسنین خودشون انداختند رو سینه پیغمبر... امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت... امام حسین رو سینه پیغمبر.... یه وقت امیرالمومنین اومد بچه هارو از سینه پیغمبر برداره... که پیغمبر با آرامش جون بده... تا اومد بچه ها رو برداره... پیغمبر فرمود:علی جان رهاشون کن....حسین باید رو سینه ام باشه..حسنم باید باشه.... پیغمبر نگذاشت امیرالمومنین بچه هارو برداره... 🎋🎋اما اما اما 🔘75یا 95 روز نگذشت که نیمه شبی این قضیه تکرار شد... امیرالمومنین بدن زهرا رو کفن کرد... نگاه کرد دید بچه ها دارند بال بال میزنند .... صدا زد بچه ها بیایین از مادرتون توشه بردارید.... آخ حسنین رو سینه مادر افتادند... امام حسن رو سینه مادر... امام حسین صورت کف پای مادر گذاشت...آخ مادر من حسینتم مادر اگه بلند نشی دق میکنم مادر... ⏪اینجا امیرالمومنین بچه هارو بلند نکرد... یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان بچه هارو از روی مادر بلند کن...عرش خدا از ناله بهم ریخته.... (بچه هارو از سینه مادر بردار..عرش خدا به لرزه در آمده...) امیرالمومنین یتیم های زهرا رو با احترام بلند کرد... 🎋🎋(حق بچه یتیمه نوازشش کنند آرومش کنند ) ✔️اما آی حسینیا ....آی ناله دارا....آی کربلائیا....میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا.... من یه جای دیگه سراغ دارم... بچه رو بدن پاره پارهٔ بی سر بابا افتاد....چجور بلندش کردند...آیا کسی نوازشش کرد نه به والله ... آیا کسی آرامش کرد نه به والله.... با کعب نی و تازیانه آمدند.... 🖤یا ابتا اُنظُر الی عمتی المضروبه.... 🔳الا که غرق به خون اوفتاده پیکر تو 🔳بباید از که بگیرم نشانى سر تو؟ 🔳ز بس که بر بدنت ریخته است بارش تیر 🔳بسان غنچه دهن باز کرده پیکر تو ناله داری به ناله های دل خانم فاطمه زهرا کنار بدن. باباش پیغمبر حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حســـــــــین ❣ای جهان ماتم سرایت یا حسین ❣کعبه جان کربلایت یا حسین ❣کائنات اندر عزایت یا حسین ❣جان به قربان صفایت یا حسین
🌹 🍁 🥀 🌾مانده ام با غم هجر نگارم چه کنم 🌾 عمر بگذشت و ندیدم رُخ یارم چه کنم 🌾 چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا 🌾 چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم ♻️یا صاحب الزمان ♻️الغوث الامان ✅ یا صاحب الزمان آقاجان، قربون اون شال عزا برم که تو مصیبت جد غریبت حسین ع به گردن انداختی قربون دل داغدارت برم آقا جان ⬅️امام زمان به عمه جانش زینب خیلی علاقه داره... اگه دلت شکست ...فرجش رو از خدا بخواه، خود آقا فرمود خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید تا فرجمو نزدیک کنه... امروز بگو آقا جان تو رو بجان عمه جانتون زینب یه نظری به مجلس ما کن .. لیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یازینب3 💔هر در ز در های جنت یک درش بابُ الحسین 💔فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است 💔اگر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود 💔خون پیشانی مدال افتخار زینب است ⬅️قربون غصه‌های دلت برم بی جان.... وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد.... جبرئیل به رسول خدا فرمود اسمش را رو زینب بگذار.....یه وقت پیغمبر دید جبرئیل داره گریه میکنه... چرا گریه می کنی.. فرمود یا رسول الله برا مصیبتهای دل زینب گریه می کنم .. از آغاز زندگی تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه .. از بچه گی غم دید... بعد از رحلت پیغمبر کنار بستر مادر زینبه ناله میکرد... گریه میکرد... 🍁آخ الهی بشکنه دست مغیره 🍁میان کوچه ها بی مادرم کرد کنار بستر بابا زینبه... کنار بستر برادرش حسن زینبه ... ⬆️(اوج ) اونی که پاره های جگر برادر دیده زینبه... اما داغ حسین کمر زینبو خم کرد... تو گودی قتلگاه زینبه... علقمه زینبه... اسیری زینبه.... خرابه شام زینبه... آخ ▪️میون همه دلها ▪️امون از دل زینب ⬅️ بمیرم برای خانمی که چهار سال بیشتر نداشت مادر از دست داد... ⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا کرد... زینبم مادر وصیتی دارم مادر.... کجای عالم دیدید مادری به دختر4 ساله وصیت کنه.... زینب جان یه بقچه ای هست برام مادر.... (میگن خانم زینب کبری بقچه رو گذاشت جلو مادر...) نمیدونم خانم چطور بقچه رو باز کرد یه وقت نگاه کرد دید مادر کفنی در آورد..... صدا زد زینب جان این کفن منه مادر اونو بده دست بابات علی بدن منو با این کفن کنه... زینب داره نگاه میکنه ... زینب جان ... این کفن بابات علیه... وقتی فرق شکافته بابا دیدی ....کفنو بده دست داداش حسنت ... بدن بابا رو با این کفن کنه... (زینب داره نگاه میکنه دید مادر کفن دیگه ای در آورد.... زینب جان.... این کفن داداش حسنته... ⬆️وقتی پاره های جگر برادر حسنتو دیدی... کفن رو بده دست پاداش حسینت بدن برادرو با این کفن کنه... امان امان3 زینب داره نگاه میکنه... ⬆️(اوج/سوز) یه وقت دید مادر بقچه بست.... ای مادر ای مادر.... مادر مگه حسینم کفن نداره مادر ..... امان از دل زینب... 🔘مگر به کربلا کفن 🔘به غیر بوریا نبود 🔘مگر حسین تشنه لب 🔘عزیز مصطفی نبود 🔘مگر کسی که کشته شد 🔘تنش برهنه میکنند 🔘مگر که پاره پیروهن 🔘به پیکرش روا نبود اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
🕊﷽🕊 💥 🎋 🍂برخُلق خوشُ خوی محمد صلوات 🍂بر عطر گُل روی محمد صلوات 🍂در گلشن سرسبز رسالت گویند 🍂بر چهره گل بوی محمد صلوات ▪️در روی زمین و آسمانها و کُرّات ▪️در بین مناجات و تمام کلمات ▪️زیباتر ازاین دعاندیده است کسی ▪️بر خاتم الانبیا محمد صلوات اناتوجهنا. 🔘 ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید‌ 🔘شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید 🔘مُهر غم، نقش به بال و پرتان می‌گردد 🔘مرگ دور سر پیغمبرتان می‌گردد 🔘کاروان اجل از جانب صحرا آید 🔘نگذارید در ِ خانه ی زهرا‌ آید 🔘قاصد مرگ کجا، کعبه یت مقصود کجا 🔘ملک الموت کجا، خانه معبود کجا ◀️صدا زد بابا یه جوونی هست چند بار در زده اجازه ورود خواسته ندادم ...فرمود:فاطمه جان... اون جوونی كه دیدی از  هیچ كسی اجازه نمیگیره....،بی اجازه واردمیشه...،اون ملك الموت عزرائیله فقط در خونه ی تو رو در زده اجازه گرفته...هیچ کجا اجازه نمیگیره...زهرا جان اجازه بده بیاد تو..... امان امان.... ⏪دل بده با هم بریم مدینه... بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود... الهی هیچ دختری لحظه جون دادن بابا،،کنار بستر بابا نباشه... آخ بمیرم..تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد 💔بابای خوب و مهربون 💔حرفامو از چشام بخون 💔من التماست میکنم 💔یه شب دیگه پیشم بمون کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد... بابا بابا میگفت... امیرالمومنین هم ایستاده... یه مرتبه صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا... صدای گریه فاطمه بلند شد... فاطمه جان گریه نکن بابا... ناله نکن بابا....به فراق من مبتلا میشید...دومرتبه صدازد فاطمه جان جلوتر بیا بابا....وقتی بی‌بی جلو اومد صدازد فاطمه جان اولین کسی که به منه پیغمبر ملحق میشه تویی بابا... ▪️بنشین دمی کنارم ▪️ای دختر حزینم ▪️تا خوب وقت رفتن ▪️روی تو را ببینم ▪️من میروم از اینجا ▪️با حال خسته بابا ▪️اما در انتظارت ▪️آنجا نشسته بابا ⬅️آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود...اومدن دسته های هیزم آوردند....در خانه زهراشو آتش زدند 🍁شهر از فتنه ایام پر از واهمه بود 🍁اولین اجر رسالت زدن فاطمه بود ⬅️ رسمه هر کی میخواد از دنیا بره....دکمه های پیراهنشو باز میکنند...میگن رو سینه اش سنگین نباشه.... آخ لحظات آخر عمر پیغمبر... حسنین خودشون انداختند رو سینه پیغمبر... امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت... امام حسین رو سینه پیغمبر.... یه وقت امیرالمومنین اومد بچه هارو از سینه پیغمبر برداره... که پیغمبر با آرامش جون بده... تا اومد بچه ها رو برداره... پیغمبر فرمود:علی جان رهاشون کن....حسین باید رو سینه ام باشه..حسنم باید باشه.... پیغمبر نگذاشت امیرالمومنین بچه هارو برداره... 🎋🎋اما اما اما 🔘75یا 95 روز نگذشت که نیمه شبی این قضیه تکرار شد... امیرالمومنین بدن زهرا رو کفن کرد... نگاه کرد دید بچه ها دارند بال بال میزنند .... صدا زد بچه ها بیایین از مادرتون توشه بردارید.... آخ حسنین رو سینه مادر افتادند... امام حسن رو سینه مادر... امام حسین صورت کف پای مادر گذاشت...آخ مادر من حسینتم مادر اگه بلند نشی دق میکنم مادر... ⏪اینجا امیرالمومنین بچه هارو بلند نکرد... یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان بچه هارو از روی مادر بلند کن...عرش خدا از ناله بهم ریخته.... (بچه هارو از سینه مادر بردار..عرش خدا به لرزه در آمده...) امیرالمومنین یتیم های زهرا رو با احترام بلند کرد... 🎋🎋(حق بچه یتیمه نوازشش کنند آرومش کنند ) ✔️اما آی حسینیا ....آی ناله دارا....آی کربلائیا....میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا.... من یه جای دیگه سراغ دارم... بچه رو بدن پاره پارهٔ بی سر بابا افتاد....چجور بلندش کردند...آیا کسی نوازشش کرد نه به والله ... آیا کسی آرامش کرد نه به والله.... با کعب نی و تازیانه آمدند.... 🖤یا ابتا اُنظُر الی عمتی المضروبه.... 🔳الا که غرق به خون اوفتاده پیکر تو 🔳بباید از که بگیرم نشانى سر تو؟ 🔳ز بس که بر بدنت ریخته است بارش تیر 🔳بسان غنچه دهن باز کرده پیکر تو ناله داری به ناله های دل خانم فاطمه زهرا کنار بدن. باباش پیغمبر حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حســـــــــین ❣ای جهان ماتم سرایت یا حسین ❣کعبه جان کربلایت یا حسین ❣کائنات اندر عزایت یا حسین ❣جان به قربان صفایت یا حسین اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
‍ 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴 💚بسم رب الحسن علیه السلام💚 🙏السلام علیک يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الْمُجْتَبى يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ  ‍▪️یا حسن مجتبی (ع) 🍂🥀🍂 🥀برصبرحسن خوی احمدصلوات 🥀براختردوم امامت صلوات 🥀خواهی که خداوند بخشدهمه عصیان تورا 🥀بفرست برغریب مدینه امام حسن مجتبی صلوات 🥀اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🥀مهرت به کائنات برابر نمی شود 🥀داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود 🥀از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود 🥀سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود 🍂🥀🍂 اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست کز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست پیرهن چاک زنم درغم آن گوهر پاک گزغمش چاک ملک رابه فلک پیرهن ست 🍂🥀🍂 اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد طشتی از خون دل خویش برابر دارد چشمهایش به در و منتظر آمدنیست زیر لب زمزمه مادر مادر دارد... 🍂🥀🍂 🖤علاقه شدید رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ به امام حسن مجتبی علیه السلام ◾️امام حسن ـ علیه السّلام ـ مورد علاقه شدید و لطف و مرحمت پیامبرـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ بوده به همین جهت به كرّات می‌گفت: «اَللّهُمَّ إنّیِ اُحِبُّ حَسَناً فَاَحِبَّهُ وَ اَحَبَّ اللهُ مَنْ یُحِبهُ»   ◼️خداوند من حسن را دوست می‌دارم تو هم او را دوست بدار و هركه حسنم را دوست بدارد خداوند او را دوست می‌دارد. 🍂🥀🍂 ☑️ علل گریه امام حسن (ع) هنگام شهادت امام حسن (ع) به هنگام شهادت می‏ گریست. شخصی از آن حضرت پرسید: شما چرا گریه می‏ کنید؟ زیرا نسبتی که شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دارید کسی ندارد و بیست بار پیاده حج بجا آوردی و سه بار مالت را با خدا تقسیم کردی؟ قال علیه‏السلام: انما أبکی لخصلتین لهول المطلع و فراق الأحبة(۱) امام حسن علیه‏السلام فرمود: برای دو مورد گریه می‏کنم: برای هراس از لحظه‏ ی دیدار و دیگری جدایی یاران. و در حدیث دیگری آمده است: امام حسین علیه‏السلام از امام حسن علیه‏السلام پرسید: چرا بی‏تابی می‏ کنی؟ با اینکه بر پدرانت رسول خدا و علی علیه‏السلام و مادرانت فاطمه و خدیجه و دایی‏هایت قاسم و طاهر و بر عموهایت حمزه و جعفر وارد می ‏شوی؟. قال علیه‏السلام: یا أخی ما جزعی الا أنی أدخل فی أمر لم أدخل فی مثله و أری خلقا من خلق الله لم أر مثلهم قط(۲) امام حسن علیه‏السلام فرمود: برادرم! بی‏ تابی من جز برای آن نیست که وارد فضایی می‏ شوم که تاکنون وارد چنین فضایی نشده ‏ام و آفریدگانی از خلق خدای می‏ بینم که هرگز چون آنها را ندیده ‏ام. و در حدیث دیگری آمده است: از امام علیه‏السلام علت گریه‏ اش را پرسیدند. قال علیه‏السلام: انی أسلک طریقا لم أسلکها، و أقدم علی سید لم أره(۳) امام حسن علیه‏السلام فرمود: من رهسپار راهی هستم که تاکنون گام در آن ننهاده ‏ام و مهمان بزرگواری هستم که ندیدمش. 📚منابع: (۱): بحارالانوار، ج ۶؛ ص ۱۵۹ (۲): تاریخ چهارده معصوم علیهم‏السلام، ص ۴۰۴ (۳): حلیة الابرار؛ ج ۴، ص ۵۸ 🍂🥀🍂 اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸