🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#شب_سوم_محرم
بخش اول مناجات
پرکن دوباره کیل مرا ایها العزیز
دست منو نگاه شما ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سمت شما ایها العزیز
من گدای دیروز و امروزی نیستم
"وَ سَكَنْتُ إِلَى قَدِيمِ ذِكْرِكَ لِي"
سال ها قبل از ولادتم ،
مادر پدرم،منو به تو سپرده بودن ....*
آقا ....
وادی به وادی آمدهام از درت مران
وا کن دری به سوی گدا ایها العزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود 2
این کاسه را ... فاوف لنا... ایها العزیز
خالیتر از دودست من این چشم خالی است
محتاج یک نگاه شما ایها العزیز ...
*هرکی محتاج نگاهشه بگه :
#یاصاحب_الزمان ....
#یاصاحب_الزمان ....
السلام علی ساکن کربلا ....
السَّلامُ عَلَىَ يَعْسُوبَ الدِّينِ
السَّلامُ عَلَىَ حجت رب العالمین
السَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ
سلام بر اون لبهای تشنه
أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ
أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْشاملاتِ
"اما اونی که از همه بیشتر دل امام زمان رو خون کرده اینه "
أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ .....
#حسین .....
بابی المستضعف الغریب
یا عزیز الزهرا
یا اباعبدالله......
متن روضه های حجت الاسلام میرزا محمدی
1. رخصت بده.mp3
زمان:
حجم:
5.09M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
رخصت بده كه خیمه ی ماتم
به پا كنیم
پیراهن سیاه به تن
با شما كنیم
آید صدا زِ غیب
كه قد قامتِ العزا
رخصت بده
اقامه ی بزم عزا كنیم
هر کسی خودش از آقاش اجازه بگیره ، بگه آقا به منم اجازه بده گریه کنم ، به منم اجازه بده با شما بسوزم ، آقاجان ، آقاجان ...
در حد ما كه نیست
ولیكن خدا كند
بر گریه های روز و شبت
اقتدا كنیم
#مولای_من_آقای_من
دو كاسه اشك و
یك دل خونین ز داغ را
آورده ایم
نذر غم كربلا كنیم
#یاصاحب_الزمان عج
موعودِ هَل اَتی
چه شود یك مُحّرمی
تو روضه ای بخوانی و
ما جان فدا كنیم
کسی که روضه میخونه و می سوزه ، امام زمانه ، کسی که میگه : « أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیب » امام زمانه ... کسی که میسوزه ومیگه : « أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریب » ... هیچ کسی رو نداریم به اعضای بدنش سلام بده ، امام معصوم ...فقط دو نفرند ، یکی آقا ابی عبدالله ، یکی هم مادرشون فاطمه زهرا : « اَلْمَكْسُورَةِ ضِلْعُهَا » سلام به اون پهلویی که بینِ درو دیوار شکست ...
بر ما بخوان تو روضه ی
شَّیْبُ الْخَضیب را
تا گریه بر حسینِ
سر از تن جدا كنیم ..
#شاعر_سید_هاشم_وفایی
#استقبال_از_محرم
#هیئت_ثارالله_قم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه
#روضه دفتری امام صادق علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
#هرکجانشستی...
#اول_مجلس...
#همه_با_هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
#یاصاحب_الزمان«عج»
🔸به تنگ آمد دلم از کینه منصور یا جدا
زبانحال غریب مدینه...
آقامون امام صادق...
با جد بزرگوارش...
🔸به تنگ آمد دلم از کینه منصور یا جدا
🔸فلک بین باچه کس کرده مرا محشور یا جدا
قربون مظلومیت برم یا امام صادق...
🔸نکرده شرم از روی تو درآن شام ظلمانی
یا جدا نبودی ببینی...
با من چه کردند...
🔸نکرده شرم از روی تو درآن شام ظلمانی
🔸نموده بی حیائی بر سرم مامور یا جدا
دیگه دلتون اینجا نباشه...
بریم خانه امام صادق...
به یاد اون شبی که...
ابن ربیع نانجیب...
بدون اجازه...
وارد خانه امام صادق شد...
خدا لعنتش کنه...
نانجیب حتی اجازه نداد...
امام صادق عمامه به سر کنه...
ای وای... ای وای ...
بگم یا نه...
🔸پیاده، سربرهنه، از پی اسبش دوانیدم
🔸به عذر اینکه من مامورم ومعذور یا جدا
من از شما سوال میکنم...
اگه یک پیرمرد ببینی...
چطوری باهاش برخورد میکنی...
حتی اگه نشناسیش بازم احترامش میکنی...
اما ابن ربیع نانجیب...
با آقای ما...
امام صادق...
چه کرد...
یا صاحب الزمان...
خودش بر روی مرکب و...
امام صادق رو...
با سر برهنه و پای پیاده...
هی توی کوچه های مدینه میدواند...
خود نانجیبش میگه...
یکوقت برگشتم...
دیدم...
انقدر حضرت خسته شده...
عرق به پیشانیش نشسته...
داره نفس نفس میزنه...
🔸به عذر اینکه من مامورم ومعذور یا جدا
قربان مظلومیت برم آقاجان امام صادق...
خیلی غریب بودید آقا...
شما رو مظلومانه...
توی کوچه ها میکشیدند...
اما میخوام بگم آقاجان...
دیگه کسی به همسرتون جسارت نکرد...
همسرتون رو جلو چشماتون نزدند...
ديگه بچه های شما این صحنه ها رو ندیدند...
من یک آقایی میشناسم...
تو همین شهر مدینه...
ریسمان گردنش انداختند...
کشون کشون میبردندش...
تصور کن...
یک طرف دستهای امیرالمومنین رو بستند...
یکطرف بچه ها...
یکطرف هم زهرای مرضیه...
آی غیرتی ها...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
دومی ملعون، اشاره کرد...
گفت قنفذ...
چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو... 😭
زبانم لال بشه...
یا امام صادق منو ببخشید...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر زدند...
واويلا...
انقدر زدند...
که مادر نقش زمین شد...
🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند
🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد
یا الله...
اگه تو مدینه زهرای مرضیه رو نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد...
زینب کبری رو بزنه...
یک وقت دیدند دختر ابی عبدالله...
کنار بدن بی سر بابا...
بی تاب شده...
هی صدا میزنه...
بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🔸با همان دستی كه زهرا را زدند
🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند
ناله بزن یا حسین...
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴