#گلچین_دعای_کمیل
#استاد_حیدرزاده
فَبِعِزَّتِكَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ ... منو به آرزوهام برسون ، چیه آرزوهات ؟ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى ...آی جوانها وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى وَاكْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاْنْسِ مِنْ اَعْدآئى ( دستت رو بیار بالا : ) يا سَريعَ الرِّضا ...
#روضه_حضرت_علی_اصغر
#علیه_السلام
نمیدونم ، شاید شب جمعه ی آخرِ عمرم باشه ... نمیدونم ، شاید شب جمعه ی آخریه که توو حرم امام رضام ... نمیدونم ، شاید آخرین دعای کُمیلی هست که خدا بهم فرصت داده ، اما این فرصت رو غنیمت میشمارم ، توو حرم امام رضا ...
امشب نامی رو میخوام ببرم ، اونایی که حاجت مندند ، اونایی که گرفتارند ، اونایی که مریض دارند ، جوانهایی که حاجت دارند ، با این نام ان شاءالله امام رضا عنایت کُنه ، خدا دستمون رو بگیره ، ... اون هم نام شش ماهه امام حسین ، علیِ اصغره ، کسی که با شهادتش دلِ ابی عبدالله رو شکست ، کسی که چیزی نمیخواست ، فقط یه جرعه آب میخواست ، کسی که سلاح نداشت ... نه نیزه داشت ، نه شمشیر داشت ، تنها سلاحش این دو تا لب خشکیده و کوچولو بود ، هی به هم میزد ...
اینقده گریه نکن ،
هیچ کسی آبت نمیده
غیر تیرِ حرمله
هیچکی جوابت نمی ده ..
همینطوری که روی دستش بود علی اصغر ، یه مرتبه دید علی داره به خودش می پیچه ، ... لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ، ... یه نگاه کرد ، که ای کاش نگاه نمیکرد ، نگاه کرد دید تیر گوش تا گوش علی رو دریده ... ؟؟ حسییین ... اگه خواستی براش گریه کنی ، بدونی چه جنایتی کردند ، حجمِ گردن یه طفل شش ماهه رو در نظر بگیر ، ... نمیدونم مادرایی که بچه شیرخواردارند ، امشب اومدند داعای کمیل یا نه ؟ همین الان یه نگاه زیر گردنِ نازکش کن ، ... حالا ببین چه بر سرِ ابی عبدالله آمد ، ... نگاه کرد دید گوش تا گوش علی ، دریده ... ؟؟
حاجیه شش ماهه ی من
بابارو شرمنده مکن
وقتی گلوت ، تیر میخوره
به روی من خنده مکن ...
حسییین ، حسییین ... اشک چشمت رو پاک نکن ، من چند لحظه ای ساکت میشم ، تو حرفاتو بزن ، حاجتاتو بگو ، بزار بینِ دعا کمیل ، خدا حاجتاتو بنویسه ، بینِ دعای کمیل دعاتو مستجاب کُنه ، ... یاعلی مدد ... توو آغوش امام رضایی ، خجالت نکش ، آقا تحویلت گرفته ، حالا که پیش آقا اومدی حرفاتو بزن ، عقده دلت رو خالی کن ، خیلی ها بهت حسرت خوردند ، گفتند خوشا به حالت ، توو حرم امام رضایی ، مارو هم دعا کن ، ... تو هم به همشون دعا کن ، همشون رو مدّ نظر بگیر ، ... يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ اِلّا الدُّعاَّءَ ...
#مشهد_حرم_مطهر
17/4/1395
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پندیات
#استاد_ابراهیمی
آتش جهنم چیه ؟ ما خیال میکنیم که جهنم ، یه قدری هیزم جمع میکنند ، یه نفتی روش میریزند و آتش میزنند و جهنم درست میشه ...
جهنم ، #آتش_درون انسان است « إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا سوره نساء ، آیه 10 » ... آتش حسد است ، آتش کبراست ، آتش نخوت و خودپرستی است ، آتش ظلمه ، آتش فساد است ، آتش نفاقه ، آتش ریا هست ...
امثال این آتش هاست ... آتش چوب نیست که نفت روش بریزند و آتش بزنند ، بلکه آتش های #درون آدمیست ، و این درون پست آدمی که گرفتار ظلم و ستم و ستم به مردم و به خودشو ، حسودی و ، چشم تنگی و ... این رذالت هایی که انسان گرفتاره ، و انسان در همین عالَم هم داره عذاب میکِشه ، گرفتار عذابِ همین مسئله خودش هست ، ... درونش پُر از عذاب است ...
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج محمد خرم فر، در مجلس آیت الله بهجت(ره)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک"
توحید را دُردانه گوهر می شود زهرا
یکپارچه الله اکبر می شود زهرا
اُم ابیهای پیمبر می شود زهرا
ساقی اگر مولاست کوثر می شود زهرا
شیعه چو فرزند است و مادر می شود زهرا
اهل کَرَم ذاتاً کریم اند و گدا محتاج
جایی ندارد غیر باغِ هَل أتی محتاج
زهرا کریمه، ما تماماً بی نوا، محتاج
به چادرش هستند حتی انبیاء محتاج
تا وارد صحرای محشر می شود زهرا
محو کمالِ خویش کرده مرتضی را هم
وقتی دعایش سر زده همسایه ها را هم
یعنی دعایش آبرو داده دعا را هم
جمله به جمله هَل أتی، حتی کِساء را هم
هر طور بنویسیم محور می شود زهرا
او مادر آب است و باران را به عالم داد
*بی بی جان! آب مهریه ی شما بود، اما کجا بودی کربلا، بینِ دو نهرِ آب، پسرت حسین رو با لبِ تشنه سر بریدن... هر چی صدا میزد: لشکر! جگرم از تشنگی میسوزه، لااقل یه قطره ی آبی به من بدهید، همین قدر بگم: اینقدر سنگش زدن...*
او مادر آب است و باران را به عالم داد
به سائلان شهر نه، نان را به عالم داد
تنها نه قرص نان که ایمان را به عالم داد
در خانه ی کوچک بزرگان را به عالم داد
معصومه ی، معصوم پرور می شود زهرا
ما اهل پایینیم بالا را نمی فهمیم
ما "نزّل القرآن فیها" را نمی فهمیم
گُل را نمی فهمیم حورا را نمی فهمیم
سیلی زدن بر روی زهرا را نمی فهمیم
با یک نسیمی نیز پرپر می شود زهرا
دین در خطر باشد سپر می آورد زهرا
مثل علی رو به خطر می آورد زهرا
سینه برای میخ در می آورد زهرا
این فتنه را از ریشه در می آورد زهرا
حالا در این اوضاع حیدر می شود زهرا
#شاعر علی اکبر لطیفیان
به حُکمِ دوّمی در آن میانه
گرفت آنگه مُغیره تازیانه
به هر چه بود در بازوش قوّت
به زهرا میزد از روی شقاوت
مغیره میزد و میدید زینب
نگه می کرد و میلرزید زینب
حضورِ کودکان در صحنِ خانه
عدو میزد به مادر تازیانه
*همه با صدای بلند: یا زهرا!...*
fatemiye_khoramfar.mp3
8.02M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج محمد خرم فر، در مجلس آیت الله بهجت(ره)
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام مومنی
▪️روضه حضرت زهرا، گریز به حضرت قاسم ابن الحسن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دختر طلحه یه پیراهنی برای مادر ما زهرا سلام الله علیها به سوغات آورده،این پیراهن هم برای فاطمه بلند بود و هم گشاد . اسماء میگه:چند بار به بی بی عرض کردم:بی بی جان! این پیرهن رو بدید به من،چون به درد شما نمیخوره؟حضرت فرمود:نه اسماء این مال منه . اگه پیراهن میخوای به علی بگم برات بخره؟“
گذشت،تا اون روزی که خونه رو آب و جارو کرد،بچه ها رو فرستاد رفتن بیرون. گفت:اسماء بچه ها رفتن، من بدنم رو شست و شو میدم،بدن رو شست و شو داد،اسماء! اون پیرهنی که دختر طلحه برام به سوغات آورده برام بیار،میگه: عرض کردم بی بی جان این پیرهن هم برا شما بلنده و هم گشاد؟
فرمود:اسماء بیار،میخوام امشب علی بدنم رو غسل میده از زیرلباس،راحت غسلم بده،اسماء میگه:اومدم پیرهن رو از سر بی بی عبور دادم،اما هر کاری کردم این دست تو آستین گیر کرد ….” میگه با کمال تعجب دیدم پیراهن اندازه قامت زهرا شده” حالا بیا کربلا” قاسم داشت می رفت میدان،پاش به رکاب اسب نمی رسیده، ولی وقتی حسین داشت قاسم رو بر می گردوند،سینه ی قاسم به سینه حسین ِ،پاهای قاسم به زمین کشیده میشه،قاسم رو زیر پا پر پر نکردن …….
رفقا بزارید بگم،به این کار میگن، “رضض” ، رضض یعنی شکسته شده ….” اما به این کار میگن:هَضَمَ( له شده)، دو تا هضمَ میبینی ….” یکی تو مدینه …. یکی تو مدینه …. یکی تو کربلا …. بدن قاسم ….. زنده ….. زیر سم اسب ها …
4_5931376271299709638.mp3
928.9K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام مومنی
▪️روضه حضرت زهرا، گریز به حضرت قاسم ابن الحسن
#روضه_شب_جمعه
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گرخلق واگذارد او وا نمیگذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غربال ما را نمیگذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده ست
بر روی گفتهی خویش او پا نمیگذارد
ما مستحق ناریم از بس گناهکاریم
باید که سوخت ما را زهرا نمیگذارد
* وقتی پیغمبر خبر داد به صدیقه طاهره که فرزندت حسین و میکشند پرسید بابا کجا میکشنش؟"فی ارض یقال لها کربلا"
گریه فاطمه شروع شد، پرسید بابا اون روزی که میکشنش شما زنده ای یا نه؟ فرمود نه دخترم، باباش علی در قید حیات هست یا نه؟ نه دخترم، من هستم یا نه؟ نه دخترم، گریه فاطمه بیشتر شد پرسید "یا ابا فمن یبکی علیه؟!!" پس کی بر حسینم گریه میکنه؟!! به به ، رحمت خدا به این ناله ها ..." امام صادق فرمود خاموش کننده ی آتش جهنم است گریه بر حسین " یا ابا ... فمن یبکی علیه؟!! پس کی بر حسینم گریه می کنه؟!! فرمود دخترم : غصه نخور، یه امتی میان مثل مادر بچه مرده بر حسین تو زار میزنن ... "جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ"نسل به نسل اینا میان بر حسین تو گریه می کنن" گریه ی فاطمه بند اومد" گل لبخند به لب های زهرا نقش بست _یعنی چی؟_ یعنی گریه بر ابی عبدالله سبب رضایت فاطمه ست ...."
بعد پیغمبر فرمود:دخترم باید یه قولی به من بدی؛ قیامت تو باید از زن هاشون شفاعت کنی،منم از مرد هاشون شفاعت می کنم ...." ممنونتیم بی بی جان که با گریه ی بر حسین تو ما رو مشمول به شفاعتت می کنی ..." حالا آماده ای یا نه ؟!!
السلام علیک یا اباعبدالله .....
حسین .......
خود ابی عبدالله فرمود: "أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ" گریه بر منه حسین سنگ محک ایمانه، هیچ مومنی نیست که منو یاد کنه و اشکش جاری بشه" حالا میخوای بری کربلا؟!! کدوم کربلا ؟!!
میروم بینم، درکجا زینب
شکو از شمر بی حیا دارد ...
بگم کجا بود؟!! همون جایی که کربلا میرسی میگن تل زینبیه ...." اومد بالا بلندی دختر امیرالمومنین راوی میگه دیدم دو دست روی سر گذاشت ...." هی میگه یا غیاث المـــستــغیثین ...."
دوان دوان افتان و خیزان از بالای بلندی به سمت گودی قتلگاه هی زمین میخوره و بلند میشه" هی فریاد میزنه وا محمدا ..." وا علیا ..." وا اماه ..." اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد ..." فقط صدا میزنه واحسینا ...." اخه دید "وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" ناله بزن یا حسین......
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِک مُولِعٍ سَیفَهُ عَلَی نَحرِکَ ..."با عجله از گودال قتلگاه برگشت" داداشو محاصره کردن هرکی با هر چی دستشه داره ضربه میزنه ..." یا الله ..." یه تعبیری امام باقر اینجا دارن" گفتم و دعات کنم؛ فرمود: "لقد قُتِل الحسینَ بالسّیف و السنان و بالحجارةِ و بالخَشبِ و بالعصا ...." یعنی یه عده ای کربلا بودن توانایی حمل سلاح جنگی رو نداشتن، با عصا جدمو میزدن ....."
بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله ....
السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) وعَلی عَلِیِ ابن الحُسَین (ع) وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع) و عَلی اَصحابِ الحُسَین(ع)
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ....
بالحسین ده مرتبه یا الله .....
#روضه_دفتری
#حضرت_فاطمه(س)
✍#تایپ_و_ارسال_علیمحمدی
اَللّهم صَلِ عَلی فاطمة و اَبیها و بَعلِها و بَنیها وَ سِرِّ المُستودِعِ فیها بعددِ ما احاطَ بِه عِلمُک
الهی یا الهی یا الهی
تو از سوزِ دل زهرا گواهی
تو می بینی به پشت درب بسته
میان خون خود زهرا نشسته
امان از بیکسی ای داد بیداد
غم دلواپسی ای داد بیداد
امان از آسمون بی ستاره
امان از سیلی و از گوشواره
🥀امروز(امشب)بیاین بریم درِ خونه ی فاطمه به واسطه ی امامِ زمان، ایامِ فاطمیه س مجلس با نامِ فاطمه س، امام حسین فرمودن: بخدا قسم اشکی در چشمِ کسی نمی یاد مگر اینکه مادرم فاطمه ی زهرا نظر کنه، بی بی جان امروز به این اشکا نیاز داریم، خیلیا مریض دارن، خیلیا حاجت دارن خیلیا اومدن برا جوانشون دعا کنن، آماده این روضه ی فاطمه رو بگم، آخه شنیدم بین در و دیوار وقتی میخِ در به سینه ی مادر رفت اونجا بود که صدا زد مهدی جان به فریادم برس
گُلِ یاسِ مهربونم
فاطمه چراغِ خونم
الهی نیاد یه روزی
بی تو من زنده بمونم
نذار دستات از من دور شه
آرزوم زنده به گور شه
کی میتونه بعدِ زهرا
واسه علی سنگِ صبور شه
آخه تنها محرم علی فاطمه س، یه روز خانوم نشسته بودن گفت علی جان حرفی دارم(خانومم چیه) فرمود علی جان شنیدم بیرون جواب سلامتو نمیدن گفت زهرا من سلام میدم اما مردم مدینه جوابمو نمیدن ، مگه غربت از این بالاتر میشه، قربانِ درد دلت برم بی بی جان،علی تو مسجد بود شنید بی بی زهرا از دنیا رفته، همین راهِ خونه به مسجد هی زمین میخوره و بلند میشه هی میگفت فاطمه نرو علی کسی رو نداره
😭😭😭
پاشو اینجوری منو نده عذاب کَلِمینی
بری ازپیشم میشم خونه خراب کلمینی
بین اینهمه سلام بی جواب کلمینی
میبارم مثل آسمون برات
میکُشی منو با اشکِ بی صدات
سرتو بگیر بالا جونِ علی بی بی جان
یه کمی حرف بزن علی نمیره
حرف رفتنو نزن علی میمیره(۲)
هر چی صدا زد علیم، هر چی صدا زد بخدا مظلومم، جواب ندادن
😭😭😭
آاااای امام زمان روضه ی مادرت بیا، مگر پسر به مجلس مادر نمی آید، بخدا خیلیا داغِ مادر دیدن ها، اما حاجتمندای مجلس، گرفتارا، مریض دارا بخدا ابن عباس میگه روزای آخر برای فاطمه مرهم می آوردن ، دیدم بی بی مرهم ها رو قبول نمیکنه، گفتم خانوم رفتنی شده یه روز فضه رو صدا زد، فضه جان بیاکمکم کن میخوام این مرهم ها رو از رو زخمام در بیارم اما دیدن دندوناشونو آنقدر فشار میدادن، خانومم چرا با خودت اینکارو میکنی(دل بده به من) یه وقت فرمود فضه میخوام موقع غسلِ بدنم علی به زحمت نیوفته آخه علی کسی رو نداره، اما مریض دارا، یه پرده ای کشید کجای دنیا دیدین یه مادر جوونو جلوی بچه هاش غسل و کفن کنن(بمیرم برات مادر)بخدا بدنو کشید دید بچه ها دارن گریه میکنن فرمود: حسنم ، حسینم، زینبم، ام کلثومم بابا بیاین برا آخرین بار مادرو زیارت کنید(خوشبحالتون شما زیارت کردین) اما اومد بندِ کفن رو ببنده علی میگه به همون خدا دیدم دستای فاطمه از کفن بیرون آمد حسنو حسینو به سینه چسباند یه وقت صدایی از آسمان بلند شد علی جان بچه ها رو از سینه ی مادر جدا کن این منظره فرشتگان رو به گریه میندازه گفت:
ای آسمان تنها شدم
دیدی که بی زهرا شدم
شرمنده ی طاها شدم
آه و واویلااااا... از دلِ زهرا
اینجا علی جان نتونستی ببینی پس کربلا زینبت چه کرد وقتی اومد کنار گودال قتلگاه دید شمر رو سینه ی حسین نشسته، هر کجای این مجلس نشستی از سُویدای دلت سه مرتبه بلند بگو یا زهرااااا(۳)
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
مناجات قبل از دعای ندبه
غایب از نظرها کی می شود بیایی
برقع ز رخ بگیری صورت به ما گشایی
هم دست تو ببوسم هم دور تو بگردم
هم رو نما ستانی هم رو به ما نمایی
آیا به کوه رضوان آیا به طور سینا؟!
آیا به بیت الاقصی آیا به ذی طوایی؟!
در مکه و مدینه یا در نجف مقیمی؟!
در مشهد مقدس یا دشت کربلایی؟!
جانم شود فدایت تا بشنوم ندایت
دائم زنم صدایت یابن الحسن کجایی؟!
تنها مسیح عالم، تنها نجات آدم
تنها وصی خاتم، تنها امید مایی
ای انس و جان فدایت، محتاج یک نگاهت
چشم همه به راهت، شاید ز در درآیی
هم پرچم حسینی بر دوش خود بگیری
هم قبر مادرت را بر شیعیان نمایی
در قلب ما حبیبی، بر زخم ما طبیبی
بر جان ما قراری، بر درد ما دوایی
نمونه مقدمه ورود به دعای ندبه
قبل از شروع دعای ندبه دعای فرج امام زمان (عج) الهم کن لولیک الحجه بن الحسن را می خوانیم و در پایان دعا ذکر یا صاحب الزمان را می گوئیم تا همه تکرار کنند.
سپس شعرزیر را👇 بصورت دشتی می خوانیم :
بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح
صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید
علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح
بیا ای وارث حیدر که زخم سینه ی زهرا
به شمشیر تو می گردد مداوا یا اباصالح
(کیا امروز با امام زمان کار دارن هرکجا نشستی مدد بگیر از مولات امام زمان )
یا ابا صالح مددی مولا (3بار)
در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته
که اینجا مادرت افتاد از پا یا اباصالح
(ازاین قسمت 👇باید سوز شعر بیشتر بشه)
بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان
وای ، وای ،
که جایش مانده بر بازوی زهرا یا اباصالح
میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا
(مگه میشه امام زمان به محفلی که نام مادرش زهرا برده میشه نگاه نکنه )
میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا
بگو آندم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح
(حالا هر کجا نشستی امام زمانت را صدا بزن
این لحظات تو پرونده اعمالت داره ثبت میشه )
یا اباصالح مددی مولا (صدا صدای این جمعیت نیست ا )
یا ابا صالح مددی مولا (3بار)
(بعدش با بسم الله الرحمن الرحیم دعای ندبه را شروع می کنی )وهرقسمت که خواستی این گریز که هر قسمت روضه رو خواستین بخونید 👇
این الطالب بدم المقتول بکربلا...
صاحب عزا کجایی، کی می شود بیایی در صبح آشنایی، ای جلوه خدایی
در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی
ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت
از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت
ای منتقم کجایی، گویم سرت سلامت
یا امام زمان من نمیدونم کدوم مصیبت کربلا بیشتر دل شما رو می سوزونه ... اون چه مصیبتیه که در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایید؛ شب و روز در مصیبت جد غریبم حسین گریه می کنم، اگه اشک چشمام تمام بشه خون گریه می کنم... وقتی از امام سجاد(ع) سوال شد در کجای حادثه کربلا بیشتر به شما سخت گذشت، سه بار فرمود؛ الشام الشام الشام. امان از مصیبت اسارت عمه جان شما زینب...
آه بمیرم، برای اون لحظه ای که امام حسین از اسب بر زمین افتاد... تا اون نامردها دیدند دیگه کار آقا تمومه، دیگه توان نداره، هلهله کردند... به سمت خیمه های اباعبدالله هجوم بردند... این زنان و کودکان بی پناه سر به بیابونها گذاشتند... امان از مصیبت اسارت اهل حرم... امان از تازیانه ... امان از زخم زبان و دشنام...
ای حسین...
حسین آرام جانم حسین روح و روانم
دگر طاقت ندارم حسین بی تو نمانم
حسین بی تو چه سازم....
منظر دلهای ماست کرب و بلای حسین
مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
تشنه گه کربلا مهر و مدد زد به عشق
جنت اعلای دل صحن و سرای حسین
ملک سلیمان بود در نظرش بی بها
هر که گدایی کند پیش گدای حسین
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی
اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی
گفتند که جمعه می رسی از راه
عمرم در این قرار به سر شد نیامدی
ای یادگار علی و نور چشم فاطمه
ای آخرین ذخیره طاها نیامدی
یا صاحب الزمان...
آی مردم ... صبح جمعه همه با یه امیدی اومدید و امام زمان و صدا می زنید... خدا امید هیچ بنده ای رو نا امید نکنه... اما بمیرم برای اون آقایی که کنار نهر علقمه امیدش نا امید شد... یا ابالفضل... به اهل حرم قول داده بود آب بیاره... مشک رو پر از آب کرد سوار بر مرکب به سوی خیام حرکت کرد...
از روبرو کسی جرئت نداشت بیاد، نانجیبی از پشت درختان حمله کرد و با یک ضربه شمشیر دست راست قمر بنی هاشم رو قطع کرد... مشک رو به دست چپ داد... هنوز امید داشت... دست چپ رو هم قطع کردند... خم شد و مشک را به دندان گرفت ... هنوز در دل امید داشت... اما ناگهان تیری آمد و بر مشک نشست و آبها بروی زمین ریخت...
آه امید آقا ابالفضل نا امید شد... از حرکت ایستاد(انگار بدون آب دیگه نمیخواد به خیمه ها برگرده)... تیر دیگری بر چشم قمر بنی هاشم نشست... یه نامردی با عمود آهنین چنان بر فرق ابالفضل زد.... یا امام زمان عموی شما دست در بدن نداره... از بالای اسب با صورت بر زمین افتاد... اینجا بود که صدای ناله ابالفضل بلند شد... «یا اخا ادرک اخاک» ای حسین برادرت را دریاب...
حسین خودش رو بالای سر برادر رساند...
صدا زد داداش؛ پاشو بریم به خیمه نذار که دشمن به ما بخنده
داداش؛ آب به خیمه نرسید فدای سرت حسین قامتش خمید فدای سرت
صدا زد حسین قسم ات میدم تا من جان در بدن دارم منو به خیمه نبری... آخه من به سکینه قول داده بودم آب برم ولی نشد
ای حسین
صل الله علیک یا اباعبدلله
روضه جانسوز حضرت سیدالشهدا در شب جمعه
*لبها مُعطر است سلامٌ علی الحسین*
*ساعاتِ آخر است سلامٌ علی الحسین*
*این خاک رستخیزِ تمامِ مصایب است*
*صحرای محشر است سلامٌ علی الحسین*
*آن گلویی که بوسه زد بر آن پیغمبر*
*فرداش خنجر است سلامٌ علی الحسین*
*والعصر عصر اگر برسد چشمِ زینبش*
*حیران یکسر است سلامٌ علی الحسین*
*◾شبِ جمعه س شبِ زیارتی اباعبدالله ست، امشب بی بی فاطمه ی زهرا خودش میاد دست میکشه رو سرِ عزادارِ حسینش، اما امان از لحظه ای که حسین تکیه بر نیزه ی بی کسی زده ، دیگه هیچ یاری براش نمونده خدایا امان از غریبی، اومد به میدان با اینکه داغ دیده همه لشکر رو پراکنده میکرد، صدا زد لا حول و لا قوة الا بالله یعنی خواهرم زینب هنوز بی برادر نشدی، هنوز سایه م رو سرته، اما امان از اون لحظه ای که اومدن دوره حسینِ زهرا رو گرفتن، خدایا یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه هر کی وسیله نداشت با سنگ میزد😭
*اماناز دل زینب(این روضه خیلی حق داره عزیزان خودتو ببر یه لحظه کربلا ببین حسین و زینب چی کشیدن)ای وای سنگی بر پیشانیِ مولا اثابت کرد الله اکبر خون جلوی چشمای آقا رو گرفت پیراهن عربی شو بالا گرفت خونه پیشانیشو پاک کنه اما یه وقت تیر سه شعبه ای بر قلبِ آقا زدن ای وای این تیر دیگه امید زینب رو ناامید کرد😭
اما زینب حالا منتظره خدایا چرا دیگه صدای لا حول ولای برادرم نمیاد الله اکبر کربلا به لرزه در اومده زینب دوید بالای تل زینبه ای وای خدایا آنچه زینب دید هیچ خواهری نبینه یه وقت دید شمر رو سینه ی برادرش نشسته(اونی که کربلا رفته میدونه تلِ زینبیه با حرم زیاد فاصله نیست)بی بی زینب چی کشید خدایا یه وقت دید شمر هر کاری کرد خنجر از جلو گلوی حسین رو نمی برید (وای میدونی چرا؟) آخه جایی که پیغمبر بوسه زده، تا یه لحظه پیش زینب اون جا رو بوسه زده، زهرا بوسه زده😭
یه وقت شمر خدا لعنتش کنه بدن حسین رو برگردوند، سجده بر خاکِ کربلا گذاشت، لحظات آخر میگه دیدم زینب اومد بالای تل زینبیه ، حسین صدا زد زینب برگرد به خیمه نمی تونی ، طاقت نداری این صحنه رو ببینی*
*برو خواهر جون مادر ، نبینی بریدنِ سر*
*بروخواهر جون مادر نبینی خنجر وحنجر*
*برو خواهر ، یه وقت بمیرم زینب دستاش رو رو سرش گذاشت خدا لعنت کنه شمرو با چند ضربه ی شمشیر سر حسین رو از بدن جدا کرد، آی امان از دل زینب😭
*او می بُرید و من می بریدم*
*او از حسین سر من از حسین دل*
*یه وقت دید سری به نیزه بلند است در برابر زینب*
*خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب*
*علی لعنة اللهِ علی القوم الظالمین*