هدایت شده از کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است
🕊عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است
🥀🥀🥀🥀🥀
قربونت برم آقای کریم...
عزیز زهرا...
یا حسن...
🕊بی حرم شد که بدانند همه مادری است
میدونی چرا امام حسن حرم نداره...
این تعبیر منه...
آخه مادرش زهرا حرم نداره...
ای...غریب حسن...
ای...غریب حسن...
((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه...
بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...))
🌷🌷🌷🌷🌷
🕊بی حرم شد که بدانند همه مادری است
🕊ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است
🕊هرکه آمد به در خانه او آقا شد
🕊ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
🌷🌷🌷🌷🌷
آی اونی که گفتی مریض دارم...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم...
خدا ميدونه...
سفره امام حسن با بقیه فرق داره...
کسی رو بی جواب بر نمیگردونه...
امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته...
آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید...
اگه برات کربلا هم میخواهی...
از امام حسن بگیر...
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دلت آماده شد... بسم الله...
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
تا به حضرت زهر دادند...
صدای ناله اش بلند شد فرمود بگید برادرم حسین بیاد...
ابی عبدالله اومد...
یک نگاه کرد...
دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده...
صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده...
طاقت نیاورد...
عرضه داشت...
آخ برادر خوبم... حسنم...
چه بلایی سرت آوردند داداش...
اشک های زیبای حسین جاری شد...
یدفعه امام حسن نگاه کرد...
دید حسینش داره گریه میکنه...
صدا زد...
حسینم... برادرم...
گریه نکن حسین جان...
(یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا)
حسین جان... برادرم...
هر کس برا من گریه میکنه...
تو ديگه برا من گریه نکن حسین...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله
همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین...
تو ديگه برای من گریه نکن حسین...
🌷🌷🌷🌷🌷
((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه))
آخ آقا جان امام حسن...
چشمان مبارک رو باز کردی...
دیدی برادرت حسین بالا سرت نشسته...
داره گریه میکنه...
اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشم باز کرد...
دید شمر با خنجر برهنه...
آقا جانم امام حسن...
شما فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد...
اما کربلا...
زینب کبری اومد بالای زینبیه...
ولی اونجا ابی عبدالله صدا زد...
زینبم... خواهرم برگرد...
خواهرم برگرد نبینی...
🕊سوی خیمه برگرد خواهر حزینم
🕊تا به زیر خنجر ننگری چنینم
🕊رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی
🕊وقت جان سپردن آه آتشینم.
🌷🌷🌷🌷🌷
✅ شهادت امام حسن مجتبی ع
مداح :سید مجید بنی فاطمه
(یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭
دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم، ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
* گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری 😭 آقا جان زائر نداری،
قبرت چراغ نداره،
اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره
گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ،
تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭
اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ،
غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭
آخ مادر ......
یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ،
روضۀ من همین یه جمله ست ، ها،
اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم😭 دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭
گریز
کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان،
چقدحساسه نسبت به حسین ع،......
میخوام دلت رو ببرم کربلا ،
با یه جمله خودت میون داره روضه باش......
بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند:
(الهی بشکنه دستِ مغیره)2
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
*این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:*
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچه مو از من گرفتی،حسین....
روضه
مدینه من بسی درد و غم و رنج و محن دیدم
نبیند هیچ کس این روزهایی که من دیدم
مدینه گو چرا عباس را همره نیاوردی
تاکه گویم جدا دست علم گیرش جدا دیدم
اگر گویی کجایند اکبرو اصغر دهم پاسخ
که من آن غنچه و گل چیده در صحن چمن دیدم
😭آی بمیرم برای غمهای بی بی زینب س
این روزها داره برمیگرده مدینه
وقتی اهل بیت امام حسین امدند به مدینه
بشیر صدا می زد : مردم مدینه دیگر درمدینه نمانید مدینه بی حسین صفا نداره یه وقت دیدند ام البنین مادر اباالفضل آمد جلوی
صدا زد بشیر از کربلا می آیی چه خبر آوردی؟ بشیر صدا زد خانم کربلا نبودی چهارتا پسرهای شمارو کشتند
ام البنین فرمود همه پسرهام فدای حسین
بشیر گفت خانم کربلا نبودی دستای عباست رو از بدن جدا کردن تیر به چشمان عباس زدند خانم کربلا نبودی
عمود آهن به فرق عباس زدند
ام البنین فرمود عباسم فدای حسین
بشیر از حسین بگو گفتم خانم حسین را در کربلا با لب عطشان گشتند
کاروان وقتی امد مدینه حتی
عبد الله بن جعفر که شوهر زینب است زینب را نشناخت صدا زد عبدالله حق داری زینب را نشناسی
اخه زینبی که داغ شش برادر دیده عبدالله منم حسینم را تو گودال قتلگاه نشناختم کاری باحسین کردند نه پیراهنی نه انگشت و نه انگشتری
اگر از گلوی بریده نمی گفت اخیه الی ؛ منم حسین را نمیشناختم
لذا وقتی بدن بی سر حسین دید صدا زد آیا تو حسین منی؟
حسین آرام جانم
حسین روح و روانم
حسین سالار زینب
حسین غمخار زینب
🕊﷽🕊
💥 #روضه_پیامبر_ص
🎋 #دفتری_پیامبر_ص
🍂برخُلق خوشُ خوی محمد صلوات
🍂بر عطر گُل روی محمد صلوات
🍂در گلشن سرسبز رسالت گویند
🍂بر چهره گل بوی محمد صلوات
▪️در روی زمین و آسمانها و کُرّات
▪️در بین مناجات و تمام کلمات
▪️زیباتر ازاین دعاندیده است کسی
▪️بر خاتم الانبیا محمد صلوات
#السلامعلیکیامظلومیارسولاللهیاامامالرحمهیاسیدناومولانااناتوجهنا.
🔘 ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید
🔘شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید
🔘مُهر غم، نقش به بال و پرتان میگردد
🔘مرگ دور سر پیغمبرتان میگردد
🔘کاروان اجل از جانب صحرا آید
🔘نگذارید در ِ خانه ی زهرا آید
🔘قاصد مرگ کجا، کعبه یت مقصود کجا
🔘ملک الموت کجا، خانه معبود کجا
◀️صدا زد بابا یه جوونی هست چند بار در زده اجازه ورود خواسته ندادم ...فرمود:فاطمه جان... اون جوونی كه دیدی از هیچ كسی اجازه نمیگیره....،بی اجازه واردمیشه...،اون ملك الموت عزرائیله فقط در خونه ی تو رو در زده اجازه گرفته...هیچ کجا اجازه نمیگیره...زهرا جان اجازه بده بیاد تو.....
امان امان....
⏪دل بده با هم بریم مدینه...
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود...
الهی هیچ دختری لحظه جون دادن بابا،،کنار بستر بابا نباشه...
آخ بمیرم..تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد
💔بابای خوب و مهربون
💔حرفامو از چشام بخون
💔من التماست میکنم
💔یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد...
بابا بابا میگفت...
امیرالمومنین هم ایستاده...
یه مرتبه صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا...
صدای گریه فاطمه بلند شد...
فاطمه جان گریه نکن بابا...
ناله نکن بابا....به فراق من مبتلا میشید...دومرتبه صدازد فاطمه جان جلوتر بیا بابا....وقتی بیبی جلو اومد صدازد فاطمه جان اولین کسی که به منه پیغمبر ملحق میشه تویی بابا...
▪️بنشین دمی کنارم
▪️ای دختر حزینم
▪️تا خوب وقت رفتن
▪️روی تو را ببینم
▪️من میروم از اینجا
▪️با حال خسته بابا
▪️اما در انتظارت
▪️آنجا نشسته بابا
⬅️آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود...اومدن دسته های هیزم آوردند....در خانه زهراشو آتش زدند
🍁شهر از فتنه ایام پر از واهمه بود
🍁اولین اجر رسالت زدن فاطمه بود
⬅️ رسمه هر کی میخواد از دنیا بره....دکمه های پیراهنشو باز میکنند...میگن رو سینه اش سنگین نباشه....
آخ لحظات آخر عمر پیغمبر... حسنین خودشون انداختند رو سینه پیغمبر...
امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت...
امام حسین رو سینه پیغمبر....
یه وقت امیرالمومنین اومد بچه هارو از سینه پیغمبر برداره...
که پیغمبر با آرامش جون بده...
تا اومد بچه ها رو برداره...
پیغمبر فرمود:علی جان رهاشون کن....حسین باید رو سینه ام باشه..حسنم باید باشه....
پیغمبر نگذاشت امیرالمومنین بچه هارو برداره...
🎋🎋اما اما اما
🔘75یا 95 روز نگذشت که نیمه شبی این قضیه تکرار شد...
امیرالمومنین بدن زهرا رو کفن کرد...
نگاه کرد دید بچه ها دارند بال بال میزنند ....
صدا زد بچه ها بیایین از مادرتون توشه بردارید....
آخ حسنین رو سینه مادر افتادند...
امام حسن رو سینه مادر...
امام حسین صورت کف پای مادر گذاشت...آخ مادر من حسینتم مادر اگه بلند نشی دق میکنم مادر...
⏪اینجا امیرالمومنین بچه هارو بلند نکرد...
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان بچه هارو از روی مادر بلند کن...عرش خدا از ناله بهم ریخته....
(بچه هارو از سینه مادر بردار..عرش خدا به لرزه در آمده...)
امیرالمومنین یتیم های زهرا رو با احترام بلند کرد...
🎋🎋(حق بچه یتیمه نوازشش کنند آرومش کنند )
✔️اما آی حسینیا ....آی ناله دارا....آی کربلائیا....میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
من یه جای دیگه سراغ دارم... بچه رو بدن پاره پارهٔ بی سر بابا افتاد....چجور بلندش کردند...آیا کسی نوازشش کرد نه به والله ...
آیا کسی آرامش کرد نه به والله....
با کعب نی و تازیانه آمدند....
🖤یا ابتا اُنظُر الی عمتی المضروبه....
🔳الا که غرق به خون اوفتاده پیکر تو
🔳بباید از که بگیرم نشانى سر تو؟
🔳ز بس که بر بدنت ریخته است بارش تیر
🔳بسان غنچه دهن باز کرده پیکر تو
ناله داری به ناله های دل خانم فاطمه زهرا کنار بدن. باباش پیغمبر حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو
یا حســـــــــین
❣ای جهان ماتم سرایت یا حسین
❣کعبه جان کربلایت یا حسین
❣کائنات اندر عزایت یا حسین
❣جان به قربان صفایت یا حسین
🌹#روضه_امام_زمان_عج
🍁#روضه_حضرت_زینب_س
🥀#دفتری
🌾مانده ام با غم هجر نگارم چه کنم
🌾 عمر بگذشت و ندیدم رُخ یارم چه کنم
🌾 چشم آلوده کجا دیدن دلدار کجا
🌾 چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم
♻️یا صاحب الزمان
♻️الغوث الامان
✅ یا صاحب الزمان آقاجان، قربون اون شال عزا برم که تو مصیبت جد غریبت حسین ع به گردن انداختی
قربون دل داغدارت برم آقا جان
⬅️امام زمان به عمه جانش زینب خیلی علاقه داره...
اگه دلت شکست ...فرجش رو از خدا بخواه، خود آقا فرمود خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید تا فرجمو نزدیک کنه...
امروز بگو آقا جان تو رو بجان عمه جانتون زینب یه نظری به مجلس ما کن ..
#السلام_علیک_یابنت_امیرالمومنین_السلام_علیک_یاام_المصائب_السلام_علیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یازینب3
💔هر در ز در های جنت یک درش بابُ الحسین
💔فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است
💔اگر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود
💔خون پیشانی مدال افتخار زینب است
⬅️قربون غصههای دلت برم بی جان....
وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد.... جبرئیل به رسول خدا فرمود اسمش را رو زینب بگذار.....یه وقت پیغمبر دید جبرئیل داره گریه میکنه...
چرا گریه می کنی..
فرمود یا رسول الله برا مصیبتهای دل زینب گریه می کنم ..
از آغاز زندگی تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه ..
از بچه گی غم دید...
بعد از رحلت پیغمبر کنار بستر مادر زینبه
ناله میکرد...
گریه میکرد...
🍁آخ الهی بشکنه دست مغیره
🍁میان کوچه ها بی مادرم کرد
کنار بستر بابا زینبه...
کنار بستر برادرش حسن زینبه ...
⬆️(اوج )
اونی که پاره های جگر برادر دیده زینبه...
اما داغ حسین کمر زینبو خم کرد...
تو گودی قتلگاه زینبه...
علقمه زینبه...
اسیری زینبه....
خرابه شام زینبه...
آخ
▪️میون همه دلها
▪️امون از دل زینب
⬅️ بمیرم برای خانمی که چهار سال بیشتر نداشت مادر از دست داد...
⬅️یه روز خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا کرد...
زینبم مادر وصیتی دارم مادر....
کجای عالم دیدید مادری به دختر4 ساله وصیت کنه....
زینب جان یه بقچه ای هست برام مادر....
(میگن خانم زینب کبری بقچه رو گذاشت جلو مادر...)
نمیدونم خانم چطور بقچه رو باز کرد
یه وقت نگاه کرد دید مادر کفنی در آورد.....
صدا زد زینب جان این کفن منه مادر اونو بده دست بابات علی بدن منو با این کفن کنه...
زینب داره نگاه میکنه ...
زینب جان ...
این کفن بابات علیه... وقتی فرق شکافته بابا دیدی ....کفنو بده دست داداش حسنت ...
بدن بابا رو با این کفن کنه...
(زینب داره نگاه میکنه دید مادر کفن دیگه ای در آورد....
زینب جان....
این کفن داداش حسنته...
⬆️وقتی پاره های جگر برادر حسنتو دیدی... کفن رو بده دست پاداش حسینت بدن برادرو با این کفن کنه...
امان امان3
زینب داره نگاه میکنه...
⬆️(اوج/سوز)
یه وقت دید مادر بقچه بست....
ای مادر ای مادر....
مادر مگه حسینم کفن نداره مادر .....
امان از دل زینب...
🔘مگر به کربلا کفن
🔘به غیر بوریا نبود
🔘مگر حسین تشنه لب
🔘عزیز مصطفی نبود
🔘مگر کسی که کشته شد
🔘تنش برهنه میکنند
🔘مگر که پاره پیروهن
🔘به پیکرش روا نبود
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
🕊﷽🕊
💥 #روضه_پیامبر_ص
🎋 #دفتری_پیامبر_ص
🍂برخُلق خوشُ خوی محمد صلوات
🍂بر عطر گُل روی محمد صلوات
🍂در گلشن سرسبز رسالت گویند
🍂بر چهره گل بوی محمد صلوات
▪️در روی زمین و آسمانها و کُرّات
▪️در بین مناجات و تمام کلمات
▪️زیباتر ازاین دعاندیده است کسی
▪️بر خاتم الانبیا محمد صلوات
#السلامعلیکیامظلومیارسولاللهیاامامالرحمهیاسیدناومولانااناتوجهنا.
🔘 ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید
🔘شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید
🔘مُهر غم، نقش به بال و پرتان میگردد
🔘مرگ دور سر پیغمبرتان میگردد
🔘کاروان اجل از جانب صحرا آید
🔘نگذارید در ِ خانه ی زهرا آید
🔘قاصد مرگ کجا، کعبه یت مقصود کجا
🔘ملک الموت کجا، خانه معبود کجا
◀️صدا زد بابا یه جوونی هست چند بار در زده اجازه ورود خواسته ندادم ...فرمود:فاطمه جان... اون جوونی كه دیدی از هیچ كسی اجازه نمیگیره....،بی اجازه واردمیشه...،اون ملك الموت عزرائیله فقط در خونه ی تو رو در زده اجازه گرفته...هیچ کجا اجازه نمیگیره...زهرا جان اجازه بده بیاد تو.....
امان امان....
⏪دل بده با هم بریم مدینه...
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود...
الهی هیچ دختری لحظه جون دادن بابا،،کنار بستر بابا نباشه...
آخ بمیرم..تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد
💔بابای خوب و مهربون
💔حرفامو از چشام بخون
💔من التماست میکنم
💔یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد...
بابا بابا میگفت...
امیرالمومنین هم ایستاده...
یه مرتبه صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا...
صدای گریه فاطمه بلند شد...
فاطمه جان گریه نکن بابا...
ناله نکن بابا....به فراق من مبتلا میشید...دومرتبه صدازد فاطمه جان جلوتر بیا بابا....وقتی بیبی جلو اومد صدازد فاطمه جان اولین کسی که به منه پیغمبر ملحق میشه تویی بابا...
▪️بنشین دمی کنارم
▪️ای دختر حزینم
▪️تا خوب وقت رفتن
▪️روی تو را ببینم
▪️من میروم از اینجا
▪️با حال خسته بابا
▪️اما در انتظارت
▪️آنجا نشسته بابا
⬅️آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود...اومدن دسته های هیزم آوردند....در خانه زهراشو آتش زدند
🍁شهر از فتنه ایام پر از واهمه بود
🍁اولین اجر رسالت زدن فاطمه بود
⬅️ رسمه هر کی میخواد از دنیا بره....دکمه های پیراهنشو باز میکنند...میگن رو سینه اش سنگین نباشه....
آخ لحظات آخر عمر پیغمبر... حسنین خودشون انداختند رو سینه پیغمبر...
امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت...
امام حسین رو سینه پیغمبر....
یه وقت امیرالمومنین اومد بچه هارو از سینه پیغمبر برداره...
که پیغمبر با آرامش جون بده...
تا اومد بچه ها رو برداره...
پیغمبر فرمود:علی جان رهاشون کن....حسین باید رو سینه ام باشه..حسنم باید باشه....
پیغمبر نگذاشت امیرالمومنین بچه هارو برداره...
🎋🎋اما اما اما
🔘75یا 95 روز نگذشت که نیمه شبی این قضیه تکرار شد...
امیرالمومنین بدن زهرا رو کفن کرد...
نگاه کرد دید بچه ها دارند بال بال میزنند ....
صدا زد بچه ها بیایین از مادرتون توشه بردارید....
آخ حسنین رو سینه مادر افتادند...
امام حسن رو سینه مادر...
امام حسین صورت کف پای مادر گذاشت...آخ مادر من حسینتم مادر اگه بلند نشی دق میکنم مادر...
⏪اینجا امیرالمومنین بچه هارو بلند نکرد...
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان بچه هارو از روی مادر بلند کن...عرش خدا از ناله بهم ریخته....
(بچه هارو از سینه مادر بردار..عرش خدا به لرزه در آمده...)
امیرالمومنین یتیم های زهرا رو با احترام بلند کرد...
🎋🎋(حق بچه یتیمه نوازشش کنند آرومش کنند )
✔️اما آی حسینیا ....آی ناله دارا....آی کربلائیا....میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا....
من یه جای دیگه سراغ دارم... بچه رو بدن پاره پارهٔ بی سر بابا افتاد....چجور بلندش کردند...آیا کسی نوازشش کرد نه به والله ...
آیا کسی آرامش کرد نه به والله....
با کعب نی و تازیانه آمدند....
🖤یا ابتا اُنظُر الی عمتی المضروبه....
🔳الا که غرق به خون اوفتاده پیکر تو
🔳بباید از که بگیرم نشانى سر تو؟
🔳ز بس که بر بدنت ریخته است بارش تیر
🔳بسان غنچه دهن باز کرده پیکر تو
ناله داری به ناله های دل خانم فاطمه زهرا کنار بدن. باباش پیغمبر حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو
یا حســـــــــین
❣ای جهان ماتم سرایت یا حسین
❣کعبه جان کربلایت یا حسین
❣کائنات اندر عزایت یا حسین
❣جان به قربان صفایت یا حسین
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴
💚بسم رب الحسن علیه السلام💚
🙏السلام علیک
يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الْمُجْتَبى يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ
▪️یا حسن مجتبی (ع)
🍂🥀🍂
🥀برصبرحسن خوی احمدصلوات
🥀براختردوم امامت صلوات
🥀خواهی که خداوند بخشدهمه عصیان تورا
🥀بفرست برغریب مدینه امام حسن مجتبی صلوات
🥀اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
🥀مهرت به کائنات برابر نمی شود
🥀داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود
🥀از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود
🥀سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود
🍂🥀🍂
اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست
کز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست
پیرهن چاک زنم درغم آن گوهر پاک
گزغمش چاک ملک رابه فلک پیرهن ست
🍂🥀🍂
اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد
طشتی از خون دل خویش برابر دارد
چشمهایش به در و منتظر آمدنیست
زیر لب زمزمه مادر مادر دارد...
🍂🥀🍂
🖤علاقه شدید رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ به امام حسن مجتبی علیه السلام
◾️امام حسن ـ علیه السّلام ـ مورد علاقه شدید و لطف و مرحمت پیامبرـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ بوده به همین جهت به كرّات میگفت:
«اَللّهُمَّ إنّیِ اُحِبُّ حَسَناً فَاَحِبَّهُ وَ اَحَبَّ اللهُ مَنْ یُحِبهُ»
◼️خداوند من حسن را دوست میدارم تو هم او را دوست بدار و هركه حسنم را دوست بدارد خداوند او را دوست میدارد.
🍂🥀🍂
☑️ علل گریه امام حسن (ع) هنگام شهادت
امام حسن (ع) به هنگام شهادت می گریست. شخصی از آن حضرت پرسید: شما چرا گریه می کنید؟ زیرا نسبتی که شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دارید کسی ندارد و بیست بار پیاده حج بجا آوردی و سه بار مالت را با خدا تقسیم کردی؟
قال علیهالسلام:
انما أبکی لخصلتین لهول المطلع و فراق الأحبة(۱)
امام حسن علیهالسلام فرمود:
برای دو مورد گریه میکنم:
برای هراس از لحظه ی دیدار و دیگری جدایی یاران.
و در حدیث دیگری آمده است: امام حسین علیهالسلام از امام حسن علیهالسلام پرسید: چرا بیتابی می کنی؟ با اینکه بر پدرانت رسول خدا و علی علیهالسلام و مادرانت فاطمه و خدیجه و داییهایت قاسم و طاهر و بر عموهایت حمزه و جعفر وارد می شوی؟.
قال علیهالسلام:
یا أخی ما جزعی الا أنی أدخل فی أمر لم أدخل فی مثله و أری خلقا من خلق الله لم أر مثلهم قط(۲)
امام حسن علیهالسلام فرمود:
برادرم! بی تابی من جز برای آن نیست که وارد فضایی می شوم که تاکنون وارد چنین فضایی نشده ام و آفریدگانی از خلق خدای می بینم که هرگز چون آنها را ندیده ام.
و در حدیث دیگری آمده است: از امام علیهالسلام علت گریه اش را پرسیدند.
قال علیهالسلام:
انی أسلک طریقا لم أسلکها، و أقدم علی سید لم أره(۳)
امام حسن علیهالسلام فرمود:
من رهسپار راهی هستم که تاکنون گام در آن ننهاده ام و مهمان بزرگواری هستم که ندیدمش.
📚منابع:
(۱): بحارالانوار، ج ۶؛ ص ۱۵۹
(۲): تاریخ چهارده معصوم علیهمالسلام، ص ۴۰۴
(۳): حلیة الابرار؛ ج ۴، ص ۵۸
🍂🥀🍂
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
🕊﷽🕊
🍂#روضه_امام_حسن_مجتبی_ع 1
🎋#دفتری_حسن_ع 1
✨برحسن سبط مصطفی صلوات
✨به گل باغ مرتضی صلوات
✨به جگر گوشهٔ حبیبهٔ حق
✨به گل روی مجتبی صلوات
(دعای سلامتی امام زمان/ دعای فرج)
💥💥#السلام_علیک_یاابامحمد_یاحسن_ابن_علی_ایهاالمجتبی_یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله_علی_خلقه_یاسیدنا...
🌾مرغ دل من گشته گرفتار بقیع
🌾قربان بقیعُ اشک زُوّار بقیع
🌾شبها که در بقیع را میبندند
🌾من گریه کنم به پشت دیوار بقیع
⬅️دلها را ببریم مدینه کنار قبرستان بقیع....
کنار اون قبری که بی شمع و چراغه...
زائر نداره.... بارگاه ندارد ....آقام غریبه... غریبه... غریبه....
رسول خدا فرمود : به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه می کنند .....
فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور محشر نمیشه....
↙️حالا چشم سرتو ببند، چشم دلتو باز کن بریم مدینه...
🔹 دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔹زائر آن شکسته سینه باشم
🔹 دلم میخواد یه شب بقیع بشینم
🔹 آخ قبر غریبِ حسنو ببینم
🌐 اما بگم چه کردند با این امام مظلوم تو مدینه ...
آی حاجت دارا...آی جوون دارا... آی ناله دارا....
آی غریب نوازا....
⬅️ آقا روزه بود موقع افطار همسرش جعده رو صدا زد آب طلبید... تا آبُ نوشید فرمود انا لله و انا الیه راجعون.....
🌐 هر مردی از دردی داشته باشه تو خونه به اول کسی که میگه همسرشه،،،
اما من بمیرم امام مجتبی تو خونش هم غریب بود محرم نداشت....
صدا زد آخ حالا که مادر ندارم همسرم دشمنمه،،،
صدا زد کنیزا برید به خواهرم زینب بگین بیاد...
💥#آخ_میون_همه_دلها...
💥#امون_از_دل_زینب....
چه خون شد دل زینب
⬅️دلا بسوزه برا اون لحظه ای که...
تا خبر به زینب دادن، زینب بیا بی برادر شدی....
الهی نبینی داغ برادرُ...
الهی نبینی اونچه که زینب دید...
(اومد کنار بستر برادر....
شروع کرد گریه کردن)
زینب بمیره حسنشو تو بستر نبینه...
امان امان..
صدا زد زینب جان گریه نکن خواهر،، برو حسینمو خبر کن...
یه وقت دیدن زینب داره تو کوچه های بنی هاشم میدوه..... صدامیزنه عباسم بیا... عون بیا... جعفر بیا..
آخ حسینم بیا (چه خبر شده خواهر)
آخ بیاید حسنم داره جون می ده...
(الهی این لحظه رو نبینی به خدا خیلی سخته)
⬅️ همه اومدن کنار بستر امام حسن همه دارن گریه میکنن همه دارن ناله میکنند ....
امام حسین تا برادرو تو اون حال دید شروع کرد گریه کردن...
⬇️ امام حسن یه لحظه چشم شو باز کرد، دید امام حسین داره گریه می کنه....
صدا زد حسین جان داداش،،، چرا گریه می کنی،،،
شاید گقته باشه...
داداش تو رو به این حال می بینم گریه می کنم....
دارم میبینم بی برادر میشم گریه می کنم....
داغ بی برادری برام سنگینه دارم گریه می کنم...
یه وقت صدا زد حسین جان داداش....
گریه نکن داداش....
گریه نکن حسین جان..
💥عالم برا حسین گریه کنه حسین گریه نکنه...
⬅️(داداش اگرچه منو با زهر مسموم کردند اما حسین جان تو خونه خودم هستم دارم جون میدم،،،
الان آب طلب کنم بهم شیر تعارف می کنند...
همه کنار بسترم جمعند خواهرم هستش، برادرم هستش،،،
اما حسین جان
💥#لایوم_کیومک_یااباعبدالله💥
حسین جان روزی میاد روز عاشورا....
دشمن دورت حلقه میزنه حسین جان...
داداش لب تشنه شهیدت می کنند...
سر تو بالای نی میبرن....
امان امان
⬅️ یه مرتبه صدا زد خواهرم زینب...
خواهر طشتی برام بیار خواهر..
میگن اینجا بیبی خوشحال شد ..
گفت الان حسنم زهرو بر میگردونه...
حالش بهتر میشه...
اما یه وقت نگاه کنه ببینه پاره های جگر برادر....
⚫️حسنم بس که ز غم ناله نمود
🔴طشت را پر زِ گُل لاله نمود
☑️اما ای روزگار چه کردی با دل زینب....
دو تا طشت نشون زینب دادی...
یه طشت تو مدینه پاره های جگر برادرش حسن.....
یه طشتم توی شام، سر بریده حسیــــــــن....
🔘از دو طشت آمد نوای شور و شین
🔘گاه از طشت حسن گاه از حسین
🔘اندر اینجا قلب زینب خسته بود
🔘وندر آنجا دست زینب بسته بود
🔘از دو لبهای حسن خون میچکید
🔘خورد لبهای حسین چوب یزید
🔆هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله ناله بزن سه مرتبه بگو
یا حســــــــین
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن رحیم...
یا رحمن یا رحیم...
🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید
🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید
ایام مصیبت پیغمبر خدا...
و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب...
کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است
🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی
🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید
از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه...
دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه...
🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
دلت اینجا نباشه...
با پای دل بریم مدینه...
ای مدینه...
عجب روزهایی رو دیدی...
🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم
امان از یتیمی ...
مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه...
زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده...
هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
اشک میریزه...
میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا...
بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا...
خیلی سخته برای خونواده ای...
ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و...
نتونن کاری کنن...
هی رسول خدا بیهوش میشدن...
هی به هوش می اومدن...
بچه ها طاقت نیاوردند...
حسن و حسین اومدن...
خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر...
رسول خدا رو در آغوش گرفتند...
گریه میکنند...
تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه...
حضرت چشمان مبارک رو باز کردند...
فرمودن علی جان...
بگذار بچه ها کنارم باشن...
بگذار با بچه ها وداع کنم...
حسنش رو در آغوش گرفت...
حسینش رو در آغوش گرفت...
لحظات آخره...
دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره...
هر طوری بود با بچه ها وداع کرد...
یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و...
راحت شدند...
عرضه بداریم یا رسول الله... آقا...
شما خیلی در دنیا اذیت شدید...
خیلی به شما ظلم کردند...
اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو باز کردین...
یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن...
یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن...
یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما...
دل ها بسوزه...
برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد ببینه...
و الشمر جالس علی صدره
شمر روی سینه حسین
هر کجا نشستی صدا بزن...
ای غریب حسین...
یک نفر دیگه هم اومد کنار ابی عبدالله...
خواهرش زینب کبری اومد کنار برادر...
اما دیر رسید...
از بالای تل زینبیه یه نگاه کرد دید دارن بردارش حسین رو سر میبرن...
چکار کنه بی بی زینب،
یا الله...
دستهاش رو گذاشت روی سر...
صدا زد...
وا محمدا...
واعلیا...
یا رسول الله منو ببخشید آقا...
چیزی نگذشت...
یکدفعه زینب کبری ببینه...
زمین و زمان بلرزه در اومد...
هوا متغیر شد...
نگاه کرد دید...
سر حسینش روی نیزه...
🔸سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
❣﷽❣
🌹#روضه_پنج_تن_آل_عبا
❤️#دفتری_پنج_تن
🌹روضه پنج تن
❇️بر احمد و محمود و محمد صلوات
❇️بر شافع رهروان عبد مؤید صلوات
❇️بر احمد و زهرا و علی و حسین
❇️بر پنج تن آل محمد صلوات
🥀السلام علیک یا مظلوم یا رسول الله ص
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا امیرالمومنین ع
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله
🥀 السلام علیک یا مظلوم یا ابامحمدیا حسن بن علی ع
🥀السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله (یا حسین)3
⏪نبی در بسترو زهرا کنارش
⏪عزیز قلب او شد بی قرارش
⏪بگوید دخترم کمتر نوا کُن
⏪ برای رفتن بابا دعا کن
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد...
🔆بابای خوب و مهربون
🔆 حرفامو از نگام بخون
🔆من التماست می کنم
🔆یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بیبی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
💠 چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارن این صحنه رو تماشا کنند،
حق بچه یتیمه،
⬅️اینجا علی دست سر یتیمان زهرا کشید
🔺 اما می خوام بگم آی ناله دارا....
آی جوون دارا....
آی مریض دارا ....
آی حسینیا....
میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
☑️میخوام بگم این رسم تو کربلا نبود،
کنار کشته بابا دختر یتیمو تازیانه زدن،
🔺 ای غریب حسین مظلوم حسین ع
🔸بی سرو سامان توأم یا حسین
🔹دست به دامان توأم یا حسین
🔸برسر نی زلف رها کرده ای
🔹با جگر شیعه چها کرده ای
🔸زهرهٔ منظومهٔ زهرا حسین
🔹کُشتهٔ افتاده به صحرا حسین
.... #وسَیعلَمُالّذینَظَلَمواأَیمَنقَلَبٍینقَلِبونَ.....
(⭐️شعرا 227⭐️)
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸