eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸یا غیاث المستغیثین 🌸
ای پروردگار ما 
ای آنکه فرمانروایی هستی ازآن توست 💫
حمدو ستایش برای توست🌈 
ازتو میخواهم هرگاه میان بندگان مومن خود نیکی و تندرستی و برکت راتقسیم کنی 
نصیب و بهره من از این بخشش ها را بیفزایی 
❣ جمعه ☔️ ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۹🌤 ۴ ربیع الثانی ۱۴۴۲ ۲۰ نوامبر ۲۰۲۰ ━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━ @TarighAhmad ━━𖡛⪻𖣔🌺𖣔⪼𖡛━━
سلام حضرت طبیب ، مهدی جان! آدینه ها روز شماست ... سپیده اش که سر می زند ، دل هایمان مثل کبوترهای حرم ، پر وبال می گیرد سمت حریم یادتان ... غم ها و دردها و بیقراری هایمان را می آوریم در آستان یادتان و رو به ایوان بهشتی و نورانی حضورتان سفره ی دل می گشاییم ... و آرام می شویم ، جان می گیریم ، دلخوش می شویم و پرواز می کنیم ... شکر خدا که شما را داریم ... شکر خدا که به شما دلخوشیم ...😊 💚🌱||@TarighAhmad
🔹نمی دانم خدا بیشتر مایل بود تا تو را در کنار خود جای دهد ؟✨ یا تو به لقاء پروردگارت مشتاق تر بودی 🕊 که اینچنین جان عزیزت پذیرای گلوله ها شد و اوج لذت دنیا را در شهادت دیدی 🥀 برادر آسمانی🙃 •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈• @TarighAhmad •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولای مهربانم ! دلم خیلی گرفته ... خیلی بیش از خیلی با تو از کدام دلتنگی بگویم ؟ از کدام روز نیامده ؟ که همه روزها بیقرار آمدنت هستند . از کدام فصل خزان زده ی منتظر بگویم ؟ که همه فصلها چشم براه ظهور تو هستند . از کدام بهـــــــار سر شار از اندوه جدائی بگویم ؟ مولای من دلم سخت گرفته است ... سخت ~┄┅┅✿❀💛❀✿┅┅┄~ @TarighAhmad
💚 🔴 تیر سه شعبه یعنی چه؟؟؟ ♦️تیر سه شعبه همین کارهایی است که ما در کوچه و خیابان انجام می‌دهیم همین بدحجابی سه شعبه دارد! 🔸یک شعبه‌اش آنی است که خودمان گناه میکنیم 🔸یک شعبه‌اش این است که دیگران را به گناه انداخته ایم 🔸یک شعبه قلب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که ما نشانه گرفته ایم! 🍃|•• 🌸|•• ❁❁═༅═🍃❤️🍃═ ═❁❁ @TarighAhmad ❁❁═༅ ═🍃❤️🍃═ ═❁❁
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🌸🍃رمـــان #من_با_تو... 🌸🍃 قسمت #چهل_و_هشتم روے مبل لم دادہ بودم، ڪتاب رو ورق زدم و ڪمے از شیر ڪاڪا
🌸🍃رمـــان ... 🌸🍃 قسمت زن روے مبل نشستہ بود، با دیدن من لبخند زد و از روے مبل بلند شد! رفتم بہ سمتش و سلام ڪردم، جوابم رو داد و گرم دستم رو فشرد. مادرم رو بہ روش نشست و بہ من اشارہ ڪرد پذیرایے ڪنم. وارد آشپزخونہ شدم و با سلیقہ مشغول چیدن میوہ ها توے ظرف شدم،ظرف میوه رو برداشتم و بہ سمت مادرم و مادر حمیدے رفتم. بشقاب ها رو چیدم و میوہ تعارف ڪردم، مادر حمیدے با مهربونے گفت: _زحمت نڪش عزیزم. لبخندے زدم و گفتم: _زحمت چیہ؟ نشستم ڪنار مادرم، مادر حمیدے با لبخند نگاهم ڪرد،چادر مشڪے و روسرے مدل لبانے سبز رنگش صورتش رو قاب ڪردہ بود،صورت دلنشین و مهربونے داشت رو بہ من گفت: +من مادر یڪے از هم دانشگاهتیم.... سریع گفتم: _بلہ میدونم. +پس میدونے براے چے اینجام؟ سرم رو بہ نشونہ مثبت تڪون دادم و تڪرار ڪردم: _بلہ! نگاهے بہ مادرم انداخت و گفت: _با مادرت صحبت ڪردم و توضیح دادم، این پسر من یڪم خجالتیہ روش نشدہ با خودت صحبت ڪنہ با تعجب گفتم: _ولے دیروز بہ من گفتن! لبخندش پررنگتر شد: _پس گفتہ با من هماهنگ نڪردہ! آخہ انقدر خجالت میڪشید روش نشدہ آدرس بگیرہ تعقیبت ڪردہ. پیشونیم رو دادم بالا و گفتم: _تعقیبم ڪردن؟ سرش رو تڪون داد و گفت: _آرہ یڪم عجول برخورد ڪردہ بهش گفتم باید من میومدم دانشگاہ باهات صحبت مے ڪردم، جووناے امروزے اید دیگہ! دست هام رو بهم گرہ زدم،ادامہ داد: _در واقع امروز اومدم براے ڪسب اجازہ ڪہ یہ وقت مناسب با همسرم و پسرم بیایم براے آشنایے بیشتر! ادامه دارد... دسترسی به پارت اول🦋✨ https://eitaa.com/Tarighahmad/12052 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ به قلم ✍؛لیلاسلطانی ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
به تنبله میگن اگه نماز نخونی میبرنت جهنم! اما اگه بخونی میری بهشت حالا کدومو انتخاب میکنی؟ میگه: جهنم!😳 میگن چرا؟ میگه چون بهشت باید خودت بری... اما جهنمو خودشون میبرن! والو حال داری عامو 😂😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌# بخند_ مومن ┄┅─✵🤣✵─┅┄ @TarighAhmad ┄┅─✵🤣✵─┅┄
‌‌‌💓 چه کسانی امام زمان (عج) را خوشحال می‌کنند؟ نائب المهدی امام خامنه ای : این جوان‌های مؤمن ما که در میدان‌های مختلف، چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت، چه در میدان و تلاش، چه در میدان مبارزه و سیاست، چه در میدان جهاد؛ این‌جور از خودشان و نشان میدهند، امام زمان (سلام‌اللَّه‌علیه) را خرسند و خوشحال میکنند. 📗۱۳۸۴/۶/۲۹ (عج) //@TarighAhmad //■
تلنگر⚠️ چرا بعضی افراد🤔 موقع خرید و بدست آوردن و انتخاب مال دنیا میگردن و بهترین رو انتخاب میکنن💯 اما نوبت به معنویات و حجاب و ارزشهای دینی✅ که میرسه دنبال پایین ترین درجه و مرتبه میرن😔 و میگن کمترین حد این عبادت چیه تا اونو انجام بدیم ⁉️📛 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید احمد مشلب ✾••• @TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
❤️خاطرات شهیدمصطفی صدرزاده❤️ خاطرات دوستان شهید ✅ پایگاه نوجوانان از خیلی سال قبل شکل گرفته بود، یکی از این نسل ها نسل خود مصطفی بود، و حالا نسلی که مصطفی خودش تربیت می کرد. ✳️ مصطفی استعدادش در کار کردن با نوجوان ها بود. به هر حال هرکس یک استعدادی دارد و استعداد مصطفی هم در کار کردن با نوجوان ها و کارفرهنگی بود و ما هم کمکش می کردیم. آقامصطفی یه ویژگی ای که داشت این بود👈 که تو کار فرهنگی به شدت به کسایی که هیچ کس حسابشون نمیکرد بها میداد و حسابشون میکرد. یادمه یک پسری بود کلاس سوم راهنمایی بود، درس نمیخوند. مصطفی بهش گفت اگه قبول بشی برات موتور میخرم و خرید.👏 ♻️به بچه ها خیلی حساس بود. یکی از بچه ها تجدید آورد، دینارآباد ثبت نامش نمیکردن، مصطفی آوردش مدرسه ی کهنز اسمش رو بنویسه، گفتن نمی نویسن چون خونه اش کهنز نیست. مصطفی رفته بود به بنگاهی یک پولی داده بود، گفته بود یک سندی بدهید که خونه اش کهنزه و بعد اسمش را نوشت. ❇️عملا خیلی از بچه هایی که توی اون نسل با مصطفی بودن و تربیت شدن، مصطفی حتی براشون لباس هم می خرید. یا مثلا اون زمانی که هیچکس تفنگ بادی نداشت، مصطفی از جیب خودش🌹 برای بچه ها تفنگ بادی خرید. ما سربه سرش میذاشتیم بهش میگفتیم اسپانسر پایگاه .😊 هرکس هرچیزی نداشت براش میخرید. خودش میگفت من میرم بین فامیل گدایی میکنم، پول جمع میکنم میارم برای مسجد خرج میکنم. ❤️❤️👇👇👇 ╔═. ♡♡♡.══════╗ @TarighAhmad ╚══════. ♡♡♡.═╝
رفاقت پاکــ☘ وقتی که نخ تسبیح دور هم بودنمون خدا باشه ، اهل بیت (ع) باشن .... سرانجامی جز شهادت نداره 🙃 ازاین رفاقتای ناب نصیبتون ... «پست شهید حسین محمد الخطیب برای شهیداحمد» 🌸 🌸•┄═•═┄•🌸 @TarighAhmad 🌸•┄═•═┄•🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••♥♥•• بَـرای خُـدا بــاشیم تــا↶ نـازِمـان را فَـقـطـ⇇او بِڪِشَد نـاز ڪَشیدنِ خُـدا مَـعـنـایَـش ★شَـہـادتـ★ اَسـت...🌸      ✨الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج✨ ❤️ 🌸 ┌───✾❤✾───┐ @TarighAhmad └───✾❤✾───┘
1_442823323.mp3
5.28M
34 ❣خدا کنه یاد بگیریم؛ چجوری ميشه سوار مرکب نماز شد! اونوقت... 👈باید براش وقت بذاريم، تمرکز بگیریم، تا نماز رو، برای پرواز به استخدام بگیریم. 🕊 ╔═🍃🕊🍃═════╗ @TarighAhmad ╚═════🍃🕊🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشانگر کتاب پروانه ای 😍🦋 🖇 ┄┅═✧❁❁❁✧═┅┄ @TarighAhmad ┄┅═✧❁❁❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🌸🍃رمـــان #من_با_تو... 🌸🍃 قسمت #چهل_و_نهم زن روے مبل نشستہ بود، با دیدن من لبخند زد و از روے مبل
🌸🍃رمـــان ... 🌸🍃 قسمت ‌ موهاے بافتہ شدم افتادہ بود روے شونہ م با دست انداختمشون روے ڪمرم و گفتم: _پدر و مادر اجازہ بدن منم راضے ام تشریف بیارید! مادر حمیدے از روے مبل بلند شد و گفت: _ان شاء اللہ ڪہ خیرہ! مادرم سریع بلند شد و گفت: _ڪجا؟چیزے میل نڪردید ڪہ! بلند شدم و ڪنارشون ایستادم، مادر حمیدے ڪش چادرش رو محڪم ڪرد و گفت: _براے خوردن شیرینے میایم! دفترچہ و خودڪارے از توے ڪیفش درآورد و مشغول نوشتن چیزے شد. برگہ رو ڪند و گرفت بہ سمت مادرم: _این شمارہ ے خودمہ هروقت خواستید تماس بگیرید. با مادرم دست داد، دستش رو بہ سمت من گرفت و گفت: _چشم امیدم بہ شماستا. و گونہ م رو بوسید. دستش رو فشردم، توقع انقدر گرمے و مهربونے رو از مادر یڪ طلبہ نداشتم. حتے منتظر بودم بخاطرہ پوششم بد نگاهم ڪنہ! واقعا مادر یڪ طلبہ بود! ادامه دارد... دسترسی به پارت اول🦋✨ https://eitaa.com/Tarighahmad/12052 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ به قلم ✍؛لیلاسلطانی ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
🌸🍃رمـــان ... 🌸🍃 قسمت وارد حیاط دانشگاہ شدم، چند قدم بیشتر برنداشتہ بودم ڪہ بهار بدو بدو بہ سمتم اومد و دستش رو زد روے شونہ م: _بَہ عروس خانم! چپ چپ نگاهش ڪردم و گفتم: _اولاً سلام،دوماً نہ بہ بارہ نہ بہ دارہ چرا جار میزنے؟! با شیطنت نگاهم ڪرد و گفت: _سلام عروس! اگہ بہ دار و بار و در و پنجرہ نبود ڪہ مامانش نمے اومد خونہ تون شمام اجازہ نمے دادے بیان! همونطور ڪہ قدم بر مے داشتم گفتم: _بیا بریم ڪلاس دیر میشہ! بهار نگاهے بہ ساعت مچیش انداخت و گفت: _دہ دیقہ موندہ بیا تعریف ڪن ببینم چے شد! پوفے ڪردم و گفتم: _وا چے بشہ؟! هیچے نشد! بهار چشم هاش رو ریز ڪرد و گفت: _خب بابا حمیدے رو نخوردم! خواستم ڪلاس بذارم و شوخے ڪنم همونطور ڪہ با دست گوشہ ے چادرم رو گرفتہ بودم گفتم: _بهار من ڪہ قبول نمے ڪردم مامانش خیلے گیر بود ڪم موندہ بود بگم سمج بسہ دیگہ چقدرم بداخلاق و بد عُنق! همونطور ڪہ دست هام رو تڪون میدادم ادامہ دادم: _هے اصرار پشت اصرار آخر قبول ڪردم بابام اجازہ بدہ بیان،از این زناے ڪَنہ بود! بهار همونطور ڪہ بہ پشت سرم زل زدہ بود گفت: _شنید! با دهن باز بہ صورتش خیرہ شدم، چندبار دهنم رو تڪون دادم بہ زور سرم رو برگردوندم ڪسے رو ندیدم چندتا از بچہ هاے دانشگاہ در حال رفت و آمد بودن رو بہ بهار گفتم: _حمیدے پشت سرم بود؟! زل زد بہ چشم هام و گفت: _نہ بابا توام،وگرنہ الان مچالہ شدہ بودے ڪف زمین! سهیلے رو میگم،انگار بلندگو قورت دادے! داشت مے اومد صداتو ڪہ شنید مڪث ڪرد پروندہ ے غیبتم پیش سهیلے رد ڪردے! نفسم رو بیرون دادم و گفتم: _درد نگیرے فڪر ڪردم حمیدے پشت سرم بودہ! بازوم رو گرفت،با تعجب گفتم: _راستے بهار من اصلا تو مغزم نمیگنجہ حمیدے اومدہ خواستگاریم آخہ چیزے ازش حس نڪردہ بودم. بهار با شیطنت نگاهم ڪرد و گفت: _از آن نترس ڪہ هاے و هوے دارد از آن بترس ڪہ سر بہ توے دارد! با چشم هاش بہ جایے اشارہ ڪرد،رد نگاهش رو گرفتم حمیدے نزدیڪ ما راہ مے اومد با دیدن نگاہ من لبخند ڪم رنگے زد، خواست بیاد سمتمون ڪہ سهیلے از پشت دست روے شونہ ش گذاشت و گفت: _مهدے بیا ڪارت دارم! قیافہ ے سهیلے جدے و ڪمے اخم آلود بود. متوجہ نگاہ خیرہ م شد سرش رو بلند ڪرد اما نگاهش بہ من نبود! سریع نگاهم رو ازش گرفتم و با بهار وارد ساختمون دانشگاہ شدیم. ادامه دارد... دسترسی به پارت اول🦋✨ https://eitaa.com/Tarighahmad/12052 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ به قلم ✍؛لیلاسلطانی ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
🌱یا من اسمه دواء و ذکره شفاء🌿 🌼الهي، به حق نام هاي مبارکت، به من نگاه کن ، تا زنده شوم و نجات یابم .🌾 الهی ، به حق رحیم بودنت ، که ایمان دارانت از آن فیض و برکت می یابند، بركت ام ده و بر من رحمت آور.🌺🍃 اولین روز ماه 🤩 اولین روز هفته 😎 ذکر روز: یا ربَّ العالمین ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ❣آقاجان عمری ست لبخندهای خود را در دل ذخيره میكنم باشد برای روز مبادا ....!! اما ، در صفحه‌ی تقويم روزی به نام روز مبادا نيست آن روز هر چه باشد روزی شبيه ديروز ، روزی شبيه فردا روزی درست مثل همين روزهای ماست اما كسی چه میداند شايد امروز نيز روز مبادا باشد ....!! مهدی جان (عج) وقتی تو نيستی ، نه هست های ماچونان كه بايدند نه بايدها ...... هر روز بی تو روز مباداست .!!!!! 🕊🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🕊 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🌱 من از کودکـــی عاشقـــت بودم یا حسیـــن💚 ╔═.🍃.══════╗ 🇮🇷@TarighAhmad🇱🇧 ╚══════.🍃.═╝
#پروفــ📸 📌عشّاق شهادتــ🕊 •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @TARIGHAHMAD |√←
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋☘موزیک ویدیو علي اکبر قلیچ به نام نگار من🦋☘ 😃❤️پیشنهاد دانلود😃❤️ در وصف رسول اکرم صلی الله علیه🌹 در چهار زبان💚فارسی🍃عربی🍃ترکی🍃انگلیسی✨🌸 🌿و دوباره عطر گل محمدی پیچید😌🌺 ~┄┅┅✿❀💛❀✿┅┅┄~ @TarighAhmad
🌺🍃~° 🦋| |🦋 بہ ما خورده نگیرید؛☝️🏻 کہ چرا اینقدر از میگوییم!😌✨ بہ ازاے هر زینب؛🧕🏻 ما داده‌ایم..🧔🏻 در جبهہ‌ها..!(:❤️ 💚•• ـوَ خُــدا ـخواست ڪه تو ریحانه‌ے خلقت باشے👇🏻 💫 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TarighAhmad