✨یا مُنَفِسَ الغُمُوم✨
🦋خدایا من با نیاز خود به سوی تو آمده ام
من فقیردرگاه توام 😔
و تو از من بی نیازی
زیرا به هر خیری که رسیده ام
به لطف تو بوده 💕
جز تو کسی بدی ها رااز من دور نکرده
و من در کارِ این جهان و آن جهان خود، به غیر تو امید ندارم 🌸🍃
5⃣1⃣آذر ماه ☔️
شنبه 🌧
ذکر روز یا ربَّ العالمین
•┄═•🌤•═┄•
@TarighAhmad
•┄═•🌤•═┄•
حرف_قشنگ🌱🌼
|بهچیزے وابستهِ باش؛
ڪهِبَراتبِمونه،
ارزشداشتهِباشهکهِوابستهشبِشی
نهایندُنیاڪهِبههِیچےبَندنِیست...!"
یهِچیزمِثلنِگاههایمهدی|🌱•
#مهدویت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
💚🌱||@TarighAhmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداے مـن ✨
میگویند ڪه ابتدای صبح،
رزق بندگانت را تقسیم میکنی؛☀️
میـشود رزق من امروز رفاقتی باشـد؟!
از جنـس #شھیدان 🕊
با عطـر #شھـادت 🥀
#برادر_شهیدم
#کلیپ_شهید_مشلب
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@TARIGHAHMAD |√←
👈 #حجاب ظاهرے
ریشہ در ⇣
#عفاف باطنے دارد❗️
👈ڪسے ڪ بخواهد پاڪ باشد ظاهر و باطنش را باید یڪے ڪند...
👈پاڪے دل در⇣
پاڪے و متانت
رفتار نمایان میشود‼️
👈نمیشود بے قید ولاابالے بود و دلے پاڪ داشت😏
#عفیف_بودن_همیشه_زیباست😍
#ریحانہ 🌱
|❥ •• @TARIGHAHMAD
ﺭﻭﺯﻱ ﺷﺨﺼﻲ ﻧﺰﺩ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺳﻮﺍﻟﻲ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ
ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﻢ ﺟﻠﻮﻱ ﺟﻤﻊ ﺑﮕﻮﯾﻢ. ﺑﺰﺭﮒ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺷﺨﺺ ﺳﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ .
ﻭﻟﻲ ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﮐﺴﻲ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻪ ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﺷﻨﯿﺪ !!!
.
.
.
.
.
ﺷﺮﻣﻨﺪﺗﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ 😐😐😐😂
#بخند_مومن
•┄═•◈🤣◈•═┄•
@TarighAhmad
•┄═•◈🤣◈•═┄•
❣رهبر معظم انقلاب:
🎖سپهبد سلیمانی
قویترین
فرمانده مبارزه با تروریسم
بود.
#نائب_برحق_مولا
@TarighAhmad⚜
تلنگر⚠️
⚠️این سه چیز را نادیده بگیر‼️
👂شنیدم❌
💬گفتند ❌
🎙میگویند❌
️مواظب باشیم بر اساس این چیزها مطلبی را ارائه ندهیم مخصوصا تو فضای مجازی
🔔چون روز قیامـت
باید پاسخگو خداوند باشیم!
•┄═━❝✨🌸✨❞━═┄•
@TarighAhmad
•┄═━❝✨🌸✨❞━═┄•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخلاص یعنیبه تکلیف الهیات عمل کنی و منتظر باشی تا خداوند برایت حکم کند.
شهید #زین_الدین دنبال این بود که به وظیفه اش عمل کند؛ چه شهادت روزی اش شود چه نشود.
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند 💔🥀
#شهید_مهدی_زین_الدین
#بشیم_مثل_شهدا
┈┈••✾❀🌙❀✾••┈┈
@TarighAhmad
┈┈••✾❀🌙❀✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا دامــ🤵🏻ـاد: عباس دانشگر
عـ👰🏻ـروس خانم: فاطمه دانشگر
+میگن عقدِ ″دخترعمو پسرعمو″ رو
تو آسِمونا بستن!
-راست گفتن...💔
#تازهدامادۍکهشهیدشد 🕊
#عاشقانههاےالهے ♥️
#شهداعاشقتــرند🌱
┌───✾❤✾───┐
@TarighAhmad
└───✾❤✾───┘
#خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش با همه نقص هایم ...!
با تمام گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شہــادت میخواهد ...
#شہادت ڪجایے؟؟؟
کـــــــــــــم آورده امازایندنیآ....
مےدانے ؟!
#رفیقشهیدم 🌱
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@TARIGHAHMAD |√←
AUD-20201125-WA0061.mp3
3.59M
#نماز_سکوی_پرواز 47
✍درست مثل لحظه ای که
با یه عزیزی قرار داری و...بی تابی:
اگه عاشــق باشی؛
دلت برای شنیدن صدای اذان بیقراره.
🔻عاشقترین آدمها👇
بیتاب ترینِ شون برای ملاقات باخدان.
#استادشجاعی
#سکوی_پرواز 🕊
╔═🍃🕊🍃═════╗
@TarighAhmad
╚═════🍃🕊🍃═╝
#انگیزشی
از گابریل گارسیا پرسیدند: اگر بخواهی کتابی 100 صفحهای درباره امید بنویسی، چه مینویسی ؟
- گفت 99 صفحه رو خالی میذارم صفحه آخر، سطر آخر می نویسم: یادت باشه دنیا گرد است ، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی.زندگی ساختنی است، نه ماندنی، بمان برای ساختن، نساز برای ماندن ...
منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد، خاک را زیر و روکن، بذر را بکار، از آن مراقبت کن، گل خواهد داد!
╔═...💕💕...══════╗
@TarighAhmad
╚══════...💕💕...═╝
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🍃🌺رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃 قسمت #دوم #هوالعشق #فاطمه_بی_علی چشم باز کردم ٬اما چه چشم بازکرد
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت #سوم
#هوالعشق
#روز_های_بی_قراری
ساعت۶/۴۰دقیقه عصر است.
دوباره به اتاقمان برگشتم٬اما اینبار با سری زخمی نه بهتر است بگویم با دلی زخمی٬
اما مگر خودم رضایت ندادم ؟
مگر تمام این جمع گریان رضایت ندادند؟پس این شیون و زاری برای چه بود؟علی من نمرده است #شهید شده است آری شهید... یادم است آن روز را...
-اخه فاطمم چرا اینطور میکنی ؟
-.....
-حرف نمیزنی دیگه خانوم هان؟
-علی بسه چی داری میگی؟ما تازه یه ساله ازدواج کردیم من نمیخوام...
-تروخدا گریه نکن جان علی گریه نکن عزیزم
-علییی تروخدا نرووو ازت خواهش میکنم نرو من نمیتونم من میمیرم بخدا میمیرم؛اصلا تو که میخواستی بری چرا ازدواج کردی این دل منم عاشق کردی هان؟چرااااا؟
دست هایش را دور شانه های لرزان گره زد و آرام درگوشم زمزمه کرد.
-بخاطر بی بی زینب فاطمم به خاطر حرمت شیعه و حفظ انسانیت عزیزکم
-ولم کن علی یعنی هیچکس جز تو نمیتونه مدافع اینا باشه؟ببین علی ادما...
حرفم نصفه ماند و چشم های علی به سرخی زد اشک حلقه شده اش وجودم را لرزاند..
-فاطمه خانومم فکر نمیکردم اینو بگی عزیز٬یادت نرفته شرط ازدواجت با من چی بود؟تو علی باش تا فاطمت باشم؟فراموش کردی؟
-وای علی نکنه تو فکر میکنی من دلم با بی بی نیست؟بقرآن قسم هسسست فقط ٬فقط ...
-فقط چی فاطمه؟
-فقط دوست دارم...
شانه های علی من لرزید بغض مردانه اش سرباز کرد و پریشانم کرد.کنارش نشستم دست های قویش را گرفتم سرش را که بالا اورد نفسم رفت چشمانش کاسه خون بود انگار اوهم بر سر این دوراهی مانده دوراهی من یا شهادت...
به یاد آن روزها اشکانم جاری میشود و دستانم میلرزد
دوباره این سرم لعنتی را به من وصل کردند اه ..
جان بیرون رفتن نداشتم به من گفته بودند پیکر وجودم در مرز مانده و آن پست فطرت ها درقبالش هزینه سنگینی میخواهند..
خدا لعنتشان کند .
آلبوم خاطرات جلوی چشمانم آمد آن را برداشتم و ورق زدم
ادامه دارد...
دسترسی به پارت اول🦋✨
https://eitaa.com/Tarighahmad/13817
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
به قلم ✍؛نهال سلطانی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت #چهارم
#هوالعشق
#دفتر_خاطرات
-مامان تروخدا اومدن دلخور رفتار نکنی باشه؟
-فاطمه برو اونور ٬اصلا چرا هی به من میگی به باباجونت بگو!
-اخه من نمیدونم چرا شما اینطور میکنید بخدا علی پسر خوبیه اصلا خودتون اینو گفتید پس چرا..
-فاطمه بسه تو نمیدونی بابات از این بسیجیای مفت خور بدش میاد؟درسته کارش حقوقش بالاست اما بابات از قماش اینا متنفره حالا بیاد دخترشو بده به اینا که تو بقچه بپیچنش و خونه نشین بشه؟اخه دختر خیره سر تو تازه عمومیت تموم شده به راحتی میتونی بورسیه بشی آمریکا با اشکان پس چرا میخوای زتدگیتو تباه کنی بااین یقه آخوندیای ریشو؟؟؟؟؟؟
با حرف های مادرم تمام جسمم گر گرفت
٬بغض به گلویم چنگ انداخت و اشک از چشمانم جاری شد ٬ارزو کردم کاش خانواده ام کمی مرا درک میکردند و آنقدر به فکر این مسائل و عقیده های اشتباهشان نبودند.
تمام وجودم به آتش بود که پدرم هم آمد لحظه را غنیمت شمردم و بغضم سر باز کرد..
-آخه مادر من شما میدونی اون اشکان چطور پسریه که سنگشو به سینه میزنی ؟روزی هزارتا دوست دختر عوض میکنه معلوم نیست تو اون خونه خراب شده مجردیش چه غلطایی میکنه و چه شبایی که یگانه میگفت مست میومده خونه حالا من برم با چنین ادم دائم والخمی ازدواج کنمو خودمو بدبخت کنم؟نه مامان من مررررد میخوام نه یه هوس باز که هرروز با یکیه٬من کسیو میخوام که سنگ صبورم باشه ٬بتونم بهش تکیه کنم نه مست از تو خیابون و پارتی های شبونه جمعش کنم مامان!من علیو میخوام مامان .من علیو میخوام بابا بخدا ببینیدش عاشقش میشید بخدا..
-خانوم تمومش کن.
پدرم رو به سمت من برگشت و با انگشت اشاره مرا مخاطب قرار داد و همانطور خشم و کینه از چشمانش سرازیر بود
-ببین فاطمه اگه بخوای با این پسره ریشو ازدواج کنی اولا٬از ارثم محرومت میکنم٬دوما حق نداری پاتو تو خونه بزاری حرف آخر...
پدر پشتش را به من کرد و دست هایش در هوا میلرزید.
-دیگه دختر من نیستی...
دنیا بر سرم آوار شد
٬آخر اینهمه بی رحمی؟آنها میخواستند مرا به زور وادار به وسیله شدن هوس های یک مرد که چه بگویم یک عوضیه پست فطرت بکنند ؟مگر پدر و مادر نیستند ؟
چرا فکر میکنند لذت زندگی در آمریکا با انتظار تک دخترشان نشسته؟آخر من چه گناهی کرده ام خداااااا.
مادر به طبقه بالا رفت
و پدر روی کاناپه نشست.نیم ساعت دیگر میرسیدند و این وضعیت من بود.
زنگ در به صدا درآمد٬تپش قلب منم همراه آن پرصدا شد.پدر و مادر با نفرت به جلوی در میرفتند ومن به آشپز خانه.
چادر نداشتم ان روسری هم به زور گذاشتند روی سرم بماند
خانواده من ضد دین و مذهب بودند و فقط میگفتند زندگی لذت است.. صداهایی از اتاق نشیمن می آمد و بعد آن سکوت مادرم با اکراه نامم را صدا زد
و درخواست چایی خواستگاری کرد٬همان چایی خواستگاری معروف که دختر ها باهزار شادی میاورند اما من در دلم غوغا بود.
چایی هارا ریختم خوب نشدند چون چایی ریختن بلد نبودم همیشه مستخدممان خاتون این کار را انجام میداد .چایی هارا در سینی گذاشتم و لرزان لرزان به سمت هال رفتم.
-سلام٬ام..خوش آمدید
-سلام عروس گلم٬ماشاءلله چه خاانومی هستی شما گل دخترم
از لحن زیبا و دلنشین خانوم نیایش راضی و خرسند بودم و بعد آن نیایش بزرگ با من طرف صحبت شد.
-بله خانوم عروس ما هستند و انتخاب علی جانمان معلومه که عالی ان.ماشاءلله.
-عروس خانوم خوشگل چایی هارو نمیدید به مهموناتون ؟
این صدای خواهر علی بود که زینب نام داشت.
لبخندی به او زدم و چایی ها را به ترتیب سن تعارف کردم به علی که رسیدم دستانم میلرزید و چایی سرپرم در سینی ریخت.
علی از حرکت ناشیانم لبخند شیرینی زد و من به دست و پاچلفتی خودم لعنت فرستادم .استکان خیس را برداشت و با ملایمت تشکر کرد.
نشستیمو کسی صحبت نکرد.
تا در آخر پدر علی سر صحبت را باز کرد من سرم گیج میرفت و فشارم افتاده بود.
صداهارا واضح نمیشنیدم تا در آخر ساعت ۹ مهمان ها رفتند
و نتیجه این شد یک عقد ساده برگزار شود و تمام.
پدرم جهیزیه ای برای من نگرفت تمامی وسایل لوکس و گرانقیمتم در انباری خاک میخورد پدرم اجازه نداد حتی یک سرویس از انهارا ببرم .
لباس عقد و وسیله هارا هم با همراهی زینب خریدم و زینب از آن پس شد صمیمی ترین دوستم .
علی هیچ اجباری در پوشیدن چادر برایم نگذاشته بود اما همیشه میگفت حجابم را شده با مانتو هم رعایت کنم نمیخواست به من سخت بگذرد یا فشاری بر من وارد شود .
روزها میگذشت
و من هرروز عاشق ترمیشدم وپدر و مادرم سرد تر .ما یک صیغه محرمیت ۲ماهه خوانده بودیم
٬به عقد رسیمیمان یک ماه مانده بود که اتفاقی افتاد..
ادامه دارد...
دسترسی به پارت اول🦋✨
https://eitaa.com/Tarighahmad/13817
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
به قلم ✍؛نهال سلطانی
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
🌿یا ناصِرَ کُلّ مَخذول 🌿
ای یگانه، ای یکتا 🌈
ای کسی که همگان نیاز خویش پیش تو آرند 🍃
ای آن که نزاده ای و زاده نشده ایی و هیچ کس همتای تو نیست 🌸
مرااز بدی ها نگاه دار و از گناه پاکیزه بدار و گرفتاری ام را برطرف گردان 💕
۱۶ آذر ماه ⛄️
یکشنبه 🌨
ذکر روز✨ یا ذَالجلال و الاکرام ✨
•┄🍃🌹🍃┄•
@TarighAhmad
•┄🍃🌹🍃┄•
سلام امام زمانم💚
سلام برشما،
که با آمدنت،
مومنین سر از گریبان اندوه برمی آورند
و عزتمند خواهند شد.🦋
بیا! ای عزت شیعه...
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ...
تعجیل در ظهور ۳ صلوات
#مهدویت 💚
〰❁🍃❁🦋❁🍃❁〰
@TarighAhmad
وَقَلبڪفےقَلبےیاشهید... :)
قشنگہهانہ؟
قلبیہشهیدتوقلبتباشہ...
باهاشیکےشے
باهاشرفیقشے
اونقدررفیقواونقدرعاشق
واونقدرشبیہ...
کہتهشمثلخودششهیدشی(؛🙃
#برادر_شهیدم
#احمد_مشلب
#عکس_نوشته
••●❥❤️❥●••
@TarighAhmad
حیدریامون ✋🏻🌸
🌹امروز روزه حیدر و بانو ست🌹
🦋بریم چند تا حدیث جذاب از امیر المؤمنین علی علیه السلام🦋
✅فرصت رادریاب پیش از آنکه به اندوه تبدیل شود🔥💔
✅هرکه با قلب زبان دست خود نهی از منکر را ترک کرد مرده آبیدر میان زنده هاست🖤
✅از عدالت است که در قضاوت انصاف به خرج دهی واز ظلم حق کشی دوری کنی💞✓✓
🦋حدیث از حضرت بانو حضرت زهرا علیه السلام🦋
✅هر گاه گریه کنندگان حسینم داخل بهشت شوند من هم داخل بهشت میشوم🌈✨
✅بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن این است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده ی مردان قرار نگیرد😌💫
✅هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد به مهمان خود احترام کند🙏🏻💞
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
✅ امروز یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹
✅ مصادف با ۲۰ ربیعالثانی ۱۴۴۲
✨ اذان صبح ۵:۳۱
✨ طلوع آفتاب ۷:۰۰
✨ اذان ظهر ۱۱:۵۷
✨ غروب آفتاب ۱۶:۵۴
✨ اذان مغرب ۱۷:۱۴
✨ نیمه شب شرعی ۲۳:۱۴
💛ذکر روز یکشنبه💛
🌼{ یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام }🌼
🌼{ ای صاحب جلال و بزرگواری }🌼
#یکشنبههایعلوے
#حدیثعشق
~┄┅┅✿❀💛❀✿┅┅┄~
@TarighAhmad
💕| #حجاب
🌱| #ریحانہ
❣هرخانمی که چادر به سرکند و عفت ورزد،
❣و هر جوانی که نماز اول وقت را در حدتوان شروع کند،
❣اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین(ع) خواهم کرد و او را دعا می کنم.
🌹 #شهید_حسین_محرابے
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@TARIGHAHMAD |√←
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام صادق علیه السلام :
⚠️ به خدا قسم
میشود که شخصی ۵۰ سال نماز بخواند اما ....😞
#پر_پرواز 🦋
|° صوت های بینظیر ، کوتاه و شیوای نماز از کلام استاد شجاعی رو از دست ندید 👇
#سکوی_پرواز °|
〰❁🍃❁🦋❁🍃❁〰
@TarighAhmad
شیخ حسین نجفی تبریزی از عالمان وارسته نجف بود
سالی به حج مشرف شد و در راه بازگشت به شام رفت و از او استقبال و پذیرایی شد
روزی در مجلس مهمانی ، یکی از علمای شام گفت : اهل عراق میوه را قبل از غذا میل می کنند و اهل شام پس از غذا
شما چه دستوری می فرمایید
شیخ گفت :
😁چون مسئله مورد اختلاف است
😆 به احتیاط عمل میکنیم
😁 هم قبل از غذا 🤣🤣
😆😆و هم پس از غذا
میوه میخوریم😂😂😂
#بخند_مومن😂
•═•❁😄❁•═•
@TarighAhmad
•═•❁😄❁•═•